بـسْمِ رَبِّ الْـشُّـهَـداءِ وَالْـصِّـدّیـقـیـن
🌹سردار شهید علی شفیعی
♥تولد1345/08/18 کرمان
شهادت1365/10/4 جزیره ی ام الرصاص♥
✅سمت:فرمانده محورهای عملیاتی لشکر41 ثارالله کرمان
✅خاطراتی از سردار شهید علی شفیعی
⬅ کمک به نیازمندان در نیمه های شب
⬅درب اولین منزل ایستاد، گره گونی را باز کرد و پلاستیکی را کنار در گذاشت، چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت، در باز شد، زنی پلاستیک کنار در را برداشت، به بیرون سرک کشید و برگشت .
✅هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت . در عملیات والفجر 8 در کارخانه نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود و با شوخی به بچه ها می گفت "اگر نمک می خواهید من دارم "دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با آب شور کارخانه وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود .
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار جبهه و جنگ را رها کند.
✅فرازی از وصیت نامه #شهید_شفیعی
⬅خدایا شاهد باش به ظاهر و به درستی نیتم وتورا بهترین دوست ها وعشق ها واعمال ها یافتم پس مرابه راه خودت فراخوان و بدان از تمامی مظاهر جاری بریدم تا به تو بپیوندم . خدایا من خواهان شهادت هستم پس در حقم لطفی کن ، خدایا این دست ها درخانه تو را زده است خدایا این چشم ها بهانه تو رامی گیرد و بی اختیار اشک می ریزد.
✅مزار شهید: گلزار شهدای کرمان ، ردیف هفتم از کنار دیوار مهدیه ، شماره 16 از سمت بالا
✅عکس کاشی کاری:
خیابان مصلی ، نبش ورودی خیابان کارگر (به طرف شرق روبروی سازمان تامین اجتماعی شماره 1
سردار شهید علی شفیعی تولد 1345/08/18 کرمان
شهادت 1365/10/4 جزیره ی ام الرصاص
سمت:فرمانده محورهای عملیاتی لشکر41 ثارالله کرمان
خاطراتی از سردار شهید علی شفیعی
کمک به نیازمندان در نیمه های شب
درب اولین منزل ایستاد، گره گونی را باز کرد و پلاستیکی را کنار در گذاشت، چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت، در باز شد، زنی پلاستیک کنار در را برداشت، به بیرون سرک کشید و برگشت .
هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت . در #عملیات والفجر 8 در کارخانه نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود و با شوخی به بچه ها می گفت "اگر #نمک می خواهید من دارم "دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با #آب شور کارخانه وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود .
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار #جبهه و #جنگ را رها کند.
فرازی از #وصیت نامه #شهید_شفیعی
#خدایا #شاهد باش به #ظاهر و به درستی نیتم وتورا بهترین #دوست ها و #عشق ها واعمال ها یافتم پس مرابه راه خودت فراخوان و بدان از تمامی #مظاهر جاری بریدم تا به تو بپیوندم . خدایا من خواهان #شهادت هستم پس در حقم لطفی کن ، خدایا این دست ها در #خانه تو را زده است خدایا این چشم ها بهانه تو رامی گیرد و بی اختیار #اشک می ریزد.
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 👉
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#گلزار_شهدای_بین_المللی_کرمان
#اللهم_ارزقنا_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@ya_zahhra_313