🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
226 #پرسش_و_پاسخ_از_کتاب_شبهای_پیشاور
#عایشه و #نسیان! 🍃🔹
اشاره
۱۷۱. آیا #فراموشی و #نسیان باعث شد که #عایشه سفارشات #پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر #پا بگذارد و جنگ #جمل و #واقعه بصره را به #پا کند؟ 🌸🌺
جواب
خیر – از همان ابتدای حرکت از مکه، زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به او تذکر میدادند و او را از آن کار منع میکردند و میگفتند: که حرکت بی جا نکند و مخالفت با وصیّ پیغمبر صلی الله علیه و آله نکند.
همچنین زمانی که عازم بصره بود، اول شب که به آب بنی کلاب رسیدند و سگها اطراف محمل او را گرفته و پارس کردند، او سؤال نمود که اینجا کجاست؟ گفتند: حوأب. او متوجه خبر و سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله شد ولی باز فریب طلحه و زبیر را خورد و به بصره رفت و آن فتنه عظیم را برپا کرد.
زمانی که امّ سلمه برای حج به مکه رفته بود و عایشه برای خونخواهی عثمان عازم بصره بود، عایشه به دیدنام سلمه رفت تا او را هم به دنبال خود به این راه بکشاند.
ام سلمه گفت: تا دیروز به عثمان دشنام میدادی و او را پیر خرفت میخواندی، حالا به خونخواهی او بلند شده ای؟! به یاد بیاور روزی را که من و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد اتاق تو شدیم، در آن بین علی علیه السلام وارد شدند و با پیامبر صلی الله علیه و آله شروع به نجوی کردند و نجوای ایشان طول کشید. میخواستی حمله و شکایت کنی، من منعت کردم. گوش ندادی و گفتی: «هر نُه روز، یک روز نوبت من است. آن هم تو آمده ای و پیغمبر صلی الله علیه و آله را مشغول نموده ای؟ »
پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که صورتشان سرخ شده بود و غضبناک شده بودند فرمودند: برگرد (دور شو)! به خدا قسم، _هر کسی چه از اهل بیت من باشد چه از بقیه مردم_ با علی دشمنی ننماید، مگر اینکه از ایمان خارج میشود.
پس تو پشیمان شده و برگشتی.
عایشه گفت: بله یادم هست!
امّ سلمه گفت: یادت بیاید روزی که تو سر مبارک آن حضرت را میشستی و من غذا تهیه میکردم. آن حضرت سر مبارک را بلند کردند
و فرمودند: کدام یک از شما صاحب شتر گنه کارید که سگهای حوأب بر او پارس میکنند و بر روی صراط به رو میافتد؟!
من دستم را از غذا برداشتم و گفتم: یا رسول الله! از این امر به خدا و رسول خدا پناه میبرم.
سپس به پشت دست تو زدند و فرمودند: مبادا تو آن شخصی باشی که این کار را انجام دهی!
عایشه گفت: بله یادم هست!
امّ سلمه گفت: آیا به یاد داری که در سفری من و تو با پیغمبر صلی الله علیه و آله بودیم. روزی علی علیه السلام کفشهای پیغمبر صلی الله علیه و آله را میدوخت و ما در سایه درختی نشسته بودیم که پدرت ابوبکر و عمر اجازه گرفتند و داخل شدند و من و تو پشت پرده نشسته بودیم. پس از مدتی گفتگو گفتند: یا رسول الله! از شما خواهش میکنیم بفرمایید بعد از شما چه کسی خلیفه و جانشین خواهد بود که بعد از شما پناهگاه ما باشد؟
حضرت فرمودند: من مقام و مرتبه و مکان او را میشناسم ولی اگر او را معرفی نمایم، از اطراف او متفرق میشوید همان طور که بنی اسرائیل از اطراف هارون متفرّق شدند.
پس ساکت شدند و بیرون رفتند. بعد از اینکه آنها رفتند، ما آمدیم و من عرض کردم: یا رسول الله! چه کسی خلیفه بر آنهاست؟ فرمودند: کسی که نعلین پاره مرا میدوزد.
پس بیرون آمدیم و کسی جز علی علیه السلام نبود. گفتم: یا رسول الله! غیر از علی کسی را نمی بینم. گفتند: همان علی خلیفه است.
عایشه گفت: بله، یادم است!
ام سلمه گفت: اکنون که این احادیث را میدانی پس کجا میروی؟
گفت: برای اصلاح بین مردم میروم!!
با وجود اینکه امّ سلمه یادآوری او کرد، باز هم گوش نکرد و به بصره رفت و فتنه عظیمی را برپا نمود و باعث کشته شدن بسیاری از مسلمانان شد. » [۱]
#واقعه_بصره 🍂🔸
اشاره
۱۷۲. واقعه #بصره چه #آثاری داشت؟ 🌺🌸
جواب
(غیر از تعدادی که مجروح کردند، ) هفتاد نفر از خزانه داران بی سلاح را که نگهبان بیت المال بودند کشتند و پنجاه نفر از آن هفتاد نفر را گردن زدند و به حالت صبر و زجر کشتند و این گروه، اولین کشتگانی در اسلام بودند که مظلوم کشته شدند. [۲]
----------
📚منابع:
[۱]: - ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۶/۲۱۸ و ۲۱۷.
[۲]: - مسعودی: مروج الذهب: ۲/۷، محمد بن جریر طبری: تاریخ: ۳۷۴، ابن اثیر: کامل: ۴/۱۱۲.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫