eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید محمدرضا صالحی فتح آبادی🌹 محل تولد: کرمان - رفسنجان تاریخ ولادت: ۱۳۴۷/۰۶/۳۰ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۵ محل شهادت: ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای عباس آباد-رفسنجان 💔روایتی مشترک از دو شهید: درس می خواندند و به موقع عملیات در جبهه شرکت می کردند. با گروه فعال رزمندگان لاهیجان شهرستان رفسنجان با هم بودند. مهدی دیپلم گرفت و محمدرضا در کنکور نیز شرکت نمود و قبول شد. زمانی که محل خدمت پدر شهیدان در یزد بود پدران شهیدان توسط بسیج ادارات به جبهه رفته بود. بچه ها قول داده بودند که به جای پدر در خانواده باشند. آبان ماه ۶۵ بود، شهیدان (مهدی و محمدرضا) جلسه میهمانی ترتیب دادند و دوستان جبهه ای لاهیجان را به یزد و به خانه خود دعوت کردند. مهدی خوشحال بود و می گفت سفره عیش خود را گسترده ایم. هر دو خوشحال بودند و آن شب آخرین دیدار ما با شهیدان بود. در تلفن های آخر از ما حلالیت می خواستند و حرفهایی می زدند که ما فهمیدیم عملیات نزدیک شده است، در یکی از شب ها پدر و مادر هر دو خواب می بینند و می فهمند که بچه ها شهید شده اند! مهدی و محمدرضا هر دو غواص بودند و در عملیات کربلای ۴ هر دو به شهادت رسیدند. جنازه مهدی را آوردند، اما محمدرضا تا سال ۷۴ مفقود بود و جنازه او را همراه دایی خود سیدجلال سجادی به رفسنجان آوردند. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید مهدی صالحی فتح آبادی🌹 محل تولد: کرمان - رفسنجان تاریخ ولادت: ۱۳۴۸/۸/۱۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۵ محل شهادت: ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای عباس آباد-رفسنجان 💔روایتی مشترک از دو شهید: درس می خواندند و به موقع عملیات در جبهه شرکت می کردند. با گروه فعال رزمندگان لاهیجان شهرستان رفسنجان با هم بودند. مهدی دیپلم گرفت و محمدرضا در کنکور نیز شرکت نمود و قبول شد. زمانی که محل خدمت پدر شهیدان در یزد بود پدران شهیدان توسط بسیج ادارات به جبهه رفته بود. بچه ها قول داده بودند که به جای پدر در خانواده باشند. آبان ماه ۶۵ بود، شهیدان (مهدی و محمدرضا) جلسه میهمانی ترتیب دادند و دوستان جبهه ای لاهیجان را به یزد و به خانه خود دعوت کردند. مهدی خوشحال بود و می گفت سفره عیش خود را گسترده ایم. هر دو خوشحال بودند و آن شب آخرین دیدار ما با شهیدان بود. در تلفن های آخر از ما حلالیت می خواستند و حرفهایی می زدند که ما فهمیدیم عملیات نزدیک شده است، در یکی از شب ها پدر و مادر هر دو خواب می بینند و می فهمند که بچه ها شهید شده اند! مهدی و محمدرضا هر دو غواص بودند و در عملیات کربلای ۴ هر دو به شهادت رسیدند. جنازه مهدی را آوردند، اما محمدرضا تا سال ۷۴ مفقود بود و جنازه او را همراه دایی خود سیدجلال سجادی به رفسنجان آوردند. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید جلال شادکام تربتی🌹 محل تولد: مشهد مقدس تاریخ ولادت: ۱۳۴۳/۱/۲۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ محل شهادت: شلمچه محل مزار: در جوار امام رضا 💔روایتی مشترک از مادر دو شهید: مادر شهید بودن افتخار دارد. این عزت را از همان ۳۰ سال پیش که ۲ پسرم به فاصله ۱۹ روز رفتند و دیگر برنگشتند، فهمیدم. اول جلال رفت. بعد هم مسعود که دیگر برنگشت و این برنگشتن آن‌قدر ادامه پیدا کرد که تازه ۳۰ سال بعد فهمیدم مفقودالاثر بودن یعنی چه، وقتی چشم‌هایم سویش را از دست داد و پاهایم از غصه فلج شد و یک گوشه نشستم و دیگر بلند نشدم و ۱۰ سال از پنجره نیامدن پسرهایم را تماشا کردم. حیاطمان بزرگ بود و باغچه و حوض وسط آن همیشه محل بازی مسعود بود. آن‌قدر آب‌بازی را دوست داشت که وقتی رفت، توی لباس غواصی به اروند زد. قدش بلند بود و کشیده. توی آخرین دیدارش نتوانستم صورتش را ببوسم. قد کشیدم و زیر گلویش را بوسیدم و او بی‌آنکه برگردد رفت. جلال هم که هرگز خداحافظی نکرد و آرزوی دیدن چشم‌های کشیده‌اش برای همیشه در نگاهم ماند. اولین‌بار از جلال یک تکه استخوان سوخته برایم آوردند. کفن را که دادم ببرند، گفتند: لازممان نمی‌شود. خاکش کردند در جوار امام رضا (ع). یک استخوان کوچک هم شب اول قبر دارد؟ اما از مسعود همان تکه استخوان نیم‌سوخته را هم نیاوردند. گفتم شاید مسعود جایی اسیر باشد. هم‌رزمانش شهادتش را در آب دیده بودند، اما ته دلم می‌گفتم امیدوارم این‌طور نباشد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید مسعود شادکام تربتی🌹 محل تولد: مشهد مقدس تاریخ ولادت: ۱۳۴۸/۴/۲۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ محل شهادت: بوارین محل مزار: مفقودالجسد 💔روایتی مشترک از مادر دو شهید: مادر شهید بودن افتخار دارد. این عزت را از همان ۳۰ سال پیش که ۲ پسرم به فاصله ۱۹ روز رفتند و دیگر برنگشتند، فهمیدم. اول جلال رفت. بعد هم مسعود که دیگر برنگشت و این برنگشتن آن‌قدر ادامه پیدا کرد که تازه ۳۰ سال بعد فهمیدم مفقودالاثر بودن یعنی چه، وقتی چشم‌هایم سویش را از دست داد و پاهایم از غصه فلج شد و یک گوشه نشستم و دیگر بلند نشدم و ۱۰ سال از پنجره نیامدن پسرهایم را تماشا کردم. حیاطمان بزرگ بود و باغچه و حوض وسط آن همیشه محل بازی مسعود بود. آن‌قدر آب‌بازی را دوست داشت که وقتی رفت، توی لباس غواصی به اروند زد. قدش بلند بود و کشیده. توی آخرین دیدارش نتوانستم صورتش را ببوسم. قد کشیدم و زیر گلویش را بوسیدم و او بی‌آنکه برگردد رفت. جلال هم که هرگز خداحافظی نکرد و آرزوی دیدن چشم‌های کشیده‌اش برای همیشه در نگاهم ماند. اولین‌بار از جلال یک تکه استخوان سوخته برایم آوردند. کفن را که دادم ببرند، گفتند: لازممان نمی‌شود. خاکش کردند در جوار امام رضا (ع). یک استخوان کوچک هم شب اول قبر دارد؟ اما از مسعود همان تکه استخوان نیم‌سوخته را هم نیاوردند. گفتم شاید مسعود جایی اسیر باشد. هم‌رزمانش شهادتش را در آب دیده بودند، اما ته دلم می‌گفتم امیدوارم این‌طور نباشد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید عبدالواحد محمدی🌹 محل تولد: تبریز تاریخ ولادت: ۱۳۴۷ تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱ محل شهادت: ماووت عراق محل مزار: 💔  به خاطر شایستگی‌های زیادی از خودش نشان داده بود او را به واحد اطلاعات لشکر عاشورا بردند. در آنجا نیز کارهای زیادی انجام داد. قبل از عملیات «بیت المقدس 2» از «ماووت» به مرخصی رفت. همزمان با او پدر رزمنده‌اش که در مقر لشکر عاشورا در دزفول خدمت می‌کرد به مرخصی آمد. اهالی خانواده از اینکه پدر و پسر باهم به مرخصی آمده بودند، خوشحال بودند. وقتی از آنها در مورد اینکه چند روز مرخصی دارند پرسیدند، پدر گفت 18 روز و عبدالواحد گفت دو روز. همه تعجب کردند و نجواهای در گوشی شروع شد. چون برادران عبداواحد رزمنده بودند و با رموز قبل از عملیات آشنایی داشتند، متوجه شدند و مرخصی او بخاطر قبل از عملیات است. برادرش می‌گوید: وقتی از او پرسیدم: نزدیک عملیات است؟ با نگاهی که در آن عشق به رفتن موج می‌زد، چشمانم و با چشمان ابری و صدای انگار از بهشت می‌آمد گفت: خسته‌ام، کاش می‌شد، حسابی بخوابم. ساعتی بعد به خواب رفت، بیدار که شد رو به پدر کرد و گفت: آقا جان من از دانشگاه قبول شده‌ام. معنای هر حرفش زمانی که شهید شد تعبیر گردید. 💔 از زبان مادر شهید: نوجوانم شاد، امّا سرکش و عاصی نبود این لباس “تنگ و چسبان” مال رقّاصی نبود داغ من را مادر عباس میفهمد فقط دست و پا بسته قرار و رسم غوّاصی نبود ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام سید هادی حافظان🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: جزیره بوارین محل مزار: گلزار شهدای بهشت رضای مشهد 💔صحبت های همسر شهید: من و آقا سید هادی دخترخاله پسرخاله بودیم و سال۶۴ ازدواج کردیم ثمره ازدواجمون دو پسر هست بارها می گفت اول « نماز » بعد کار دیگه! خیلی اهل نمازشب بود گریه می کرد که خدایا شهادت رو نصیب ما کن من تو اتاق دیگه می نشستم و از صدای مناجاتش گریه می کردم! من رو تشویق به خوندن قرآن می کرد و به صورت وصیت می گفت؛ صبح بعد نماز حتما سوره های یس، الرحمن، واقعه و ملک رو یا هر وقت دلت می گیره و می شکنه و به یاد منی، دوست داشتی برام بخون من فقط همین رو ازت می‌خوام. ماخیلی کوتاه و شیرین با هم زندگی کردیم سه چهار ماه عقد بودیم و یک سال و نیم خانه دار بودم که هشت ماهش رو جبهه بود! سر فرزند اولم تو ۹ماه بارداری دو بار رفت جبهه و چند ماه بیشتر با ایشون نبودم نزدیک زایمانم از جبهه اومدن و مادر شهید نگذاشت دوباره برن گفت نزدیک زایمان همسرته! بعد زایمانم پسرم ۶ ماهه بود که باز رفت جبهه و فرزند دومم اصلا پدرش رو ندیده! سری اول که اومد تو عملیات فاو اینقدر رو سیم خاردار ها خوابیده بودن بدنش سوراخ سوراخ بود! سری دومم ترکش خورده بود سری سوم درکربلای ۴ به شهادت میرسند... و بعد شهادت مفقود بودن و پیکرشون بعد ۳ سال داخل آب پیدا شد...💔 ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام جلیل محدثی فر🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۶/۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۴/۱۰ منطقه عملیاتی: ماووت_النصر۴ محل مزار: گلزار شهدای بهشت رضای مشهد 💔روایت مادر شهید: هر دفعه که به جبهه می رفت، چهارشنبه روضه موسی بن جعفر می خواندم. آخرین باری که می خواست برود گفت: مادر، من این دفعه 25 روز بیشتر در جبهه نیستم و برمی گردم و من هم گفتم: حالا که زود برمی‌گردی دیگر روضه نمی‌خوانم. بعد از اینکه به جبهه رفت، در تماس تلفنی که با او داشتم گفتم: که چکار کنم روضه بخوانم یا زودبر می‌گردی؟ گفت: روضه را بخوان و من هم رفتم و به آقا گفت که جلیل بازهم به جبهه رفته. یک هفته اول را که روضه خواندم، برای هفته دوم خبر آمد که جلیل شهید شده است. درست سر همان 25 روز شهید شد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام محمد زمان شاهینی 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۴/۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۷/۱۱ منطقه عملیاتی: ابوفلفل_فاو محل مزار: گلزار شهدای امامزاده عبدالله گرگان 💔بخشی از وصیتنامه سردار شهید: بسم الله الرحمن الرحيم سخني با شما، کساني که هنوز انقلاب و جنگ را درک نکرده ايد، بدانيد قرآن در آخرت از شما شکايت خواهد کرد، چرا که قرآن را خوانديد اما به آن عمل نکرديد و پا روي احکام آن نهاديد. قرآن به شما حکم جهاد داد اما شما سکوت کرديد و بستر را به سنگر ترجيح داديد. حق را ديديد و باطل را حمايت کرديد و اگر آگاه نشويد و راه خدا را نسپاريد، خون هزاران شهيد گريبان گيرتان خواهد شد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام سید جلیل میری ورکی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۱/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: ام الرصاص_کربلای۴ محل مزار: گلزار شهدای کرج 💔 وصیت‌نامه شهید: «…راه پدر را به بچه هایم بیاموزید که همانا راه حسین (ع) است، امام را تنها نگذارید و پشتیبان اسلام باشید. می خواستم قبرم در خاک پاک «ویکان»باشد، ولی از آنجایی که زمستان است و سخت، هر جایی که خودتان خواستید دفنم کنید…💔بچه که تازه به دنیا آمده اگر پسر بود اسمش سید محمد مهدی، و صدایش کنید و اگر دختر بود سید زهرا صدایش کنید. 💔این شهید بزرگوار از ۱۷۵ شهید غواص دسته بسته ای هستن ک پیکر مطهرشون بعد از ۲۹ سال تفحص، شناسایی و ب وطن بازگشت. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام منصور مهدوی نیاکی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۱/۳ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: جزیره ام الرصاص_کربلای۴ محل مزار: گلزار شهدای آمل 💔روایت خانواده ی شهید: شهید در مکاتبات خود اطرافیان را به ترس از خدا سفارش می‌کرد و از روی آوری به ضد ارزشها بخصوص مظاهر مبتذل فرهنگ غرب بر حذر می‌داشت و به پیروی از ارزشهای انقلاب و حفظ دستاوردهای جمهوری اسلامی تاکید نمود. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام حسن عبداللهی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای رفسنجان 💔فرازی از وصیت نامه شهید: "شما ای قشرهای تحصیل کرده و شما ای دانش آموزان، شما که آینده مملکت اسلامی در دست شماست. مبادا لحظه ای در کارهایتان سستی کنید که در روز قیامت تک تک شهدا جلوی شما را می گیرند." 💔پیکر مطهر این شهید بزرگوار که جزء شهدای غواص دسته بسته هستن، پس از ۳۱ سال به وطن بازگشت. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام ابوالفضل لسان🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۹/۳۰ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای کاشان 💔 فرازی از وصیت‌نامه شهید: بارالها شکر می کنم که به من توفیق دادی که در این دانشگاه و کارخانه آدم سازی شرکت کنم و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام پاسخ مثبت دهم. حال از تو می خواهم که به من توفیق ساخته شدن و آدم شدن را عطا فرمایی، آری،آری جبهه مکتب است،جبهه کارخانه آدم سازی است و جوارالله است و جایی است که انسان ها می توانند با چشم دل خدا را ببینند و ایمانشان را نسبت به وی زیاد تر کنند. بارالها! معبود من! حال که به من توفیق آمدن به این مکان مقدس را دادی به من توفیق شهادت را نیز عطا بفرما،زیرا که تو خود شاهدی که عزیزتر و گرامی تر از جانم و خونم چیزی ندارم که فدای اسلام عزیزت بکنم. خدایا! آمدنم را برای رضای تو انجام داده ام پس خدایا قلبم را از نفاق پاک گردان تا جان دادنم را نیز برای رضای تو انجام بدهم.خدایا! به من توفیق شرکت در امتحان بزرگت را دادی حال توفیق سربلندی و پیروز بیرون آمدنم از این امتحان را عطا بفرما... ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام حسینعلی بالویی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: جزیره ام الرصاص_کربلای۴ محل مزار: بهشت فاطمه ی بهشهر 💔ماجرای پیدا کردن شدن شهید بعد از ۲۹ سال از زبان پدر شهید: از حضور او در میان این غواصان اطمینان داشتم. می‌دانستم پسرم در عملیات کربلای۴ مفقود شده است. وقتی این غواص ها را آوردند من دیگر نمی‌توانستم در خانه طاقت بیاورم. آنقدر گریه می‌کردم که مادرش یک شب رفت پسر بزرگم را صدا کرد و گفت پدر دارد از دست می‌رود، یک کاری بکن. روز هجدهم ماه رمضان از مازندران به تهران آمدم. بعد از ظهر ماشین سوار شدم و آمدم معراج و آن شب را در معراج شهدا ماندم. کنار شهدا نشستم و دعا خواندم و با پسرم حرف زدم. گفتم: «حسینعلی تو اینجایی؟ چرا به من نمی‌گویی؟ من که می‌دانم تو اینجایی.» همینطور کنار شهدا گریه می‌کردم ودعای توسل می‌خواندم. گریه می‌کردم و سرم روی تابوت بود که خوابم برد. دیدم حسینعلی در خواب آمده و به من می‌گوید: «آقاجون! من اینجا پهلوی تو هستم. اینجا هستم.» حضورش را به من در خواب خبر داد اما نگفت در کدام یک از تابوت‌هاست. فردایش تا ظهر آنجا ماندم. نماز خواندم و بعد نماز رفتم خانه. دیگر خیال من راحت شد که بچه‌ام اینجاست. تا چند روز بعد که به ما خبر رسید بچه شما میان این غواص‌هاست. ما دیگر مطلع شدیم که پسرمان اینجاست. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام مسعود حسنی 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱/۱۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۳ منطقه عملیاتی: شلمچه محل مزار: گلزار پایین شهدای زنجان 💔خبر شهادت لباسهای مسعود همیشه در یک کمد جدا قرار داشت. من همیشه آنها را مرتب میکردم و در آنجا میگذاشتم. شبی او را در خواب دیدم. به من گفت: مادرجان! دیگر لباسهای مرا جابجا نکنید، من دیگر برنخواهم گشت. فردای آن روز بود که خبر شهادتش را برای من آوردند. 💔من مسعود نیستم! مسعود پسری بیریا بود و هرگز نمازش را در جمع یا پیش شخصی نمیخواند و یکی از ویژگیهای او این بود که همیشه سه روز هفته را روزه میگرفت و اصرار داشت که هیچ کس متوجه موضوع نشود. من گاهی فراموش میکردم که موقع ناهار او را صدا میکردم. و او از اینکه دیگران متوجه روزه بودن او میشدند، ناراحت میشد. بالاخره قرار شد با یک جمله رمزی به من یادآوری کند که روزه گرفته است. از آن روز به بعد هر موقع او را برای ناهار یا میوه و … صدا میکردم، میخندید و با نگاه شیطنتآمیزی میگفت: مادرجون من امروز مسعود نیستم! ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام سعید شمس 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۵/۲۴ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ منطقه عملیاتی: اروندرود محل مزار: گلزار پایین شهدای زنجان 💔روایت از مادر شهید وقتی خبر شهادت سعید را برای ما آوردند، ما باور نمیکردیم. من آنقدر ناراحت بودم و استرس داشتم که شب نتوانستم بخوابم. روز بعد موقع ظهر از خستگی به خواب رفتم. در خواب دو خانم را دیدم؛ یکی طرف چپ و دیگری در طرف راستم ایستاده بودند. به من میگفتند: آرام باش، آرام باش. بعد از بیدار شدن احساس آرامش عجیبی میکردم و دیگر بیقراری نکردم. 💔فرازی از وصیت‌نامه شهید: نام خداوند آفریننده جانها و با دورد به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام به شهیدان اسلام ان‌شاءا… که هر کس از خانواده من این کاغذ را میخواند، اول ببخشد که خلاصه وار مینویسم و از تک تک خانواده و فامیلها حلالیت میخواهم. پدر و مادر عزیز! امیدوارم اجر شما با حضرت فاطمه زهرا(س) و امامان معصوم باشد و امیدوارم خداوند ما را ببخشد و انشاءا… که شما این فرزندتان را که خیلی زحمتم را کشیده اید، ببخشید و مرا عفو نمایید. در حدود (یک سال نماز قضا و در حدود یک ماه روزه دارم) آنها را زحمت بکشید و اگر پول و چیزی دارم به اختیار پدرم بگذارید. انشاءا… که ایشان میدانند، چکار کنند. دیگر چندان عرضی ندارم فقط با مردم حزب ا… باشید و خواستار طولانی تر شدن عمر امام باشید و هیچوقت اسلام و امام را تنها نگذارید. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام احمد عبدی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۳/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۳ منطقه عملیاتی: بوارین محل مزار: گلزار شهدای روستای سُها 💔فرازی از وصیت‌نامه شهید: به حکم وظیفه وصیت نامه ام را شروع مى کنم،  قبل از هر چیز باید از پدر و مادر عزیزم که زحمت مرا کشیده اید و مرا بزرگ کرده و روانه جبهه ساخته اید تشکر مى کنم و از آن همه اذیتى که به شما کرده ام معذرت و حلالی بخواهم که شرط قبولى شهادت  من رضایت شما و مادر بزرگ مهربان و زحمت کشم مى باشد که اگر شما از من راضى نباشید خداوند هم ازمن راضى نخواهد شد. شما سعى کنید از این امتحان سرافراز بیرون آیید و صبر و عمل داشته باشید و از صحنه مبارزه کنار نروید و حرفهاى امامان و رهبرمان را با جان و دل بپذیرید که یگانه راه مستقیم همان راه امام است. اما اى خواهران رسالت شما بسیار سنگین است که با حفظ حجابتان (که حجاب تو کوبنده تر از خون من است) و حفظ خون و پیام شهدا مى توانید، خدمت بزرگى به اسلام و مسلمین بکنید. امیدوارم که بتوانید به نحو احسن به وظیفه خود عمل نمایید. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام محمد قاراخانی 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی: کربلای ۴ ، ام‌الرصاص محل مزار: گلزار شهدای اصفهان 💔محمد قاراخانی، شهیدی که تاب و تحمل دوری از خانواده را نداشت. محمد هم مانند بقیه 19 سالش بود که جبهه رفت و کربلای 4 نقطه عطف زندگی‌اش شد، نقطه‌ای که شهادت را برایش به ارمغان داشت. به‌گفته خواهر محمد، این شهید کوچک از همان بچگی با دیگر فرزندان خانواده فرق داشت، برای نماز و روزه و عبادت شوق و شوری عجیب داشت، مشتاق بود تا به هر طریق ممکن با خدای خودش خلوت کند. 💔به نقل از برادر شهید: محمد خیلی زیاد به حلال بودن مال اهمیت می داد و در غذا خوردن بسیار حساس بود که چه لقمه ای را قرار است بخورد. او همه جا برای غذا خوردن نمی رفت. عبادات محمد نیز شاخص بود. خود محمد تعریف می کرد که در جبهه قبری کنده و در آن به راز و نیاز خدا می پردازد. او به آخرت بسیار اعتقاد داشت. دست آخر هم خدا با شهادت حیاط خلوتی مختص محمد در بهشت برایش کنار گذاشت تا دغدغه دنیا باعث دوری و دلتنگی او نشود. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام علی‌اصغر نقدی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۲/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ منطقه عملیاتی: شلمچه محل مزار: مزار شهدای پایین زنجان 💔مولانا و شنا موقع تمرین زیر آب هر کس کاری می‌کرد. بعضی ذکر می‌گفتند. بعضی آواز می‌خواندند چون حرکت با اشنورکل زیر آب سخت بود، سعی می‌کردیم حواسمان را به چیز دیگری مشغول کنیم. اصغر مولانا را خیلی دوست داشت. یکی از اشعار او را روی یک تکه کاغذ می­نوشت و داخل ماسک و زیر عینکش می­چسباند. تا لحظه­ای که کاغذ خیس نشده و از فرم نیفتاده بود، آن شعر را زمزمه می‌کرد تا حفظ می‌شد. 💔آجیل اصغر یک روز پدر اصغر به منطقه آمده و آجیل آورده بود برایش. او آجیل را روی چفیه ریخته و بغلش گرفته و ‌گفت: به هیچ کس نمی‌خوام بدم، بابام آورده، مال خودمه. شروع کرد به قدم زدن توی محوطه. از گوشه چشمش بچه‌ها را می‌پایید. به جمع ما که رسید، آرام مغز گردویی از توی چفیه در‌آورد و کف دست یکی‌مان گذاشت و ‌گفت: دلم به حالت می‌سوزه. حالا این مغز گردو رو بخور. ولی دیگه نمی‌خوام بدما! می‌خوام دفنش کنم دست هیچ کدومتون بهش نرسه. دوباره می‌چرخید و به یک جمع دیگر می‌رسید. یک بار نگاه کرد که چفیه خالی شده بود.  ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام اکبر سعادتی خمسه🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۳/۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۳ منطقه عملیاتی: کربلای۴_ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای زنجان 💔 در اواسط آموزش های طاقت فرسای غواصی در قجریه به علت برودت هوا و سنگینی تمرینات مریض شد و از حال رفت.فرمانده گردان وقتی وضع را چنین دید به این علت که احساس کرد او نمی تواند مراحل سخت و آخرین آموزش ها را سپری کند.به معاونش مجید ارجمندفر گفت که اکبر را به گروهان آبی -خاکی که قرار بود با قایق ها در عملیات وارد شوند بفرستد. آقامجید می گفت:وقتی این خبر را به پسرخاله ام دادم او خیلی آشفته و ناراحت شد و گفت:مجید!یه فرصت دیگه به من بده!ولی من قبول نکردم و او گریه کنان سراغ فرمانده گردان رفت و گفت:برادر اوصانلو!به خدا من حالم خوب است و اصلا هم مریض نیستم.من از تمرینات دست برنمی دارم اجازه بده با غواصان تمرین کنم.قول می دهم از آنها عقب نمانم.او به قدری خواهش و تمنا کردکه فرمانده اجازه داد اکبر مجدداً به جمع غواصان برگردد.سرانجام آن غواص عارف و دریادل در عملیات کربلای چهار مزد زحمات شبانه روزی اش را گرفت و عزت ابدی یافت. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام سیدرضا میرفاضلی هچرود🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۵/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: کربلای۴_ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای هچیرود چالوس 💔فرازی از وصیت نامه شهید: ديگر بار از شما پدر و مادر و همسر و برادران و خواهرانم مي‌خواهم خوشحال باشيد (سه بار) كه فرزندي داشته ايد و برادري داشته ايد كه در جهاد في سبيل الله شركت كند و اينگونه جانش را در دست گذاشته و بر دشمنان اسلام هجوم برده و شهيد شده است، و خوشحال باشيد كه فرزندي اينگونه بزرگ كرده ايد كه از دينتان دفاع مي‌كرد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام علی نبوی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۸/۱۸ تاریخ شهادت: ۱۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: کربلای۴_جزیره سهیل محل مزار: گلزار شهدای اهواز 💔به گفته پدر:«شهید علی نبوی ۱۴ ساله بود که به جبهه‌ ها رفت، قبل از حضور در جبهه‌ ها شناگر ماهری بود و همیشه در آب با دوستانش شنا می‌ کرد برای همین در جبهه‌ غواص شد.» مادر هم می گوید: «که علی به نمازش اهمیت زیادی می‌ داد و یک بار که برای نماز صبح بیدار نشده بود گفت: اگر برای نماز بیدار نشدم آب بریزید روی صورتم تا بیدار شوم و نماز را اقامه کنم.» ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام حسین رفیعی ماری🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۲/۲۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: کربلای۴_ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای روستای مار از توابع اردستان 💔سخنان پدر و مادر شهید: این شهداء از افتخارات انقلاب و متعلق به همه هستند. باید خدا را شکر کنم که پس از 29 سال، فرزندم را دوباره می‌بینم و خوشحال هستم که او برای انقلاب و این کشور به شهادت رسید. شهادت آرزوی فرزندم بود، مردم با حضور خود نشان دادند که شهید همیشه زنده تاریخ است. باید بگویم که شهدا همیشه در تاریخ زنده هستند و فرزندم سرانجام به آرزوی خود که همواره رسیدن به شهادت بود، دست پیدا کرد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام محمدرضا طالبی زاده سردری🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۴/۲۷ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴ منطقه عملیاتی: کربلای۴_ام الرصاص محل مزار: گلزار شهدای کرمان 💔خاطرات شهید از زبان خواهرش: به مادرم می‌گفت دعا من شهید شوم.محمدرضا بعد از شهادت دوستش شهید خزائی رفتنی شده بود و ما در چهره اش می دیدیم.برادرم همیشه لبخند بر روی لب داشت و خانواده را بر سر ذوق می آورد، نشاط خانوادگی ما در اثر وجود محمدرضا برادرم بود، برادرم شجاع بود و در کارهایش همیشه اخلاص موج میزد. محمدرضا عادت داشت وسایلش را با دوستانش عوض می کرد، ساعتش را با ساعت مچی شهید شریفی عوض کرده بود که وقتی شریفی شهید شد برای همیشه آن را نگه داشت و دیگر این عادت را از دست داد. بعد از شهادت شریفی، خزائی دوست دیگرش هم شهید شد، محمدرضا دیگر محمدرضای قبلی نبود به مادرم می گفت برایم دعا کن، یکروز مادرم گفت: برایت چه دعایی کنم، گفت: برایم دعا کن شهید شوم، من دیگر نمی توانم اینجا بمانم. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام حسن یزدانی 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۸ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۴ منطقه عملیاتی: عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو محل مزار: گلزار شهدای کرمان 💔سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی: شهید یزدانی را فاتح اروند و عملیات والفجر ۸ می‌داند و درباره او می‌گوید: حسن یک طلبه‌ ۱۷ ساله و قهرمان عملیات والفجر ۸ بود. او یک طلبه قوی الروح و اولین کسی بود که پیشتاز و پیشگام و داوطلب عبور از اروند بود. او پیش‌نماز لشکر بود. او ۳۰ بار در اروند شنا کرد و به دل دشمن زد. آن‌ها را شناسایی کرد و برای لشکر، اطلاعات آورد. با توجه به اینکه اروند رودخانه وحشی نام دارد و کمتر کسی این شجاعت و توکل را دارد که از آن عبور کند، حسن با اراده‌ای قوی ۳۰ بار در والفجر ۸ این کار را انجام داد. ما بعد از شهادتش به این موضوع فکر می‌کردیم که آیا آن سال‌هایی که ما پشت سر حسن، نماز جماعت می‌خواندیم، او اصلاً به سن تکلیف رسیده بود؟ ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝
🌹شهید والامقام مفقود الجسد مرتضی جاویدی 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۷/۱۲/۲۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۷ منطقه عملیاتی: شلمچه 💔اشلو معروف‌ترین لقب مرتضی جاویدی است و دلیل گذاشتن این لقب برای او این است که با لباس عراقی‌ها پیش خودشان می‌رفت و با آنان هم غذا می‌شد. (اشلونک به معنای حالت چطوره؟) او به سنگرهای عراقی‌ها می‌رفت و با آنها صحبت می‌کرد، بعدها عراقی‌ها پی می‌بردند که او ایرانی است و برای جاسوسی به سنگر آنها آمده است و برای سر مرتضی جاویدی جایزه می‌گذاشتند.   💔در عملیات والفجر در حالی که پادگان حاج عمران توسط نظامیان ایرانی به اشغال درآمده بود، گردان فجر تحت محاصره‌ی نیروهای نظامی عراق در می‌آید و حدود ۵ روز این محاصره طول می‌کشد. در روز پنجم، برخی فرماندهان از جمله محسن رضایی و صیاد شیرازی به جاویدی که فرماندهی عملیات را عهده‌دار بوده است دستور عقب نشینی می‌دهند اما وی امتناع کرده و می‌گوید: «نمی‌گذارم اُحُدی دیگر تکرار شود». به همین دلیل بعدها او را سردار تنگه احد نامیدند.  💔 نجات قاسم سلیمانی در عملیات کربلای ۵، هنگامی که قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در محاصره‌ی دشمن گیر می‌کند، بنا به تصمیم سردار اسدی فرمانده لشکر المهدی، مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی، به کمک وی می‌شتابد و قاسم سلیمانی را نجات می‌دهد. ══════════✦✧ کانال چله نشینی توسل به شهدا 🔰🔰 ╔═°•.🌸🍃.•°══════╗ @cheletavasolbeshohada ╚════°•.🍃🌸.•°═══╝