eitaa logo
یـ‍‍‌‌‍‍ـاوک‍ـــی‍ـ‍ـل
367 دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
33 فایل
🔻پی وی مدیر🔻 @Ms_Habibi_110 ❌کپی مطالب بدون لینک حرام است.❌ ➕ موضوعات درخواستی http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۱مرداد۹۷ 😱 ❌مرد قمارباز که برای پرداخت بدهی ۴۰۰ میلیون تومانی‌اش سناریوی سه قتل را طراحی و اجرا کرده بود با تیزهوشی بازپرس جنایی تهران لو رفت. در این جنایت هولناک، پدر این مرد به قتل رسید اما دو مرد دیگر جان سالم به در بردند.  -- شایان۳۵ سال دارد، متأهل و صاحب یک فرزند پسر است. او چند وقتی است که به دام قمار افتاده  و همین مسأله باعث شد که نقشه سه جنایت را طراحی کند. -- انگیزه ات برای کشیدن این نقشه چه بود؟ وضع مالی‌مان خوب بود اما با وسوسه دوستانم شب‌ها برای تفریح به خانه یکی از دوستانم می‌رفتیم و قمار می‌کردیم. اوایل تفریح بود اما پول‌های مفتی که در این قمارها به دست می‌آوردم و هیجانش مرا معتاد کرد. اوایل فقط می‌بردم اما بعد از مدتی باخت‌ها شروع شد. وقتی به خودم آمدم ۴۰۰ میلیون تومان باخته بودم. باید این پول را پرداخت می‌کردم وگرنه اتفاقات بدی برایم می‌افتاد و برای همین نقشه کشیدم. --نقشه‌ات چه بود؟ اول می‌خواستم خودکشی کنم برای همین سیانور خریدم. اما همان روز پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با به قتل رساندن پدرم ارثیه‌ای را که بعد از مرگ او به دستم می‌رسد  تصاحب کنم و بدهی‌هایم را پرداخت کنم.😔 --چرا شریک پدرت و پسرش را هم مسموم کردی؟ اگر آنها می‌مردند می‌توانستم تمام وسایل مغازه و حتی دخل مغازه را که پول خوبی داخل آن بود، سرقت کنم. بعد از مرگ آنها کسی نبود که شکایت کند اگر هم شکایت می‌کرد رد و سرنخی از من به‌دست نمی‌آمد. --از کجا مطمئن بودی؟ برای اینکه قبل از اجرای نقشه‌ام به سراغ دستگاه ضبط دوربین‌های مداربسته داخل مغازه رفته و آن را خاموش کردم. بعد از آن‌هم داخل غذای پدرم و شریکش و پسر شریکش سم ریختم و به این بهانه که دندانم درد می‌کند از خوردن غذا خودداری کردم. --فکر می‌کردی راز این جنایت برملا شود؟ حتی یک درصد. من تمام سرنخ‌ها را از بین برده بودم و قبل از آنکه آنها حالشان بد شود هم مغازه را ترک کردم تا بعد از این اتفاق ردی از من به جا نماند. 📌سرنخی از جنایت/ گرچه در بررسی‌ها به نظر می‌رسید که این حادثه مسمومیت غذایی بوده است و اورژانس نیز این موضوع را تأیید کرد اما چند سؤال ذهن بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی را به خود مشغول کرده بود از جمله اینکه چرا روز حادثه پسر پرویز از خوردن غذا خودداری کرده بود. از سوی دیگر افرادی که مسموم شده بودند از سه نوع غذای متفاوت خورده بودند اما هر سه نفر مسموم شده بودند و همین موضوع شک بازپرس جنایی را بیشتر برانگیخت. بدین ترتیب به دستور بازپرس، پسر پرویز به‌عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد، و سرآخر بامواجه با مدارک کامل پلیس اعتراف کرد. http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۰ مرداد ۱۳۹۷ --ساعتی از غروب آفتاب گذشته بود که صدای فریادهای زنانه «دزد، دزد...» ما را به خیابان کشاند. کوچه شلوغ شده بود و در آن هیاهو مردی که کیف دستش بود رنگ پریده به‌دنبال راه فراری می‌گشت.  زن جوان همچنان فریاد می‌کشید و از مردم کمک می‌خواست. مردان که از دیدن دزد خشمگین شده بودند به سمتش رفته و او را دستگیر کردند. مأموران کلانتری چند دقیقه بعد به محل رسیدند. کمی جلوتر رفتم. دزد میانسال به گریه افتاده بود و التماس می‌کرد: «باور کنید من دزد نیستم. بچه‌ام روی تخت بیمارستان است و مشکل پلاکت خون دارد. باید هر چه زودتر درمان شود... اما به هر دری زدم نتوانستم پولش را جور کنم. دیگر تحمل دیدن درد کشیدن و گریه‌هایش را نداشتم. به خیابان زدم و با دیدن کیف دستی این خانم، این فکر احمقانه به ذهنم رسید و...» همهمه‌ای به‌پا شده بود. یکی می‌گفت: «از کجا معلوم راست بگوید. این هم مدل جدید دزدی است...» زمزمه‌ها هر لحظه بیشتر می‌شد که یکی از همسایه‌ها رو به مرد گریان کرد و گفت: «مگر نمی‌گویی بچه‌ات روی تخت بیمارستان افتاده است، اگر جناب سروان اجازه می‌دهند با هم آنجا برویم...» مرد میانسال با شنیدن این حرف، هیجان‌زده از جا برخاست و رو به مأمور کلانتری کرد و گفت: «جناب سروان، از شما خواهش می‌کنم با هم بیمارستان برویم. اگر دروغ گفته بودم هر چه شما بگویید انجام می‌دهم...»مأمور کلانتری که خودش نیز متأثر شده بود با دیدن اصرار آن مرد و همسایه‌ها، با خودروی پلیس و همراهی چند نفر از ساکنان محلی راهی بیمارستان شدند. همسر مرد میانسال که در راهروی بیمارستان نشسته بود با دیدن دستبند،در دستان شوهر رنگش پرید و با دست بر صورت خود کوبید و شروع به گریه کرد. اهالی به سمت اتاق رفتند. آن مرد درست می‌گفت و پزشک معالج نیز حرف‌هایش را تأیید کرد. انگار همه یادشان رفته بود که چند ساعت قبل آن مرد را به جرم دزدی گرفته بودند. جرم آن مرد قابل توجیه نبود اما پسرش گناهی نداشت. اهالی که تحت تأثیر قرار گرفته بودند، تصمیم به کمک گرفتند. گلریزان کوچکی در محل برپا شد و هزینه درمان پسرک را جمع کردند.   سارق برای طی مراحل قانونی به کلانتری برده شد اما آن‌طور که ما متوجه شدیم شاکی زن نیز به خاطر وضعیت خاص بیماری فرزند آن مرد رضایت داده و از شکایتش صرف‌نظر کرده بود... ...😔 http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
animation.gif
901.3K
#روزتون_گرم و #دلاتون_سبز💚 #تقدیم_به_مهربون_ترینا🌹 http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😱😱😱 👈سال۱۳۷۶ تصور کنید صبح یک روز بهاری از خانه بیرون آمده‌اید تا دنبال کاری بروید؛ مثلاً برای سر زدن به بیماری به بیمارستان بروید یا راهی منزل یکی از اقوام شوید. احتمالاً آخرین چیزی که ممکن است به آن فکر کنید این است که راننده خودرویی که قرار است شما سوار آن شوید، ‌قاتل زنجیره‌ای از کار در بیاید. این دقیقاً همان اتفاقی است که برای 9 خانم با سن و سال مختلف افتاد؛ بهار 76،‌ یک مجرم سابقه‌دار که از زندان فرار کرده بود،‌ بعد از مدتی سکون و سکوت،‌ حرفه‌اش را از سر گرفت و خفاش شب‌های تهران شد. 🔴قاتل غرب تهران،‌ موجود ویژه‌ای بود؛ مثل اکثر قاتلان زنجیره‌ای دیگر،‌ خونسرد و باهوش و بدون عذاب‌وجدان. با یک پیکانِ دزدی خانم‌های تنها یا همراه فرزندانشان را سوار می‌کرد،‌ می‌کشت،‌ به آنها تجاوز می‌کرد،‌ طلا و چیزهای با ارزش و حتی چیزهایی که برای خانه خریده بودند می‌دزدید و بعد جسدها را در محل‌های خلوت آتش می‌زد. اولین جسد، 13 فرودین‌ماه حوالی پارک چیتگر پیدا شد. زن 54 ساله‌ای که بستگانش می‌گفتند به قصد بهشت زهرا از خانه بیرون رفته بود اما با گردن و دست بریده،‌ در حالی که پیکرش سوخته بود، توسط پلیس پیدا شد. جسد بعدی در همان فرودین و این‌بار در باغی در کرج پیدا شد؛ باز هم قتل با چاقویی که به گردن و سینه اصابت کرده بود و جسدی که سوزانده شده بود. «الهه» دختر جوانی که در زمان مرگ 24 ساله بود،‌ مقتول سوم خفاش شب محسوب می‌شد. او را که قصد داشته برای عیادت یک بیمار به بیمارستان برود، با پیکری سوخته حوالی منطقه اوین پیدا کردند. طعمه بعدی خفاش،‌ یک مادر و کودک بودند. جسدها در بلوار آسیا پیدا شد. مادر به همان شیوه قبلی کشته شده بود و دختر هفت ساله را خفه کرده بودند. سومین نفری که در خرداد کشته شد،‌ «پرند » یک دانشجوی دندانپزشکی بود. او از همدان به تهران آمده بود که شبانه در ترمینال دزیده شد. جسد سوخته او را در حالی که دست و پایش بسته شده بود حوالی بولوار آسیا پیدا کردند. مقتول بعدی، زنی 55 ساله بود. پیکر سوخته «قدم‌خیر » را هم در حالی که ضربه‌های چاقو به سینه و گردنش خورده بود، حوالی بزرگراهی در حال ساخت در غرب تهران پیدا کردند. در این میان،‌ زنان و دخترانی هم بودند که قاتل آنها را دزیده بود اما شاید از بخت بلند،‌ آنها توانسته بودند از فرار کنند؛ با این حال همچنان تلاش‌ها برای بازداشت کسی که خواب را از چشم پلیس می‌گرفت، به نتیجه نرسیده بود؛ آن هم در حالی که نگرانی از اینکه اعلام هشدارهای امنیتی باعث نگرانی بیشتر شود،‌ مانع اطلاع‌رسانی در مورد پرسه یک قاتل زنجیره‌ای در شهر می‌شد. ✅با این همه، در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد. تیرماه سال 76،‌ گشتی‌های یک پایگاه بسیج محلی در پونک به مردی که اطراف یک پارک سعی می‌کرد قفل در یک ماشین را باز کند مشکوک شدند و وقتی او سعی کرد فرار کند، عملاً آن‌ها را به سمت پیکانی برد که بعضی از قتل‌هایش را در آن انجام داده بود. نه تنها فرارش به نتیجه نرسید، بلکه خودش و ماشین مشکوکش را به پایگاه پلیس آگاهی غرب تهران منتقل کردند و تازه آنجا بود که روشن شد این مردان چه طعمه بزرگی را به دام انداخته‌اند. 👈9 بار قصاص و 214 ضربه شلاق حکمی بود که در نهایت برای وی اعلام شد. ⚖ روزنامه‌ها نوشته‌اند که صبح روزی که قرار بود خوشرو را اعدام کنند، حداقل پنج هزار نفر برای دیدن مراسم به انبار روباز ورزشگاه آزادی رفتند. این، پایان یکی از مهمترین پرونده‌های جنایی پلیس تهران بود. http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 🔴زمانی که از مردی به‌دلیل نپرداختن مهریه شکایتی می‌شود، دادگاه موظف به بررسی اموال وی می‌شود، اما اصل بر این است که فرد متشاکی به‌دلیل ناتوانی در پرداخت به زندان نرود چرا که زندان رفتن فایده‌ای به‌حال شاکی ندارد. «در جرایم غیرعمد و مهریه این قانون کاربرد دارد و اگر مشخص شود که متشاکی اموالی داشته و آن را از دید قانونگذار پنهان کرده، در این صورت باید به زندان برود و تحمل کیفر کند. اما گر فرد واقعا توانایی پرداخت مهریه و نفقه و یا دیه جرایم غیرعمد را نداشته باشد، راه‌حل قانون برای وی قسط‌بندی بدهی تا زمان پرداخت کامل به شاکی است.‌» ✅یکی از مزایای قانون "فعلی" را نسبت به قانون قبل در شناسایی اموال محکوم‌علیه است و: «نحوه اجرای محکومیت‌های مالی این است که اموال فرد بدهکار شناسایی می‌شود و متشاکی نمی‌تواند از زیر بار دینی که برعهده گرفته، شانه خالی کند. درحالی‌که در قانون قبلی چنین وظیفه‌ای برای اجرا به این شکل پیش‌بینی نشده بود.» به موجب ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی، زوج‌هایی که توان پرداخت مهریه تا 110 سکه را ندارند، اگر تا یک ماه پس از ابلاغ اجراییه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار(تنگ دستی) خویش را اقامه کرده باشند، حبس نمی‌شوند؛ مگر اینکه دعوای اعسار خود را پس بگیرند یا به موجب حکم قطعی، دعوای اعسار آنها رد شود. http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
😍 آیا مرد در صورت عدم توانایی پرداخت پیش قسط و اقساط مهریه مشمول حبس می شود ؟ ⁉️در صورتی  که دادگاه زوج را معسر (تنگ دست) شناخته و برای پرداخت مهریه چند سکه پیش قسط و اقساط تعیین کرده باشد ولی زوج قادر به پرداخت هیچگونه وجهی نباشد چه اقدام قانونی باید بعمل بیاورد؟ با توجه به عدم توانایی در پرداخت مشمول حبس می شود؟ 🔴زوج میتواند بابت تعدیل مبلغ پیش پرداخت و اقساط👈 مجددا دادخواست بدهد.دادگاه بررسی نموده و نسبت به آن حکم صادر خواهد نمود.... 📌با توجه به اینکه دادگاه میزان مبلغ پیش پرداخت وهمچنین اقساط تعیین شده را با لحاظ ملائت و توان معسر تعیین مینماید، عدم پرداخت" پیش پرداخت" تعیین شده ،مشمول حبس خواهد بود. http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
animation.gif
20K
#آرامش_مهمون_دلاتون❤️ #در_پناه_حق_باشید🌹 http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d
😔 -- سال‌ها قبل به عنوان بازپرس ویژه قتل در یکی از شهر‌های جنوبی کشور مشغول کار بودم. یک شب ماموران شهربانی تماس گرفتند و از قتل یک نوعروس خبر دادند. نشانی را گرفتم و راهی محل قتل شدم. وقتی به آنجا رسیدم ماموران شهربانی در حال تحقیق بودند. نوعروس در شب اول عروسی در رختخواب به قتل رسیده بود.😔 شواهد نشان می‌داد زن جوان به نام لیلا در رختخواب خفه شده است. او با قاتل درگیر شده بود، اما نتوانسته بود از چنگ او فرار کند. اهالی در مقابل خانه جمع شده بودند. صدای شیون و زاری خانواده عروس فضا را پر کرده بود. باید هر چه سریع‌تر پرونده را به نتیجه می‌رساندم. همسر مقتول می‌توانست بهترین سرنخ را به ما بدهد. به همین خاطر بازجویی از او را آغاز کردم. مرد جوان در حالی که ناراحت بود، گفت: بعد از مراسم عروسی به خانه آمدیم. مهمان‌ها که رفتند، لیلا مشغول جمع کردن وسایل شد و من هم به دستشویی رفتم. وقتی برگشتم، مردی سراسیمه از دیوار به داخل کوچه پرید و گریخت. فکر کردم دزد است. خودم را به اتاق رساندم. جسد لیلا روی زمین افتاده بود. او خواستگاران زیادی داشت که احتمال می‌دهم یکی از آن‌ها وقتی از ازدواج لیلا با خبر شده، او را به قتل رسانده است. خانواده لیلا این موضوع را رد کردند و گفتند که لیلا خواستگاری نداشته و شوهرش مرد شکاکی بود. آن‌ها اعتقاد داشتند که دامادشان قاتل است. برای افشای راز قتل، به بررسی جسد مقتول پرداختم. صورت نوعروس کبود شده بود. ناگهان متوجه یک تار مو زیر ناخن مقتول شدم. احتمال دادم تار مو متعلق به قاتل است و مقتول برای دفاع از خود به موی قاتل چنگ زده بود. تار مو را بررسی کردم. رنگش برایم آشنا بود. اندازه و رنگ مو شباهت به موی تازه داماد داشت. او را دستگیر کرده و به ژاندارمری بردیم. در آنجا بازجویی را آغاز کردیم که مرد جوان به قتل اعتراف کرد و گفت: بعد از مراسم به خانه‌مان رفتیم. وقتی از دستشویی بازگشتم، متوجه شدم او پشت پنجره ایستاده و با مرد غریبه‌ای حرف می‌زند. از او پرسیدم با چه کسی حرف می‌زدی که منکر شد. عصبانی شدم و گلویش را فشار دادم. وقتی به خودم آمدم او مرده بود و نفس نمی‌کشید.😱 با گذشت سال‌ها از این جنایت، چهره معصوم نوعروس را که قربانی سوءظن همسرش شده بود فراموش نکرده‌ام و این یکی از تلخ‌ترین خاطره‌های کاری‌ام بود. 💔 http://eitaa.com/joinchat/1989476365C67c6c5181d