4_6023886035744720187.mp3
9.03M
بحر طویل زیبای میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها...❤️
🔸 سراینده : آقای #غلامرضا_سازگار
#بحر_طویل
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
#گلچین_مولودی_یازینب_س
@wwgoLchinzenab
.
#بحرطویل
#امیرالمؤمنین
#مدح_امیرالمؤمنین (ع)
به اذن و مدد خالق یکتا به اذن و مدد حضرت طاها به اذن و مدد حضرت زهرا بنویسم نمی از مدحت دریا وصیِّ سید بطحا ولی والی والا علی عالی اعلا تولا و تبرا دمش معجز عیسای مسیحا ونامش ید بیضایی موسی به خلیل آتش نمرود زعشقش شده بردا و سلاما علی کیست علی عبد عبیدی که قیاسش به خداوند نمایند شگفتا به وصفش چه بگویم که کند وصف امیر دوجهان را خداوند تعالی علی صوم و صلاه است که در حال رکوع اهل زکات است و شایسته ی صدها صلوات است بگو مظهر الطاف خداوند جلی کیست بگو در همه آفاق ولی کیست بگو ذکر خفی ذکر جلی کیست بگو تا ابدالدهر امیر دوجهان غیر علی کیست کسی نیست به جز او که هم شان رسول است کسی نیست به جز او که هم کفو بتول است علی بحر معارف علی کنز عقول است به دستش همه عالم شده تسخیر زده با مدد خالق اکبر سر تزویر دو رویی و صداقت به کرسی قضاوت به دستش شده تدبیر شجاعان عرب روبه رویش خارو حقیرند وباید که به دست اسدالله بمیرند میان همه ی معرکه ها شیر و دلیر است علی مونس هر فرد فقیر است وهم بازی هر طفل صغیر است به هر شیعه ی اثنی عشری نعم الامیر است و روزی ده مسکین و اسیر است علی خیر کثیر است بپرسند اگر مذهب مارا بگوییم که آغاز مسلمانی ما عید غدیر است علی ساقی کوثر علی مُظهر و مَظهر علی شیر دلاور علی صاحب محشر علی حیدر صفدر علی برهمه رهبر علی نفس و دم و لحم پیمبر علی سرور قنبر علی عشق ابوذر علی فاتح خیبر چه جنگی همان جنگ که شد بر همگان واضح و روشن چه کسی اهل شکاراست چه کسی اهل فرار است بگو دشمن شیعه که بی مهر علی شیعه شدن نیز محال است همه زندگی ات رو به زوال است بهشتی شدنت خواب و خیال است اگر نطفه ی تو حیض و حرام است ولی نطفه ی ما پاک و حلال است ولی حیف نه گوش شنوایی نه تصدیق زبانی که دشمن کر و لال است رود در پی آن پیر خرفتی که شغال است به کوری شما حب علی در رگ ما در جریان است به روی همه ی ماذنه ها ورد زبان است بزرگ مرد جهان است و با خطبه ی بی نقطه ی نابش نشان داد که استاد بیان است به تن روح و روان است و آرامش جان است
#بحر_طویل
#ابوذر_رئیس_میرزایی✍
.#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#بحر_طویل
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
دلدار می رسد
سالار می رسد
جود و سخا و غیرت و ایثار می رسد
شهزاده ی تمامی اعصار می رسد
دارد دوباره حیدر کرار می رسد
باید که طبل خاتمه ی جنگ را نواخت
وقتی علی کنار علمدار می رسد
الله اکبر از زور و بازوی پهلوان
الله اکبر از قد و بالای این جوان
یکدم میان میمنه یکدم به میسره
در دو جناح مرد نبرد است همزمان
فریاد الامان
دارد بلند می شود آنجا به هر مکان
اکبر جوان سلسله گيسوي کربلاست
پیغمبر خداست
با این حساب احمد مختار می رسد
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علي))
غوغا به پا شده
تیر از کمان غیرت مولا رها شده
شمشیر ذوالفقار علی را کشید و بعد
صحرا پر است از سر و دست جدا شده
یک تن دوتا شده
یعنی علی رسیده زمان عزا شده
آمار کشتگان عدو بی حساب شد
وقت عذاب شد دنیا خراب شد تيغش خضاب شد
وقت مصاف شد
از بس که ضربه زد
تیغ کجی که دست علی بود صاف شد
روز قیامتی که به کرب و بلا شده
از شدت بلا
پشت دلاوران عرب زاده تا شده
غوغا به پا شده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
وقت حذر رسید
تا شیر تر رسید
وقتی که بین لشگریان این خبر رسید
فریاد استغاثه ی "این المفر" رسيد
باز شکاری از حرم شاه کربلا ارباب ماسوا
قصد شکار کرد
خاک تمام معرکه را لاله زار کرد
از میمنه به میسره را تارومار کرد
بنگر چه کار کرد
سیل عذاب را سر دشمن آوار کرد
دشمن هوار کرد
از جنگ با جوان حسین احتذار کرد
یعنی فرار کرد
اینجای قصه کار عدو به سپر رسید
عمرش به سر رسید
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
هم ماه آمده
هم شاه آمده
تکرار دوم اسدالله آمده
فرماندهی میمنه از راه آمده
ارباب زاده ای که ز درگاه آمده
یوسف به شوق دیدنش از چاه آمده
پیش جمال پر جبروت یل حسین کوتاه آمده
تکبیر می کشد
وقتی میان معرکه شمشیر می کشد
از ترس و واهمه قلب و دل همه
گردن کشان کل عرب تیر می کشد
این خنده دار نيست؟
وقتی به جنگ شیر ، روباه آمده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
پیغمبر آمده
از خیمه های کرببلا حیدر آمده
وقت نبرد حضرت سرلشکر آمده
با این حساب روی زمین محشر آمده
خونش به جوش آمد و صبرش سر آمده
شیر از میان بیشه به قصد سر آمده
به به به این ابهت و قدرت
به به به این شهامت و غیرت
به به به این شجاعت و صولت
در یک کلام ختم کلام است این کلام
شیر نر حسین علی اکبر آمده
((شهزاده ي مؤذن کرببلا علی))
صهبا علی و ساقی میخانه ها علی
آقا علی و زاده ی خیر النساء علی
مولا علی و آیه ی "قالوا بلی" علی
والا علی و عالی اعلا نما علی
شهزاده ی شهنشه ملک بقا علی
پیغمبر جوان شده ی کربلا علی
هرکس به جنگ خشم خداوند رو کند
راه فرار هر طرفی جستجو کند
هرکس که جنگ تن به تنش را نگاه کرد
با خود میان معرکه هی گفتگو کند
یا مظهر العجايب و یا مرتضی علی
((شهزاده ی شهنشه کرببلا علی))
#علی_کاوند ✍
#ماه_شعبان
.#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_زمان_ولادت
#بحر_طویل
کشتی برده فروشان، ز ره دور عیان است که برعرشه ی آن بانوی مُلک دو جهان است، بگو فخر زنان است، بگو مادر مولای زمان است، بود منتظر مقدم او بُشر سلیمان که به عنوان کنیزش بخرد، تا ببرد بر ولی قادر منّان، حسن عسکری آن یازدهم اختر تابان ولایت، به کف بُشر یکی نامه از آن شمس هدایت ،که ز اسرار خدا داشت حکایت، نگه دخت یشوعا چو بر آن نامه بیفتاد، قرار از کف خود داد و ببوسید و روی چشم نهاد و گـُل لبخند به لب گفت که: این نامه ی یاراست، خطش را خبر از وصل نگاراست، سپس گفت که ای بُشر مپندار کنیزم که زده فاطمه گل بوسه به پیشانی و خوانده است عزیزم، شرفم بس که عروس علی و فاطمه ام، داده خداوند به من این شرف و قدر و بها را.
من از نسل یشوعا که همان دختر شاهنشه رومم، چه بسا ماه وشانی که ز عزت همه بودند کنیزم، چه بسا سرو قدانی که به محفل همه بودند غلامم، دو پسر عم که مرا شیفته بودند و ز من خواستگاری بنمودند، کشیشان همه انجیل گشودند، یکی را به سر تخت نشاندند، گـُل و لاله فشاندند که دامادِ نگون بخت به کام اجل خویش نگون شد، ز سر تخت، شب آمد، به سر دست و قضا چشم مرا بست که در عالم رویا نگه اُفتاد مرا بر رخ زیبا پسری، نخل شرف را ثمری، صُنع خدا را اثری، دیده به ماه رخ زیباش گشودم، ز کفم رفت همه بود و نبودم، که ندا داد رسول مدنی احمد خاتم که: اَلا عیـــــــــــسی مریم، چه شود دخت یشوعای تو را بر پسرم عقد ببندم، لب جان بخش گشودند، یکی خطبه سرودند و مرا عقد نمودند بر آن شمس ولایت، که عیان دیدم از آن طلعت نورانی او روی خدا را.
چه مبارک شبی بود و چه فرخنده شبی بود، ولی حیف که بیدارشدم، سخت گرفتارشدم، شب همه شب در تب و در تاب شدم، شمع صفت آب شدم، تا که شبی فاطمه آمد ز ره لطف به خوابم، نگهی کرد به چشمان پر آبم، به ادب بوسه به دستش زدم و روی قدم هاش فتادم، ز فراق رخ جانان به شکایت دو لب خویش گشودم که: به دادم برس ای عصمت دادار ودودم، غم دوری یگانه پسرت کشت مرا، فاطمه فرمود: چگونه پسرم پیش تو آید، به تو این بخت نشاید، مگر آیین نصاری بگذاری و به اسلام روی بیاری سر تسلیم و رضا را.
من در آن عالم رویا لب جان بخش گشودم، به خدا و به رسول به علی بود درودم، چو شهادت به لب آوردم و اقرار نمودم، گـُل لبخند به گلزار رخ فاطمه دیدم، که گشود از کرم آغوش و مرا در بغل خویش گرفت و به رُخم بوسه زد وگفت: از امشب تو عروس منی ای پاکیزه سرشتم، گل باغ بهشتم، به تو تبریک که هرشب پسرم پیش تو آید، من از امشب همه شب لاله ز باغ رخ او چیدم و در خواب ورا دیدم، تا داد مرا وعده ی دیدار، که در سلک کنیزان ببرم روی به بیت الحرم یار، خوشا حال تو ای بُشـر، که مامور شدی از طرف حجت دادار، بر این کار، منم همسر آن نور دل احمد مختار، کز آن سید ابرار، بیارم به جهان منتقم خون شهدا را.
چارده شب چو گذشت از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود، بگو نخل ولا را ثمری بود، بگو بحر کرامت گوهری داشت، بگوشمس ولایت قمری داشت، بگو نرگس زهرا پسری داشت، بگو مصلح کلِ بشری داشت، جهان دادگری داشت، خبر زآمدن حجت ثانی عشری داشت که شد دیده ی نرگس، دل شب باز ز رویا به دو صد ناز، وضو ساخت و اِستاد سحرگه به نمازشب و آیات خدایش به لب افتاد، به تاب و تب و از درد گـُل انداخت عذارش، ز کف افتاد قرارش، صلوات مـَلک از اوج فـَلک گشت نثارش، به رُخش جلوه ی بدر و به لبش سوره ی قدر و نفسش کرد معطـر همه امواج فضا را.
ناگهان دید حکیمه که شده حجره پر از شوق و شعف وشور، روان گشت حضور قمر برج ولایت، حسن عسکری آن مـــــــــــــــهر فروزان هدایت، به ادب گفت که: ای جان دو عالم به فدایت، شده در پرتو انوار نهان نرجس پاکیزه لقایت، گل لبخند حسن باز شد و گفت که: ای عمه پاکیزه سرشتم، گـُل خوشبوی بهشتم، به ادب رو به سوی حجره ی نرگس، گل زهرا ثمرم، همسر نیکو سِیَرم، سرزده قرص قمرم، یافت ولادت پسرم، آمده نور بصرم، رفت حکیمه به سوی حجره نرجس، نگه افکند به خورشید رخ حجت سرمد، گـُل نورسته ی احمد، مه اثنی عشر آل محمد، لب جان بخش گشوده، سخن از وحی سروده، به لبش نام خداوند و رسول و علی و حضرت زهرا و حسین و حسن و باز علی باز محمد پس از آن جعفر و موسی و رضا گفت، محمد و علی گفت، سپس نام ز خود بُرد، ندا داد به هرنسل و زمان اهل ولا را.
ندا داد منم مهدی موعود، منم حجت معبود، منم مصلح عالم، منم منجی عالم، منم وارث پیغمبر خاتم، منم حجت سرمد، منم عبد موید، منم حیدر و احمد، منم نجل محمد، منم آن منتقم خون خدا، طالب خون شهدا، زاده مصباح هدی، صاحب عمامه ی پیغمبر و تیغ علی و چادر زهرا، جگر پاک حسن، جامه ی خونین حسین، دست ابالفضل علمدار، منم وارث پیشانی بشکسته ی زینب، شود آن روز که از پرده ی غیبت به در آیم به سوی کعبه بیایم، برسد بر همه خلق ندایم که :من ای منتظران، مهدی موعود شمایم، پس از آن ره به سوی شهر مدینه
بگشایم، حرم فاطمه را
.
|⇦•شب شوق....
#قسمت_اول #بحر_طویل ویژهٔ ولادت پیامبر رحمت #حضرت_محمد مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده ۱۴۰۲به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
شب شوق و شب وجد و شب شور و شب پيدايش نور و شب تکرار تجلاي رسولان الهي، رسد از ارض و سما و ملک و حور، گواهي که شب هجر سر آمد، سحر آمد، سحر آمد، خبر آمد، خبر آمد که شد از آب تهي رود سماوه، شده چون دامن تفتيده ي صحراي قيامت کف درياچه ي ساوه، خبري تازه به گوش و رسد از غيب سروش و شده آتشکده ي فارس خموش و عجبا اينکه فرو ريخته يکباره به هم کنگره ي کاخ مدائن، نفس پادشهان حبس شده در دل و گشتند همه لال ز گفتار، به امر احد خالق دادار، دگر راه سماوات به شيطان شده مسدود، بتان يکسره بر خاک فتادند و نگويند مگر ذکر خداوند و رسول دو سرا را
عرش و فرش و ملک و آدمي و کوه و در و دشت و يم و قطره و مهر و مه و سياره و منظومه ي شمسي و کرات و همه افلاک الي اين کره ي خاک ز برگ و بر و ريگ و حجر و شاخه و نخل و ثمر و بام و در و مرد و زن و پير و جوان، ابيض و اسود، همه گويند درود و صلوات از طرف ذات خداوند تبارک و تعالي و همه عالم خلقت، به خصال و به کمال و به جلال و به جمال و قد و بالاي محمد که خداوند و ملايک همه گويند درودش، همه خوانند ثنايش، همه مشتاق لقايش، همه عالم به فدايش، همه مرهون عطايش، که خدا خلق نموده است به يمن گل رويش فلک و لوح و قلم را، ملک و جن و بشر را و همه ارض و سما را
چار ماه است که گرديده به تن آمنه را جامه ي ماتم، به رخش هاله اي از غم، غم عبدالله والا گهرش، شوهر نيکو سيرش، اشک روان از بصرش، اشک نه خون جگرش، خون نه که ياقوت تَرش، بود يکي غنچه از آن لاله ي پرپر ثمرش، داشت چو جاني به برش، بلکه ز جان خوب ترش، مونس شام و سحرش، تا که شبي ديد همان مادر دلباخته در خواب، که در دست گرفته است گلي خرم و شاداب، که برده است ز گل هاي دگر آب، نظر کرد بر آن لاله ي فرخنده که برگشت، يکي قرص قمر گشت، به يک لحظه پسر گشت، نکوتر ز پدر گشت، چو بيدار شد از خواب، خوش و خرم و شاداب، دلش شد ز شعف آب، به ياد آمدش اين نکته که نه ماه تمام است، مه حُسن ختام است، رسيده مه ميلاد گرامي پسرش، بر رخ قرص قمرش خندد و بي پرده کند سير تماشاي خدا را
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#میلاد_رسول_الله
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#حاج_محمود_کریمی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇👇#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
427_22342344752632.mp3
30.82M
|⇦• شب شوق.....
#بحر_طویل ویژه ولادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی