import_۱۰ ژوئیه، ۲۲.۳۶_1.mp3
5.07M
🏴 شب پنجم محرم ۱۴۰۳
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵روضه پایانی/شور
_______________________________
در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین
کودک تشنهی شیرین سخنی داشت حسین
کاش مانند برادر حرمی داشت حسن
کاش مانند برادر کفنی داشت حسین
هر دو نورند تفاوت سر همسر دارند
بد زنی داشت حسن شیر زنی داشت حسین
سر زانوی برادر حسن آخر جان داد
کاش بالای سر خود حسنی داشت حسین
پسر مادر آب است که فرط عطش
خشک تر از لب صحرا دهنی داشت حسین
دید خواهر تن عریان برادر را گفت
خواست میدان برود پیرهنی داشت حسین
نعل ها سخت روی سینهی او کوبیدند
ته گودال خودش سینه زنی داشت حسین
نعل بر سینهی او خورد که ما سینه زدیم
سینهاش خورد شد و سینه زنم کرد حسین
ساربان زود خودش را ته گودال رساند
یادش آمد که عقیق یمنی داشت حسین
حسین جان حسین جان حسین جان
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
import_شب پنجم محرم ۴۰۳_1.mp3
15.63M
🏴 شب پنجم محرم ۱۴۰۳
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵روضه عبدالله ابن حسن
_______________________________
شمع ها از پای تا سر سوخته
مانده یک پروانهی پر سوخته
نام آن پروانه عبدالله بود
اختری تابندهتر از ماه بود
صورتش مانند بابا دلگشا
دست های کوچکش مشکل گشا
پیش رو زهرا خریدارش شده
پشت سر عمه گرفتارش شده
بر گرفته آستینش را به چنگ
کی کمر بهر شهادت بسته تنگ
ای دو صد دامت به پیش رو نرو
این همه صیاد و یک آهو نرو
تو گل و صحرا پر از خار و خس است
بهر ما داغ علی اصغر بس است
دشمن اینجا گر ببیند طفل شیر
شیر اگر خواهد زند او را به تیغ
با شهامت گفت آن ده ساله مرد
طفل ما هرگز نترسد از نبرد
بی عمو ماندن همه شرمندگی است
با عمو مردن کمال زندگی است
تشنگی با او لب دریا خوش است
آب اگر او تشنه باشد آتش است
عمه جان در تاب و تب افتادهام
آخر از قاسم عقب افتادهام
عمه جان بنگر عموی نازنین
تشنه و زخمی فتاده بر زمین
جان عمه بود و هستم را نگیر
وقت جان بازی است دستم را نگیر
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 محرم الحرام
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵شور
___________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
4_6012463982537870764.mp3
8.5M
🏴 شب ششم محرم ۱۴۰۱
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵روضه قاسم ابن حسن
______________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
4_6012463982537870767.mp3
9.8M
🏴 شب ششم محرم ۱۴۰۱
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵واحد /قاسم ابن حسن
______________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
import_4_5823714665393294890_1.mp3
5.17M
🏴 شب ششم محرم ۱۴۰۰
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵زمینه /قاسم ابن حسن
______________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
🏴 «ابوالعباس حمیری» از علماء و محدثین قرن سوم و چهارم هجری در کتاب «قرب الاسناد» به نقل از «ابوالبختری» مینویسد:
امام جعفر صادق (ع) به نقل از پدرشان امام باقر (ع) فرمودند:
«أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ علیهالسلام فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ»
ترجمه:امام حسین علیه السلام هر شب جمعه به زیارت امام حسن علیه السلام میرفتند.
📚قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشابهحال هرآنکس که شاعر(نوکر) حسن است
تمام خلق شب جمعه کربلا هستند
ولی حسین شب جمعه زائر حسن است
✍ #مجتبی_خرسندی
__________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
▪️حضرت قاسم علیه السلام
تا لالهگون شود کفنم، بیشتر زدند
از قصد روی زخم تنم، بیشتر زدند
قبل از شروع ذکر رجز، مشکلی نبود
گفتم که زادهی حسنم، بیشتر زدند
این ضربهها، تلافی بدر و حنین بود
گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند
از جنس شیشه بود مگر استخوان من
دیدند خوب میشکنم، بیشتر زدند
میخواستند از نظر عمق زخمها
پهلو به فاطمه بزنم، بیشتر زدند
تا از گُلم، گلاب غلیظی در آورند
با نعل تازه بر بدنم، بیشتر زدند
دیدند پا ز درد روی خاک میکشم
در حال دست و پا زدنم، بیشتر زدند
__________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
import_۱۱ ژوئیه، ۲۲.۴۵_1.mp3
3.63M
🏴 شب ششم محرم ۱۴۰۳
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵روضه پایانی گودال /شور
#شب_جمعه
______________________________
باد گرمی وزید در گودال
شمر آمد پرید در گودال
بر روی سینه حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
پنجه در گیسوی حسین انداخت
مادرش را ندید در گودال
خنجرش را گذاشت بر حنجر
شور محشر دمید در گودال
چادر فاطمه پر از خون شد
بس که خون می جهید در گودال
بین گودال دست و پا میزد
مادر خویش را صدا میزد
غرق خون و غریب و لب تشنه
آه بی صدا دست و پا میزد
روی جسمش برو بیایی بود
آه چکمه اش را به سینه اش میزد
_______________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
import_شب ششم محرم ۴۰۳_1.mp3
17.92M
🏴 شب ششم محرم ۱۴۰۳
🎙شیخ یونس سمیعی
🎵روضه قاسم ابن حسن
_______________________________
نام اعظم نه فقط، عشق مسلّم حسن است
بهترین زمزمهها نغمهی جانم حسن است
آنکه تا آمده بخشیده و از روز ازل
شده آقای کریم همه عالم، حسن است
بعد یا فاطمه اول ز علی دم بزنید
بعد یا حیدر کرار، مُقدّم حسن است
سر این سفره چه خوب است، نشستن دارد
آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است
صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است
آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است
اولین گریه کن خون خدا فاطمه است
دومین گریه کن ماه محرم حسن است
ششمین شب شده و سائل دست حسنم
حَسَنیهست حُسینیه و ذکرم حسن است
___________________________
📜#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
با سلام و احترام
متاسفانه تلفن همراه حقیر(سمیعی) سرقت شده بود و چند روزی تلفن همراه نداشتم از اینکه پاسخگو نبودیم و مطالب داخل کانال بارگزاری نشد معذور بودیم🙏 ...انشالله دعا گوی این کمترین باشید .
التماس دعا
#پست_موقت
▪️حضرت علی اکبر
چشمِ من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
علیاکبر! علیاصغر شدهای در نَظَرم
خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریختهای دور و بَرَم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردِسَرَم؟
با چنین ریخت و پاشی که شده ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دَمِ خِیمه بِبَرم
_________________________________
قدرِ یه دَشت علی دارم، عَبای من کمه
چرخیده پیکرت بابا رو نِیزهی همه
قطعه به قطعهای باید علی بشی
کنارِهم میچینمت شاید علی بشی
تشییعِ پیکرت اوج مُصیبَته
یه چشمِ من به تو یه چشمِ من به عَمّته
شباهتی داشت داغت، به برگای پاییزی
دیدم که از روی اسب، داری زمین میریزی
زحمتی دارم اَبَاالفضلم، تو هم با من بگرد
من که خیلی گشتم اَمّا، بیش از این پیدا نشد
این که برگشته به خِیمه در عَبا، بَختِ من است
در میانِ یک عَبا بَختِ بلندم جا نشد
او خلاصه آمد و من هم خلاصه چیدمش
چیدم اَمّا آن جوانِ خوشقدوبالا نشد