🥀ماجرای دعا
💔همه کارهایش درس بود. مصطفی شب های جمعه ابتدا این دعای معروف را می خواند يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
بعد می گفت می دونید این دعا چقدر ثواب داره ؟!
❤️🔥از ائمه روایت شده : هرکس شب جمعه ، ده مرتبه این دعا را بخواند در نامه عمل او هزار هزار حسنه نوشته شده و هزار هزار گناه از او پاک می شود. درجه او در بهشت هزار هزار درجه بالا می رود و خداوند می فرماید : من خدای نیستم اگر او را نیامرزم و...
🥀به یاد شهید مصطفی ردانیپور
#رفیق_شهید
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبزیارتیامامحسین ♥️
❤️🔥امید و خواسته من کربلاست...
اللهم الرزقنا زيارة الحسين فى الدنيا
و شفاعة الحسين فى الاخرة🤲🏻
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ💚
وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ💚
وعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ💚
وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن💚
❤️برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان (عج) صلوات
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
#سلام_امام_زمانم♥
💚هر روز سلامتان میکنم
و دستان ناتوانم را در دستان
پربرکت ومهربانتان میگذارم
و میدانم در پناه نگاه گرمتان،
لحظه هایم سرشار از آرامش
و روزی و امید خواهد بود ...
شکر خدا که شما را دارم
#رفیق_شهید
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀«۴ آبان ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 بخشی از فرمایشات رهبری :
آن طلبه جوان، طلبه ی شهید جوان در تهران ، آرمان عزیز! او چه گناهی کرده بود؟ طلبه جوان، دانشجو بوده آمده طلبه شده، متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزباللهی، شکنجه کنند زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان، اینها کارهای کوچکی است؟
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار آرمان علی وردی «صلوات»
#شهید_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جمعه_های_امام_زمانی
✨يَا وَصِىَّ الْحَسَنِ، وَالْخَلَفَ الْحُجَّةُ، أَيُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ.
🤲🏻ای جانشین حسن، ای یادگار شایسته، ای پایدار مورد امید، ای مهدی، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و بهسوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.
♥️الهی امروزمون متبرک باشه به نگاه خاص آقا امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و تک تک حاجات دلهای شکستهمون با توسل به ایشون روا بخیر بشه.🤲🏻
🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨
🥀هفدهمین چلهی توسل به شهدا
تعجیل در ظهور #امام_زمان
عجلاللهتعالیفرجهالشریف
و برای نجات از #فتنهها
💚چله آیةالکرسی💚
برای بازگشت
آرامش به دلهایمان
حیا به بانوان سرزمینمان
غیرت به مردهای سرزمینمان
برآورده به خیر شدن حاجاتمان
به
«شهدای راه قدس» 💔❤️🔥
متوسل میشویم.🤲🏻
🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام
✅ تاریخ شروع:
🖤هشتم آبانماه؛ همزمان با شهادت شهید حسین فهمیده💔❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
#معرفی_کتاب
📚ظهور
«ظهور» زندگی سردار شهيد حاج يونس زنگیآبادی فرمانده تيپ امام حسين(ع) از لشكر ۴۱ ثارا... را به تصوير میكشد.
آخرش که کتاب را میبندی، زمزمه میکنی: «زندهای و کبوترانه میآیی ای شهید…»
همه حسن کتاب «ظهور» همین است که تمام احساست را درگیر زندگی و شهادت حاج یونس میکند، تمام احساست را...
«ظهور» خاطرهنویسی از زندگی حاج یونس نیست، رمان هم نیست، نقل قول خانواده شهید هم نیست و البته همه اینها با هم است. نویسنده به درستی دریافته که زندگی و خاطرات حاج یونس از حیث محتوا کشش کافی را دارد اما در فرم نیازمند جذابیتهای رمان است؛ از جنبه عناصر کلاسیک رمان. نتیجه هم ترکیب منطقی و درستی است از خاطرهنویسی و رمان. آنچنان که مخاطب نه با سختی خاطرهخوانی روبهرو است و نه با خیالپردازی صرف رمان. داستان با درگیریهای ذهنی نویسنده برای نوشتن داستانی از خاطرات شهید حاج یونس آغاز میشود و تماسی که حاج یونس جایی میان بیداری و رؤیا با نویسنده میگیرد و او را به روستای محل تولدش راهنمایی میکند و… در همه داستان شهید چنان با خانوادهاش زندگی میکند و خانوادهاش چنان حضورش را پررنگ میبینند که احساس میکنیم زندهتر از من و توی مخاطب است. تأکید نویسنده برای نشان دادن چهرهای واقعی از شهید و نه اغراق شده، با عنایت به این مسئله که شهید هم انسانی مثل من و شما بوده و حق انتخاب بین خوبی و بدی داشته و در نهایت انتخاب درستش این مقام را به او داده، و نه اینکه از ابتدا بهشتی بوده و در اینصورت دانستن زندگیاش فایدهای برای اطرافیان ندارد، از دیگر نکات ارزشمند کتاب است.
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#ظهور
🥀«فرقی نمیکند، چه در داستان چه در واقعیت، رسم مألوف این است که به محض حضور ارواح فضا دلهرهآور شود. در این حالت همانطور که در واقعیت زبان بند میآید و لرزه بر اندام میافتد و صدا در گلو خفه میشود، در داستان نیز نثر بریده بریده میشود، جملات کوتاه و مقطع میشوند و کلمات لَخت و سنگین… استفاده از یه نقطه به منزله طنینی که گوش را میآزارد و چشم را خیره میکند، کاربرد فراوان مییابد تا فضای لازم را برای ایجاد دلهره فراهم کند تا بخصوص خواننده وحشتی را که لازمه آن صحنه است، با تمام وجود احساس کند. همهٔ اینها قبول. میدانم که اینگونه عملیات زبانی باید در پایان فصل قبل یا آغاز این فصل انجام میشد؛ من هم چنین قصدی داشتم، اما راستش، آن دو چشمی را که در پس پنجره دیدم یا بهتر است بگویم احساس کردم، به نظرم مهربانتر از آن آمدند که بترسانند و داستان مرا پر از سه نقطه و کلمات سنگین و زبان بریده کنند. برعکس، آن دو چشم چنان فروغی داشتند که بر تاریکی غالب آمدند و فضا را به شدت دوستانه کردند و من حتی وقتی آن دو چشم را در طرح سَری دیدم که بدن نداشت یا از بدن جدا افتاده بود، نه تنها نترسیدم که از لبخندش فهمیدم اگر این سر به بدنی وصل بود، دست راست آن بدن به سویم دراز میشد تا دست مرا به مهر و دوستی بفشارد. و این همه سریعتر از آن بود که به ثانیهای در آید، آنقدر که من آن را به قدرت تخیل خود نسبت دادم، چون آنچه به چشم آمد، محو شد و بلافاصله زنگ تلفن به صدا در آمد. با آنکه دریافته بودم جایی برای ترس نیست، این دریافت هنوز جا نیفتاده بود، انگار باید جسم من فاصلهٔ ابری میان برق و رعد را برای آنکه به چشم بیاید و سپس گوش بشنود، طی کند. تا گوشی را بردارم، طول کشید. و وقتی برداشتم، شنیدم:
من برای ترساندن نیامدهام، بلکه آمدهام برای ادای حقی که اینک بر ذمهٔ تو افتاده است.»
#جمعه
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
❤️🔥همیشه به نیروها و رزمندهها میگفت:«قبل از خواب زمزمه کنیم خدایا گناهانی را که مرا از امام حسین(علیهالسلام) محروم میکنند، ببخش!»
💔به یاد شهید محمود کاوه
#رفیق_شهید
#لبنان
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
❤️🔥آرمان در غذا خوردن خود نیز خیلی دقت میکرد. چون همسرم اهل شمال است، ما سالانه از شمال برنج میگرفتیم، اما آرمان تا زمانی که مطمئن نمیشد که ما خمس برنج را پرداخت کردیم یا نه از آن نمیخورد!
تا این حد مسائل شرعی را رعایت میکرد.
💔آرمان هر قدر که در توان مالیاش بود، به نیازمندان کمک میکرد، بدون آنکه کسی بفهمد.
اما وقتی که در مورد آن صحبت میکرد، من میفهمیدم. مثلاً میگفت: مامان! فلانی وضع مالیاش ضعیف است، حاضر هستید تا برای او فلان کار را انجام دهیم؟
آن زمان بود که من متوجه شدم، فرزندم به نیازمندان کمک میکند.
✍🏻به روایت مادر شهید آرمان علیوردی
#رفیق_شهید
#لبنان
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀فیلم کوتاه «محافظ» روایتی جانسوز از شهدای شاهچراغ با رنگ و بوی فاطمی💔
#رفیق_شهید
#لبنان
#وعده_صادق
🥀 @yaade_shohadaa
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
لینک صلوات شمار به مناسبت سالگرد شهادت شهدای حرم آقا احمد بن موسی (علیهالسلام)
https://eitaabot.ir/counter/2wnam
#عروج_عاشقانه
🥀«۵ آبان ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 شهيد معظم حسن پاينده ، در روز جمعه پنجم آبان ۹۷ در سن ۳۹ سالگی ، شب هنگام و حين انجام مأموريت و براي تأمين نظم و امنيت در منطقه ي پارك دانشجو شهرستان رشت در درگيري با اشرار سابقه دار ، با ضربه چاقو به گردن به درجه رفيع شهادت نائل آمد. شهيد دو دختر به نام هاي زهرا ، ۱۵ساله ونازنين زهرا ، ۱۱ساله از خود به يادگار گذاشته است.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار حسن پاینده «صلوات»
#شهید_مدافع_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
🔴 امنیت يعنی اینکه خیلی از مردم عزیز الان هنوز خوابن و نمیدونن اسرائیل حمله کرده!
امنیت بامداد امروز رو تا ابد مدیون حضرت آقا هستیم❤️
اللهماحفظ امامنا و سَیِّدنا و قائدنا
و حَبیبنا و قَلبنا و روحنا؛ الامامخامنه اي ❤️
#نشر_حداکثری_با_شما
🔺#همدلی
🔻#انقلابی_گری
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شنبه_های_محمدی
#پیامبر_رحمت
👈🏻عشق روغنفروش...
♥️الهی امروزمون متبرک باشه به نگاه خاص رسول مهربانیها و تک تک حاجات دلهای شکستهمون با توسل به ایشون روا بخیر بشه.🤲🏻
🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨
🥀هفدهمین چلهی توسل به شهدا
تعجیل در ظهور #امام_زمان
عجلاللهتعالیفرجهالشریف
و برای نجات از #فتنهها
💚چله آیةالکرسی💚
برای بازگشت
آرامش به دلهایمان
حیا به بانوان سرزمینمان
غیرت به مردهای سرزمینمان
برآورده به خیر شدن حاجاتمان
به
«شهدای راه قدس» 💔❤️🔥
متوسل میشویم.🤲🏻
🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام
✅ تاریخ شروع:
🖤هشتم آبانماه؛ همزمان با شهادت شهید حسین فهمیده💔❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
🌎 تولد در سائوپائولو
قسمت:1⃣
🌅🕌من یک مسلمانم🕌🌅
🔷من کامیلا هستم(کامیلا یعنی فرستاده خدا)
🔹متولد سائوپائلو (برزیل)
🔹پدر و مادرم برزیلی هستند ولی ریشه پدرم به ایتالیا و مادرم به پرتغال هست.پدرم آشپز غذاهای ایتالیایی و مادرم خانهدار است.هر دوشان مسیحی کاتولیک هستند.🍃
🔷خانه ما در مرکز شهر و روبروی یک کلیسا بود.اولین خاطراتی که از دوران کودکی دارم برمیگردد به صدای ناقوس کلیسا و همخوانی سرود مذهبی است.🍃
🔹دین نقش پر رنگی در زندگی ما داشت.غیر از مراسم کلیسا من عبادت کردن پدرومادرم را دیدهبودم.یک کمد کوچک در خانه ما بود که مجسمه حضرتعیسی و تندیس مریم داخل آن بود.مادربزرگ پارچهای روی موهایش میانداخت و مقابل این دو مجسمه و صلیب میانشان مینشست.🍃
🔹من از همان روزها حرفزدن با خدا را یاد گرفتم و گاهی مانند مادربزرگ ، بدون اینکه چیزی روی سرم بندازم با خدا صحبت میکردم.🍃
🔷هفتساله بودم که مادرم دچار یک بیماری ناگهانی شد ، بیماری عصبی شبیه اماس که پزشکان هم علت و درمانش را نمیدانستند و در بیمارستان بستری شد.🍃
🔹من آن روزها بیشتر از قبل با خدا حرف میزدم.برای او نامه مینوشتم و با کلمات و جملات از او میخواستم تا مادرم را به خانه برگرداند.ولی یک چیز را نمیفهمیدم،نمیدانستم چرا این بلا سر خانواده ما میآید.🍃
🔹برایم سوال بود چرا مادر من که اینقدر مهربان و صبور است و تا به حال کسی را اذیت نکرده ، باید به چنین بیماری دچار شود؟چرا پدرم که همیشه برای دیگران خوبی خواسته باید دچار این مشکل شود؟ و چراهای دیگر....🍃
🔷بعد از چهارماه بستری شدن مادرم به خانه آمد آن هم با تعداد زیادی لوله که به او وصل بود.پدرم با علاقه هر کاری از دستش برمیآمد برایش انجام میداد.🍃
🔹قبلا در میان همسایگان و آشنایان ما کسانی بودند که بیمار میشدند و یا مشکلی برای یکی از آنها پیش میآمد ، معمولا طرف دیگر،خانواده را رها میکرد و پی زندگی خودش میرفت.کمتر پیش میآمد انسانها خودشان را در قبال یکدیگر متعهد بدانند.با افتخار میگویم پدرم یکی از کسانی بود که مسئولانه ایستاد و از مادرم مراقبت کرد.🍃
🔷بالاخره حال مادرم بهتر شد اما پدرم نتوانست هزینههای درمان مادرم را تامین کند و ما مجبور شدیم خانهمان در مرکز سائوپائلو را ترک کنیم و به حاشیه شهر برویم،جایی شبیه ریودوژانیرو،با خانههایی پلکانی و محلههای فقیرنشین.🍃
🔹والدینم تمام تلاششان را میکردند که به من و خواهرم خوش بگذرد.اما حس نارضایتی از زندگی هر روز در من بیشتروبیشتر میشد و همچنین تعداد سوالهایم از زندگی..
🔹چهارده ساله بودم که تصمیم گرفتم به والدینم بگویم ، خدایی که آنها میپرستند را قبول ندارم...🍃
ادامه دارد...
#من_یک_مسلمانم
🥀 @yaade_shohadaa
#وصیت_شهید
❤️🔥به قرآن و نماز اهمیت دهید و در ادعیه شرکت کنید که دشمن از همین موضوع میهراسد. سه سنگر مسجد، مدرسه و جبهه را خالی نکنید.
✍🏻فرازی از وصیتنامه شهید حسین قائدی
#رفیق_شهید
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa