شب عروسی مان در آن گیرودار پذیرایی از مهمان ها ، به من گفت: " بیا نماز جماعت..."
گفتم: " نه، الان درست نیست، آخه مردم چی میگن. "
گفت: چی میخوان بگن؟
گفتم: میخندن به ما
گفت: به این چیزا اصلا اهمیت نده...
اذان که گفته شد، بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود. از همه مهمان ها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت؛ همه هاج و واج به هم نگاه می کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود، سابقه نداشت...
کم کم همه آماده نماز شدند؛ گفتند به این شرط که خود داماد امام جماعت بشود. با اصرار همه ، نماز جماعت را به امامت سید مسعود خواندیم ؛ نمازی که هیچوقت از حافظه مان پاک نمی شود...♥️
راوی: همسر شهید سید مسعود طاهری
[برشی از کتاب فرهنگ نامه شهدای سمنان]
#امام_زمان
#جان_فدا
#زندگی_شهدا_در_خانواده