eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀«۲۳ مهر ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 شهید داراب امرانی مأمور پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد مهرماه سال ۹۹ طی مأموریتی در عملیات تعقیب و گریز برای برخورد و مقابله با قاچاقچیان در محور مواصلاتی شهرستان بویراحمد به شهرستان کهگیلویه به فیض شهادت نائل آمد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار داراب امانی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۶۸ 🌾 احساست را نشان بده برگشتم بیمارستان … باهام سرسنگین بود … غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار … حرف دیگه ای نمی زد … هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید … اولین چیزی که می پرسید این بود … – با هم دعواتون شده؟ … _با هم قهر کردید؟ … تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم …  چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد … و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست …  – واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه … – از شخصی مثل شما هم بعیده … در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه … – من چیزی رو که نمی بینم قبول نمیکنم … – پس چطور انتظار دارید … من احساس شما رو قبول کنم؟… منم احساس شما رو نمی بینم …  آسانسور ایستاد …  این رو گفتم و رفتم بیرون …تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود … چنان بهم ریخته و عصبانی … که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه … سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد … تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد … گوشیم زنگ زد … دکتر دایسون بود … – دکتر حسینی … همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم…بیاید توی حیاط بیمارستان … رفتم توی حیاط …  خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد … بعد از سه روز … بدون هیچ مقدمه ای … – چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ … من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ … حتی اون شب … ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد … که فقط بهتون غذا بدم …  حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من … و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ … ادامه دارد ... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥 ... اکنون که جهت حراست و پاسداری از انقلاب و دفاع از سرزمین عزیز اسلامی به جبهه اعزام شده‌ام سعی می‌کنم راه امام حسین(علیه‌السلام) رابپیمایم تا بتوانم بدینوسیله دین خود را ادا نمایم. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید حسین خیرخواه 🥀 @yaade_shohadaa
22.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🔥الشهدا... ❤️‍🔥حسین... ✍🏻به یاد شهید احمد مشلب 🥀 @yaade_shohadaa
💔از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عجل‌الله) داشت. می‌گفت: من دوست دارم امام زمانم (عجل‌الله) از من راضی باشد. نماز امام زمان(عجل‌الله) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده؟ گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می‌شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. یکباره ایشان به سراغم آمدند و پرسیدند:«صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت: خوب می‌شود. باورش برای خیلی‌ها سخت بود. اما نشانه‌ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها [او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج‌الله) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم، چون باورش سخت بود. فرزندم امیر در هشتم اسفندماه ۱۳۶۶ به شهادت رسید. پیکر فرزندم به ضرب بمب متلاشی شده و سوخته بود. حتی پیکر همرزمش شهید "علی عباس نیا" نیز کاملاً سوخته بود، ولی جای دست‌های مبارک امام عصر(عجل‌الله) در صورت امیر سالم مانده بود و این نشان از صداقت گفته‌های امیر و اینکه آتش حیا کرده بود تا جای دستان مهدی فاطمه را بسوزاند، دارد. نام امیر در کتاب "وصال" که درباره شهدایی که با امام عصر(عجل‌الله) دیدار داشتند نگارش شده، قید شده است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa