eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.6هزار دنبال‌کننده
256 عکس
48 ویدیو
9 فایل
'EnNombreDeDios' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه نویسندگی.
3️⃣ از چشم برای نشان دادن خصوصیات اخلاقی شخصیت استفاده کنید. , نویسنده می‌تواند با استفاده از توصیف
5️⃣ از حرکت چشم‌ها برای پیش‌برد داستان استفاده کنید. , چشم می‌تواند خیره شود، زل بزند، چپ چپ نگاه کند، بدرخشد، نافذ نگاه کند، بچرخد، قفل شود، تنگ شود، بسته و باز شود و تیز و بُران باشد. حرکت چشم نشان دهنده واکنش شخصیت به رویدادهاست. 6️⃣ از چشم‌ها برای بالا بردن درگیری استفاده کنید. , اگر قهرمان قدرتمند داستان عینک می‌زند، یا حتی تک چشم است، نویسنده می‌تواند از ضعف بینایی او به عنوان مانعی در لحظه‌های درگیری آن‌ها استفاده کند. اگر کسی زیاد پلک می‌زند، نشان از حس ناامنی یا نگرانی او دارد. , نویسنده می‌تواند برای تقویت سایر ویژگی‌های شخصیت، از قدرت بینایی او کم کند. 🏠‧₊˚@WriteClub
💢❣️زیباییِ واژه مناسب انتخاب واژه مناسب گاهی ده ثانیه زمان می‌برد و گاهی بیست دقیقه و اگر مثل فلوبر وسواس به خرج دهید ممکن است یک روز هم طول بکشد. مهم این است که به رغم رنج‌هایی که در نوشتن وجود دارد، وقتی به واژه خارق‌العاده‌ای می‌رسید که حق مطلب را به درستی ادا می‌کند، غرق لذت می‌شوید و خستگی از تنتان در می‌آید. وقتی روی کاغذ به واژه‌ای خیره می‌شوید که با زیبایی تمام دلبری می‌کند، حس می‌کنید ارزش آن همه زحمت را داشته است. هر بار هم که به سراغش بروید، از لطافت آن لذت خواهید برد. ادامه دارد... 🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead 🎴پنج روش برای آغاز داستان 1⃣ اکشن اگه خواننده بیفته وسط اکشن، دوست داره ببینه بقیه‌ش چی می‌شه و به خوندن ادامه می‌ده. اما هنوز شخصیت‌هاتون براش مهم نیست، پس بهای شکست اون‌قدر اهمیت نداره. مثال‌ها: دعوا، صحنه‌ی تعقیب، وسط دزدی، بحث، ماموریت نجات، فرار، دستگیری، به هم زدن، تصادف، حادثه‌ی جادویی و... 2⃣ دیالوگ پرت شدن وسط گفت‌وگوی دو شخصیت می‌تونه خواننده رو میخکوب صحنه نگه داره. یک نمونه‌ش داستان زندگی من اثر چخوف: سرپرست به من گفت: «فقط برای ملاحظه‌ی پدر ثروتمندت تو را نگه داشتم؛ وگرنه مدت‌ها پیش بیرون پروازت می‌دادم.» به او پاسخ دادم: «تملقم را می‌گویید عالیجناب، که فکر می‌کنید من توانایی پرواز دارم.» و سپس شنیدم که گفت: «این آقا را دور کنید، روی اعصابم راه می‌رود.» مکالمه‌ی جذاب باعث می‌شه خواننده بخواد بدونه چی شد که همچین مکالمه‌ای پیش اومد و فضولیش گل می‌کنه. همچنین با دیالوگ‌ها می‌تونیم شخصیت‌ها رو معرفی کنیم و صدای ویژه‌ای به هرکدوم بدیم. 3⃣ شخصیت می‌تونید طوری شروع کنید که خواننده به خوبی با شخصیت آشنا بشه. آغاز معروف ناطور دشت به خوبی هویت شخصیت اصلی رو به خواننده نشون می‌ده: «اگه واقعاً می‌خوای قضیه رو بشنوی، لابد اول‌چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا دنیا اومدم و بچگی گندم چه‌جوری بوده و پدر مادرم قبل دنیا اومدنم چیکار می‌کردن و از این‌جور مزخرفات دیوید کاپرفیلدی؛ ولی من اصلاً حال و حوصله‌ی تعریف کردن این چیزا رو ندارم.» معرفی شخصیت در آغاز داستان می‌تونه باعث بشه که خواننده بلافاصله با اون ارتباط بگیره. 4⃣ بیانیه خیلی از رمان‌ها با بیانیه‌ای تفکربرانگیز شروع می‌شن. مثل آغاز غرور و تعصب: «صغیر و کبیر فرضشان این است که مرد مجرد و پول و پله‌دار قاعدتاً زن می‌خواهد.» یا آغاز آنا کارنینا: «همه خانواده‌های خوشبخت مثل هم‌اند اما خانواده‌های شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.» این آغازها حال‌وهوای ادامه‌ی رمان رو مشخص می‌کنن و معمولاً مضمون اصلی رو نشون می‌دن. 5⃣ موقعیت در خیلی از رمان‌ها، نویسنده با توصیف صحنه کارش رو آغاز می‌کنه. می‌تونید حال‌وهوا و اتمسفر خاصی رو از همون ابتدا ایجاد کنید تا خواننده در دنیاتون غرق بشه. مثالی از کتاب دوریت کوچک: «نزدیک‌ به سی سال پیش از این بود که شهر مارسی در زیر آفتاب سوزان برشته می‌شد.» با ترسیم صحنه در ذهن خواننده، اون می‌تونه به راحتی داستان رو تصور کنه. این‌طور دچار سندرم اتاق سفید نمی‌شید. 🏠‧₊˚@WriteClub
🗣 تقویت داستان با دیالوگ‌نویسی شما باید بسیار بیشتر روی ارتباط زبانی و مکالمه تکیه کنید؛ زیرا توصیف بیش از حد و داستان‌سرایی بیش از اندازه، درباره اشخاص داستان،‌ سنگین و خسته‌کننده است و مشابه با زندگی واقعی. تا زمانی که اشخاص داستان عملاً صحبت نکنند، خواننده آن‌ها را واقعاً نمی‌شناسد. وقتی به‌وسیله دیالوگ، شخصیت‌پردازی می‌کنید درواقع داستان را تقویت و محکم می سازید. با در نظر گرفتن نکته فوق، این سه قاعده را برای دیالوگ‌نویسی مؤثر مورد‌توجه قرار دهید: 🦋 قاعده اول: دیالوگ باید چیزهایی درباره شخصیت و احساسات شخص داستان به خواننده بگوید. احوال‌پرسی‌های معمولی، خداحافظی‌ها و صحبت‌های بی‌اهمیت درباره هوا خیلی کم می‌تواند این قاعده را برآورده کند البته از آن قطع امید هم نکنید و در جای خود استفاده کنید. 🫐 قاعده دوم: دیالوگ باید طرح را جلو ببرد. حرف‌های شخصیت‌ها باید احساسات، روابط‌شان با یکدیگر و نقشی را که در طرح بازی می‌کنند، تقویت کند و در جهت تشدید کشمکش و تنش داستان باشند. 📘 قاعده سوم: دیالوگ باید هر شخص داستانی را متمایز از دیگر شخصیت‌ها معرفی کند. هریک از ما متفاوت به‌نظر می‌رسیم. کلمات، اصطلاحات، حس تعبیرها، لهجه، سبک صحبت و افعال متفاوتی به‌کار می‌بریم. اینکه چه می‌گوییم و چگونه می‌گوییم منعکس کننده این است که ما واقعاً چه کسی هستیم و اوضاع و احوال ما و سیستم ارزشی ما، گویش و گفتار ما را تعریف و تبیین می‌کند. 🏠‧₊˚@WriteClub
🗣نکته‌هایی برای طبیعی درآوردن دیالوگ ۱. اصالت: دیالوگ باید جوری به گوش برسه انگار مردم واقعی دارن حرف می‌زنن، نه ربات. می‌تونید از مخفف‌ها و مکث‌های طبیعی استفاده کنید تا دیالوگ‌ها زنده‌تر بشن. ۲. نگو، نشون بده: به‌جای این‌که با صفات احساسات شخصیت‌ها رو بگید، بذارین حرف‌ها و کُنش‌های خودشون عواطفشون رو آشکار کنه. مثلاً زبان بدن خشم می‌تونه گویای عصبانیت شخصیت بشه. ۳. منحصر به فرد: هر شخصیت باید صدای مخصوص خودش رو داشته باشه. بهشون الگوهای گفتاری ویژه، اصطلاحات و خصوصیت‌های خودشون رو بدین که اونا رو فراموش‌نشدنی بکنه. ۴. قطع کردن سخن: گفت‌وگوهای واقعی، آشفته و پیش‌بینی‌ناپذیرند. بذارید شخصیت‌ها وسط حرفِ همدیگه بپرن، هم‌زمان حرف بزنن و افکار نیمه‌تمامشون رو بیان کنن (زیاده‌روی نکنید). ۵. فرامتن: لازم نیست همه‌چیز رو یه راست بیان کنید. بذارید حرف‌های گفته‌نشده رو خود خواننده بفهمه. معانی پنهان و تنش رو در بین دیالوگ‌ها قرار بدید. ۶. صحبت روزمره: نیازی به سر بردن حوصله‌ی مخاطب با صحبت‌های روزمره، احوال‌پرسی و چاق‌سلامتی و غیره نیست. برید سراغ بخش جالب! ۷. سکوت: همیشه به کلمات نیاز نداریم. می‌تونید با سکوت، تنش ایجاد کنید و خواننده رو به حدس زدن وادارید. ۸. نقص‌ها: مردم واقعی بی‌نقص صحبت نمی‌کنن: کلماتشون رو می‌جون یا اشتباه می‌گن، و مرتکب اشتباهاتی می‌شن. این نقص‌ها به دیالوگ اصالت و زندگی می‌بخشن. 🏠‧₊˚@WriteClub
روشی برای تداوم و پیوستگی صحنه‌های داستانی📋 برای وصل‌کردن صحنه‌ها خساست به‌خرج دهید! به جای حرام‌کردن دویست یا سیصد کلمه، می‌توانید با یک حرکت سریع، حال و هوای مناسب را در داستان ایجاد کنید. به طور مثال از طریق بیان آب و هوا انتقال میان صحنه‌ها را به‌وجود آورید. در این‌جا مثالی از نقل و انتقال صحنه به‌وسیله‌ی آب و هوا می‌آورم: «شماره پلیس را گرفت و وقتی گروهبان جواب داد بریده‌بریده و درحالی‌که نفس‌نفس می‌زد گفت: «در آپارتمان من قتلی اتفاق افتاده است.» 🧑🏻‍💻نویسنده می‌توانست بنویسد: «در همان حال که شخصیت درباره جزییات قتل و آدرسش با گروهبان حرف می‌زد، ضرب آهنگ یکنواخت باران را از بیرون می‌شنید.‌ هنوز باران می‌بارید که پلیس با کفش‌های خیس و کثیف، وارد آپارتمانش شد. کفش‌های خیس لکه‌های بزرگی بر روی فرش به‌وجود آورده بودند. پلیس با نگاه‌هایی پر از سوءظن به او می‌نگریست.» کلمات را نگه دارید و در وقت مناسب برای آشکارکردن اوج و فرود قلب انسانی، آن‌گاه که خود را میان دو نیروی ترس و شوق گرفتار می‌بیند، از آن‌ها استفاده کنید. با کلماتتان همان‌طور رفتار کنید که با پولتان می‌کنید. 🏠‧₊˚@WriteClub
📺 دو گونه‌ی پیش‌آگاهی (Foreshadow) پیش‌آگاهی یعنی نویسنده قبل از این‌که اتفاقات مهم داستان رخ بدن، نشانه، اشاره یا سایه‌ای ازشون نمایش بده. 1⃣ پیش‌آگاهی مستقیم: توی داستان به‌صورت واضح اعلام می‌کنیم که یک مشکل، رخداد یا تغییر ناگهانی قراره رخ بده. • معمولاً از طریق دیالوگ، نظرات راوی، پیشگویی یا پرولوگ به این هدف می‌رسیم. • برای مثال در نمایشنامه‌ی «مکبث»، پیشگوییِ جادوگران به ما پیش‌آگاهی می‌ده که مکبث قراره شاه بشه. 2⃣ پیش‌آگاهی غیرمستقیم: در این حالت، با سرنخ‌های ظریفی که سرتاسر داستان می‌ذاریم اشاره‌هایی به ادامه‌ی داستان می‌کنیم. • خواننده‌ها احتمالاً معنی سرنخ ما رو متوجه نمی‌شن تا وقتی که اتفاقی که ازش خبر می‌دادیم، رخ بده. • در فیلم «امپراتوری ضربه می‌زند»، لوک توی رویاش می‌بینه چهره‌ی پشت نقابِ دارث ویدر چهره‌ی خودشه. بعدها که می‌فهمیم لوک پسر دارث ویدره، این رویا معنی پیدا می‌کنه. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead 🥊 چطور کشمکش درونی رو بنویسیم؟ کشمکش درونی چیه؟ شخصیت زمانی دچار کشمکش درونی می‌شه که با خودش در تضاد و ستیزه. ممکنه توی دوراهیِ اخلاقی‌ای گیر کنه، به چیزهای مختلفی میل داشته باشه یا ترسی عمیق و درونی گریبانش رو بگیره. این مبارزه‌های درونی روی تصمیم‌های شخصیت تاثیر می‌ذارن و باعث رشد شخصیتیش و افزایش عمق و پیچیدگی داستان می‌شن. ♦️ قوس شخصیتی اهمیت داره. کشمکش درونی باید با قوس شخصیتی پیوند بخوره و کلید اصلی رشد و توسعه شخصیت باشه. نتیجه هرچی باشه، تغییر شخصیت رو نشونمون می‌ده. با پیروز شدن یا شکست خوردن در مبارزه‌های درونی، شخصیت به رشد یا تکامل یا سقوط می‌رسه. 🏠‧₊˚@WriteClub
آهنگ کلام در نویسندگی🎻 به همان دلیل که شعر باید وزن و موسیقی داشته باشد، نثر باید نرم و روان باشد. دست‌انداز و ناهمواری کلام، رشته کلام را در ذهن خواننده پاره می‌کند و او را به زحمت می‌اندازد. کلام هرقدر نرم‌تر، هموارتر و آهنگین‌تر باشد، خواندن آن لذت‌بخش‌تر است. آهنگ کلام در نثر، هیچ قانون و قاعده‌ای ندارد؛ جز داوری گوش و پسند ذوق.🪑 مردم نیز دوست و عادت دارند کلمات را به گونه‌ای ردیف کنند که از دل آنها آهنگی به گوششان برسد و همین موسیقی نامرئی، رشته پیوند آن کلمات را با یکدیگر بیشتر می‌کند و از بر کردن آنها را آسان‌تر. 🖋 رضا بابایی @🏠‧₊˚@WriteClub
💢 چطور صحنه‌های کسل‌کننده رو اصلاح کنیم؟ کشمکش: کشمکش‌هایی وارد داستان کنید که خواننده رو جذب می‌کنن. تنش صحنه‌هایی فراموش‌نشدنی می‌سازه. اهداف: نذارید شخصیت‌ها بی‌هدف پرسه بزنن. بذارید اهداف مشخصی داشته باشن و برای رسیدن بهشون تلاش کنن. خواننده می‌خواد بدونه بهش می‌رسن یا نه. عواطف: از شکستن قلب‌ها نترس. بذارید صحنه‌ها آکنده از احساسات باشن. بذارید خواننده هر لحظه‌ی سفر شخصیت‌ها رو از ته دل حس کنه. غیرمنتظره‌ها: خواننده رو با پیچش پیرنگ، آشکارسازی‌های غیرمنتظره و تصمیم‌های غیرمعمول شگفت‌زده کن. غیرمنتظره بودن باعث می‌شه حوصله‌ی خواننده سر نره. ادامه دارد... 🏠‧₊˚@WriteClub
سه قاعده برای غنی ساختن داستان☎️ , شما باید بسیار بیشتر روی ارتباط زبانی و مکالمه تکیه کنید، زیرا توصیف بیش از حد و داستان‌سرایی بیش از اندازه، درباره اشخاص داستان،‌ سنگین و خسته‌کننده است و مشابه با زندگی واقعی. تا زمانی که اشخاص داستان عملا صحبت نکنند، خواننده آن‌ها را واقعا نمی‌شناسد. وقتی به‌وسیله مکالمه، شخصیت‌پردازی می‌کنید در واقع داستان را تقویت و محکم می سازید. با در نظر گرفتن نکته فوق، این سه قاعده را برای مکالمهٔ مؤثر مورد توجه قرار دهید: 📍قاعده اول: مکالمه باید چیزهایی درباره شخصیت و احساسات شخصیت داستان به خواننده بگوید. احوال‌پرسی‌های معمولی، خداحافظی‌ها و صحبت‌های بی‌اهمیت درباره هوا خیلی کم می‌تواند این قاعده را برآورده کند البته از آن قطع امید هم نکنید و در جای خود استفاده کنید. 📍قاعده دوم: مکالمه باید طرح را جلو ببرد. حرف‌های شخصیت ها باید احساسات، روابط‌شان با یکدیگر و نقشی را که در طرح بازی می‌کنند، تقویت کند و در جهت تشدید کشمکش و تنش داستان باشند. 📍قاعده سوم: مکالمه باید هر شخص داستانی را متمایز از دیگر شخصیت‌ها معرفی کند. هریک از ما متفاوت به‌نظر می‌رسیم. کلمات، اصطلاحات، حس تعبیرها، لهجه، سبک صحبت و افعال متفاوتی به‌کار می‌بریم. اینکه چه می‌گوییم و چگونه می‌گوییم منعکس کننده این است که ما واقعا چه کسی هستیم و اوضاع و احوال ما و سیستم ارزشی ما، گویش و گفتار ما را تعریف و تبیین می‌کند. 🏠‧₊˚@WriteClub
🖇 پنج نکته برای نوشتن پیش‌آگاهی‌های خوب (Foreshadow) 📓 برای داستانتون برنامه‌ریزی کنید. قبل از این‌که بدونید واسه چه اتفاقی در آینده‌ی داستان باید سرنخ و پیش‌آگاهی بدید و چطور، باید بدونید داستان به کجا می‌ره. شاید لازم باشه تا تموم شدن پیش‌نویس اول صبر کنید و بعد سرنخ‌ها رو توی اثر جا بدید. برنامه بریزید، بازبینی کنید و حواستون رو جمع نگه دارید. 🎱 سریع باشید. اگه سرنخ رو خیلی دیر بذارید، اثرش کم می‌شه. هرچه زودتر پیش‌آگاهی بدید تا توی ذهن خواننده جاگیر بشه. این‌جور خواننده وقتی به عقب برمی‌گرده و متوجه می‌شه چه سرنخ‌هایی از اول گذاشته بودید، بیشتر لذت می‌بره. 📷 سرنخ‌ها رو پخش‌وپلا کنید. وقتی فکر می‌کنید کِی و کجا خوبه پیش‌آگاهی بدید، حیله‌گری کنید. مثل یه جور شکار گنج می‌مونه: همه‌ی گنج‌ها رو که یک جا قایم نمی‌کنید. پس سرنخ‌ها رو در سرتاسر داستان پخش کنید. 📼 میانه‌رو باشید. با پیش‌آگاهی‌های زیاد، خواننده رو خسته نکنید. با پیش‌آگاهی کم ممکنه یه رخداد غیرمنتظره براش عجیب و بی‌معنی باشه. نقطه تعادل رو تشخیص بدید. این‌جور خواننده‌ها دلشون می‌خواد دوباره داستانتون رو بخونن تا همه‌ی سرنخ‌هاتون رو پیدا کنن‌. 🗝 نظر کسی رو بپرسید. شما به اثرتون زیادی نزدیکید. شاید احساس کنید پیش‌آگاهیتون واضحه؛ اما اگه خواننده تشخیصش نده بی‌فایده‌ست. از یه دوست و آشنا بخواید متن رو بخونه و بپرسید سرنخ‌ها چطور بودن؟ خیلی واضح بودن، اصلاً واضح نبودن، یا متعادل بودن؟ برای مثال، در داستانی که شخصیت مدام ارواح رو می‌بینه، می‌تونیم با رخدادها و سرنخ‌های گوناگونی به این اشاره کنیم که خود شخصیت هم روحه. خواننده شاید تا آخر معنی سرنخ‌هامون رو متوجه نشه اما وقتی آخر سر حقیقت برملا شد همه‌شون رو درک می‌کنه. 🏠‧₊˚@WriteClub