ڪانال•roomanــہـہـ۸ــہـ♥
https://harfeto.timefriend.net/16789757871311 ناشناس:👆 مدیر: @Bhvgcfcf زاپاس و جواب ناشناس؛ https://
یجوری هیچی نمیگین که دلم،میخواد پارت ندم واقعا💔🖤
خب یسری نظر منفی داشتیم که عیب نداره به نظرتون احترام میزارم
ولی بازم میگم سعی کنید از یه چیزی هم خوشتون،نمیاد نرم تر بگید طرف مقابل ناراحت نشه
💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀
💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕
🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕
💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕
🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕
💕🎀💕🎀💕🎀💕
💕🎀💕🎀💕🎀
🎀💕🎀💕🎀
💕🎀💕🎀
🎀💕🎀
💕🎀
🎀
💌 #پارت۵۶
#یاقوت_خدا♥🖇
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ🌼🐥
سمیرا :سوگند میوه رو تو بسته ها بزارم دیگه؟
_اره دیگه عزیز من پس میخوای بدی دستشون؟!
در حال رفت و امد بودیم تو خونه و دنبال کار وه سه تا از خانما امدن دو نفر که همسایه بودن یکیشونم که مریم بود
من تو اشپزخونه مشغول بودم که دیگه کم کم خونه پر شد و صدای هم همه ها بالا گرفت.
شربتارو ریختم لیوان های یبار مصرف تو سینی _مریم اینو ببر
مریم به حرفم گوش کرد و سینی و برداشت و رفت
تو یه سینی دیگه هم شربت چیدم و دادم سمیرا برد.
بعد از یه ربع که پذیرایی کردیم روضه خون امد.
-سلام بهاره خانم خوش امدین
بهاره(روضه خون):
سلام سوگند جان خوبی دخترم ممنون عزیزم
-بفرمایید بشینید.
رفتم یه لیوان شربت براشون اوردم.
نشستن و روضه شروع شد.
جلو در آشپزخونه نشستم!
و همه وجودم اختصاص دادم به صدای روضه"
"
انشب...با پای برهنه دوییدم میان بیابان💔
بابا جان کسی حواسش به من نبود
تموم خیمه هارو اتیش زدن بابا
بابا عمه تنها موند.خیلی زدنش
بابایی چشم تورو دور دیدن
چشم عمو رو دور دیدن به ما بی احترامی کردن
باباجون جسارت کردن به عمه زینبم
باباجون بهم بگو چی به سرت امده؟!
داداشم علی اکبر برا چی نیومده؟!
هر کی صورتم رو دیده میگه چون زهرا شده
صورت مادر تو اخه مگه چطور شده؟!
باباجون داداش علی رو به کجا بردی بابا
بچه ها میگن اونو پیش خدا بردی بابا
باباجون بهم بگو بر سر تو چی امده
داداشم علی اکبر برا چی نیومده؟!
من نمیفهمم بابا بعضیا باهم چی میگن؟
هنه بم میگن یتیم.بابا یتیم به کی میگن؟
مگه هر کی که باباش رفته سفر یتیم میشه؟
یا یتیم اونه که تو خرابه ای مقیم میشه؟
اینجا با زخم زبون آتیش به دل ها میزنن
اینجا رسمشون بده
بچه یتیمو میزنن...
ز شراره غممیسوزم به تمامیه وجود
دوباره باید بخونم یکی بود یکی نبود.
باباجون دردت به جونم
باباجون دردت به جونم...🥀
"روضه ادامه داشت خانما گریه میکردن خودمم حال خوشی نداشتم
یک ساعت و نیم روضه خون خوند و اخرش زیارت عاشورا خوندیم
بعد از اون حلوا وشکلات و خرما اوردیم و پخش کردیم
چایی روضه هم دیگه نگم...!❤️
مراسم که تموم شد و همه رفتن باز یه نوحه گذاشتم و گریه کردم
مرضیه خوابیده بود ولی به صدای نوحه عادت داره همیشه تو خونه تنهام نوحه میزارم .
انقدر سرم گیج میرفت که دیکه نمیتونستم رو پامم وایسم
سمیرا کلید خونه رو داشت،صداشو شنیدم خواستم بلند شم،نتونستم"
سمیرا امد داخل
سمیرا:وای سوگی ببخشید گوشیم جا موند اینجا
جوابی ندادم رفت تو اتاق مرضی و برگشت نگاهم کرد و وقتی دقیق شد تو صورتم گفت:
سوگند چته چرا زرد شدی تو؟
امد نوحه گوشیو قطع کرد و بغلم نشست
نگران شده بود ولی حالت تهوع و سرگیجم ناشی از گریه کردنم اجازه نمیداد جوابشو بدم
سمیرا:سوگند؟ابجی؟چیشده قربونت برم حالت بده؟
سرمو تکون دادم.
خواستم کمکم کنه پاشم که یهو...
💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕🎀💕💓💕🎀
💬ادامــــــہ دارد...
یکیتون فکر کنم تو کانال روبیکاست نظرش مربوط به پست های جلو تره
ولی میخواستم بگم این قضیه ایه که من نوشتم اگه خیلی زود دارم میگذرونم واسه اینکه اون زمان مدرسه داشتم و دنبال این بودم زودتر بنویسم رمان رو
ولی شاید فصل دوم داشته باشه
از این،به بعد هم،کاری ندارم نظر میدین یا نه
دو پارت میدم،میرم ناشناس هم که باشه خاک بخوره واسه خودش🙂
شروع تبـادلات پـر جذب یـاس✨🌸
ادتـب ڪانال تون میـشم
آمار تون+200🌨
ڪانالـتون مذهبۍ درسۍ یا گاندویۍ باشـہ🍀
براۍ اطلاعـات بیشتـرو دیدن جذب هـا عضـو اینـفوتبادلات یـاس بشیـد🪐💦
https://eitaa.com/joinchat/166920416Cc502712b28
آیـدی براۍ شرڪت در تبـادلات☂
@CUKWHK
💜🌨پروفایل❤️🌨پروفایل💕🌨پروفایل💙🌨پروفایل💖🌨پروفایل💚🌨پروفایل💛🌨پروفایل🧡🌨پروفایل💞🌨پروفایل💓🌨پروفایل💗🌨💜🌨پروفایل❤️🌨پروفایل💕🌨پروفایل💙🌨پروفایل💖🌨پروفایل💚🌨پروفایل💛🌨پروفایل🧡🌨پروفایل💞🌨پروفایل💓🌨پروفایل💗🌨
پروفایل دخترانه قشنگ میخوایی؟
بزن رو پروفایل های بالا⛹🏻♀💕