نفراول چالش🌸
یاحسین بانو☁️
نفردوم چالش🌸
زینب بانو☁️
نفرسوم چالش🌸
نفس بانو☁️
نفرچهارم چالش🌸
یازهرابانو☁️
نفرپنجم چالش🌸
بیاین پیوی برای جایزه🍩
رمان_بانوی_پاک_من
#پارت_۴۱
کارن:
بچه شبیه یلدابود مثل یک سیب ازوسط نصف شده پرستارگذاشتش توبغلم خیره بهش بودم که باصدای زهرابه خودم اومدم
زهرا: اسمشوچی میزارین
کارن: محدثه، یلداخیای دوس داشت بچه اگه دختربودمحدثه واگه پسرمحمدبزاره... اسم دخترم محدثس.. 🥲
زهرا:
باورم نمیشدیلدابه همین راحتی ازپیشمون رفت سرنمازام ازخدابراش طلب آمرزش میکنم همیشه به یلدامیگفتم به فکراون دنیات باش اونم میگه بعداززایمان تمامی گناها بخشیده میشه💔
حال مامان وبابا تعریفی نداشت ازیک طرف دلم به حال محدثه میسوخت که بایدبی مادربزرگ میشدازیک طرف یلدا نتونست دخترشوبزرگ کنه چقدرآرزوداشت.. 😔
40روزبعد...
کارن:
امروزچهلم یلدابود محدثه به همینکه چهل روزس ولی حسابی تپل شده...💛
توی این چهل روزمحدثه خیلی اذیت کردمنم که سرکاربودم این مدت همش پیش زهرابود.. به زهراوابسته شده بود
بافکری که به سرم زد.. 🧐
نویسنده:مدیر_خادم_الزهرا