چه کسانی شایسته ٔ هدایت هستند؟ در قرآن کریم ، بارها شاهد آیاتی هستیم که از آنها بوی جبر شنیده می‌شود و خواننده احساس می‌کند که گویا انسان نمی‌تواند به واسطه عقل خویش، به راه هدایت، که همان صراط مستقیم است، برسد. مثلاً قرآن کریم می‌فرماید: وَ اَللّٰهُ يَدْعُوا إِلىٰ دٰارِ اَلسَّلاٰمِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشٰاءُ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۲۵/یونس﴾ خداوند شما را به سراى سلامت مى خواند، و هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. کسانی که قرآن را با دقت مطالعه می‌کنند، سؤال می‌کنند که: جریان چیست؟! چرا خداوند متعال شرط گذاشته است؟ این شرط بوی جبر می‌دهد 🤔 مشکل وقتی پیچیده‌تر می‌شود که بدانیم در آیات متعددی این شرط، یعنی «خواست الهی» ، به عنوان یک «قيد جدی» در مسیر هدایت انسان است، اینها آیاتی است که بر این موضوع تأکید نموده است: بقره/142 بقره/213 بقره/272 ابراهیم/4 نحل/93 نور/46 قصص/56 فاطر/8 و مدثر/31 وقتی خدای متعال می‌فرماید «هدایت فقط به خواست من، است» ، جا دارد بررسی کنیم و علت را پیدا کنیم. سخن حکیم که بی‌حکمت نمی‌شود! پس برویم ببینیم «شرط هدایت الهی» در قرآن چیست؟ سوره 39 الزمر : آیات 17 و 18🌷 خداوند چه کسانی را هدایت می‌کند؟ وَ الَّذينَ اجْتَنَبُوا الطّاغوتَ اَنْ يَعْبُدوها کسانی که از پرستش طغیانگران دوری نموده وَ اَنابوا اِلَى اللهِ و به سوی الله آمدند لَهُمُ الْبُشْرىٰ فَبَشِّرْ عِبادِ (17) بشارت باد آنان را، ای پیامبر، به بندگانم بشارت بده * اَلَّذينَ يَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ آن کسانی که سخنان را گوش کرده، فَيَتَّبِعونَ اَحْسَنَهُ و از بهترین آنها پیروی می‌کنند، اُولٰئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللهُ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان نموده، وَ اُولٰئِكَ هُمْ اُولُوا الْاَلْبابِ (18) و آنان، همان خردمندان هستند * بله ، کلید نجات، دوری از تعصب است. سخنان را بشنو، خودت را محدود نکن، حتی اگر به آنچه میدانی، راضی هستی، باز به دنبال حقیقت خالص‌تر باش، ممکن است راه تو، خوب باشد، ولی راه بهتری هم هست. درهای جستجو و تحقیق را بر خود نبند. همواره راه بهتری هم هست، روش آسانتر يا نزدیکتر هم وجود دارد. نگو من هدایت شده‌ام، دیگر نیازی به شنیدن سخن دیگران ندارم، بشنو، ولی از بهترین‌ها پیروی کن 👉 نه درها را روی خودت ببند، نه آزادی دیگران را محدود کن، چه بسا همین موضوعی که سانسور می‌کنی، بهترین راه برای حل مشکلات جامعه باشد، فضا را باز کن، از آزادی بیان دیگران نترس، آنها که در جامعه به دنبال استبداد رأی و تک‌صدایی هستند، همان پرستشگران طاغوت هستند و خداوند آنان را هدایت نمی‌کند، هرچند «مدّعی دینداری» باشند.

متن و ترجمه روان، با خط درشت، از دعای جوشن کبیر

معنای کریم بودن الله چیست؟ چندی قبل از دوستان گروه پرسیدم: خداوند در قرآن چه مژده ای به ما داده است که در سوره مریم فرموده است «لتبشر به المتقین»؟ پاسخ این است که آن مژده، همان کرامت الهی است. اما شرح ماجرا این است : دیده اید که بازاریان، اجناس را بر اساس کیفیت آنها، دسته بندی کرده و به قیمت‌های متفاوت می فروشند، هر چه کیفیت بالاتر باشد، گران‌تر خرید و فروش می کنند اما خدای کریم، به شکل دیگری با ما معامله می کند، او فرموده است: مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۷/نحل﴾ هر کس-از مرد یا زن- کار شایسته ای انجام دهد، و مؤمن باشد، قطعا او را با زندگى پاکیزه اى، حیات می بخشیم، و مسلما به آنان برابر هر نیکوکاری، به اندازه بهترین کاری که انجام داده است، پاداش می دهیم. یعنی خدا هر کار خوب ما را، به بهای بهترین کاری که در عُمرِ خود کرده ایم، پاداش می دهد. به گمانم این مژده بزرگی برای اهل ایمان است، چون دو اثر مهم در رفتار ما خواهد داشت، اول اثری کیفی و دوم اثری کمّی با ایمان به این وعده الهی، همه نیکوکاران تلاش می کنند تا هم کارهای نیک بیشتری انجام دهند(چون هر کار نیک، ارزشی معادل بهترین کار نیک ما دارد) و هم تلاش‌ می کنند کار خوبی انجام دهند که بهتر از تمام کارهای عُمرشان باشد، تا خدای کریم، ارزش تمام کارهای آنان را افزایش دهد، چون خودش فرموده که پاداش هر نیکی را به اندازه بهترین کارتان، محاسبه خواهم کرد آری، با کریمان کارها دشوار نیست 🏆

مقابله "علی" ع با جهل مقدس         تبعیض و بی عدالتی، نظام طبقاتی و ایجاد یک ساختار اقلیت گرا بنام دین، موجب یک شورش و نارضایتی مردمی علیه حاکمیت دینی، در سال سی و پنج هجری شد. با کشته شدن خلیفه سوم، مردم برای تحقق عدالت و کرامت، به سراغ "علی" رفتند (ینثالون علی من کل  جانب.خ۳) امام "علی"، بعنوان اولین ‌حاکم اسلامی، با رای و انتخاب  مردم، به  قدرت رسید. با آغاز زمامداری، سه جریان با حکومت او به ستیز برخاستند (فلما نهضت بالامرنکثت طائفه ومرقت اخری وقسط الاخرون.خ۳) عده ای پیمان شکن (ناکثین)، جماعتی افراطی و تندخو (مارقین) و گروهی دیگر، ظالم و بیدادگر(قاسطین). "ناکثین"، اصحاب جمل، مخالفان برابری بودند و باعث بحران بصره شدند. "مارقین"، خوارج نهروان، تندروهای افراطی که اهل دانایی و آگاهی نبودند. "قاسطین"، اصحاب معاویه و سپاه شام که با آزادی، نسبتی نداشتند. پنج سال حکومت امام علی، در مواجهه با آنها گذشت. از همه سخت تر،  رویارویی با "دینداران نادان" بود. همان بی خردان که به نام "خدا"،  به روی "خلق" تیغ می کشیدند و تقرب  و تقدس را در انتقام و قتل می دانستند."خوارج"، اولین گفتمان و شیوه داعشی و طالبانی از دین در تاریخ اسلام اند. آنها دچار نوعی بیماری بدخیم در باور یعنی "جهل مقدس" بودند. تنها "علی"، جرأت رویارویی با این گروه مقدس‌نما را دارد (لم یکن لیجترا علیها احدغیری بعدآن ماج غیهبها واشتد کلبها.خ۹۳) آنها با باوری لبریز از لجاجت و حماقت، دین را سخت می گرفتند، و شنوای سخن خردمندان نبودند (ایتها الفرقه التی اذا امرت لم تطع خ۱۸۰) نه قانون و کتاب خدا و نه برهان و استدلال (قددارستکم  الکتاب و فاتحتکم الحجاج. خ ۱۸۰) سرگردان در وادی گمراهی و نادانی (ارتکاسهم فی الضلال و العمی..و جماهم فی التیه.خطبه۱۸۰) احساسی بودن، قشری نگری، تصمیم گیری بدون تعقل و  نتیجه گیری شتابان. تعصب بر ظواهر و تظاهر بر مناسک، از مشخصات آنها بود. این جماعت هر که را متفاوت از باور و مرام خویش می یافتند، متهم و تکفیر می کردند. در گزارش"ابن عباس" از اردوگاه خوارج در حرورا آمده: "پیشانی پینه بسته و لباس هایی مندرس دارند اما پابرجا و مصمم اند." (جباهم قرحه،علیهم قمص مرحضه وهم مشمرون) آنها  بدنبال میراندن و مردن بودند. دنیا در نظر آنان یعنی دار الکفر و دار الایمان و دنیای ایمان ایشان، بسان خودشان، بسیار مضیق و محقر است. در نظر این مقدسان نادان، هرکه با برداشت آنها همراهی نداشت یا مخالف بود، بی دین بود و باید حذف و کشته می شد ، حتی زنان و کودکان. در باور این متدینان  نادان، "علی" نیز برای مخالفت با نظر  آنها، بی دین شده بود پس برای تقرب و رضای خدا، علی را در مسجد ترور کردند تا ارج و اجر بیشتری داشته باشند. این سفیهان مقدس ماب،  ابزار التهاب در دست سیاست بازان و اهل تزویر می شوند. آنها با مناسک گرایی و ظاهر سازی، بدون داشتن بینش و معرفت به حقیقت دین یعنی ، کرامت و انسانیت، سلاح در دست دارند و با انگشت اتهام، دیگران را نشانه گرفته اند. بر بیگناه و خطا کار هجوم می آورند و در این ستیز و ظلم بر مردمان، بر این باور هستند که جهاد در راه خدا می کنند و حال آن که در دستان ابلیس، اسیر و ابزار شده اند. فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّهَ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ بِضَلاَلِي وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي وَ تُكَفِّرُونَهُم بِذُنُوبِی سُيُوفُكُمْ عَلَي عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ الْبُرْءِ وَ السقم و تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ یذنب..ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ و مَنْ رَمَي بِهِ الشَّيْطَانُ مَرَامِيَهُ وضربَ بِه تیهه نهج البلاغه-خطبه۱۲۷

https://quran.inoor.ir/fa/ayah/1/1/translate لینک فوق ، دسترسی به متن قرآن و ترجمه ها و تفسیرهای متعددی را برای شما امکانپذیر میکند @whyquran

‏عکس از محمد سهیلی پور

سوره 9 التوبه : آیات 100 تا 102 🌷 پاداش پیشگامان در ایمان و جهاد و معرفی منافقین وَ السّابِقونَ الْاَوَّلونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْاَنْصارِ و نخستین مؤمنان پیشتاز، از مهاجران و انصار وَ الَّذينَ اتَّبَعوهُمْ بِاِحْسانٍ و کسانی که به خوبی از آنان پیروی کردند رَضِىَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضوا عَنْهُ خداوند از آنان راضی است و آنها نیز از خدا راضی اند وَ اَعَدَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرى تَحْتَهَا الْاَنْهارُ و برایشان باغ هایی آماده کرده که از زیر آن نهرها جاری است. خالِدينَ فيها اَبَدًا ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (100) آنجا ماندگارند، این همان نجات بزرگ است * وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْاَعْرابِ مُنافِقونَ و بعضی از اعراب صحرانشین که اطراف شما هستند، منافقند وَ مِنْ اَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدوا عَلَى النِّفاقِ و گروهی از ساکنان مدینه، بر نفاق خوگرفته اند لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ای پیامبر تو آنها را نمی شناسی، ما آنها را می شناسیم سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ به زودی دو بار عذابشان می کنیم ثُمَّ يُرَدّونَ اِلىٰ عَذابٍ عَظيمٍ (101) سپس به مجازاتی بزرگ در قیامت بازگردانده می شوند * وَ آخَرونَ اعْتَرَفوا بِذُنوبِهِمْ و دیگرانی هستند که به گناهانشان اعتراف کردند خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ آخَرَ سَيِّئًا هم کار خوب انجام دادند و هم کار بد، عَسَى اللهُ اَنْ يَتوبَ عَلَيْهِمْ می توانند امید داشته باشند که خدا توبه ی آنها را بپذیرد اِنَّ اللهَ غَفورٌ رَحيمٌ (102) چرا که خدا آمرزنده ای مهربان است * .................................................... پرسشی برای تدبر در قرآن کریم وقتی خداوند متعال ، پرچمداران و پیشروان مهاجرین و انصار را تمجید و تایید می‌کند ، توصیه می‌فرماید از آنان تبعیت کنید؟ چرا ، با وجود اینکه آنها معصوم نبودند، باید از آنها تبعیت کنیم ؟

قوانین کشور ما ، دو دسته هستند دسته اول، قوانین عمومی هستند که مثل سایر کشورها ، در کشور ما نیز، توسط قانونگذاران ، تعیین شده و اجرا می‌شود مثل قوانین رانندگی ، قوانین ساخت و ساز و غیره دسته دوم ، قوانینی هستند که رنگ دینی دارند، مثل همین قوانین حجاب و عفاف که سالهای اخیر ، خبرساز شده است نکته مهم این است که برای نظارت بر قوانین گروه اول، هر انسانی می‌تواند ناظر باشد اما برای قوانین گروه دوم، که قوانین دینی هستند ، فقط انسانهای با تقوا ، می‌توانند نظارت کنند چگونه ممکن است که یک انسان بی‌تقوا، ناظر بر اجرای قوانین دینی شود؟ پلیس و نیروهای انتظامی ، اصولاً نمی‌توانند ناظر بر اجرای قوانین دینی باشند قران کریم می‌فرماید ، کسانی می‌توانند امر به معروف یا نهی از منکر کنند، که خودشان با ایمان و نیکوکار باشند اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی خودش انسان خودساخته و نیکوکار نباشد ، این موجب غضب الهی است زیرا در آیات ابتدایی سوره صف، این رفتار که دیگران را به نیکی دعوت کنیم، ولی خودمان ، عامل به نیکی نباشیم ، گناهی بزرگ ، معرفی شده است خوب است مسئولان ما، آیات قرآن را مطالعه کنند تا بفهمند چه کسانی حق امر به معروف یا نهی از منکر دارند تا این کار خطیر را به جاهلان واگذار نکنند ال عمران:110 كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ شما اُمتي نمونه بوديد كه براي مردم، و از بین آنها، انتخاب شديد؛ مردم را به معروف [=ارزش‌هاي شناخته شده] فرا مي‌خوانيد و از منكر [=ناپسند] باز مي‌داريد و به خدا ايمان مي‌آوريد. و اگر اهل كتاب [نيز به پيامبر و قرآن] ايمان مي‌آوردند، حتماً براي آنها بهتر بود. [البته] بعضي از آنان مؤمن‌اند و بيشترشان فاسق هستند.

چگونه ناخالصی های دینی را پیدا کنیم؟ قران کریم ، در سومین آیه از سوره زُمر، مردم را بسوی "دین خالص" دعوت نموده است : أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ آگاه باش كه "دين خالص" فقط براي خدا است یعنی دينداری موحدانه ، بايد به دور از ناخالصی ها باشد. حال این پرسش مطرح می شود که چگونه میتوانیم ناخالصی‌ها را در دین موروثی خودمان، تشخیص دهیم؟ خداوند متعال برای این پرسش، پاسخ ساده ای دارد: دین اسلام ، مطابق با فطرت انسان است یعنی هر چه که با فطرت انسانها سازگار نباشد ، قطعاً دینی هم نیست. این کلید برای حل مشکلات در شناخت ناخالصی های دینی، بسیار کارگشاست. به آیه ۳۰ از سوره روم دقت بفرمایید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ پس تو رویکرد خویش به دین الهی را ، بدون انحراف و با جدیّت دنبال کن، [این دین] همان فطرت الهی است که مردم را بر اساس آن آفریده، آفرینش الهی، دستخوش دگرگونی نخواهد شد. [=سرشت انسان ثابت است]، این است دین پایدار و اثربخش، اما بیشتر مردم نمی‌دانند . پس راه ساده ، در شرایطی که در امور دینی ، اختلاف می‌کنند یا تفاسیر گوناگونی ارائه می شود ، این است که ببینید کدام نظر به فطرت خدادادی انسان ، سازگار است. @whyquran

سلام دوستان عزیز ضمن تشکر از اینکه در این مدت، همراهی کردید و عضو کانال قران بودید ، از شما سپاسگزاری میکنم از من خواسته شده تا این کانال را تعطیل کنم، و من ناچارم این درخواست را قبول کنم. بنابراین با همه اعضای محترم خداحافظی می‌کنم و از این پس ، مطلبی نمی نویسم. اگر دوستان ، به سوابق نیاز دارند، کپی برداری کنند، من ظرف چند روز آینده ، کانال را حذف میکنم. خدا نگهدارتان باشد 🌻