eitaa logo
گلچین مولودی یا زینب(سلام الله علیها)
6.3هزار دنبال‌کننده
631 عکس
532 ویدیو
127 فایل
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها نشر بدون نام کانال شرعاً مجاز نمی باشد.🚫 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6023886035744720187.mp3
9.03M
بحر طویل زیبای میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها...❤️ 🔸 سراینده : آقای 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 @wwgoLchinzenab
📋 ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید ✔️ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید شب را در این بهشت الهی سحر کنید با زائرین این حرم الله سر کنید مدح رضا چو آیة قرآن ز بر کنید عید بزرگ شیعة آل پیمبر است میلاد هشتمین حجج الله اکبر است ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن بر چهرة حقیقت ایمان نظاره کن یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن میلاد پارة تن زهرا و احمد است شمس الشموس عالم آل محمد است این مظهر جمال خداوند اکبر است آیینة تمام نمای پیمبر است خورشید نجمه یا مه افلاک پرور است قرآن روی سینة موسی ابن جعفر است بر خلق آسمان و زمین مقتداست این جان رو نما دهید که روی خداست این روشن هزار سینة سینا به نور او چشم هزار موسی عمران به طور او صف بسته اند خیل رسل در حضور او دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او ریزد برات عفو به خدا از نظاره اش دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش هر قامتی که سرو لب جو نمی شود هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود هر پادشه که ضامن آهو نمی شود هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود در طوس پارة تن احمد بود یکی آری رئوف آل محمد بود یکی ای خلق خاک پای تو یا ثامن الحجج جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست گردون هماره دور زند در طریق تو خورشید خشت گوشة صحن عتیق تو با آن همه کرامت و لطف دقیق تو خود را شمرده اند گدایان رفیق تو دستی که دست لطف خدا می شود تویی شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام فرقی نمی کند به درت شاه یا غلام سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام پیش از سلام زائر خود را کند سلام پیوسته دست بر سر زوار می کشی تو کیستی که ناز گنه کار می کشی پاییز بوستان دل ما بهار توست در شهر طوسی و همه عالم دیار توست گل بوسه ی امام زمان بر مزار توست شیعه به هر کجا که رود در کنار توست چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا شرمنده ام از این که بپرسند کیستم از ذره کمترم نتوان گفت چیستم در پرتو کرامت خورشید زیستم روزی که نیستم به کنار تو نیستم با یک دم تو صبحدم عید می شوم در آفتاب صحن تو، توحید می شوم گل از نسیم صبح بهشت تو بو گرفت خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت من دور گندم کرم تو کبوترم ردّم نکن که از همه بی آبروترم ای نقش دیده و دل ما جای پای تو روح الامین کبوتر صحن و سرای تو مضمون بده که از تو بگویم برای تو "میثم" کجا و گفتن مدح و ثنای تو راهم بده که ذاکر ناقابل توام انگار اینکه خاک ره دعبل توام : استاد .
. |⇦•این ماه ربیع است که.. تقدیم به ساحت مقدسِ حضرتِ خیرالبشر پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج محمود کریمی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ این ماه ربیع است که دل برده به یغما یا مِهر وصال است و بجان داده تجلا روزش همه رخشنده تر از چهره یوسف شب هاش مُعطّر تر از زلف زلیخا پیچیده در امواج فضا نغمه مریم جوشیده ز انفاس جهان مُعجزه عیسی هر جا نگرم با رقه‌ها در شجر طور هر سو شنوم زمزمه‌ها از لب موسی با ناز نسیم آید از دامنِ گلشن یا بوی بهشت است که پیچیده به دنیا گیتی همه دم خُرّم ، گویی دل احمد عالم همه جا روشن ، چون دیده ی زهرا در محفلِ یک رنگی ، هر اَبیض و اسود با رأیت یکتایی ، هر اصفر و حمرا گردیده سماوات بِگرد کُرۀ خاک یا خاک زند پهلو بر گنبد خضرا خورشید نماز آرد بر خاک مدینه زیرا که در آن جلوه‌گر آمد مَه طاها بگذاشته از صُلب شکافنده دانش استادِ اَساتید دو گیتی به جهان پا توحید مجّسم ولیُ الله معظم سرمایۀ عِترت خلف سید بَطحا مصداقِ جمال ازلی حضرتِ صادق میزانِ ترازویِ عمل حجت یکتا پا تا به سر آیینۀ رخسار محمد سر تا به قدم مظهر الله تعالی هستی همه در دستش چون موم کف دست عالم همه بر پایش چون خاک کف پا ناری که بر ابراهیم گردید گلستان بر شیعۀ وی آمد برداً و سلاما آیت ز رخش تافته مشعل مشعل دانش ز لبش ریخته دریا دریا در خط تَولایش یک ره همه عالَم در موج تجلّایش یک پارچه عُقبی افتد به تن مُدعیان لرزه هَماره یک لحظه هِشام ار بگشاید لب خود را عیسی که کند زنده تنی را عَجَبی نیست بس مردۀ جان کز نفس او شده اِحیاء با لیلۀ میلاد پیمبر شده توأم میلاد همایونِ امام ششم ما او منجی انسان ها از جهل مُرکّب این زنده کن جان ها با نُطق دل آرا افراشته او در همه جا رایت توحید افروخته این بر همگان مشعل تقوا او مَظهرْ الله تعالی و تَقَدّس این مُظهِر الله تَقَدّس و تعالی از مکتب او فیض الهی شده جاری با منطق این امر رسالت شده اجرا او منجیِ عالم شد و این هادی آدم او خُلق عظیم آمد و این آیت عظما او با لب گویا کلماتش همه مصحف این آمده سر تا بقدم مصحف گویا از طَلعت او کشور جان گشته منوّر در پَرتو این ، خانۀ دل گشته مُصَفی شاعر :
‍ ‍ 🔸 بعثت رسول مهربانی حضرت محمد مصطفی ( ص) سبک گفتم مگر ای نازنین قصد جان داری افتخاری 🍀ای آفتاب دو سرا یا رسول‌الله 🍀بیرون شو از غار حرا یا رسول‌‌الله 🍀از ابر تیرگی در آ یا رسول‌الله 🍀تنهای تنهایی چرا یا رسول‌الله 🍀اقرأ یا رسول الله اقرأ یا رسول الله 🍀تو شهریار عالمی یا رسول‌الله 🍀بر زخم جان‌ها مرهمی یا رسول‌الله 🍀هم اوّلی هم خاتمی یا رسول‌الله 🍀پیغمبر مکرَّمی یا رسول‌الله 🍀اقرأ یا رسول الله اقرأ یا رسول الله 🍀تو جان جان عالمی جانفزایی کن 🍀تو رهبر ملک دلی دل‌ربایی کن 🍀گم گشتگان را تا ابد رهنمایی کن 🍀روشنگری با جلوۀ کبریایی کن 🍀اقرأ یا رسول الله اقرأ یا رسول الله 🍀تو ماهی و جا در دل انجمن داری 🍀تو شرح صدر از خالق ذوالمنن داری 🍀هر لحظه اعجاز مسیح در سخن داری 🍀مثل امیرالمؤمنین بت‌شکن داری 🍀اقرأ یا رسول الله اقرأ یا رسول الله 🍀تو تا قیامت رهبری یا اباالزهرا 🍀تو آخرین پیغمبری یا اباالزهرا 🍀از انبیا بالاتری یا اباالزهرا 🍀جسم نبوّت را سری یا رسول‌الله 🍀اقرأ یا رسول الله اقرأ یا رسول الله 🍀خلق خوشت مروّج مکتب دین است 🍀تلخی برای حفظ دین بر تو شیرین است 🍀در مکتب عدلت یکی شاه و مسکین است 🍀سنگ و گلِ لبخند تو حکم ما این است 🍀اقرأ یا رسول الله اقرأ یا رسول الله. 🔸 🔸
. ✍ نام احد که نام خداوند سرمد است میمی بر آن اضافه شده، اسم احمد است آدم که گشت توبه او نزد حق قبول از فیض «یا حمیدُ بحق محمد» است با دیدن جمال تو خوبان دهر را در دل امید باغ جنان داشتن بد است دست تو ظــرف رحمت بی انتهای هوست هرچه خدابه خلق ببخشد، از این ید است مقصود باغ ولاله وحور و قصورنیست اهل بهشت را سرکوی تو مقصداست پیش از هبوط آدم و حوا به خط نور دست خدا نوشت: محمّد مؤید است ذکر خدا و ذکر ملک تا قیام حشر پیوسته بر شما صلوات مجدد است بر سر در بهشت و جهنم نوشته اند بغض تو نار و مهر تو خلد مخلد است تفسیر یک حدیث ز میم دهان تو بالله نیاز من به هزاران مجلد است گفتم به بزم قرب الهی قدم نهم دیدم که نغمۀ صلواتت خوش آمداست ای چهرۀ بلال تو باغ بهشت من این«میثم»،این توآن همه افعال زشت من
به‌مناسبت ٢۴ ذی الحجه وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر کنم مباهله با دشمنان حی قدیر زبان حق شوم و آیه‌ی مباهله را به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن که پنج در عددند و یکی چو حیِّ قدیر پی مباهله کردند روی در صحرا یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر فتاد چشم نصارا به آن خدارویان که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر همه به خاک قدوم پیمبر افتادند که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر به حضرت تو نصاری تمام تسلیم‌اند که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی که می‌کنند در این آیه حیله و تزویر کنند فضل علی را به دشمنی انکار خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر چرا شدند فراری از این حقیقت محض چرا به سلسله‌ی نفس خود شدند اسیر قسم به جان علی، منکر مباهله را خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید کجا به تابش انوار آن کند تأثیر فضائل علی از حد بُوَد فزون چه زیان که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر علی کسی‌ست که در جنگ بدر شد پیروز خدا به جنگ اُحد می‌دهد به او شمشیر علی‌ست فاتح احزاب و فاتح خیبر علی‌ست تیرِ الهی به قلب خصم شریر علی‌ست بت شکن کعبه روی دوش رسول علی به بیشه‌ی اسلام شد خروشان شیر علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر حدیث منزله چون آفتاب می‌تابد به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر وصی احمد مرسل کسی بُوَد "میثم" که در تمام فضائل ورا نبود نظیر ✍ استاد
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را نه آن نور مجسم بلکه وجه الله اعظم را فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالَم را ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را مبارک‌باد لبخندت، گرامی باد فرزندت بهین عبد خداوندت محمد طفل دلبندت که می‌خوانند مدحش را، خدا و انبیا با هم تو امشب آدم و نوح و و خلیل دیگری زادی ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی مسیحا، نه! مسیحای مسیحا پروردی زادی تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی رسل در تحت فرمانش، کتب یک جمله در شأنش هزاران خضر عطشانش، صد اسماعیل قربانش مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود چراغ آسمان لبخند زن بر روی احمد بود جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود تجلای خدا در چهره عبدی مؤید بود مؤید باد قرآنش، گرامی باد فرقانش معطر باد بستانش، جهان در تحت فرمانش بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم محمد! ای چراغ روشنی بخش جهان آرا بر افروز و بر افروزان بنور خویش دل‌ها را بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را ندای تفلحوا از عمق جان برکش، بخوان ما را تو ما را دانش آموزی، تو مهر عالم افروزی تو برق اهرمن سوزی، تو در هر عصر پیروزی لوای توست با دست خدا بر دوش نه طارم * * * هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد ندای "تُفلحوا" از مکتب جان‌پرورت خیزد فروغ دانش از کرسی درس جعفرت خیزد ششم مولا، ششم رهبر، ششم هادی، ششم سرور ششم فرمانده‌ی داور، ششم فرزند پیغمبر که شش خورشید حق از صُلب او تابیده در عالَم الا ای اُمّ فَروه! آفتاب داور آوردی محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی به‌عصمت مادرش زهرا، به‌صورت چون حَسَن زیبا حسینی خو، علی سیما، امام باقرش بابا که با عید محمد عید میلادش بود توأم کتاب من، کتاب الله و دین مصطفی دینم تولای امیر المؤمنین عهد نخستینم مرام جعفری و مهر آل الله آئینم نه کاری بوده با آنم، نه حرفی مانده با اینم محب آل اطهارم، علی را دوست میدارم ز خصمش نیز بیزارم، به یارش تا ابد یارم نباشد غیر حب و بغض، دین و مذهب "میثم" ✍استاد
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد پیمبری یا اینکه حق به حیدر خودداد حیدری این شیردختری است که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام حسین مکرر است این پاک تر ز حاجر و حوا و مریم است سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است ام المصائب است نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمۀ بی معلمه بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است فریاد خون خون خدا کیست زینب است آیینۀ حسین نما کیست زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست حبل المتین شیر خدا تار موی اوست آیینۀ جمال خداوند روی اوست هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین رسول خداست این آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز سید الشهدا در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظل قامتش با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ ماه پـر فیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است عید میـلاد علـی‌ بـن‌ جـواد بن رضاست سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجت حـق جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد موج‌زن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست بـارک‌ الله کــه در سیــزده مــاه رجـب عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم کــه ز قـلب حـرم‌الله، علـی عقـده‌گشاست صـاحب‌خانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـام‌آور ماست این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــرب‌و‌بـلاست شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست گوییـا در دل تـاریـک سیــه‌چـال، هنـوز بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمان‌هاست بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست عــزم حــج دارد و در اول ره مـی‌بینــد قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست هم‌قـدم زینـب و عبـاس و علی‌اکبر پیش رویش علی و پشت سر او زهراست گاه بـر فـرق علـی‌اکبـر خـود می‌نگــرد گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست https://eitaa.com/wwgoLchinzenab «میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟
‍ 🌸 🌺 🌸 🌼سبک جینگ و جینگ ساز میاد👌💐 💐🌹💐🌹💐 ماه پـر فیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است عید میـلاد علـی‌ بـن‌ جـواد بن رضاست سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجت حـق جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد موج‌زن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست بـارک‌ الله کــه در سیــزده مــاه رجـب عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم کــه ز قـلب حـرم‌الله، علـی عقـده‌گشاست صـاحب‌خانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـام‌آور ماست این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــرب‌و‌بـلاست شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست گوییـا در دل تـاریـک سیــه‌چـال، هنـوز بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمان‌هاست بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست عــزم حــج دارد و در اول ره مـی‌بینــد قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست هم‌قـدم زینـب و عبـاس و علی‌اکبر پیش رویش علی و پشت سر او زهراست گاه بـر فـرق علـی‌اکبـر خـود می‌نگــرد گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست «میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟ 💐🌹💐🌹💐 بروزترین 🌿🌺🌿
‍ . بعثت ختم رسل آمد وحی حق بر عقل کل آمد امشـب آمـد از خـدا بــر محمّــد ایــن نــدا بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله ای امام انبیا احمد! از حرا بیرون بیا احمد! تو به عالم رهبری آخریــن پیغمبــری بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله ما تو را یار و معین دادیم یک امیرالمؤمنین دادیم این علـی شمشیر توست شیر مـا و شیـر تـوست بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله ** ما به تو فرقان عطا کردیم عترت و قرآن عطا کردیم این همـان برهـان توست نــور جاویــدان تــوست بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله **** بسته راه کفر و مستی شد بت‌پرستی حق‌پرستی شد آنچـه حـق گفتــه بگو بــا نــدای تـفلحــوا بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله **** ای عدالت بی‌‌قرار تو عالمی چشم انتظار تو تا به کی دختر‌کُشی؟ با جنایت سـرخوشی؟ بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله **** انبیا را رهبری، احمد! تا ابد پیغمبری، احمد! آفتــاب جــان! بـرآ از دل غـــار حــرا بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول‌الله بخوان به نام خدا، یا رسول‌الله یا رسول .
بیا بر قله‌ی هستی لوای عدل برپا کن بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می‌ریزی؟ بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن بیا اشک خجالت پاک کن از دیده‌ی سقّا بیا از خون دل بر تشنه‌کامان دیده دریا کن بیا با عمّه‌هایت جستجو کن در بیابان‌ها گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن بیا و گریه کن بر یاس‌های نیلی زهرا بیا روی کبود عمّه‌هایت را تماشا کن بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن ✍ .
اى ورق روى تو عنوان حُسن خال و خطت نقشه ى ايوان حسن نسل جوان را به جهان رهبرى جلوه ى توحيد على اكبرى ريخته از شرم رخت در شفق گل به گلستان عرق از هر ورق گر چه خداوند وجود و عدم خلق نكرده دو نفر مثل هم ليك چو رخسار تو را آفريد نقش تو را شكل محمد كشيد چشم تو بيناى همه ماسوا گوش تو گنجينه ى صوت خدا روى تو از آب بقا صاف تر وز دل عشاق تو شفاف تر صبح تو از شام ابد دلرباست شام تو تا صبح ازل جان فزاست هر كه هواى رخ احمد كند در تو تماشاى محمد كند باد نقابت چو به بالا زند فاطمه لبخند به ليلا زند منطق شيواى جهانگير تو در لبه ى تيغه ى شمشير تو بسكه خدا خوب تو را ساخته خصم تو در مدح تو پرداخته دشمن سرسخت شما انجمن بود معاويه كه گفت اين سخن تاج خلافت كه ز پيغمبر است ساخته بر فرق على اكبر است هر چه سخن گشت برازنده تر مانده به مدح تو سر افكنده تر حق سخن گشت به مدحت ادا از لب جانبخش شه كربلا گفت تويى اى پسر باوفا اشبه مردم به رسول خدا قبر تو شد اى همه را نور عين جلوه ى شش گوشه ى قبر حسين جان تو و جان حسين بُد يكى قبر تو و قبر حسين شد يكى اى ز تمام شهدا خوب تر پيش حسين از همه محبوب تر بين جوانان بنى هاشمى جانى و جانان بنى هاشمى بسكه بُدت شور شهادت به سر كشته شدى از همگى زودتر خون سرت تا به جبينت چكيد موى سياه پدرت شد سپيد خواست شود موى سپيدش خضاب روى به روى تو نهاد آن جناب روى تو و روى پدر رنگ شد عاشق و معشوق هم آهنگ شد چهره به رخسار منيرت گذاشت تا دلش آرام نشد برنداشت زينب مظلومه به حفظ امام صيحه زنان گشت برون از خيام تا كه نبازد پدرت جان پاك ناله كشيد از جگر چاك چاك گفت كه‏ اى تازه جوانم على ميوه ى دل، قوت جانم على ميثم اگر وصف تو را میسرود جز تو و الهام تو در او نبود
امشب، شبِ نزول تمام ملائک است باور کنید! بختْ به کام ملائک است هم کوثر ولایت و هم بادۀ بهشت پیوسته بحربحر به جام ملائک است بارَد برات عفوِ الهی ز آسمان صبح قیامت است، قیام ملائک است بر هر ملک که می‌نگرد از چهارسو چشمش به ماه‌رویِ امام ملائک است امشب ز صدهزار شبِ قدر، بهتر است قنداقۀ حسین به دست پیمبر است ملک وسیع حق، یم عفو عنایت است لبریز، آسمان ز فروغ ولایت است هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین هر آیه در ولادت او یک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است دوران تیرگی و ضلالت به سر رسید امشب شب طلوع چراغ هدایت است این شمع، جمع محفل اولاد آدم است این کشتیِ نجاتِ غریقانِ عالم است پیغمبران همه شده محو نظاره‌اش صف بسته‌اند دور و بر گاهواره‌اش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستاره‌اش خَلق زمین و اهل سماوات، تا ابد مرهون لطف و مرحمت بی‌شماره‌اش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گردد با یک اشاره‌اش در روز حشر، با کَرَم خود چه‌ها کند ترسم! ز نار قاتل خود را رها کند ملک وجود، بسته به یک تار موی او گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او این‌ست کعبه‌ای که تمامی کائنات بگرفته‌اند دست توسل به سوی او صورت نهد به خاک قدم‌هاش آبرو تا کسبِ آبرو کند از آبروی او هرجا که انبیا بنشینند دور هم باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او باید ندا دهیم که عالم حسینی است بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این‌ست آن امام شهیدی که همچنان باید شب ولادت او هم بر او گریست این کشتۀ خداست وگرنه برای او بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟ داده نشان به قاتل خود هم رهِ بهشت یالعجب! خدای بزرگ! این حسین، کیست؟ یک بنده و هـزار خصالِ خدایی‌اش در عین بندگی‌ست جلالِ خدایی‌اش ما بی‌قرار او شده‌ایم، این قرار ماست هرجا که هست خاک ره او، مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خود سرخ کرده‌ایم فردا لباس سینه‌زنی افتخار ماست چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر فریاد یاحسین همان چوبِ دار ماست بر سنگ قبر ما بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر، شعار ماست روز ازل که آب و گل ما سرشته‌ شد نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد نام حسین نزد خدا اسم اعظم است خون گلوی تشنۀ او اشک آدم است خواهی اگر درست بدانی حسین کیست قرآنِ روی قلب رسول مکرم است بر خون پاک او که نیفتد دمی ز جوش تنها خدای عزوجل صاحب دم است خون‌نامۀ شهادت او باغ لاله‌هاست یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است در پای نخل او بنشینید دوستان! زین نخل سرخ، میوه بچینید دوستان! ✍ مداحی
. ز گهوارۀ مهدی شود بوی خدا حس بریزید گل یاس به پای گل نرگس شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن **** بگیرید به کف جان که دلدار رسیده بیایید که یوسف به بازار رسیده شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن * نبی را ثمر آمدعلی را قمر آمد رضا را جگر آمدحسن را پسر آمد شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن * به رخ سورۀ فرقان به لب آیۀ قرآن کفش بحر کرامت دلش مرکز ایمان شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن **** در این دورۀ غیبت نشستیم حضورش همـه منتظرم من به امید ظهورش شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن * به یارب امامان به آمین محمّد که کامل به ظهورش شود دین محمد شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن ** خبر بر همه عالم رود سینه به سینه که ریحانۀ زهرا می‌آید به مدینه شده سامره گلشن حسن چشم تو روشن .
شعر پیش روی شما دوازده بند ترکیب بند مهدوی اثر طبع استاد است که در دو بخش تقدیم حضور شما میشود بخش اول بند اول  تشنگان را سحاب پیدا شد رحمت بی‌حساب پیدا شد در دل این کویر تفیده بهر جوشید و آب پیدا شد چشم‌ ِچشم‌انتظارها روشن روی حق بی‌نقاب پیدا شد در جمال منورِ یک ماه چارده آفتاب پیدا شد بامدادان ز نکهت یک گل یک گلستان گلاب پیدا شد انقلاب جهانیِ دین را رهبر انقلاب پیدا شد همه عالم تراب مقدم او هیبت بوتراب پیدا شد چشمتان روشن ای مسلمانان روح اسلام ناب پیدا شد سامره شهر مکه گشت و در آن  احمدی با کتاب پیدا شد طلعت غیب را که می‌گفتند صبحدم بی‌‌نقاب پیدا شد بر فراز سر ستمکاران آیه‌های عذاب پیدا شد اهل ایمان امانتان آمد که امام زمانتان آمد بند دوم این همان وجه ذات ذوالمنن است عالمی را چراغ انجمن است این همان کعبه وصال خداست که وجودش مطاف مرد و زن است در زبانش کلام وحی خدا بر لبش جای بوسۀ حسن است نه به بتخانه چون خلیل خدا این به هر جا بت‌ است، بت‌شکن است این همان آرزوی خون خداست بلکه خون خداش در بدن است این همان ذوالفقار دست خدا بلکه دست خدای ذوالمنن است این همان قلب سیدالشهداست این همان جان عاشقان به تن است هم نگاه علی بوَد در چشم هم کلام خداش در دهن است بر لبش دم به دم کلام خداست با خدا لحظه لظحه هم‌سخن است گر چه ما دورش از وطن دیدیم ماه مصر است و یوسف وطن است هم به دستش زمام ملک وجود هم امام تو، هم امام من است آفرینش بود به فرمانش پدر و مادرم به قربانش  بند سوم آرد این نغمۀ مبارک، باد: شهدا عیدتان مبارک باد ای همه انبیا بپا خیزید که خداتان امام مهدی داد عیدها داشتیم در عالم این چنین عید کس ندارد یاد همۀ عیدهاست در این عید این بوَد عید چارده میلاد آفتاب جمال حق تابید سایه‌اش بر سر وجود افتاد با ظهور امام مهدی ما پر شود عالم از عدالت و داد پای مستکبرین فتاد به دام دست مستضعفین ز بند آزاد آسمان گفت یا امام حسن نرجس امشب حسین دیگر زاد آرزوی محمّد و آلش پای در عالم وجود نهاد چشم زهرا به مهدیش روشن باغ نرجس به نرگسش آباد پرچم سرخ کربلا امشب تا سحرگاه می‌زند فریاد کاین پسر دست انتقام خداست طالب خون سیدالشهداست بند چهارم چشم عالم به ماه منظر او به هوای ظهور دیگر او ذوالفقار علی بوَد در دست ز ره مصطفی به پیکر او پیش رویش نبی به استقبال همره او دعای مادر او هم سر دست چادر زهرا هم لباس حسین در بر او سیصد و سیزده خدایی مرد بسته صف جان به کف برابر او ذکر پیوستۀ «حسین حسین» در نفس‌های روح‌پرور او گوئیا با دو چشم می‌بینم گشته عباس میرِ لشکر او پایگاه حکومتش کوفه همه عالم بوَد به محضر او آفتاب امیدِ فاطمه اوست سایۀ کبریاست بر سر او پیشتر از قیامت کبرا همه گردند مست کوثر او نه حجاز و عراق، نه ایران همه عالم شود مسخّر او شب وجد و سرور تبریک است فـرج اهـلبیت نـزدیک است بند پنجم ای خزان را بهار- ادرکنی ابر رحمت ببار- ادرکنی اسداللهِ بیشۀ هستی  دستِ پروردگار- ادرکنی تا به کی سیل اشک‌ها جاری؟ تا به کی انتظار؟ ادرکنی شیعه را بی‌تو انتظار بوَد بدتر از احتضار، ادرکنی پسر مرتضی علی- الغوث وارث ذوالفقار- ادرکنی آخرین تیر ترکش توحید! از کمان سر برآر- ادرکنی چارده قرن مادرت زهراست به تو امیدوار- ادرکنی آفتابا ببین که بی‌تو شده روز ما شام تار، ادرکنی ذوالجناح حسین بار دگر  چون تو خواهد سوار، ادرکنی تو خداوندگار را دستی  دست از ما مدار- ادرکنی تو که خورشید عالم جانی تا به کی پشت ابر پنهانی بند ششم نه زمین باد نه زمان بی‌تو وه چه زشت است آسمان بی‌تو آخرین سهم من مرام‌الله قامت عدل شد کمان بی‌تو چشم یاران تو چو زخم شهید گشته پیوسته خون‌فشان بی‌تو ذکر ما در هجوم ظلم و ستم گشته «الغوث الامان» بی‌تو شعلۀ «الفراق» جای نفس خیزد از سینه جهان بی‌تو گفتم آیی که جان فدات کنم در وجودم نمانده جان بی‌تو نه به گل هست چشمِ دیدارم نه به دل شوقِ بوستان بی‌تو دور هم صبح جمعه‌ها تا کی جمع گردند دوستان بی‌تو؟ نه دگر پیر طاقت صبرش  نه نشاط است در جوان بی‌تو؟ گرچه باشد چراغ بسیارش  مانده تاریک، جمکران بی‌تو قبر پنهان مادرت زهرا همچنان مانده بی‌نشان بی‌تو ای شفابخش زخم سینه بیا پـاسخ نالــۀ مدینــه بیا . https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
بند هفتم روزی آید که جانِ جان آید جان نو در تن جهان آید روزی آید که این جهان بر ما خوشتر از گلشن جنان آید تیرگی‌ها همه کنار روند شاهد نور در میان آید همه احرام نور می‌بندند که حرم در حرم عیان آید روزی آید که بهر یاری او پور مریم از آسمان آید روزی آید که عالم هستی بر همه کعبۀ امان آید روزی آید که منجی عالم بر نجات جهانیان آید روزی آید کز آتش نمرود لاله بیرون چو بوستان آید گرگ‌های درنده را گویید آخر این گله را شبان آید همه گل‌ها به خنده می‌گویند باز در باغ، باغبان آید  به خدا شیعه صاحبی دارد به خدا صاحب‌الزمان آید جان به کف ای تمام منتظران کـز ره آیـد امـام منتظران بند هشتم نه فقط چشم ماست منتظرت ملک بی‌انتهاست منتظرت از همان شب‌ که وحی نازل شد خاتم‌الانبیاست منتظرت چار ارکان کعبه، حجر و مقام مروه، زمزم، صفاست منتظرت از شب رحلت رسول‌الله علیِ مرتضاست منتظرت کوچه‌های مدینه می‌گویند حسن مجتباست منتظرت از زمانی که گوشواره شکست چشم خیرالنساست منتظرت به خداوند می‌خورم سوگند خون خون خداست منتظرت بر سر قبۀ مزار حسین پرچم کربلاست منتظرت علم و مشک و دست چشم به راه ساقی نینواست منتظرت نوک نی پای خطبۀ زینب سر از تن جداست منتظرت صوت قرآن سیدالشهدا سرِ از تن جداست منتظرت اگـر آتش از آسمـان بارد شیعه تنها تو را تو را دارد بند نهم ای به پیغمبران امید بیا ای خداوند را نوید بیا طالب خون سیدالشهدا مرهم زخم هر شهید بیا قامت راست قامتان بی‌تو چون قد فاطمه خمید بیا یوسفا همچو دیدۀ یعقوب موی اسلام شد سفید بیا صبر اسلام شد تمام ببین جان شیعه به لب رسید بیا تو به هر جمعه اشک ما دیدی دیدۀ ما تو را ندید بیا به همان ناله‌ای که در پس در فاطمه از جگر کشید بیا همه در انتظار روز ظهور همه در هالۀ امید بیا به خدا که خدا تو را ز آغاز بر چنین روز آفرید بیا به سرشکی که در عزای حسین دائم از دیده‌ات چکید بیا به سری کز قفا بریده شده به دلی کز سنان درید بیا همه چشمند تـا تـو بـاز آیی همچو خورشید دیده بگشایی   بند دهم تو یگانه امام منتظری تو نویدِ نجاتِ هر بشری آشکار همیشه پنهانی  آفتاب همیشه جلوه‌گری تو فروغ دو دیدۀ زهرا تو امید دل پیامبری تو به اسلام و دین یگانه پدر  تو تمام ائمه را پسری ثانی احمد و نظیر علی فاتح بدر و خیبر دگری تو فروغ چهارده خورشید تو تجلای چارده قمری تو دُرِ ناب یازده دریا تو حسن را ستارۀ سحری تو به سینای آرزو موسی تو به طور امیدها شجری کربلا سامره نجف مشهد، یا به سوی مدینه ره سپری؟ ما ز تو غافلیم و بی‌خبریم تو ز ما لحظه لحظه باخبری آن که مولای عالم است تویی آن که در جمع ما کم است تویی بند یازدهم ای دو عالم ز مقدمت گلزار قدمی هم به چشم ما بگذار ما همه تیرگی و تو خورشید ما همه تشنه و تو ابر بهار چند «عجل علی ظهور» به لب چند چشم انتظار دولت یار وعدۀ ما و تو کنار حرم روز اوّل گذاشتیم قرار به محمّد قسم تو می‌آیی می‌گشایی نقاب از رخسار می‌رسد نغمۀ انا المهدیت به همه خلق از یمین و یسار تو بیا روضۀ حسین بخوان تو بیا از دو دیده اشک ببار تو بیا قاتلین فاطمه را پسر فاطمه ز قبر در آر داد زهرا از آن گروه بگیر بار غم از دل علی بردار همه گویند بهر روز ظهور صبر باید «و نِعم عقبی الدار» چه کنم داده‌ام ز دست شکیب چه کنم در دلم نمانده قرار  ترسم آن دم که چهره بگشایی در کنــار جنــازه‌ام آیــی بند دوازدهم نقل هر بزم صحبت مهدی است دولت عدل دولت مهدی است ما همه در حضور او هستیم گرچه دوران غیبت مهدی است وسعت بی‌حدود ملک خدا پایگاه حکومت مهدی است گو همه شرق و غرب حمله کنند شیعه در ظلّ رایت مهدی است شوکت و قدرت ستمکاران همه پامال قدرت مهدی است خال و خط محمّدی پیدا در تماشای صورت مهدی است هیچکس نیست مصلح عالم این قبا وقف قامت مهدی است به تمام موالیان گویید که ولایت، ولایت مهدی است آسمان و زمین و لیل و نهار در پناه حکومت مهدی است بگذارید کافران بکشند جرم شیعه، محبت مهدی است عدل و آزادی و حقوق بشر در نظام عدالت مهدی است دست «میثم» بوَد به دامانش پـدر و مــادرم بـه قربانش https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضا از پای تا به سر علی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که در عرصه ی حساب حق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا هر کس که بیشتر کرمش می‌رسد به خلق او بیشتر برد به درت التجا رضا عیسی صفای روح گرفته در این حرم موسی ستاده بر در تو با عصا رضا از روضه ی مقدس تو می وزد نسیم تا باغ خلد، با نفس انبیا رضا جوشد زبس اجابت از این آستان قدس گم می‌شود کنار ضریحت دعا، رضا آغوش خود گشوده برای خوش‌آمدش از هر دری که سوی تو آید گدا، رضا خود پیشتر ز خواندن اذن دخول من بر من نگاه کردی و گفتی بیا رضا در کوی تو ز بس که رئوفی تو، زائرت داند ثواب، اگر چه بیارد خطا، رضا من شرم می‌کنم که بیایم در این حرم تو می‌زنی مرا ز کرامت صدا، رضا آید به گوش دل ز طپش‌های سینه‌ام دائم صدای زمزمه ی یا رضا رضا در آستان قدس تو انگار می‌کنم گردیده قسمتم سفر کربلا رضا نشناختم، امام زمان زائر تو بود کردم سلام و داد جواب مرا رضا با آنکه شهریار همه عالمی، کسی مثل تو نیست با فقرا آشنا رضا یک بار اگر کند به خراسان زیارتت بر بازدید زائرت آیی سه جا رضا اول به خُلد فاطمه گوید جواب او هر کس صدا زند ز ره صدق «یا رضا» مولای من به جان جواد الائمه‌ات دست مرا بگیر، برای خدا رضا دست مرا گرفتی و سوگند می‌خورم آقاتری از اینکه نمایی رها رضا زوار چون به سوی حریمت سفر کنند باید که جان دهند به گنبد نما رضا هر کس به عمر خود شده مأنوس با کسی «میثم» گرفتـه انس بـه مهـر شما، رضا .
ای‌کاش پر از نام و نشانت باشد هر واژه به رنگ آسمانت باشد دیوان، دیوان، غزل برایت گفتیم کو شعرِ تَری که ندبه‌خوانت باشد؟ ✍ خواهی که دلم پر آه باشد، باشد چشمم همه شب به راه باشد، باشد گر خواستهٔ شما در این است که دل در حسرت یک نگاه باشد، باشد ✍ از حاشیه‌های جمکران تا عرفات از مشهد عشق تا عراق و عتبات خوشبوست به ذکر نام نورانی تو ای صوم و صلات، ای سراپا صلوات ✍ تمامِ عُمْر، تو مارا نظاره کردی و ما ندیده‌ایم هنوز آن جمال زیبا را ✍ .
. ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا دلم بُوَد به یاد تو، مدینة الرضا رضا زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا تو و کرامتت، مرا ز خود مکن جدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا شهی که خاک طوس از او، آمده محترم توئی مهی که نور می‌دهد، بر عرب و عجم توئی رؤف اهلبیتی و، ولّی ذوالکرم توئی به مسجد‌الحرامِ دل، قبله توئی، حرم توئی صفا و مروه می‌کند با حرمت صفا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا منم که بین طوطیان، گرم ترانه‌ی توأم کبوتری شکسته‌پَر، در آشیانه‌ی توأم نیازمند گندمی در آستانه‌ی توأم بال‌زنان دور و برِ نقاره خانه‌ی توأم اگر پَرم ز کوی تو، بگو پَرم کجا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا الا الا ثنای تو، ذکر علی الدّوام من رؤف من، عطوف من، امید من، امام من لحظه به لحظه دم بدم، بر حرمت سلام من به غرفه‌های مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفته‌ام ذکر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ناز کنم به سلطنت، اگر تو را گدا شوم نه لایقم گدا شوم، گدات را فدا شوم چه می‌شود قبول تو بخاطر خدا شوم نه تو ز من جدا شوی، نه من ز تو جدا شوم نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی که درد روح را، ز فیض تن دوا کنی عقده ز کار عالمی، به یک کرشمه وا کنی کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی چه می‌شود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی ای که به یک اشاره‌ات، سنگ شود طلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ولایت تو دین من، نه دین من، که دِین، هم محبتت فروغ دل، چراغ هر دو عین، هم عنایت تو بیشتر، ز ظرف عالمین، هم مقام زائرت فزون، ز زائر حسین، هم رشک بَرَد به زائرت، زائر کربلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا خزان شدم که بخشی‌ام ز اشک و خون بهارها به هر دقیقه عمر خود، کشیدم انتظارها که در طواف مرقدت، مرا رسد فشارها کنم دراز دست خود، به عجز و ناله بارها که پنجه‌ام گره خورَد به غرفه‌ی تو یا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا گلی که شد خزان تو، بهار لاله چید از او دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید از او کسی که زائر تو شد، عطا ز تو امید از او ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او تو را سزد، تو را سزد، تو را چنین عطا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا به مهر خود ببر، که با ولات زیستم به تربتت شتافتم، به غربتت گریستم در آفتاب صحن تو، اگر دمی بایستم به سایه‌ی بهشت هم نیازمند نیستم جهنّم است بهر من، بهشتِ بی‌رضا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا تقرب خداست، ولای تو سبب شده مدح تو و ثنای تو، دعای روز و شب شده هر نفسی که می‌زنم، سلسلةالذهب شده کبوتر تو از ازل، به‌ذکر تو ادب شده زبان من که باز شد، تو را زدم صدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی توئی که چون خدا، نظر به بنده می‌کنی توئی که جان مرده را، دوباره زنده می‌کنی تو شام تیره را سحر، ز فیض خنده می‌کنی تو نقش شیر پرده را، شیر درنده می‌کنی تو مور خسته را دهی، بال و پر هما، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا استاد ✍ .