eitaa logo
🌱 یامهدی 🌱
67 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان یزدان نابُرنا (اعضای کانال) از چگونگی رفاقت با شهید مصطفی صدرزاده 🌹| نشر به مناسبت سالروز شهادت این شهید عزیز : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱ برج دو ۹۹ قرار بود ما وارد سپاه بشیم به عنوان بسیجی ویژه طرح شهیدعلی هاشمی (خوزستان) خیلی سختی کشیدم دقیقا مثل خود اقا سید به هر دری می‌زدم جور کنم هر سری یه ایراد میگرفتن و من بر طرف میکردم تا سری اخر به سابقه بسیجیم تو خرمشهر گیر دادن و من رفتم ایلام زادگاهم که بسیجی بیارم اونجا هم گیر دادن که این همه سال نبودی بهت نمیدم خلاصه تو حوزه دانشجویی بودم چشمم به عکس اقا مصطفی خورد ومن نمیشناختمش بهش گفتم اگه واقعا شهیدی و میگن کار راه بندازی کار منو جور کن ،خلاصه تاوقتی ایلام بودم جور نشد برگشتیم چند روزی گذشت خود مسئول حوزه زنگ که یه فکس بده فعالیتتو بفرستم ،فرستاد ما پرونده اوکی کردیم رفتیم تو اردوگاه واسه آموزش که بعد یه ساعت اومدن گفتن اسامی که میخونیم برگردن شهرستان و من یکیشون بودم،و بازم نشد برگشتیم،خلاصه ما اقا مصطفی رو پاک یادمون رفته بود. یه روز هیئت بودم با رفیقم داشتیم بحث میکردیم که چرا نشد من لیاقت نداشتمو و...از این صحبتا رفیقم گفت یه رفیق شهید پیدا کن باهاش درد و دل کن اقا ما اول با چمران رفیق شدیم دیدیم ما اصلا هم وزن این بزرگوار نیستم ،رو موتور بودم یهو یاد عکس اقا سید تو حوزه ایلام افتادم و گفتم خودشه ، خلاصه تحقیق و کتاب و کلیپ و این چیزا رفیق شدیم و الان چند هفته اس این ماجرا اومده که اون منو انتخاب کرده قبلا تو حوزه اخه همیشه میگفتم چرا آقا سید یهو اومد تو ذهنم چرا کس دیگه ای نیومد خودش منو خواسته و ماهم پیداش کردیم. @ArtaGraph