#سیره_تربیتی_شهدا(١)
📝 راوی: #همسر_شهید #نیلچیان
🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش.
🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسممان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛
♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواجمان را ببینند؛ این که میشود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود.
⚜ عروسیمان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانهی بخت.
📚 #کتاب قرمز رنگ خون بابا
🌀 با ما همراه باشید.
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_علی_نیلچیان
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سیره_تربیتی_شهدا
📝 راوی: #همسر_شهید #آوینی(٢)
🔶 آن زمان هم رسم و رسوم ازدواج زیاد بود، ریخت و پاش بیداد میکرد؛ ولی ما از همان اول، ساده شروع کردیم.
🔹 خریدمان، یک بلوز و دامن برای من بود، و یک کت و شلوار برای مرتضی.
♦️ چیز دیگری را لازم نمیدانستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم.
⚜️ خودمان برای زندگی مان تصمیم میگرفتیم. همینها بود، که زیبا ترش می کرد.
خانواده دوستی
شهید مرتضی آوینی هنگامی که در خانه بود جز عشق و مهربانی نسبت به همهی اعضای خانواده، چیزی از وی دیده نمیشد. اصولاً رفتار شهید آوینی همیشه همراه با مهربانی بود. شهید آوینی همیشه در کارهای خانه، به همسرش کمک میکرد.
📚 #کتاب مرتضی آیینه زندگیام بود
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_مرتضی_آوینی
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سیره_تربیتی_شهدا(٣)
📝 راوی: #مادر_شهید #شحنه
🔶 اوایل انقلاب بود. برنج کم گیر می آمد. گفتم «داری برمیگردی، سر راهت دوتا گونی برنج بخر.»
🔹 وقتی آمد، فقط یکی دستش بود.
گفتم «معلومه حواست کجاست؟ مگه نگفتم دوتا، چرا یکی خریدی؟»
♦️ گفت «اتفاقاً چون حواسم جمع بود یک گونی خریدم»
⚜️ یعنیچی؟ حواسم بود که اگه دو تا دو تا از هر چیزی بخریم و توی خونه انبار کنیم، ممکنه بقیه نتونن همون یه دونه رو هم بخرم.
📚 #کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان
🌀 با ما همراه باشید.
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_شکرالله_شحنه
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سیره_تربیتی_شهدا(۴)
📝 راوی: #شهید #رجایی
🔶 چک ها را دادن امضا کند. تا هزینه تعمیر اتاقها را دید عصبانی شد. گفت «۲۵ هزار تومان برای موکت و کاغذ دیواری!
🔹 یعنی اتاق من نخست وزیر اون پیرزن سیستانی که شب چیزی نداره روش بخوابه باید اینطور باشه؟ من باید طوری زندگی کنم که بفهمم اون پیرمرد، اون پیرزن، اون بیچارهی بدبختی که توی دورترین شهرهای ایران زندگی می کنه چی میکشه؟»
♦️ آخرش هم گفت «حق ندارید یه شاهیش رو از بیت المال بردارید. نصفش رو خودم میدم، نصفش رو هم اون آقایی که دستور این خرجها رو داده.»
📚 #کتاب یادواره شهید محمد علی رجایی
🌀 با ما همراه باشید.
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_محمدعلی_رجایی
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سیره_تربیتی_شهدا(۵)
📝 راوی: #همسر_شهید #موسوی_راد
🔶 اولش که قبول نمیکرد، با اصرارهای من بالاخره راضی شد ازدواج کند.
🔹 معیارهایی برای انتخاب همسر داشت، دلش میخواست همسرش با ایمان باشد، به مادرش میگفت «مادر جون! زنی میخوام که با خدا باشه، دوست دارم طوری باشه که به حجابش افتخار کنم.»
♦️ روز اول به همسرش گفته بود «من به خاطر این ازدواج کردم، که دینم کامل بشه؛ چون بنای شهادت دارم، میخوام وقتی شهید شدم، با دین کامل برم به دیدار خدا.»
📚 #کتاب کاش با تو بودم
🌀 با ما همراه باشید.
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_سید_احمد_موسوی_راد
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سبک_زندگی_شهدا(۶)
🔰 دوست دارم همانند علی اکبر در جوانی شهید شوم.
یکی از همرزمان شهید حججی درباره خصوصیات وی میگوید: «یکی از ویژگیهای محسن که او را از دیگران متمایز میکرد، مقید بودنش بود؛ این قضیه بارها به من ثابت شد. به طور مثال گاهی اوقات مجبور بودیم در خانههای مردم سوریه بمانیم یا از آنها به عنوان سنگر استفاده کنیم. هنگام نماز که میشد شهید حججی از ساختمان بیرون میرفت یا در حیاط به اقامه نمازش میپرداخت تا مبادا نمازش شبههای داشته باشد. در بحث حرام و حلال و رعایت شرعیات نیز بسیار انسان مقیدی بود. علاقهی شهید حججی به حضرت زینب (س) و اباعبدالله الحسین (ع) کافی بود که وی را راهی سوریه کند.
شهید حججی در دست نوشتههایش از امام رضا (ع) درخواست جواز شهادتش را میکند و خطاب به امام رضا (ع) مینویسد: «آقاجان دوست دارم همانند علیاکبر (ع) در جوانی شهد شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم. مولای من، بر من منت بگذار، جواز شهادتم را امضا کن.»
منبع :اینترنت
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_محسن_حججی
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سبک_زندگی_شهدا(٧)
🔰 باید طوری زندگی کنیم که زمینهساز ظهور امام زمان(عج) باشیم. زن و زندگی، مهمانی رفتن، حتی لباس پوشیدنمان اصلاً ورد زبانش بود که زمینهساز ظهور باشیم.
💠 خصوصیات بارز اخلاقی
سعید خیلی به نفس خود مسلط بود، هیچگاه او را عصبانی و یا پرخاشگر ندیدم، در این مواقع سکوت می کرد. با وجود اینکه بسیار شاد و شوخ بود اما هیچگاه از حد اعتدال خارج نمی شد و هرگز کسی را با مزاح و خنده هایش نمی رنجاند. ببسیار مراقب بود که گناه نکند. نظم خاصی داشت بویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود.
به نماز که می ایستاد بسیار، سنگین، باوقار و متواضع بود، گاهی اوقات به او نگاه که می کردی با خود می گفتی آیا این همان سعید شاد و شوخ است که این چنین باوقار به نماز ایستاده است؟
اهل تعقیبات و ذکر و اهل دعا و مناجات بود.
منبع:اینترنت، سایت خبرگزاری شبستان
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_سعید_کمالی
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
#سبک_زندگی_شهدا(٨)
🔰 کتاب «تو شهید نمیشوی»، روایتهایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضایی، با استقبال مخاطبان به چاپ هجدهم رسید.
💠 در یکی از این خاطرات درج شده در این کتاب، روحیه شهید برای خدمترسانی به محرومین چنین توصیف شده است:
✍میدان انقلاب سر خیابان کارگر جنوبی با هم قرار داشتیم. یک پراید سفید رنگ داشت که آن روز با همان آمد سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. همیشه مینشستم توی ماشین و بعد روبوسی میکردیم. آن روز موقع روبوسی دیدم چشمهایش سرخ است و سر و ریشش پر از خاک از زور خواب به سختی حرف میزد؛ حتی کلمات را اشتباه ادا میکرد. مرتب دستش را میکشید روی سرش. به زور چشمهایش را باز نگاه داشته بود.
گفتم: چرا اینطوری هستی؟
گفت: سه چهار روز است درست نخوابیدهام و خانه هم نرفتم.
گفتم: بیابان بودی؟
گفت: آره
میدانستم دوره آموزشی برگزار کرده است، گفتم خوب این طوری درست نیست زن و بچه هم حق و حقوقی دارند. چرا خانه نرفتهای؟
-گفت بعضی از اینهایی که مهمان ما هستند(منظورش نیروهای مقاومت بود) خیلی مستضعف هستند. طرف کاپشنش را فروخته آمده چطور اینها را ول کنم بروم توی خانه بخوابم؟ ...
منبع:کتاب تو شهید نمی شوی
#سبک_زندگی
#سیره_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضایی
✅ارائه:مبلغه گرامی خانم نسرین حاجیلو، دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اسلامی زنان، مبلغه در زمینه زنان و خانواده، دانش آموزی و فعال در فضای مجازی
🏴🏴🏴
http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin