🔮🎷 انسان علم و عمل است
➖ و این هر دو با همدیگر شکوفا کننده ی انسانند
➖ علـــــــم ، روح انســـــــان را می سازد
➖ و آن را تقویت کرده ، و آن را شکوفا میکند
➖ کــــــه علــــــــم جــــــلای روح است
➖ و عمل جسم و بدن های برزخی را می سازد
➖ یعنی عمل سازنده صفات ثابت برای انسان است
➖ که از آنها به مَلَکــــــــات تعبیر میشود
➖ و اصـــــلا انســـــــان ساخته اینهاست
➖ به عبارت دیگر علم و عمل هر دو انسان سازند
👈مثــــــــلاً
➖عملِ نوشتن روح را شکوفا میکند
➖ که بفهمد چگـــــونه بنویســـــد
➖ تکرارِ عمل در طول زمان ما را 👌✨صاحبِ مَلَکه نوشتن می کند
➖ وقتی دارای این ملک میشویم
➖ مالکِ نـــوشتـــــن میشویم
➖ پس هر انسان علم بیشتری داشته باشد
➖ روح بیشتـــــر و قـــــوی تری دارد
🎯 و هر چه بیشتر عمل کند صفات و ملکات بیشتر میشود.
استاد سمندری🌻
📗نکاحات درآفرینش
علمی عرفانی👇
@wittj2
رسول اکرم (ص) 🌻میفرمایند :
( الْعِلْمُ إِمَامُ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ تاَبِعُه )
🔑 علم امامِ عمل است و عمل پیرو اوست
➖ بعبارت دیگر روح ، امامِ بدن است
➖ علم جلو میرود و به عمل فرمان می دهد :
➖ حالا به دنبال من بیا. امامِ جسم است
🎯 یعنی در ابتدای هر کاری ، روح جلو جلو میرود
➖ و جسم را به دنبال خود میکشد
➖ روح جسم را هر کجا بخواهد می برد
➖ ولی مردم فکر میکنند که این جسم شان است که می رود
➖ ولی تا روح جلودار نباشد و راهنمایی نکند
➖ و فرمان ندهد جهت حرکت نمی کند
🎯 پس علم جلو میرود و عمل را دعوت می کند و به دنبال خود می کشد.
استاد سمندری🌻
📗نکاحات درآفرینش
علمی عرفانی👇
@wittj2
پندانه🍂
⭐️مکر
مشغول گیسویت کنی ما را صنم جان تا به کی؟
هر لحظه مکری میکنی امروز و فردا، حال و دی
گه در حلالت بینم و گه در حرام و پست و دون
یعنی اگر گویم مثال، شربِ شرابِ تاک و مِیْ
شاعر؛ ناشناس🌻
👇
@wittj2
📗معرفی کتاب
«نگاه سوم به جبر و اختیار» كتابی است كه ✍محمد حسن قدردان قراملكی، عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی آن را نگاشته است. چاپ اول این كتاب در سال ،۱۳۸۴ در ۳۹۸ صفحه توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.
این كتاب در ۳ بخش تنظیم شده است:
بخش اول، با عنوان انسان و اختیار، ۶ فصل دارد:
فصل نخست به پیشینه جبر و اختیار پرداخته است و به داستان آدم و حوا اشاره می كند. این فصل به مباحثی چون هندویسم، آیین زرتشت، زروانیسم، فلسفه یونان باستان، عصر جاهلیت و اعتراف برخی مستشرقان بر تاثیرناپذیری مسلمانان می پردازد.
فصل دوم با عنوان تعاریف اختیار، به ارایه تعریف و نظریات گوناگون متفكران از آزادی و فعل اختیاری و ملاك آن پرداخته شده است. نظریه برگزیده نگارنده، اتحاد مجبِر و مجبَر است.
مولف در فصل سوم رهیافت های گوناگون به اختیار را مورد بررسی قرار داده است؛ رهیافت اول، رهیافت معتزله است؛ رهیافت دوم، رهیافت اگزیستانسیالیست هاست كه در آن به بررسی آرای كی یر كگور، كارل یاسپرس، مارتین هایدگر و ژان پل سارتر پرداخته شده است.
رهیافت سوم، نظر امامیه (امر بین الامرین) است كه در آن قرائت های گوناگون (بین الامرین) مطرح شده است.
نگارنده، نظریه مختار خویش كه همان «امر بین الامرین» است را چنین تعریف می كند: «امر بین الامرین» عبارت از به رسمیت شناختن فاعلیت انسان در اعمال خود به صورت علت فعل خویش، اما در چارچوب اصول دیگر مانند تقوم اصل وجود علت به خداوند، قدرت الاهی جلوگیری از فعل انسان است. پس اختیار انسان لازم می آید، چرا كه نقش انسان را در فعل خود و در راس آن اراده، به صورت فاعل و علت اخیر پذیرفتیم.
یكی از مثال هایی كه مولف برای تبیین نظر مختار خود بدان اشاره كرده است این كه فعل انسان را به عدد صفر تشبیه می كند؛ می نویسد: در علم ریاضی ثابت است كه عدد صفر خود به طور مستقل فاقد تاثیر و اثر است؛ به این معنا كه اگر مثلا ده ها یا صدها صفر را كنار هم بگذاریم، هیچ معنا و اثری نخواهد داشت؛ اما اگر فقط یك صفر به عدد یك متكی باشد، و بعد از آن قرار گیرد، معنا و اثر خواهد داشت كه همان مفهوم و معدود «۱۰» است كه این معنا را هم صفر و هم یك، پیش تر نداشتند.
فعل انسان نیز مانند عدد صفر است كه بدون اتكا به واجب الوجود، صفر و فاقد اثر خواهد بود، اما بعد از استناد به واجب الوجود، می تواند دارای اثر باشد، اما اولا این اثر را از واجب الوجود گرفته است و ثانیا استمرار آن نیز به وجود واجب الوجود بستگی دارد؛ چنان كه اگر عدد یك بعد از همراهی صفر حذف شود، فاقد معنا و اثر خواهد بود.
در فصل چهارم ادله و شواهد اختیار بیان شده است؛ در این فصل از وجدان و علم حضوری به عنوان نخستین و مهم ترین دلیل اصل اختیار سخن به میان آمده است. به زعم نگارنده این دلیل چندان نیازی به تبیین و تقریر ندارد، چون هر فرد انسانی آن را در ذات خویش درك می كند و می داند برخی ادله دیگری كه در این فصل به آن ها اشاره شده است، عبارتند از: تفكر و تصمیم، مسوولیت پذیری و وعده، تعلیم و تربیت، مباهات، شرم و حیا، پشیمانی و ندامت، تشویق و مجازات، اصل عدم قطعیت و لغویت تكلیف و نبوت.
فصل پنجم، اختیار و علیت نام گرفته است كه در آن رابطه اختیار با اصل علیت مورد بررسی قرار گرفته، به دو دیدگاه اشاره شده است؛ دیدگاه اول، ناسازگارانگاری است كه برخی فیلسوفان، صدق و اعتبار اصل علیت را منافی اختیار انگاری می پندارند و بر این باورند كه جریان و حاكمیت اصل علیت بر طبیعت و افعال آدمی باعث جبر می شود، چون مطابق اصل علیت، هر پدیده ای علتی دارد. ماكس پلانك، فیزیكدان معاصر، و شهید صدر و علامه جعفری، طرفدار این دیدگاه هستند.
دیدگاه دوم، سازگارانگاری است و بر این اعتقاد است كه حاكمیت اصل علیت و جریان آن در افعال آدمی، هیچ گونه تعارض و تهافتی با اصل آزادی انسان ندارد. هابز، كارناپ، علامه طباطبایی و شهید مطهری از این دسته اند.
در فصل ششم به اختیار و قوانین علمی و آماری پرداخته شده است و درآن به مباحثی چون نسبت میان اختیار و فیزیك كلاسیك، روان شناختی و فیزیك جدید، می پردازد.
بخش دوم، با عنوان انسان و جبر، شامل سه فصل است:
فصل نخست به جبر و اقسام آن اختصاص دارد و تعریف لغوی و اصطلاحی آن مورد بررسی قرار گرفته، و در آن تفاوت جبر و اجبار و اقسام جبرگرایی مطرح شده است.
در فصل دوم به رهیافت های گوناگون به جبر اشاره شده، و سه رهیافت جبر مذهبی، جبر فلسفی و جبر مادی مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل سوم به ادله و شبهات جبرگرایان می پردازد كه ادله و شبهات آنان در سه بخش فلسفی و عقلی، مادی و مذهبی تقسیم می شود.
یكی از این شبهات، ابهام نقش انسان در صدور فعل است. به این صورت كه اگر انسان به حقیقت فاعل و علت افعال خویش باشد، باید در جایگاه فاعل موجد، به چگونگی تحقق فعل و نقش مشاركت نفس و اراده خویش در صدور افعال خود عالم باشد،
در حالی كه انسان از كیفیت عمل و نقش خود آگاه نیست و فقط این را می داند كه بعد از اراده، دست وی حركت می كند. در حقیقت او به تقارن و تعاقب حركت دست عالم است و رابطه علی و معلولی آن را درك نمی كند.
نگارنده در نقد این شبهه می گوید: وجود علم و شناخت كلی به رابطه اراده و نیروی انسان فاعل در انجام فعل، در صدور فعل و استناد آن به فاعل كفایت می كند، هر چند كه علم به جزییات آن نباشد.
وی درباره تعارض اراده الهی و اراده انسان می نویسد: فرضا تعارض اراده خداوند با اراده انسانی در صورت اختلاف متعلق آن دو، مانند این كه اراده انسانی به انجام، و اراده الهی بر عدم آن تعلق گرفته باشد، تقدیم اراده الهی بر اراده انسانی، باعث سلب فاعلیت و اختیار انسان در این فرض خاص می شود و آن مقتضای قواعد عقلی و فلسفی است كه نظریه «امر بین الامرین» نیز بر آن دلالت می كرد.
نویسنده ادامه می دهد: سلب اختیار انسان فقط به فرض پیشین یعنی تعارض دو اراده اختصاص دارد؛ اما اختیار در فرض دیگر یعنی توافق اراده الهی و انسانی بر اعتبار خود باقی است.
عنوان بخش سوم كتاب جبر و اختیار در كتاب و سنت است كه سه فصل دارد:
فصل اول به جبر و اختیار در قرآن و روایات می پردازد و در فصل دوم به نسبت اختیار با علم پیشین الهی اشاره می كند.
در این فصل آمده است كه بنابر نظر اختیارگرایان، ملازمه ای میان علم پیشین الاهی و جبری بودن افعال آدمی وجود ندارد.
فصل سوم به نسبت میان اختیار و قضا و قدر می پردازد و در آن آمده است: قضا و قدر، افزون بر اشتمال بر علم پیشین، بیانگر حكم الهی و قطعیت یافتن حوادث براساس هندسه و ساختار متعین و مشخصی است كه ضرورت بخش و تعیین كننده مقادیر و خصوصیات حوادث، خداوند متعالی است.
در این فصل، پیش از گزارش آیات و روایات تقدیر، نخست به تعریف قضا و قدر در لغت و اصطلاح فلسفه و كلام پرداخته است و سپس سازگاری اختیار با تقدیر ثابت می شود.
مطالعه این كتاب به همه علاقه مندان به مباحث فلسفی - كلامی توصیه می شود.
🌏منبع : روزنامه جوان
علمی عرفانی👇
@wittj2
۵۰ درصد ضمیر ناخودآگاه
۵۰ در صد ضمیر خودآگاه
در انجام یک عمل اختیاری موثرند طبق تایید و مطالعات روانشناسان
لذا نه جبر مطلق نه اختیار مطلق
امر بین الامرین است🚨
علمی عرفانی
👇
@wittj2
«بشنو از نی چون حکایت می کند»
شیعه را در خون روایت می کند
نی حدیث آفرینش، باز گفت
باز گفت اما به شرح راز گفت
دست حق تا خشت آدم را نهاد
بر دهانش نام خاتم را نهاد
نام احمد نام جمله انبیاست
«چون که صد آمد نود هم پیش ماست»
از مناره پنج نوبت پرخروش
نام احمد با علی آید به گوش
روز و شب گویم به آوای جلی!
«اکفیانی یا محمد یا علی»
کیستی ای حامی ختم رسل
اول و آخر تویی ای نفس کُل
موج هستی، کشتی و دریا تویی
حق تویی، پیدا و ناپیدا تویی
ای حضورت نقش در آیینه ها
مهبط تنزیل شوقت سینه ها
بی خود از خود در بیابان طلب
می زنم بر خاک زانوی ادب
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب
از نگاه بندگانت رخ متاب
دوش صحرا می کشد آه مرا
ناله های گاه و بیگاه مرا
ناله هایم را به چاه انداختم
بادهایم را به راه انداختم
یا علی جان تا ز عشقت دم زدم
پرسه در شش گوشة عالم زدم
از حضیض خاک تا اوج فلک
فاش دیدم سرّ الله معک
از فروغت دیده ادراک، چاک
وز فراقت عدل، مدفون زیر خاک
حیدرا یک جلوه محتاج توام
دار بر پا کن که حلّاج توام
یک دو گام از خویشتن بیرون زنم
گام دیگر بر سر گردون زنم
گام بردارم ولی با یاد تو
سرنهم بر دامن اولاد تو
شیعه یعنی شرح منظوم طلب
از حجاز و کوفه تا شام و حلب
شیعه یعنی یک بیابان بی کسی
غربت صدساله بی دلواپسی
شیعه یعنی صد بیابان جست وجو
شیعه یعنی هجرت از من تا به او
شیعه یعنی وعده ای با نان جو
کشت صد آیینه تا فصل درو
شعیه یعنی عدل و احسان و وقار
شیعه یعنی انحنای ذوالفقار
شیعه یعنی تندر آتش فروز
شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز
شیعه یعنی تیغ تیغ موشکاف
شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف
شیعه یعنی عشق بازی باخدا
یک نیستان تک نوازی با خدا
شیعه یعنی سابقون السابقون
شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون
شیعه باید آب ها را گل کند
خط سوم را به خون کامل کند
خط سوم، خط سرخ اولیاست
کربلا بارزترین منظور ماست
شیعه یعنی هفت خطی در جنون
شعیه طوفان می کند در کاف و نون
شیعه یعنی تشنة جام بلا
شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار
صاحب آیینه تا صبح بهار
شیعه یعنی سالک پا در رکاب
تا که خورشید افکند از رخ نقاب
عشقبازان! شور و حال آمد پدید
میم و حا و میم و دال آمد پدید
آمد آن روز که در ناباوری
سرزند از غرب، مهر خاوری
راستین مردی رسد با تیغ کج
شیعیان: «الصبر مفتاح الفرج»
برق تیغم خاک را روشن کند
شوره زار تیره را گلشن کند
شیعه یعنی دعبل چشم انتظار
تا کشد بر دوش خود چل سال دار
شیعه باید همچو اشعار کمیت
سرنهد بر خاک پای اهل بیت
یا فرزدق وار در پیش هشام
ترک جان گوید به تصدیق امام
این سخن کوتاه کردم والسلام
شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام
آقاسی🌻
👇
@wittj2
Naser_Abdollahi-Fatemeh_Bente_Nabi-(WWW.IRMP3.IR).mp3
3.99M
⭐️بنت نبی
🎷ناصر عبداللهی
👇
@wittj2