📜 شعرخوانی محمد رسولی برای یحیی سنوار/ لحظههای آخرت تلفیق شعر و جنگ بود
🎋«لحظههای آخرت تلفیق شعر و جنگ بود
ای شهید معرکه! مردن برایت ننگ بود
🎋باید از آن لحظهها افسانهای میساختی
با تمام زخمهایت، گرچه فرصت تنگ بود
🎋گرچه آنها خواستند اینگونه تحقیرت کنند
چشمهایت باطلالسحری بر این نیرنگ بود
🎋در پلان آخرت… نه! ابتدای قصهات
تیتراژ چشم تو زیباترین آهنگ بود
🎋چوبِ در دست تو را چوب خدا دیدیم ما
بیصدا بر شیشه شب خورد؛ گویا سنگ بود
🎋ما رمیتَ اذ رمیتَ، چوب مأمور خداست
صبغت الله که هرچه غیر از آن بیرنگ بود
🎋چفیه و تصویر قدس و عطر و تسبیح و خشاب
در کنار تو نمایشگاه یک فرهنگ بود»
#اسطوره_مقاومت