eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🥀  شهیدی که در قبر به درخواست مادرش چشمانش را باز کرد! ✍🏻 مادر این شهیدان مى گوید: زمانی که على اکبر در بیمارستان بقیة الله تهران بسترى بود، چون تعداد عیادت کنندگان او زیاد بود براى رعایت حال دوستان و علاقه مندان او سعى مى کردم اکثرا از پشت شیشه اتاق، فرزندم را ببینم، گاهی هم دو سه دقیقه مختصر کنار او مى ایستادم و بر مى گشتم. پس از اینکه اکبر در بیمارستان به شهادت رسید و او را براى غسل به غسالخانه بردند باز هم وقتى براى دیدن او به غسالخانه رفتم، این فرصت را در اختیار دیگران گذاشتم. هنگامى که در بهشت زهرا((علیها السلام)) مى خواستند ایشان را به خاک بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسیده است. خیلى دلم شکست چون مى دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام. در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روى خاک بگذارد. من که بالاى قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسین((علیه السلام)) متوسل شدم و گفتم: یا اباعبداالله((علیه السلام)) من در این مصیبت فرزندم گریه و زارى و شیون نمى کنم. تو هم در کربلا به بالین فرزندت على اکبر رفتى و مى دانی که چه حالى دارم و چه اشتیاقى دارم که یکبار دیگر روى فرزندم را ببینم و به چشمان او نگاه کنم. بعد عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کندتا من مانند دوران حیاتش یک بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم. بعد امام حسین((علیه السلام)) را قسم دادم که به حق على اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است مانند زمان حیاتش باز ببینم و به آن نگاه کنم. در همان لحظه مشاهده کردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانیه باز شد و به من نگاه کرد و بعد هم چشمان خود را بست. هم فرزندم که داخل قبر بود و هم کسانی که در اطراف من در بالاى قبر بودند این معجزه خداوند و عنایت امام حسین(ع) را به چشم خودشان دیدند و خوشبختانه عکاسی که در آنجا بود از این حادثه باورنکردنى چند عکس پشت سر هم گرفت. ❤️‍🔥برادر شهید مى گفت: در موقع دفن پیکر، برادرم در آغوش من بود. وقتىمادرم بالاى قبر این مطلب را بیان نمود و آرزو کرد، على اکبر چشمانش را باز کند، من به چشمان برادرم که صورت او را از کفن باز کرده و روى خاک گذاشته بودم خیره شدم. حس غریبى به من مى گفت خوب به چشمان او نگاه کنم. در این لحظات بسیار کوتاه با کمال شگفتى مشاهده کردم در همان لحظه که مادرم این کلمات را بیان مى کرد چشمان على اکبر از هم گشوده شد و به مادرم نگریست و بعد از لحظات کوتاهی دوباره بسته شد. ما پس از این ماجرا تا سالها این مطلب را فاش نکردیم، چون نگران این بودیم مبادا دیگران در صحت این قضیه شک نمایند و یا خیال کنند ساختگى است. تا اینکه یکى از بستگان ما که در کارهاى تبلیغاتى است وقتى متوجه این اعجاز شد عکس ها را از ما گرفت و در کنار هم گذاشت و به صورت یک پوستر چاپ کرد و بدین ترتیب این قضیه بر همگان آشکار شد. پاسدار شهید حاج على اکبر صادقى متولد ١٣۴٠ تهران بود که در مورخه ۶۶/٣/٩ در منطقه شاخ شمیران به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩، ردیف دوم مدفون است. ❤️‍🔥شهید علی اصغر صادقی سالهای اول جنگ  یک دستش را وقتی داشت مین خنثی می کرد از دست داده بود. علی اصغر برادر شهید علی اکبر بود که درتاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۲۵ در عملیات بیت المقدس ۲ در شمال سلیمانیه عراق به شهادت رسید. علی اصغر تنها ۲۱ سال داشت و از علی اکبر کوچکتر بود. پس از شهادت علی اصغر ،علی اکبر پیکر برادرش رو خودش توی آرامگاه ابدیش گذاشت و بعد از دفنش با پا روی قبر بغلی که خالی بود کوبید و گفت علی اصغر اینجا رو برای من نگهدار.انگار از شهادتش خبر داشت.به پدرش هم گفت فعلا تابلو سفارش نده. من که شهید شدم اونوقت یه تابلوی دوتایی سفارش بده.کسی اون موقع باورش نشد اما ۵ ماه بعد علی اکبر همون جایی دفن شد که خودش نشون داده بود. و پدر هم یه تابلوی دوتایی ساخت و بالای سر این دو کبوتر شهید نصب کرد. 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید والامقام مهدی اکبری ✍🏻این شهید بزرگوار در سال ۱۳۴۰ متولد شد و در ٢۴ اردیبهشت ۱۳۶۲ طی عملیات والفجر یک در منطقه زبیدات عراق به شهادت رسید. 💔بعد از ۱۴ سال از این شهید بزرگوار فقط یک پلاک و یک تکه استخوان برگردانده شد... 🥀شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله «علیه السلام» یاد می کنند… «هدیه به شهید بزرگوار مهدی اکبری ذکر فاتحه و شاخه گل صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
💔دست نوشته ی حاج قاسم ساعاتی پیش از شهادت؛ ✍🏻«الهی لا تکلنی؛ خداوندا مرا بپذیر؛ خداوندا عاشق دیدارتم؛ همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود! خداوندا مرا پاکیزه بپذیر.» 🥀 @yaade_shohadaa
🌹 ; 🖇 ♦️سلام رفقای شهدایی ✨به لطف خدا و با همراهی شما عزیزان، یک چله ی شهدایی دیگه رو به پایان رسوندیم؛ ان شاءالله همه حاجت روا بخیر باشیم🤲🏻 👈🏻به امید خدا از ۲۸ تیرماه همزمان با آغاز محرم، هفتمین رو شروع میکنیم؛ ♥️از اینکه همراهمون هستید و کانال شهدا رو به بقیه معرفی میکنید، پیشاپیش سپاسگزاریم. ✍🏻دعاگوی عاقبت بخیری و حاجت روایی شما عزیزان؛ خادمین کانال «یادِ شهدا» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥 تخریب‌چی جا مانده؛ 🥀مانده بود چه بگوید، حرفی برای گفتن نداشت؛ از خجالت سرش را پایین انداخته بود و اشک می ریخت... چاره‌ای نبود... آخر به رفیقش قول داده بود، اگر شهید شد دستش را بگیرد، حالا‼️ او ماند؛ ولی رفیقش... «روزتون شهدایی» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 💔هر طرف را که می نگری، شهیدی را می بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می کنی؟! نگاهشان سنگین است و طاقت فرسا؛ و زیر بار نگاهشان حس می کنی که در وجودت، چیزی در هم می ریزد! 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲۳ تیر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔به روایت همسر شهید: از ویژگی‌های اخلاقی همسرم، رضایتمندی‌اش بود. ایشان همیشه به من می‌گفت:«‌نیمۀ پر لیوان را باید دید.» در مورد اتفاقات و مسائل پیش آمده همیشه می‌گفت:«الخَیرُ فی ما وَقَع» که این نوع برخورد، هم اعتماد به نفس برای من می‌آورد و هم اینکه می‌دانستم که موفق می‌شود. معمولا در هر کاری که پا می‌گذاشت، موفق بود و در کارها خیلی توکل و ارادت خاصی به اهل بیت خصوصاً حضرت زهرا علیهماالسلام داشت. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار ابوالفضل نیکزاد «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
💔 فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع 👈🏻عزیزان من، حواستان باشد که این انقلاب اسلامی را به امانت به ما سپردند و نکند در امانت خیانت کنیم؛ این امانت، امانت الهی‌ست. وظیفه همه ماست که از این انقلاب و دستاوردهای آن پاسداری کنیم. 🥀 @yaade_shohadaa
📚به شرط عاشقی کتاب «به شرط عاشقی»، داستان زندگی و رشادت و شهادت شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری را به روایت همسرش می‌خوانید. در این کتاب، رضیه غبیشی همسر شهید سیاح طاهری با کمک برادر بزرگوار شهید، ساسان (علی) سیاح‌طاهری، هم‌رزمانش، رضا صریحی، کاظم فرامرزی، مکی یازع، کاظم برندک، مهرزاد ارشدی و در نهایت محمدحسین فرزند ارشد شهید خاطرات و روایات مربوط به زندگی او را جمع آوری و تدوین کرده‌اند. در انتهای کتاب هم تصاویری از مراحل مختلف زندگی شهید بزرگوار قرار داده شده است. راوی کتاب هدیه غبیشی است که به بیان خاطرات شهید بزرگوار می پردازد. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀 آن روز تا نزدیک ظهر خریدمان طول کشید و بعد به منزلمان رفتیم. مادرم ناهار خورشت بامیه درست کرده بود و دور هم ناهار را خوردیم. بعد از ناهار، مادر سعید گفت: «فردا میام دنبالت تا پارچه هایی که برات خریدم را برش بدم.» دو روز از خواستگاری می گذشت و زن برادرش آمد دنبالم و با هم به منزل مادر سعید رفتیم. مادرش اندازه هایم را گرفت و چادرها و پارچه های لباس خانه را برش داد. لباس عقدم را که پیله ای از جلو و پیله ای از عقب داشت اندازه زد و دوخت. خیلی زود دوخت لباس ها و چادرهایم تمام شد. در شوک بودم که چقدر به سرعت کارها دارد انجام می شود. روز سوم مجددا به دنبالم آمدند و مرا برای صفای سر و صورت بردند! صبح روز چهارم بود که سعید با پدر و زن برادرش با ماشین پیکان به دنبالم آمدند تا به اتفاق پدرم برای عقد به محضری در ماهشهر کهنه برویم. 🥀 روز بعد از رفتنش، برای دیدن بابام به شیراز رفتم. زندگی در جریان بود، اما من خوب نبودم. نمی‌توانستم خوب باشم. دوشنبه شب خانهٔ بابام تماس گرفت و من با شنیدن صدایش آرامش گرفتم. رفتم تو حیاط تا صدایش را واضح‌تر بشنوم. گفت: «سلام خوبی، بابات اینا حالشون خوبه، خودت چطوری، راحت رسیدی؟ من ساعت دو دیشب رسیدم.» به صورت رمزی پرسیدم: «همون جای قبلی هستی؟» گفت: «آره.» با خودم گفتم: ای وای این بارم رفته حلب، همون جایی که ترکش خمپاره تو سرش خورده بود. - فعلاً اینجام تا ببینم چی می‌شه، حلالم کن. - حلال زنده و سلامتی. - کاری نداری؟ - نه قربانت، مواظب خودت باش، خداحافظ. یک‌باره دلم گرفت و به‌شدت دلتنگش شدم. نفسی عمیق کشیدم. هوای سرد و درخت‌های خرمالوی توی حیاط بی‌برگ و ساکت چون من سکوت کرده بودند. به آسمان سیاه شب نگاه کردم. انگار همه‌چیز مرا زیر نظر داشت: ستاره‌ها، آسمان و حتی درخت‌های خرمالوی منزل بابا. 🥀 @yaade_shohadaa
🎥فیلم سینمایی "زیباتر از زندگی" 🎬اطلاعات فیلم: سال تولید: ۱۳۹۰ مدت‌زمان فیلم: یک ساعت و سی دقیقه ژانر: اجتماعی | جنگی کارگردان: انسیه شاه حسینی نویسنده: انسیه شاه حسینی بازیگران: حامد کمیلی، محمود پاک نیت، مهوش صبرکن، قربان نجفی، سیدجواد طاهری رده سنی: مناسب برای همه ی سنین ✍🏻این فیلم در مورد شهید "حسین علم الهدی" است؛ با شروع جنگ تحميلی، حسين علم الهدی فرمانده سپاه هويزه، به همراه نيروهای مردمی به کمک مردم روستاها می‌شتابند؛ اما با دست خالی! ولی نيروهای مخلص ارتش، علی رغم مخالفت بنی‌صدر، به کمک آنها شتافته و ضمن ارائه کمکهای تسليحاتی، در يک عمليات مشترک، دوش به دوش هم بر دشمن متجاوز يورش می‌برند؛ تا اينکه ... 🎭جوایز و دستاوردها: ♦️جلوه‌های ویژه میدانی ♦️جایزه ی ملی 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥هر وقت دلت گرفت، زیارت عاشورا بخوان؛ و بر مصیبتهای سرور شهیدان تاریخ، امام حسین(علیه السلام) بنگر، و اندیشه کن... ✍🏻شهید علی تجلایی   🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ ❤️‍🔥با همین لبخند شیرینی که درمان من است؛ بر سر دلهای بسیاری بلا آورده‌ای..... 🥀 @yaade_shohadaa
♥️رمز زندگی؛ ♦️زمان تولد فرزندمان در خرداد ۱۳۶۳، اندیمشک بودیم. من باردار بودم، عباس لباس های رزمش را نمی آورد خانه؛ همان جا خودش می شست تا من اذیت نشوم. نزدیک وضع حمل که شد، آمد و مرا برد دزفول. در راه آدرس بیمارستان را پرسید. بنده خدایی گفت:"آخر همین خیابان بیمارستان حضرت زهرا(س) است." اسم بیمارستان را که شنید، آه عجیبی کشید، بنده دلم پاره شد. پرسیدم:"عباس ؟" گفت :"یا زهرا رمز زندگی من است. در عملیات فتح المبین با رمز یا زهرا مجروح شدم، با زنی ازدواج کردم به نام زهرا، حالا هم تولد بچه ام بیمارستان حضرت زهراست." ✍🏻به روایت همسر شهید "عباس کریمی" 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین، خلاصه می‌شود به اینکه: مادر شهید؛ پیش از آنکه مادر شهید می‌شود، "شهید" می‌شود..... «روزتون شهدایی» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 💔شهید "ابراهیم هادی" هنوز هم غوغا می‌کند؛ 👈🏻روایت جوان مهندسی که با شنیدن خاطره ای از شهید ابراهیم‌ هادی و خواندن کتاب سلام بر ابراهیم، قید اقامت و زندگی در آلمان را زد و مسیر زندگی اش را تغییر داد. 🥀 @yaade_shohadaa
✨﷽✨ 🌹 هفتمین چله توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل الله تعالی فرجه و برای نجات از ها 🌹چله زیارت عاشورا🌹 برای بازگشت آرامش به دل‌هایمان حیا به بانوان سرزمینمان غیرت به مردهای سرزمینمان برآورده به خیر شدن حاجاتمان به شهدای مفقودالاثر متوسل می‌شویم🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع: ۲۸ تیر ماه همزمان با 🖤 شروع ماه محرم 🥀 @yaade_shohadaa