eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀آمدی جانم به قربانت، ولی بی‌سر چرا... ❤️‍🔥شهید والامقام «حسن عبدالرحیمی» 💔شهید حسن عبدالرحیمی در ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در جریان عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید. شهید عبدالرحیمی ترس و وحشتی از نبرد با دشمن بعثی نداشت. با تمام وجود در عملیات‌ها شرکت می‌کرد و تا جایی که می‌توانست به دل دشمن می‌زد. شهادت آرزوی بزرگی بود که دوست داشت روزی نصیبش شود. عاشق کربلا و امام حسین (ع) بود و می‌خواست مثل امام حسین (ع) بدون سر شهید شود. در وصیتنامه‌اش نوشته بود خدایا مرا شبیه امام حسین (ع) به فیض شهادت برسان. او در عملیات والفجر ۸ به آرزویش می‌رسد. پیکرش ۱۳ سال در منطقه می‌ماند و پس از سال‌ها تفحص می‌شود. با اینکه به دل خانواده شهید افتاده بود که عزیزشان در جبهه شهید شده، ولی ۱۳ سال بی‌خبری، خیلی آزارشان می‌داد. مادر شهید در خواب دیده بود که حسن شهید شده و می‌دانست بالاخره یک روز خبر شهادت جوان رعنایش را خواهند آورد. آن‌ها سال‌ها منتظر ماندند تا اینکه در سال ۱۳۷۷ پیکر شهید تفحص شد و به زادگاهش بازگشت. سال‌ها چشم‌انتظاری خانواده و همسر و فرزندان شهید به اتمام رسید و آن‌ها می‌توانستند پیکر عزیزشان را ببینند. خانواده شهید می‌خواستند مهر کربلا بر روی چشمانش بگذارند که می‌بینند پیکر شهید سر ندارد. پیکر حسن پس از ۱۳ سال بدون سر بازگشت. او همان‌طور که همیشه آرزو داشت به شهادت رسیده بود. ♦️قرائت «زیارت عاشورا» هدیه به روح مطهرش. سی‌ام 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۹ 🌾 غذای مشترک اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت ... غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ... - به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ... با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم ... انگار فتح الفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ... نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ... گریه ام گرفت ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ... خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ... - کمک می خوای هانیه خانم؟ ... با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دست ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ... با بغض گفتم ... _نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ... یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ... - کاری داری علی جان؟ ... چیزی می خوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت ... - حالت خوبه؟ ... - آره، چطور مگه؟ ... - شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... _نه اصلا ... من و گریه؟ ... تازه متوجه حالت من شد ... هنوز قاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... _چیزی شده؟ ... به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... مردی هانیه ... کارت تمومه ... ادامه دارد... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔یهو میومد مـــی‌گفت: چرا شماها بیکارید؟! مــی‌گفتیم: حاجی نمــی‌بینی اسلحه دستمونه؟! یا مامــوریت هستیم و مشغولیم؟! ❤️‍🔥مــی‌گفت: نه.بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچـــرخه پسر .. همینطور که نشستی، هرکاری که می‌کنـــی ذکر هم بگو..! 🥀به یاد شهید سردار دل‌ها شهید معزز حاج‌ قاسم سلیمانی 🥀 @yaade_shohadaa
🥀کرامات شهدای گلزار کرمان ❤️‍🔥قسمت اول 🌹شهیدی که در قبر خندید سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹شهیدی که هنگام دفن قرآن خواند سوره ی کوثر را تلاوت نمود و از کفن او صدای اذان بلند شد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹پیدا شدن مفقود شده در صحرای طبس با توسل به سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹شهیدی که باب الحوائج و امامزاده و مزارش دارالشفاست سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹شهیدی که امام رضا جواب سلام او را داد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹شهیدی که در کودکی سخت بیمار شد و آقا ابوالفضل علیه السلام او را شفا داد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹شهیدی که سر مزار خودش فاتحه می خواند سردار شهید حمیدرضا جعفر زاده 🌹تکه ای از بهشت شهیدی که نشانی از حرم حضرت عباس علیه السلام دارد شهید عجب گل غلامی 🌹شهیدی که بدنش بعد از تفحص سالم بود شهید سید رضا صمدانی 🌹کارگری که بیماران را شفا می دهد و اعدامی را نجات می بخشد شهید حاج علی محمدی 🌹شهیدی که در اثر برق گرفتگی فوت شده بود و با توسل به امام رضا به دنیا بازگشت تا در سوریه به شهادت رسید شهید غلامرضا لنگری زاده 🌹شفای بانوی معلول زرندی با توسل به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که سر مزار خودش فاتحه می خواند سردار شهید حمیدرضا جعفر زاده 🌹تکه ای از بهشت شهیدی که نشانی از حرم حضرت عباس علیه السلام دارد شهید عجب گل غلامی 💔شادی روح ملکوتی و مطهر شهدا صلوات 🥀 @yaade_shohadaa
الوِداع ماهِ مُــحَرّم... شب آخر دلم گــــردیده بی تاب؛ خـــداحافظ مــــحرم ماه ارباب... 🖤 💔حسرتش‌ روی‌ دلم‌ ماند‌ که‌ شب‌ها بمیرم‌ از‌ غم... چند ساعتی بیشتر تا پایان ماه باقی نمانده؛ یعنی یک بار دیگر محرمت را می‌بینم حسین جان... 😔 ❤️‍🔥حلال کن آقا جان... خوب گریه نکردیم، خوب عزاداری نکردیم، برا غمات نمردیم.... 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا