🔴 حضور #تماشاگران در برنامه #دورهمیِ مهران مدیری همچنان ادامه دارد.
✍ #دکتر_فردین_علیخواه(جامعه شناس)
✅ هر کدام از این تماشاگران از نقاط دور و نزدیک، از خانه خارج شده اند، احتمالا برخی از آنان از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کرده اند تا خود را به مکان ضبط این برنامه برسانند. تا به هر شکل ممکن در این برنامه حاضر شوند و مهران مدیری را تشویق کنند. مهران مدیری اگر تشویق نشود فلسفه این برنامه زیر سؤال می رود! تشویق مدیری اصل و سایر عناصر برنامه فرع اند! مدیری مهم است.
✅ ظاهرا حضّار در ابتدای ورود به مکان این برنامه تست کرونا می دهند و همین برای حضور در برنامه و کنار هم نشستن آنان کافی است. اگر بر فرض یکی از آنها آلوده به ویروس باشد مهم نیست که در طول مسیر چگونه آمده، با چه افراد یا اشیائی تماس داشته، و ویروس را به چه کسانی منتقل کرده است. مدیری اینطور تشخیص داده است! مدیری مهم است.
✅ آب در هاون کوبیدن وزارت بهداشت و همه فعالان رسانه ای که در این روزها فریاد و فغان دارند که ای مردم جز برای امور ضروری از خانه خارج نشوید دقیقا یعنی همین. مدیری با دور زدن توصیه های وزارت بهداشت می تواند با جان مردم بازی کند. مدیری حتی می تواند معنی و مرزهای ضرورت را هم تغییر دهد. مدیری مهم است.
✅ پیام این کار مدیری یعنی چه؟
یعنی مسئولان محترم. لزومی ندارد مردم در خانه هایشان بمانند. آنها باید به شمال و یا هر جای دیگری که خواستند بروند. در ورودیِ شهرهای شمالی یا مکان های عمومی تست کرونا بگیرید و اگر مسافران سالم بودند مشکلی نیست. اصلا قرنطینه چه معنایی دارد؟ تست سرپاییِ افراد مجوز ورود آنان به هر شهر یا مکانی است. مدیری اینطور تشخیص داده است. مدیری مهم است.
✅ در جمهوری اسلامی نماز جماعت ممکن است به خاطر کرونا تعطیل شود ولی حضور تماشاچیان در برنامه مهران مدیری نه. برنامه او بی کم و کاست باید همانطور که دلش می خواهد پیش برود حتی به قیمت جان انسان ها. مدیری را باید تشویق کرد حتی اگر این تشویق به قیمت جان ما تمام شود. مدیری مهم است.
🔺 آخرین ساختۀ مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی « هیولا » نام داشت و درباره «شرافت» بود...شرافت
@women92
🔴 بحران #بیهدفیِ_مشترک
✍ #دکتر_فردین_علیخواه (جامعه شناس)
✅ از آشنایان، که زوجی تحصیل کردهاند، دو دختر هشت و یازده ساله دارند. گاهی آنها را به خانه مادر بزرگشان می برند و کودکان با فشار و اصرار شب را در کنار مادر بزرگ مهربان می گذرانند و به خانه برنمی گردند. می گویند: شب هایی که دختران در خانه نیستند به معنای واقعی کلمه دچار یأس فلسفی و بیمعنایی در زندگی می شوند. در خانه بی هدف راه می روند، حواسشان نیست و گاهی با همدیگر برخورد می کنند، بی جهت به همدیگر گیر می دهند، مدام با خانه مادر بزرگ تماس می گیرند، و در کل نمی دانند که در نبود دختران حتی نسبت شان با همدیگر چیست و چرا با هم اند!
✅ هر چند طبق آمار، بخش قابل توجهی از طلاق ها در پنج و ده سال نخست پس از ازدواج رخ می دهد ولی به این معنا نیست که زوج هایی با بیست یا سی سال زندگی مشترک از هم جدا نمی شوند. مصاحبه های پراکنده ام با بعضی از زوج ها که طلاق در سنین بالا یا به تعبیری «طلاقِ پس از استقلال فرزند» را تجربه کرده اند بیانگر آن است که پس از استقلال اقتصادی و مکانی فرزندان، گَردِ بحران «بی هدفی مشترک» بر خانه پاشیده می شود. در این وضعیت زوج های کهنهکار و پابهسنگذاشته همچون پرستاران کودکی می مانند که با بزرگ شدن او باید چمدان خود را ببندند و با میزبان خداحافظی کنند. یادآوری می کنم که این امر گمانی جامعه شناختی و تنها یکی از دلایل طلاق در بین زوج های قدیمی است و شناخت بیشتر آن تحقیقات میدانی وسیعی را می طلبد.
✅ هر چند در جهان جدید نقش پدری(1) و نقش مادری(2) در مقایسه با گذشته رفتهرفته وسیع تر گشته به طوری که برخی محققان جهان جدید را جهان والدین مضطرب می نامند ولی دوشادوش آن، دیدگاههایی نیز بیان می شوند که مردان و زنان را به تجربه لذت ها و خوشی های مشترک و ایجاد فضایی برای خود- جدا از نقش پدری و مادری شان -دعوت می کنند. نکته آن است که در جهان جدید به طور خاص از سه پروژه صحبت به میان می آید: پروژه خود به عنوان فرد(من نباید خودم را فراموش کنم)، پروژه زندگی مشترک (من و همسرم باید لذت ها و فضای خاص خودمان را داشته باشیم) و سوم پروژه فرزندان(ما به عنوان والدین وظیفه خطیری بر عهده داریم). بی تردید حفظ تعادل بین این سه عرصه آسان نیست.
✅ طلاقِ پس از استقلال فرزند بیانگر زوج هایی است که تمام تخم مرغ هایشان را تنها در یک سبد گذاشته اند. در اینجا پس از رفتن فرزندان توجیه این گروه از زوج ها برای بودن در کنار هم ضعیف می شود و بی اساس نیست اگر بگوییم که حتی گاهی در خصوص نسبت شان با همدیگر نیز دچار شک و تردید می شوند. به طور خلاصه، در این زوج ها هویت پدر-مادری یا والدینی به شکل وسیعی بر هویت فردی و هویت همسری آنان چیره شده است و در واقع مجالی برای شکوفایی دو هویت اخیر نمانده است.
✅ در پایان آیا می توان گفت که پدر-مادری کردن به شکل مادام العمری در بین زوج های ایرانی که پس از استقلال فرزندان همچنان ادامه می یابد، به دلیل هراس از مواجهه با بحران تلخ« بیهدفی مشترک» یا «بحران بی نسبتی» است؟
@women92
🔴 #غرقِ در شکوه #دیگران
✍ #دکتر_فردین_علیخواه(جامعه شناس )
🔹فرض کنید که فردی در جستجوی خانهای برای خرید یا اجاره است. موردی را میبیند و در نگاه نخست میپسندد. از کارمند آژانس مسکن خواهش میکند تا درباره آن«مورد اکازیون» بیشتر بگوید. کارمند آژانس با افتخار و به شکل تحسینآمیزی میگوید«رضا عطاران اینجا میشینه، میشناسین دیگه؟» و دیگر به ویژگی خاصی اشاره نمیکند. آن فرد پس از سکونت در آن ساختمان به همه قوم و خویش خود اطلاع میدهد که به ساختمان جدیدی نقل مکان کرده که رضا عطاران هم ساکن آن است. باز فرض کنید که فردی دنبالکننده(فالوور) صفحه یک اینفلوئنسر یا ستاره اینستاگرام است. وقتی آن اینفلوئنسر موفقیتی کسب میکند این فرد با شوروشوقی وصفناپذیر خبر موفقیت او را در بین خانواده و دوستانش جار میزند. او مدام خودش را به آن اینفلوئنسر میچسباند و به شکل کسالتباری در این خصوص مانور میدهد. حال موفقیت آن اینفلوئنسر هم گرفتن عکسی با یک اینفلوئنسر بسیار مشهورتر از خودش است. در واقع اینفلوئنسر نخست هم عکس گرفتن با اینفلوئنسر مشهورتر از خود را در صفحهاش جار میزند و آشکار یا پنهان با اتصال خود به او پُز میدهد.
🔹رابرت سیالدینی در سال 1976 به مطالعه آنچه در سطرهای قبل توصیف شد پرداخت. او طی آزمایشهایی مشاهده کرد که دانش آموزان با به تن کردن لباسهای ورزشی تیمهای موفق و برنده، موفقیت آنها را در واقع موفقیت خودشان قلمداد میکنند و به این شکل تلاش می کنند تا مقام و موقعیت فردی خودشان را برتر جلوه دهند و این در حالی بود که آنها هیچ نقشی در موفقیت تیمهای مورد نظر نداشتند. رابرت سیالدینی طی این تحقیقات از پدیده «غرقِ شکوه انعکاسیافته»(1) یا با حروف اختصاری«بی.آی.آر.جینگ» گفت. به بیانی، شکوه و افتخاری که بازتاب یافته و فرد خود را غرق آن کرده است. از آن زمان تاکنون تحقیقات درباره این رفتار اجتماعی همچنان ادامه داشته است. در این خصوص گفته میشود که افراد بنا به دلایلی همچون ارتقاء اعتمادبه نفس، تأثیر بیشتر بر دیگران، کسب هویت اجتماعی، کسب تمایز و تفاخر، و جلب توجه اطرافیان، «غرق در شکوهِ انعکاسیافته» می شوند.
🔹بدون تردید همه ما گاهی در زندگی روزمرهمان شاید غرق که نه، ولی جستهگریخته به شکوه انعکاسیافته متوسل میشویم. به دلایل مختلف، گاهی سعی میکنیم خودمان را به چیزی متصل کنیم تا منزلت اجتماعی به دست آوردیم یا در زندگیمان- حتی برای مدت زمان کوتاهی- احساس افتخار داشته باشیم و در مقابل، گاهی خودمان را از آنچه موجب تنزّل منزلت اجتماعیمان میشود دور میکنیم. ما گاهی نیاز داریم تا خودمان را عضو گروهی بدانیم و به این امر مباهات کنیم. ولی آنچه در پدیده «غرق در شکوه انعکاسیافته» موجب نگرانی و شاید سرزنش باشد رضایت به موفقیت دیگران و اکتفای فرد به آن است. به عبارت دیگر، شاهد وضعیتی باشیم که در آن فرد شکوهِ خود(2) را به کل از یاد برده و تنها راضی به شکوه انعکاس یافته دیگران شده است.
🔹با گسترش شبکههای اجتماعی و به ویژه اینستاگرام و استقبال درخور تأمل ایرانیان از آن، توجه به پدیده «غرق در شکوه انعکاس یافته» میتواند از جهات گوناگون مضر باشد. در صفحات مختلف ستارههای اینستاگرام و اینفلوئنسرهای ایرانی شاهد انبوه جمعیت دنبالکنندگانی هستیم که به انتظار موفقیتهای بعدی و بعدی و باز بعدی آنها نشستهاند تا آنرا با اشتیاق برای اطرافیان خود تعریف نمایند. نگاهی به قسمت نظرات این صفحات هر محققی را به تأمل درباره حسرتها، ناکامیها، و غبطههای دنبالکنندگان وامیدارد. با مرور این نظرات میتوان دریافت که تعداد زیادی از این دنبالکنندگان به معنای واقعی کلمه« غرق در شکوه انعکاس یافته» اینفلوئنسرها گشتهاند. آنان برای ارتقاء اعتمادبنفس خود یا کسب افتخار و غرور مدام به موفقیتهای اینفلوئنسر موردِ ستایش خود متوسل میشوند و دقیقه به دقیقه، و اینجا و آنجا موفقیتهای آنان را نقل میکنند.
شکوه خود، این آن چیزی است که باید جدی گرفت.
@women92