الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
17.48M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 1)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری
قدس سرهما✍️ اصولفقهبهزبانساده eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
18.36M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 2)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری قدس سرهما
✍️ اصولفقهبهزبانساده
eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
18.23M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 3)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری
قدس سرهما✍️ اصولفقهبهزبانساده eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
18.26M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 4)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری
قدس سرهما✍️ اصولفقهبهزبانساده eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
15.36M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 5 بخش اول)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری
قدس سرهما✍️ اصولفقهبهزبانساده eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
15.26M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 5 بخش دوم)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری
قدس سرهما✍️ اصولفقهبهزبانساده eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
الوسائل_إلى_غوامض_الرسائل،_للشيخ_مرتضى_الأنصاري_السيد_رسول_الموسوي.pdf
17.55M
⬇️ #دانلود_کتاب الوسائل الی غوامض الرسائل (جلد 6)
🔻 حاشیه سید رسول موسوی تهرانی بر بخش قطع و ظن کتاب رسائل شیخ انصاری
قدس سرهما✍️ اصولفقهبهزبانساده eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
May 11
🖊 بررسی قسم سوم وضع و وقوع آن
🔻 در مقام بحث از قسم سوم وضع باید گفت که ثبوتا این قسم استحالهای ندارد؛ یعنی محال نیست چنین وضعی واقع بشود، چرا که به خلاف قسم رابع که گفتیم خاص نمیتواند وجهی از عام باشد و با تصور خاص لفظی را برای معنای عام وضع کرد، در اینجا بحث به عکس است و میشود عام تصوری از خاص باشد. یعنی انسان میتواند با یک عام شامل خاص، خاص را تصور کند و با تصور این عام، لفظ را برای معنای خاص وضع کند.
🔻 علامه مظفر در اینجا بحث را مقداری طولانی میکند و بحث از وضع حروف را به میان میکشد؛ چرا که مهمترین مثالی که برای این قسم بیان شده است وضع حروف است. کسانی که قبول دارند وضع حروف از این قسم سوم وضع است، قائل به وقوع قسم سوم وضع شده اند و کسانی که قائل به قول دیگری در وضع حروف اند، لا جرم در قسم سوم وضع وقوعی را در نظر نگرفته اند. لذا بحث از وضع حروف از این جهت اهمیت دارد.
✍️ اصولفقهبهزبانساده
eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
🖊 بررسی معنای حرفی در اصول مظفر و قول اول مطرح شده در این باره
🔻 علامه مظفر مهمترین مثال وقوع قسم ثالث وضع را معنای حرفی میداند. برای تبیین این مهم ایشان مقداری بحث را به تحقیق و تبیین معنای حرفی میکشاند. گرچه به این شدت و تفصیل نیازی به ارائهی این بحث در اینجا نبود، اما ما نیز به تلخیص این بحث را بیان میکنیم.
🔰 ایشان ابتدا اقوال در مسئلهی وضع حروف را مطرح میکند و با اشارهی به قول اول میگوید: «ان الموضوع له في الحروف هو بعينه الموضوع له في الاسماء المسانخة لها في المعنى، فمعنى (من) الابتدائية هو عين معنى كلمة الابتداء بلا فرق.» (اصول الفقه، ج1، ص13) بنابراین قول فرقی بین اسم و حرف از نظر معنای موضوع له نیست و هر دو در معنای موضوع له یکی هستند. سوال این که پس چه فرقی میان حرف و اسم وجود دارد؟
🔰 این قول تفاوت اسم و حرف را چنین بیان مینماید: «و انما الفرق في جهة أخرى و هي ان الحرف وضع لاجل ان يستعمل في معناه إذا لوحظ ذلك المعنى حالة وآلة لغيره أي إذا لوحظ المعنى غير مستقل في نفسه و الاسم وضع لاجل ان يستعمل في معناه إذا لوحظ مستقلا في نفسه.» (اصول الفقه، ج1، ص13) بنابراین سخن تنها فرق بین اسم و حرف در این قول، این است که اسم و حرف با هم فرقی ندارند الا لحاظ مستعمل؛ یعنی شخص استعمال کننده میتواند با لحاظ استقلال معنایی را به صورت اسم استعمال کرده و همین معنا را با لحاظ عدم استقلال به عنوان حرف استعمال کند.
🔻 مثلا حرف مِن با کلمهی الابتداء هیچ تفاوتی ندارد، جز اینکه اولی را مستعمل در مقام استعمال به عنوان غیر مستقل استعمال کرده است و دومی را به عنوان کلمهی مستقل.
✍️ اصولفقهبهزبانساده
eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
🖊 بررسی قول اول در وضع حروف در کتاب المقدمات و التنبیهات
🔻 شیخ محمود قانصوه در بیان قائل قول اول از اقوال مطرح شدهی در وضع حروف در کتاب اصول الفقه میگوید: «ثم ادعى صاحب الكفاية(ره) إن معاني الحروف هي نفس معاني هذه الكلمات فكلمة (من) موضوعة لنفس المعنى الذي وضعت له كلمة (الابتداء) ... فالحاصل أنه لا يوجد أي فرق بين معاني الحروف و معاني الأسماء.» (المقدمات و التنبیهات، ج1، ص104)
🔻 ایشان این قول را به صاحب کفایه، مرحوم آخوند خراسانی(ره) نسبت میدهد و این قول را از ایشان میداند و ایشان نیز در کفایه به بیان این مطلب پرداخته اند. (کفایة الاصول، طبع آلالبیت، ص11)
🔻 مهمترین اشکال به این قول این است که اگر معنای حرف و اسم یکی باشد و اختلاف صرفا در لحاظ مستعمل باشد، باید بتوان اسم و حرف را در جای هم به کار برد، در صورتی که این لازمهی فاسد را هیچکس قبول ندارد.
✍️ اصولفقهبهزبانساده
eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
🖊 بررسی دو قول دیگر در باب معانی حروف
🔰 قول دوم در باب وضع حروف این است که حروف اصلا برای معانی وضع نشده اند و صرفا علامتاند. مرحوم مظفر در اشاره به این قول دوم میگوید: «ان الحروف لم توضع لمعان أصلا، بل حالها حال علامات الاعراب في افادة كيفية خاصة في لفظ آخر» (اصول الفقه، ج1، ص13) بنا بر این حرف صرفا یک علامت است برای اینکه به یک معنا در کلمهی دیگر توجه دهد؛ مثل علامت رفع که وقتی بر روی یک کلمه است، نشاندهندهی این است که این کلمه مثلا فاعل یک فعل است.
🔰 قول سوم این است که حروف اولا دارای معانی هستند و ثانیا معانی آنها مباین با معانی اسم است. یعنی مثلا معنای حرف مِن با اسم ابتدائیت تفاوت دارد. مرحوم مظفر در اشاره به این قول میگوید: «ان الحروف موضوعة لمعان مباينة في حقيقتها وسنخها للمعاني الاسمية، فان المعاني الاسمية في حد ذاتها معان مستقلة في انفسها، ومعاني الحروف لا استقلال لها بل هي متقومة بغيرها» (اصول الفقه، ج1، ص14)
🔻 تفاوت معنای اسم و حرف طبق این قول در این است که اسم دارای معنای مستقل است و حرف معنایی غیر مستقل دارد. یعنی اسم به تنهایی معنا دارد اما حرف صرفا در ضمن کلمات دیگر قابل معنا است. مثلا در جملهی «سِرتُ من النجف» حرف مِن صرفا در رابطهی بین سیر و نجف قابل تصور است که ابتدائیت سیر را از نجف بیان میکند.
✍️ اصولفقهبهزبانساده
eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
#اطلاعیه
🔻 با توجه به عدم امکان ادامهی فعالیت کانال به نحو سابق و پیش آمدن وقفههای طولانی در فعالیت کانال، بر آن شدیم که تغییراتی در فعالیت کانال ایجاد کنیم تا بهتر بتوانیم در خدمت مخاطبین بزرگوار باشیم.
⭕️ از این پس فعالیت کانال با نام جدید «ژرفای تفقه» و توسط «لجنهای از طلاب مرکز تخصصی فقه امام کاظم(ع)» پیگیری خواهد شد.
❌ ضمنا تمامی مطالب سابق در کانال باقی خواهد ماند و در صورت وجود مشکل در فایل ها پشتیبانی توسط ادمین به قوت خود باقی است.
❗️ لیست مطالب سابق - «اصولفقهبهزبانساده»
✍️ اصولفقهبهزبانساده
eitaa.com/joinchat/3163422935C4551eedffc
May 11
May 11
May 11
🔻 ملازمه عرفیه بین «احل الله البیع» و ملکیت با اطلاق مقامی
❕ برای اثبات ملکیت در معاطات به ملازمهی بین صحت اباحه تصرفات در احل الله البیع و ثبوت ملکیت استدلال شده است. این ملازمه به صورت شرعیه توسط شیخ انصاری رد شده است.
🔰 راه دیگر اثبات ملازمهی عرفیه با اطلاق مقامی است. «احل الله البیع» با توجه به اینکه متعلق آن محذوف است، دلالت بر عموم همه تصرفات ولو تصرفات متوقف بر ملک دارد. عرف با خود میگوید وقتی من تصرفاتی را که متوقف بر ملک است را میتوانم انجام دهم؛ پس کشف می کنم که از اول الامر مالک بوده ام.
🔰عرف، غفلت نوعیه دارد و تصرفاتی را که متوقف بر ملک است را انجام می دهد و بنایش را بر این می گذارد که از اول الامر مالک است. حال اگر شارع چیزی غیر از این مطلب را مد نظر داشت - مثلا ملکیت آنا ما را در نظر داشت نه ملکیت از اول الامر - باید بدان اشاره میکرد.
برگرفته از درس بیع استاد خواجه ارزانی زید عزه - سال 1402
@Xharfa - ژرفای تفقه
🔻 استدلال به تأسی بر فعل ائمه، صرفا در بستر احکام شرعیه است
❕ در بحث عقد البیع برخی قائل به اشتراط عربیت در صیغه بیع شده اند و برای استدلال به تأسی به ائمه استدلال کردهاند که ائمه بیع را عربی انشاء میکردهاند.
❌ محقق خویی در اینجا اشکال میکنند که تأسی صرفا در جایی به عنوان دلیل معتبر است که فعل ائمه در بستر احکام شرعی باشد و الا در امور عادیه مثل بیع که وجه شرعیت ندارد، تأسی قابل استدلال نیست و شاید فعل ائمه از جهت همراهی با عرف و لغت بوده باشد.
❌ همچنین حتی اگر تأسی در این زمینه را بپذیریم، صرفا میتواند وجوب تکلیفی را ثابت کند ولی مدعای شما این است که میخواهید وجوب وضعی شرطی را ثابت کنید.
برگرفته از محاضرات فی فقه الجعفری، ج2، ص135
@Xharfa - ژرفای تفقه
ژرفای تفقه
🔻 ملازمه عرفیه بین «احل الله البیع» و ملکیت با اطلاق مقامی ❕ برای اثبات ملکیت در معاطات به ملازمهی
.
🔻 غفلت نوعیه؛ رکنی مهم در اطلاق مقامی
❕ یکی از ارکان مهم در اطلاق مقامی، این است که عرف غفلت نوعیه دارد؛ برای مثال وقتی شارع می فرماید قبل ذهاب ثلثین، عصیر عنبی و قابلمه و ملاقه درون قابلمه نجس است، شخص ملاقه را بعد از ملاقات با نجس میگذارد چند متر آنطرف تر و بعد از ذهاب ثلثین، عصیر عنبی و قابلمه پاک می شود. اما بالاتفاق میگویند ملاقه هم به صورت تبعی پاک میشود! وجهش همین اطلاق مقامی است.
🔰 مردم غفلت نوعیه دارند و بدون توجه به نجاست قبلی این ملاقه، از این ملاقه استفاده میکنند و اگر شارع غرض بر نجاست داشت، باید می گفت ولی چنین کاری انجام نداد، پس این ملاقه پاک است. یعنی وقتی شارع این غفلت نوعیه را میبیند و بیانی دیگر بر نجاست نمیآورد، میفهمیم ملاقه پاک است.
برگرفته از درس بیع استاد خواجه ارزانی زید عزه - سال 1402
❗️ این مطلب را هم ببینید: اثبات ملازمهی عرفیه بین احل الله البیع و ملکیت با اطلاق مقامی
@Xharfa - ژرفای تفقه
🔻 موضوع اصول عملیه عدم علم به حکم واقعی است یا عدم علم به حکم واقعی و ظاهری
❓ بحثی هست که اصول عملیه موضوعشان چیست؟
🔰 در اصول عملیه شرعیه مثل برائت شرعیه، برخی میگویند موضوع این اصول عدم العلم بالحکم الواقعی است. اما برخی میگویند موضوع اصول عملیه شرعیه عدم العلم بالحکم الواقعی او الظاهری است که اگر اینطور باشد، در امارهی ظنی نیز این اماره بر اصل ورود خواهد داشت و نوبت به حکومت نمیرسد.
🔻 به طور مثال اگر موضوع برائت شرعیه، عدم علم فقط به حکم واقعی باشد، در این صورت ورود اماره نیز - که حکم ظاهری است - نمیتواند مانع جریان برائت شود. اما اگر موضوع عدم العلم هم به حکم واقعی و هم به حکم ظاهری باشد، در این صورت ورود اماره باعث عدم جریان برائت شده و موضوع برائت را منتفی میکند.
🔰 اما در اصول عملیه عقلیه همه میگویند که موضوع این اصول عدم العلم بالحکم الواقعی او الظاهری است؛ چرا که از نظر عقل امارهی ظنی نیز بیان محسوب میشود.
برگرفته از درس برائت استاد سید حسین منافی زید عزه - سال 1403
@Xharfa - ژرفای تفقه
🔻 دواعی جعل حدیث گوناگون اند
🔰 در حیطهی جعل حدیث، دواعی مختلف هستند. اینطور نیست که صرفا داعی جعل اباحه محرمات یا از بین بردن عقاید و مسلمات شیعه باشد، بلکه گاهی اشخاص به داعی تحریف دین و بهم ریختن تراث شیعه و همچنین پر کردن شیعه از احادیث جعلی دست به جعل میزدند.
🔻 لذا در مواردی از احادیث در برخی ابواب فقه - که فی نفسه داعی جعلی مثل اباحه یا تحریف مسلمات نیست - ممکن است از باب تحریف کلیت احادیث و بهم ریختن تراث شیعه جعل صورت گیرد.
🔻 گاهی نیز اشخاص به دلایل تقدس مآبانه و صرفا به دلیل اینکه مردم را به مناسک دینی ترغیب کنند، احادیث جعلی مبنی بر مستحبات دروغین و ثوابهای عجیب و غریب جعل میکنند.
برگرفته از درس برائت استاد سید حسین منافی زید عزه - سال 1403
@Xharfa - ژرفای تفقه
.
🔻 تشکیک شیخ صدوق در دلالت روایات طبی
❓ بحث از روایات طبی از دو حیطه مورد توجه علما بوده است؛ یکی وجه سندیت و دیگری وجه دلالت.
🔰 شیخ صدوق در زمینهی دلالت احادیث طبی، دلالت این روایات را مخدوش دانسته و با بیان پنج احتمال تمسک به این روایات را مشکل میدانند.
❌ اختصاص روایت به هوا و طبع مکه و مدینه، اختصاص روایت به طبع و وضعیت سائل، احتمال جعل حدیث توسط مخالفین، احتمال سهو از ناقل و جا افتادگی قسمتی از حدیث، پنج احتمالی است که ایشان مطرح کردهاند.
🔻 ایشان در ادامه خدشه به دلالت تعدادی از روایات را به طور مثال بیان میکنند و در نهایت صرفاً روایاتی را در زمینه طب صحیح میدانند، که در زمینه خواص آیات و سور و ادعیه در معالجه و شفاء بیان شدهاند.
برگرفته از الاعتقادات شیخ صدوق، ص115
@Xharfa - ژرفای تفقه
🔻 تهافت در ضابط حکومت و تطبیقات حکومت از منظر شیخ انصاری
🔰 شیخ انصاری در کتاب تعادل و تراجیح میفرمایند ضابط حکومت این است که اگر دلیل محکوم وجود نداشت، دلیل حاکم لغو میشد. انگار دلیل حاکم فقط برای نظارت دلیل محکوم صادر شده است. مثلا اگر خطاب «الربا حرامٌ» نبود، «لیس بین الوالد و ولده ربا» معنا نداشت.
❓ یکی از جاهایی که به نظر میرسد این ضابط رعایت نشده است، حکومت اماره بر اصل عملی شرعی است. در صورتی که بالوجدان می دانیم اگر اصل نباشد، جعل اماره لغو نخواهد شد و اماره فقط برای نظارت به اصل عملی شرعی صادر نشده است.
✅ نکته ای که برای رد این تهافت به ذهن میرسد این است که ما در دلیل حجیت اماره چه می گوییم؟ میگوییم تو به این ۷۰ درصد اعتماد بکن و آن ۳۰ درصد احتمال خلاف را کنار بگذار و به آن اعتماد نکن. خب اگر شکی و احتمال خلافی وجود نداشت، معنا داشت که شارع بگوید شک خود را کنار بگذار؟
🔻 همین حالت شک من موضوع جریان اصل عملی بود که هرجا علم به طهارت نداشتی پاک است، یعنی مجرای برائت است. لذا دلیل حجیت اماره آن را کنار میزند و به نوعی بازهم ناظر بر اصل است و همین ضابط نظارت و لغویت حکومت را تامین میکند.
@Xharfa - ژرفای تفقه
🔻 مرحوم آخوند و جبران ضعف سند با صحت مضمون
❓ جبران سند خبر ضعیف به واسطهی شهرت عملی، یکی از مباحثی است که در علم اصول به آن پرداخته شده است. اما مرحوم آخوند در بخشی از کفایه، جبران ضعف سند به واسطهی صحت مضمون را هم اشاره میکنند.
🔰 ایشان میگوید: «فلا يبعد جبر ضعف السند في الخبر بالظن بصدوره أو بصحة مضمونه و دخوله بذلك تحت ما دلّ على حجية ما يوثق به فراجع أدلة اعتبارها»
🔻 ایشان میگوید میشود به واسطهی ظن به صدور - که از طریق شهرت صادر میشود - یا صحت مضمون میشود ضعف سند یک خبر را جبران کرد. مصادیق صحت مضمون هم چه بسا صحت عرفی یا عقلایی یا از مسلمات بودن مضمون باشد.
🔻 ایشان این نکته را هم اشاره کرده اند که شهرت یا صحت مضمون به خودی خود حجت نیست بلکه باعث میشود خبر ضعیف السند، تحت ادله حجیت خبر ثقه برود و این گونه حجت شود.
برگرفته از کفایه الاصول (طبع آل البیت)، ص332
@Xharfa - ژرفای تفقه