روز سیودوم
کجایی الان؟ حالت خوبه؟ کسی که اذیتت نمیکنه؟ سوالاتی که منو آزار میدن...
روز سیوسوم
تلاش میکنم فراموشت کنم. ولی نمیشه. هر کجا رو نگاه میکنم، هر چیزی که میشنوم، هر چیزی که بو میکنم، یادت رو برام زنده میکنه..
روز سیویکم
بعد از تو دیگه نشدم اون آدمِ سابق. اون آدمی که خوشحال بود. اون آدمی که مهربون بود. الان شدم یه هیولا. یه هیولا بیاحساسِ سرد، که همه رو از خودش طرد میکنه..
روز سیوپنجم
هنوز اون کشموی آبیت رو دارم. خیلی دوستش دارم. همون قدر که بقیه یادگاریات رو..