👀💡 استیکر خانه طراحان 💡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 دعوت خواهر شهید ابراهیم هادی از مردم تهران برای حضور پرشور در اجتماع بزرگ مردمی عفاف و حجاب.
📆 زمان: چهارشنبه ۲۱ تیرماه ساعت ۱۷
مکان: میدان امام حسین(ع)
#اجتماع_مردمی_عفاف_وحجاب
🌹إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ {۱۱ رعد} 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 ۲۲ تیر زادروز محمد خوارزمی، ریاضیدان و فیلسوف ایرانی و روز ملی فناوری اطلاعات
📽 ویدئو / نقش خوارزمی در دنیای هوشمند امروز
🤓 خوارزمی جزو اولین ریاضیدانانی است که جبر را بهعنوان علمی مستقل بررسی کرد.
🗃فعالیتهای او در این حوزهها، بهحدی مهم است که حتی کلمه لاتین جبر (Algebra) نیز از کتاب مشهور خوارزمی برداشته شد.
📚کتابهای این دانشمند برجسته ایرانی، انقلابی در ریاضیات، بهویژه در غرب به وجود آورد و نشان داد مسائل پیچیدة ریاضی چطور میتوانند با تقسیم به بخشهای سادهتر، حل شوند.
#خوارزمی
#جبر
#فناوری_اطلاعات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯👤تحلیل آیه ۱ سوره عادیات
📖 وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا
🦄قسم به اسبانی که (سواران اسلام در جهاد با کفار تاختند تا جایی که) نفسشان به شماره افتاد.
🌬By the snorting chargers,
🌀معانی کلمات آیه
💤عاديات: اسبان دونده. عدو (بر وزن عقل) در اصل به معنى تجاوز است تجاوز اگر با قلب باشد به آن عداوت گويند و اگر در راه رفتن باشد عدو (دويدن) نامند و اگر در عدم رعايت عدالت باشد عدوان گويند (راغب). يكى از موارد به كار رفتن جمعى كه با الف و تا آيد آنجا است كه صفت مذكر لا يعقل باشد على هذا عاديات جمع عاد است نه جمع عادية.
💤ضبحا: ضبح به معنى صدا است گويند: «ضبح ضبحة الثعلب» صدا كرد مانند صداى روباه مراد از آن در آيه نفس نفس زدن اسبان در حال تاختن است.
🌀پیام ها
🔦- جهاد و دفاع به قدرى ارزش دارد كه خداوند به نفس اسبهاى زير پاى جهادگران سوگند ياد مىكند. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً»
🔦- مسلمانان بايد اسب سوار و چابك باشند. (در سوگند به نفس اسب، نوعى تشويق به اسب سوارى هدفدار است.) «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً»
👀💡 استیکر خانه طراحان 💡
فایل از طرف Majid Eshraghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┅✿❀✨ *﷽*✨❀✿┅┄
🍃🌻 #سلام_آقا
🎊پدر با ما پسر با ما دمِ روحُ القُدُس با ماست
🎊بگو در پای حیدر افکند ترسا صلیبش را
😉 روز مباهله مبارکباد..
🔅 أللَّھُمَ؏َـجِّلْلِوَلیِڪْألْفَرَج
#یا_حسینِ_زمان_(عج)
# یا_زینب_(س)
👀💡 استیکر خانه طراحان 💡
🏴🌱🖤🌱🏴
🖊️
🌍
عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار
🔱در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق ، از جمله احزاب مخالف صدام ، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود برزان تکریتی سپرده بود.
✍🏻 یکی از دستگیر شدگان این حزب ، میاده زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند.
▪️ میاده نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای برزان تکریتی مینویسد ، و از او در خواست میکند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
👺 برزان قبول نکرد و در جواب نامهی میاده نوشت:
🤯جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ....
▪️ میاده که روزهای آخر بارداری را طی میکرد ، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت.
▪️ خانم میاده در حین اعدام ، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته ، به پایین افتاد.
▪️ رضیه زنِ زندانبان ، با اشارهی رییس زندان ، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد‼️
▪️ آقای برزان برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان ، حال و روز خانم میاده و جنینش را جویا شد و گزارش خواست.
📃 رییس زندان نیز در گزارش نوشت:
جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...
▪️ رییس و پزشک زندان و رضیه زنِ زندانبان ، با هم ، همقسم شدند که همدیگر را به برزان تکریتی نفروشند و توافق کردند که رضیه نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.
از آن پس ، همه نوزاد را ولید میخواندند.
سالها گذشت و ولید بزرگ شد.
▪️برادر میاده (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر ، خبرهایی دربارهی خواهرزادهاش ولید از رضیه زنِ زندانبان دریافت کرده بود.
▪️او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش میاده را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که رضیه داده بود او را یافت.
ولید قبول نکرد که ، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
رضیه مثل مادرم هست ، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده ، هرگز تنهایش نمیگذارم.
این اتفاق زمانی بود که رضیه بازنشسته شده بود.
خانم رضیه با خواهش از مسوولین، ولید را به جای خود ، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند.
✌🏻 ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند ، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود.
🪖 از قضای الهی ، ولید پسر خانم میاده ، مسئول مستقیم سلول برزان تکریتی شد و همانجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را برای برزان تعریف کرد و گفت :
_حال آن فرزند من هستم_ !.
آقای برزان با شنیدن این داستان از زبان ولید ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ...
✅ پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ برزان ، ولید به عنوان زندانبان ، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود طناب دار را بر گردن برزان انداخت.
👈🏻 بدینسان دست حق و عدالت ، ستمگر بیرحم را از جایی که گمان نمیکرد ، به سزای اعمالش رساند.
🗯👤یقیناً روزگار به گردنکِشان و ظالمان مهلت میدهد تا شاید برگردند ، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران و دیکتاتورها وجود نخواهد داشت.
👤 آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل
چشم اگر بینا بود ، هرروز ، روز محشر است
((صائب تبریزی))