🔴 #وقایع_آخرالزمان
🌸 #قسمت_بیستم
💠 #قرآن | #خَسف_بَیداء (فرو رفتن در زمین)
✅ واژه خسف و مشتقاتش، چند بار در قرآن کریم به کار رفته،
🔹مثلا در آیه ۸۱ از سوره قصص، خداوند میفرماید:
📖✨«آنگاه که [قارون] را با خانه اش در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که در برابر [عذاب] خدا او را یاری کنند و [خود نیز] نتوانست دفاع کند.»✨
🌸 فَخَسَفنا بِهِ وَ بِدارِهِ الأرضَ ...
🔹 یا در آیه ۴۵ از سوره نحل،
خداوند میفرماید:
📖✨ «آیا کسانی که تدبیرهای بَد میاندیشند، ایمن شدند از اینکه خدا آنان را در زمین فرو ببرد؟...»✨
🌸 ... أن یَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأرض ...
🔹و همچنین در آیه ۸۶ از سوره إسراء،
🔹 آیه ۶۵ از سوره انعام،
🔹آیه ۸۳ از سوره هود،
🔹 آیه ۴۷ از سوره نساء و ..
❇️ خَسف بَیداء در منابع اهل سنت
🔶... #سفیانی سپاه دیگرش را در مدینه رها میکند و آنها سه شبانه روز آنجا را غارت میکنند!
سپس به سوی مکه حرکت میکنند و چون به بیداء میرسند خداوند جبرئیل را فرستاده و به او میفرماید:
✨ ای جبرئیل! برو و آنها را نابود کن.✨
💫پس او با ضربه ای به زمین میزند و خداوند آنها را در دل زمین فرو میبرد و این همان سخن خداوند در سوره سبأ است که میفرماید:
✨«و ای کاش میدیدی هنگامی را که [کافران] وحشت زده اند [آنجا که راهِ] گریزی نمانده است...»✨
📘جامع البیان، ج۲۲، ص۱۲۹
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
════✧🌸✧════
🌱ڪلناعباسڪیازینب¹⁰✋🏻
https://chat.whatsapp.com/KruGY9LNSgsGdjQERtLnlc
🌱ڪانالایتـــا😍👇🏻
https://eitaa.com/yaaazeynaabb
🌱اینستاگرام↯••
mahdiiiii__313
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_بیستم
🦋جنگ خندق و قهرمانىهاى بى نظير على عليهالسلام🦋
🔷بزرگترين حادثه سال پنجم هجرت، ماجراى جنگ خندق بود، مردان اطلاعاتى پيامبر گزارش دادند كه بيش از ده هزار نفر كه از قبيلههاى مختلف تشكيل شدهاند، از مكه براى براندازى اسلام و مسلمين به سوى مدينه حركت كردهاند. پيامبر بى درنگ با سران اسلام به مشورت پرداخت، سلمان پيشنهاد كندن خندق (سنگرى عظيم در سراسر راههاى ورودى مدينه) نمود. اين پيشنهاد پذيرفته شد و طبق فرمان پيامبر، مسلمانان گروهگروه به كندن خندق پرداختند.
🔶 مسلمانان سه هزار نفر بودند، خندق كه طولى در حدود شش هزار متر و عرضى به وسعت مقدارى كه سواران دشمن نتوانند از آن سوى آن به اين سو بپرند داشت، ساخته و پرداخته شد. حدود يك ماه پشت خندق زمين گير شد و نتوانست وارد مدينه شود، سرانجام پنج نفر از قهرمانان، دشمن از نقطه باريكى عبور كردند، و در بين خندق و كوه سَلْع (مركز سپاه اسلام) به ميدان تاختند و مبارز طلبيدند، اين پنج نفر عبارت بودند از:
1 - عمرو بن عبدود 2 - عكرمة بن ابى جهل 3 - هبيرة بن وهب 4 - نوفل بن عبدالله 5 - ضرار بن خطاب.
🔷عمرو بن عبدود، قهرمان بى بديل عرب بود و او را با هزار مرد جنگى مىسنجيدند، با نعرههاى پياپى مبارز مىطلبيد و مىگفت: وَ لَقَد بُحِتتُ مِنَ النِّداءِ بَجمعِكُم هَل مِن مُبارِزٍ...؛
🔶صدايم از فرياد كشيدن، گرفت و خسته شدم، آيا كسى هست كه به نبرد با من به ميدان آيد؟
🔷مسلمانان از وحشت، در سكوت فرو رفته بودند، تنها حضرت على عليهالسلام با شنيدن صداهاى پياپى عمرو، مكرر به پيامبر التماس مىكرد تا اجازه رفتن به ميدان را به او بدهد.
🔶سرانجام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على عليهالسلام اجازه داد، و عمامه خود را بر سر او بست و شمشيرش را به دست او داد و هنگام بدرقه، در حق على عليهالسلام چنين دعا كرد:
🔷خدايا! در جنگ بدر عبيدة بن حارث (پسرعمويم) را از من گرفتيم، و در جنگ احد، حمزه (عمويم) را از من گرفتى، اينك اين على بن ابى طالب برادر من است، پروردگارا! مرا تنها نگذار.
سپس فرمود: تمام اسلام در برابر تمام كفر قرار گرفت.
🔶حضرت على عليهالسلام شتابان به ميدان رفت، وقتى كه در برابر عمرو قرار گرفت، بين آنها چنين گفتگو شد:
🔷على عليهالسلام: اى عمرو! تو در عصر جاهليت مىگفتى سوگند به لات و عزى، هر كس مرا به يكى از سه چيز بخواند همه سه تقاضاى او، يا يكى از آنها را مىپذيرم.
عمرو: آرى، چنين است.
🔶على عليهالسلام فرمود: من از تو تقاضا دارم و آن گواهى دادن به يكتايى خدا و رسالت محمد صلى الله عليه و آله و سلم مىباشد.
عمرو: از اين تقاضا بگذر.
على عليهالسلام: بيا و از راهى كه آمدهاى بازگرد.
🔷عمرو: نه، اين كار ننگ است و نُقل مجالس زنان قريش خواهد شد، هرگز اين ننگ را به زبان زنان نمىافكنم.
🔶على عليهالسلام تقاضاى ديگرى دارم و آن اين كه از اسب پياده شو و با من بجنگ.
🔷عمرو، خنديد و گفت: گمان نمىكردم مردى از عرب، چنين پيشنهادى به من كند، من دوست ندارم مرد بزرگوارى چون تو را بكشم، با اين كه با پدرت در زمان جاهليت دوست بودم.
🔶على عليهالسلام: ولى من دوست دارم تو را بكشم، اگر مىخواهى پياده شو و با من بجنگ.
🔷عمرو از اين سخن برآشفت، پياده شد و بر صورت اسبش ضربهاى زد، اسب از آن جا رفت، و درگيرى شديدى بين على عليهالسلام و عمرو رخ داد، گرد و غبارى كه از زير پاى آنها برخاست، آنها را پوشانيد.
🔶جابر بن عبدالله انصارى مىگويد: ناگاه صداى تكبير على عليهالسلام را شنيدم، فهميدم كه على عليهالسلام، عمرو را كشته است.
♦️ادامه دارد……
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 باماهمراه باشید 👇👇👇
☫ڪلناعباسڪیازینب(س)
🌹@yaaazeynaabb🌹