🔰 در فراق حضرت ولی عصر ارواحنا فداه
هوای کوی تو را من، به سر گرفته ام امشب
چو جام بر لب ما نیست، بِه، که جان بر لب
طبیبِ این تن تبدار من، تویی تو عزیزم
بسوخت جان ز فراق و بسوخت پیکرم از تب
مرا که میل دعای شب و سحر به لبم نیست
شبی بیا به سراغم که تا سحر شود آن شب
ندای یا ربم هر شب به لب، ولی نرسیدم
همان که خفته بمانم بِهام ز نالهی یا رب
به این طریق که من میروم به روز و به شبها
نه مستحق رُخت، بلکه لایقم به تف و سبّ
به پیش درگهت هیچ آبرو برای چو من نیست
اگر چه فخر فروشم به زهد و باد به غبغب
دمی به یاد تو ام، مابقی به یاد رقیبان
چنان غریق طمع ها، حدیث جزره و ارنب
مرتب از تو سرودم ولی به سینهی تشویش
بیا و سینه ی تشویش ما، نمای مرتب
به جز تو مطلبی از این جهان به دل نسپردم
نمانده در دل مسکین من به غیر تو مطلب
پدر تویی و یتیمم منی که خواب ندارم
چو خواب روی تو بیند، یتیم می پرد هر شب
اشعار "فرخ" #شعر #ویکی_مهدویت
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/798097721C322d53feb9
۱۱ بهمن