eitaa logo
إلَـےْالحَبْیٓبــْــــ🌱
202 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
831 ویدیو
44 فایل
•••🍃 شدیدا نیاز دارم آقای امام‌حسین ازم‌ بپرسه: -کیف حالک؟! منم بگم: +هل‌‌‌ یمكنك‌ أن‌ تعانقني! میشه بغلم کنی؟ :) #بغلم‌کن‌حسین خــــــــادم محتوا: @kaveh_135
مشاهده در ایتا
دانلود
❴شـهادت‌ اومدنی نیسـت، رسـیدنیِ! باید آنقدر بدویی تا بهش برسـی. اگه بشـینی تا بیاد، همه السـابقون‌ میشـن، مـیرن و تـو جـا میمونـی..!❵ 🌿 🌱@ya_rafigh_18
جُـزءتـودَر‌گوشہ‌ـدِل‌؏ـشق‌ڪَسۍ نیست‌مَـرا جُزءمُلاقـٰات‌ِتـومِیل‌وهوَسـۍ نیسـت‌مَـرا🧡 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز بیست و ششم ماه رمضان🌱 @ya_rafigh_18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا اله العاصین...
سحر بیست و ششم از ماه خدا🍃
به یاد شهید عزیز آقا عبدالحسین برونسی😍
هدیه محضر دلداده حضرت زهرا(سلام الله علیها) سه صلوات اهداء کنیم...😊
 مشهد که آمدیم، بچه ی دومم را حامله بودم. موقع به دنیا آمدنش، مادرم آمد پیشم. سرشب، عبدالحسین را فرستادیم پی قابله. به یک ساعت نکشید، دیدیم در می‌زنند. خانم موقر و سنگینی آمد تو. از عبدالحسین ولی خبری نبود. آن خانم نه مثل قابله‌ها، و نه حتی مثل زن‌هایی بود که تا آن موقع دیده بودم. بعد از آن هم مثل او را ندیدم. آرام و متین بود، و خیلی با جذبه و معنوی. آن‌قدر وضع حملم راحت بود که آن‌ طور وضع حمل کردن برای همیشه یک چیز استثنایی شد برایم. آن خانم توی خانه ی ما به هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد. قبل از رفتن، خواست که اسم بچه را فاطمه بگذاریم. سال‌ها بعد، عبدالحسین راز آن شب را برایم فاش کرد. می‌گفت: وقتی رفتم بیرون، یکی  از رفقای طلبه‌ رو دیدم. تو جریان پخش اعلامیه مشکلی پیش اومده بود که حتما باید کمکش می‌کردم. توکل بر خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه فکری برداشتین. گریه اش  افتاد. ادامه داد: اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود... ~| @ya_rafigh_18|~🍃
[ وَ نَجِّنَا بِرحْمَتِك.🌱 ] " و ما را به رحمت خودت نجات بده. 🌱@ya_rafigh_18
روزی به مرحوم آیت الله بهجت(ره)گفتند : کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید. فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی "خدا می بیند" سوره علق، آیه ی ۱۴ 🌱@ya_rafigh_18
🔴 فشار بیشتر شیطان بر افراد با ایمان ✍ استاد عالی: یکی از رفقای ما، ایشان می گفت من قبل از انقلاب با آن وضعیتی که می دانید تو تهران بوده ؛ می گفت جوری بود که من چشم خودم را خوب مراقبت می کردم مواظب خودم بودم ، تا اینکه خدمت یک استادی برای ما فراهم شد که بتوانیم از بزرگان قم بود بتوانیم خدمت ایشان باشیم و از جهت تربیتی ازشان استفاده بکنیم . از آن موقعی که ما پیش ایشان قرار گرفتیم دیدیم ای داد بیداد مثل اینکه بدتر شد ، یعنی دیگر خودم را نمی توانستم‌خیلی جمع و جور کنم ، یعنی ازچشم فشار بیشتری به من می آمد تو اجتماع.گفتم خدایا مثل اینکه وضع من بدتر شد . رفتم پیش ایشان گفتم : آقا ما که پیش شما آمدیم که درست تر کار کنیم و یک پله برویم بالاتر خراب تر شد وضعمان. ایشان گفت اتفاقا درستش همین است ، چون تو که می خواهی بروی بالا شیطان بیشتر به تکاپو می افتد بیشتر اذیتت می کند. این اذیت ها اولیه است یعنی مقداری مقاومت کنی و خسته نشوی رد می شوی ازش. این اذیت ها اذیت های ابتدایی هستند سنگ اندازی های اولیه هست . خسته نشود آدم از این . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱@ya_rafigh_18
•••🍃 به علامه طباطبایے عرض کردم آقا! من عجول و بے صبرم، حوصله معطلے ندارم! در يک جمله برايم عصاره همه معارف اسلام را بيان کنيد! خنده مليحے کرد و فرمود: "با همه مهربان باش!"😊 📔 آشنای آسمان، ص160 ___ ••| @ya_rafigh_18|••🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان🌱 [ @ya_rafigh_18 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگفت: هر وقت نمره ما پیش خدا بیست شد، آن موقع شهید خواهیم شد✨🦋 شهید ابراهیم هادی 🌱@ya_rafigh_18
٢٧ رمضان، سالروز به درک واصل شدن ابن‌ملجم. هنگامی که ابن ملجم، اميرالمومنين عليه السلام را ضربت زد، آن حضرت به امام حسن علیه السلام فرمود: پسرم! زمانی که از دنیا رفتم، ابن ملجم را بُكُش و براى او در كُناسه گودالی بكن و او را در آنجا بینداز كه آنجا يكى از وادی های جهنم است. عقيلى(راوی) می‌گويد : كُناسه جایی بود در باب طاق محامل در محل كبابى‌ ها و كله پزها. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۱۳ هنگامی که ابن ملجم را نزد حسن علیه السلام آوردند، به آن حضرت گفت: می‌خواهم در گوش شما چیزی بگویم، حسن علیه السلام خودداری کرد و فرمود: او می‌ خواهد گوشم را به دندان بگیرد، پس ابن ملجم گفت: به خدا سوگند اگر اجازه می‌‌داد، گوش او را از بیخ می‌‌کندم. بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۳۰۷ 🌱@ya_rafigh_18
🌱 -یه‌دوستِ‌خارجی‌داشتیم‌ڪه‌می‌گفت: ببین‌سیّدعلی‌ڪیه‌ڪه‌ ژنرال‌سلیمـٰانی‌سربـٰازش بود...!:) 🌱@ya_rafigh_18