✅#خاطرات_شهدا ⛲️#جان_فدا
🌹🕊 شهید #حاج_قاسم سلیمانی
پیشگویی عجیب شهید سلیمانی از شروع جنگ سنگین بعد از جنگ با داعش
🌀 به روایت: حجت الاسلام محمدمهدی دیانی
یکی از مدافعان حرم می گوید: در پایان جنگ با داعش حاج قاسم به قرارگاه آمد. آمده بود به بچه ها خدا قوت بگوید 🥹
نشستم کنارش گفتم: حاجی جنگ دیگه تموم شد با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافلهٔ شهدا برای ما دعا کنید.
حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت: فلانی خیلی عجله نکن به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همهٔ شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو میکنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما میجنگیدند
📚 کتاب سلیمانی عزیز / ص ۱۹۴
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@ya_zahhra_313
✅#خاطرات_شهدا
🌹🕊 شهید وحید زمانی نیا
من و آقا وحید از طریق دوستان به یکدیگر معرفی شدیم. اولین دیدار ما در اواخر مرداد ماه در شبستان حرم حضرت عبدالعظیم بود.
حدود دو ساعت باهم صحبت کردیم و حجب و حیای آقا وحید مرا جذب کرد 😌
آقا وحید به قدری خصوصیات مثبت داشت که من به خطرات 💥و شرایط کاری او فکر نمی کردم. ما ۵ شهریور ماه ۹۸ نامزد شدیم و بیشتر رفت و آمدهای ما در آن دوران بود؛ چون بعد از عقدمان در ۱۷ آبان ماه، شرایط آشوب در عراق پیش آمد که رفت و آمد سردار سلیمانی و آقا وحید به عراق بیشتر شد؛ به همین خاطر ما در دوره عقد زیاد همدیگر را نمی دیدیم.
در روز عقد، من به آقا وحید گفتم: «در لحظه جاری شدن خطبه عقد هر دعایی کنی مستجاب می شود» آقا وحید خوشحال شد و لحظه ای به فکر رفت و پرسید: «هر دعایی؟!» گفتم: «بله.»
بعد از شهادت آقا وحید مطمئن شدم که او برای شهادتش دعا کرده بود و دو ماه بعد از عقدمان دعایش به اجابت رسید
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@ya_zahhra_313
☑️#خاطرات_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🥀🕊 شهید حمید سیاهکالی مرادی
هر وقت از سوریه تماس میگرفتن ☎️، میخندیدن و میگفتن: از تمام وسایلی که برام گذاشتین فقط قران به کارم میاد 🌊
قران مدام تو جیبش بود و میخوند. شبِ رفتنشم یه قرانِ جیبی با معنی براش گذاشتم چون عادت داشت قران رو با معنی بخونه
☑️#معرفی_کتاب
📚 یادت باشد
کتابی است که می شود ساعت ها با آن خندید و روزها با آن اشک 💦 ریخت
کتاب را که ورق میزنی انگار شهدا برایت تصویر می شوند 🥺 و تازه میفهمی آنهایی که فدایی حضرت زینب (س) شدند، چه قدر شبیه هم هستند.
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدا_بین_اللملی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@ya_zahhra_313
☑️#خاطرات_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🥀🕊 شهید محمد هادی ذوالفقاری
زمانی که هادی در منزل ما کار میکرد او را بهتر شناختم. بسیار فعال 💪🏻 و باایمان بود. حتی یک بار ندیدم که در منزل ما سرش را بالا بیاورد
چند بار خانم من که جای مادر هادی بود، برایش آب آورد. هادی فقط زمین را نگاه می کرد و سرش را بالا نمی گرفت
من همان زمان به دوستانم گفتم: "من به این جوان تهرانی بیشتر از چشمان خودم اطمینان دارم..."😌
بعد از آن با معرفی بنده، منزل چند تن از طلبه ها را لوله کشی کرد. کار لوله کشی آب در مسجد را هم تکمیل کرد 😊 من و هادی خیلی رفیق شده بودیم. دیگر خیلی از حرف هایش را به من می زد. یک بار بحث خواستگاری پیش آمد. رفته بود منزل یکی از سادات علوی. آنجا خواسته بود که همسر آینده اش پوشیه بزند. ظاهرا سر همین موضوع جواب رد شنیده بود... جای دیگری صحبت کرد. قرار بود بار دیگر با آمدن پدرش به خواستگاری برود که دیگر نشد 💔
این اواخر دیگر در مغازه ما چای هم میخورد! این یعنی خیلی به ما اطمینان پیدا کرده بود
یکبار با او بحث کردم که: چرا برای کار لوله کشی پول نمی گیری؟! خب نصف قیمت دیگران بگیر. تو هم خرج داری و ...
هادی خندید 🙂 و گفت: خدا خودش میرسونه.
دوباره سرش داد زدم و گفتم: یعنی چی خدا خودش میرسونه؟
بعد با لحنی تند 🤨 گفتم: ما هم بچه آخوند هستیم و این روایت ها رو شنیدیم اما آدم باید برای کار و زندگیش برنامه ریزی کنه، تو پس فردا میخوای زن بگیری و ...
هادی دوباره لبخند زد و گفت: آدم برای رضای خدا باید کار کنه، اوستا کریم هم هوای ما رو داره، هر وقت احتیاج داشتیم برامون میفرسته.
من فقط نگاهش می کردم 🙄. یعنی اینکه حرفت را قبول ندارم. هادی هم مثل همیشه فقط می خندید بعد مکثی کرد و ماجرای عجیبی را برام تعریف کرد.
باور کنید هر زمان یاد این ماجرا می افتم حال و روزم عوض می شود. 🥺
آن شب هادی گفت: حاج باقر! یه شب تو همین نجف مشکل مالی پیدا کردم و خیلی به پول احتیاج داشتم. آخر شب مثل همیشه رفتم حرم و مشغول زیارت شدم. اصلا هم حرفی درباره پول 💵 با مولا امیرالمومنین (ع) نزدم. 🙌🏻
همین که به ضریح چسبیدم، یه آقایی به سر شانه من زد و گفت: "آقا این پاکت ✉️ مال شماست."
برگشتم و دیدم یک آقای روحانی پشت سر من ایستاده. او را نمیشناختم. بعد هم بی اختیار پاکت را گرفتم.
هادی مکث کرد و ادامه داد: بعد از زیارت راهی منزل شدم. در خانه پاکت را باز کردم. با تعجب دیدم مقدار زیادی پول نقد💰داخل آن پاکت است!
هادی دوباره به من نگاه کرد و گفت: حاج باقر! همه چیز زندگی من و شما دست خداست. من برای این مردم، ضعیف ولی باایمان کار می کنم. خدا هم هر وقت احتیاج داشته باشم برام میذاره تو پاکت و میفرسته! 🎁
خیره شدم به صورتش. من میخواستم او را نصیحت کنم، اما او واقعیت اسلام را به من یاد داد. واقعا توکل عجیبی داشت. او برای رضای خدا ⛲️ کار کرد. خدا هم جواب اعمال خالص او را به خوبی داد.
بعدها شنیدم که همه از این خصلت هادی تعریف می کردند. اینکه کارهایش را خالصانه برای خدا انجام می داد، یعنی برای حل مشکل مردم کار می کرد اما برای آن کار پولی نمی گرفت 👏🏻
در بهمن ماه سال ۱۳۹۳ در منطقه «مکیشفیه» شهر سامرا به شهادت 🦋 رسید.
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدا_بین_المللی_کرمان#اللهم_ارزقنا_شهادت
🕊️🌷🕊️🌷🕊️🌷🕊️
@ya_zahhra_313
﷽
#خاطرات_شهدا📕
#رفاقت_تا_بهشت❣
🔨وقتی مزار آقا روح الله را بازسازی کردیم، عکس دو نفره شهید روح الله و شهیدرضا را برداشتیم.{شهید روح الله صحرایی و شهید رضا حاجی زاده از دوستان بسیار صمیمی هم بودند}و عکس تکی آقاروح الله را گذاشتیم...
😨همان شب خواب دیدم هر دویشان آمدند و به من میگویند چرا عکس دو نفره ما را برداشتید؟؟ ما اینجا با هم هستیم دوست داریم عکسمان با هم باشد!عکس دو نفره ما را بذارید سرمزار...
🥰از خواب که بیدار شدم رفتم سرمزار آقاروح الله و آن عکس دو نفره شان را گذاشتم و گفتم:«حالا همیشه باهم هستید حتی عکس هایتان...♥️»
🎙راوی:مادر شهید مدافع حرم روح الله صحرایی
شهید #روح_الله_صحرایی🕊🌹
شهید #رضا_حاجی_زاده🕊🌹
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
#خاطرات_شهدا 📚
باران شدیدی در تهران باریده بود.⛈
خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود.
چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر
خیابان بروند مانده بودند چه کنند.همان
موقع ابراهیم از راه رسید.پاچه شلوار را
بالا زد و با کول کردن پیرمردها،آن ها را
به طرف دیگر خیابان برد.😍
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد.✌️🏻
هدفی جزشکستن نفس خودش نداشت
مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!🥰
_ روایت دوستانِ #شهید
#ابراهیم_هادی...🌷🕊
•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
🌹#قدس_باب_الشهداء🌹
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
#خاطرات_شهدا
روحانی شهید سید محمد موسوی ناجی
احساس تکلیت: مادر روحانی شهید مدافع حرم گفت، من به او می گفتم پسرم همین جا درس می خوانی و همینجا بمان و به اسلام خدمت کن اما او مصمم می گفت افراد بزرگ سال هستند اینجا به تبلیغ دین بپردازند اما وظیفه منی که نعمت جوانی دارم این است که بری دفاع از اسلام وارد میدان بشوم.
علاقه به اهل بیت(سلام الله): محمد علاقه بسیاری به مجالس امام حسین(ع) داشت او سه مجلس فاطمیون،زینبیون،حضرت ابوالفضل را راه اندازی کرده بود که در هرکدام فعالیت های مختلفی انجام می داد .
خصوصیات اخلاقی شهید: محمد با اینکه پسر مذهبی بود اما در عین حال پسر خنده روی هم بود، از سن 12سالگی در پایگاه های بسیج فعالیت می کرد او بزرگ شده در مکتب هیئت های مذهبی بود،در زمینه مداحی و آموزش قرآن هم بسیار فعال بود.
روحانی شهید
#سیدمحمد_موسوی_ناجی
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
کردستان هنوز نا آرام بود، اما حسین هیچگاه با سلاح در شهر حرکت نمی کرد.
می گفت: من نیامده ام با این مردم بجنگم و برای آن ها قدرت نمایی کنم، اینها تشنه محبت هستند. باید با آنها برادری کرد تا اوضاع آرام شود.
الحق هم که شهر و منطقه را با همین مرام و منش، آرام و قلوب مردم کرد را تسخیر کرده بود.
#خاطرات_شهدا
شهید حسین قجه ای🌷
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
#خاطرات_شهدا
✍ یک روز داخل منزل که با ایشان علائم ظهور را مطالعه میکردیم من گفتم دو سوم جهان میمیرند تا امام زمان عجل الله بیایند این یکی از نشانه هاست ...ولی حمید اقا گفتن من از خدامه بمیرم و امام زمانم بیاد اشکالی نداره با مرگ من یه قدم ظهور نزدیک بشه? در لحظه شهادتش مطمئن بودم حتما امام زمان عجل الله رو ملاقات میکنه
🍀 روایت همسر شهید مدافع حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی...🌷🕊
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
🌹#قدس_باب_الشهداء🌹
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
📌در زمان شاه، فاطمه و من در خیابان قدم میزدیم که ناگهان یک خانم بیحجاب جلوی ما راه میرفت.
🔸فاطمه بیدرنگ جلو رفت و از او پرسید:«ببخشید خانم! اسم شما چیه؟»
خانم با تعجب جواب داد: «زهرا؛ چطور مگه؟»
🔹فاطمه با لبخندی گفت:«هم اسمیم! میدونی چرا روی ماشینها چادر میکشند؟»
▪️خانم کمی متعجب جواب داد:«لابد میخواهند ماشینها از سرما و گرما و گرد و غبار آسیب نبینند.»
▫️فاطمه با نگاهی مهربان گفت:
«آفرین! مثل ماشینها، خدا هم برای حفظ ما از نگاههای ناپاک، پوششی به ما داده تا آسیبی نبیند. خصوصاً که همنام حضرت فاطمه زهرا (س) هستیم.»
🔻پس از مدتی دوباره همان خانم را دیدم، اما این بار محجبه شده بود.می گفت: نصیحت او همانند پتکی بر سرم فرود آمد. از آن روز تصمیم گرفتم برای خودم، قیمتی قائل شوم.
#شهیده_فاطمه_جعفریان
#خاطرات_شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
🌹#قدس_باب_الشهداء🌹
#حزب_الله_زنده_است
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم موسی رجبی
♨️خدا میبیند
🌻به رعایت حلال و حرام خیلی توصیه میکرد. همیشه سفارش میکرد. میگفت:«در هر موقعیتی که قرار داری و هر مسئولیتی که پذیرفتی، مهم این است، آن وظیفه را به نحو احسن انجام دهی و خدا را حاضر و ناظر بر اعمالت ببینی!»
🌻به بچهها این جمله را با زبان دیگری میگفت:«بچهها هیچوقت یادتان نرود، دوربین خدای بینا، همیشه روشن است و فیلمبرداری میکند! پس هر کاری را که قبول میکنید، درست انجام بدهید. یعنی به نحوی آن را انجام دهید که خدا از شما راضی باشد. اگر خدا راضی باشد، خودتان هم رضایت پیدا میکنید.»
🎙راوے: همسر شهید
هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313
#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم مهدی دهقان
نذر عجیب
وقتی که مهدی به چهارسالگی میرسد، دچار فلج اطفال میشود. پدر و مادرم او را در تهران و کاشان پیش دکترهای زیادی میبرند اما بینتیجه میماند. آخرین پزشک میگوید شاید خودبهخود خوب شود و به نوعی جوابشان میکند.
آن موقع مادرم مرا باردار بود. به امام رضا علیهالسلام متوسّل میشود و میگوید اگر مهدی شفا پیدا کرد، نام مرا رضا میگذارد. بعد هم نذر میکند اگر جنگ ادامه پیدا کرد و سنّ مهدی به جنگ قد داد، به جبهه برود. اگر هم جنگ تمام شد، او به مدّت سهماه با اسرائیل بجنگد.
شهادت مهدی بر اثر بمباران جنگندههای رژیم صهیونیستی نشان داد که نذر مادرمان قبول شده است. خدمت به جبههی مقاومت اسلامی همان هدفی بود که مهدی را به مشهدش در سوریه کشاند و سرانجام، در حملهی هوایی رژیم صهیونیستی به پایگاه هوایی تیفور سوریه به آرزویش رسید.
🎙راوے : برادر شهید
بهمناسبت سالروز ولادت
هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313