eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 سلام به همه‌ی همراهان شهدایی عزیز؛ رفقایی که تازه به جمعمون اضافه شدین، خیلی خوش اومدین.🌹 دقیقاً بعد از اتفاقات شهریور ۱۴۰۱💔 تصمیم گرفتیم برای زنده نگه داشتن یاد شهدا کانال رو راه اندازی کنیم، چله اول رو با ۴۸ نفر و به نیت شهدای امنیت و اغتشاشات شروع کردیم. کم کم به تعدادمون اضافه شد، اما هیچوقت تصور بیشتر از ۱۰۰۰ عضو رو نداشتیم...🥲 به عنوان یکی از خادمین شهدا با همه اعتقاد و باورم می‌گم، شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن... 💔قطعاً پخش بنر تبلیغ چله جدید، می‌تونه قدمی بزرگ برای شریک شدن در رفاقت با شهدا باشه... پس با یه نیت قشنگ و یک بسم‌الله، بنر رو به دوستانتون فوروارد کنین.🙏🏻 🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۷۵ 🌾 عشق یا هوس مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم …حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم…  اما فاصله ما … فاصله زمین و آسمان بود …  و من در تصمیمم مصمم … و من هر بار، خیلی محکم و جدی … و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم … اما حالا… به زحمت ذهنم رو جمع کردم … – بعد از حرف هایی که اون روز زدیم …فکر می کردم … دیگه صدام در نیومد … – نمی تونم بگم … حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم … حرف های شما از یک طرف …  و علاقه من از طرف دیگه … داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد …تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت … گاهی به شدت از شما متنفر می شدم …  و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم … خودم رو لعنت می کردم …  اما به سمت دیگه ای بود …  همون حرف ها و شخصیت شما … و گاهی این تنفر … باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم … اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش … شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم … نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم … دستش رو آورد بالا، توی صورتش … و مکث کرد … – من درمورد خدا و اسلام تحقیق‌ کردم … و این … نتیجه اون تحقیقات شد … من سعی کردم خودم رو باتوجه به دستورات اسلام تصحیح کنم … و امروز … پیشنهاد من، نه مثل گذشته … که به رسم اسلام …از شما خواستگاری میکنم …هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم … حق با شما بود … و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم … اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست…، و من نسبت به شما و شخصیت شما … من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم …و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم …در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم … و شما صبورانه برخورد کردید … من هرگز نباید به پدرتون اهانت میکردم … ادامه دارد ... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥آنگاه که غرور وجودت را فرا گرفت و تفاخر شعورت را و ذلت خویش را عزت یافتی و نخوت خویش را همت، قرآن بخوان. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید سید مرتضی بحرالعلوم 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥مجید یک نیسان داشت که با آن کار می‌کرد و روزی‌اش را در می‌آورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به این دلیل می‌رفت تا اگر مستمندی را می‌شناسد، نان مجانی به دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچه‌های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است. مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید. فکر هم نمی‌کرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می‌کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می‌گرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی می‌فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می‌رساند.» 💔به یاد شهید مدافع حرم مجید قربانخانی 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥شهیدی که ظهور کرد... 💔این کلیپ رو یکی از مخاطبین عزیز که همراهی‌شون باعث افتخار ماست، لطف کردن و فرستادن؛روزی امشب‌مون.😭 دلتون که شکست و اشک‌تون که جاری شد، التماس دعای فرج... ❤️‍🔥زیارت مجازی مزار شهید حاج یونس زنگی آبادی 👇🏻 http://virtualtour.takapooco.ir/virtualtours/zangiabadaramestan/index.html 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۲ آبان ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 دو روز مانده تا عاشورا سال 94 همرزمانش به وحید می گویند: «بیایید تا شروع عملیات به زیارت امام حسین (ع) برویم و برگردیم.» وحید قبول نمی کند و می گوید: «امروز کربلا همین جاست و من جای دیگری نمی روم. آیا در زمان حیات شهید خود به این نکته توجه داشتید که آنها از اولیاء الهی به شمار می‌روند؟ شهیدی که در سوریه، عراق و در هر مکان و زمانی، شهید شده باشد همانند این است که جلوی در حرم امام حسین (علیه السلام) شهید شده است؛ چراکه اگر این شهیدان نبودند، اثری از حرم اهل بیت(ع) نبود. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار وحید نومی گلزار «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ✨يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ✨يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ✨يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ♥️باب‌الحوائج، ضامن‌آهو، جوادالائمه، هادی‌الائمه🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
✨﷽✨ 🥀هفدهمین چله‌ی توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و برای نجات از ‌ 💚چله آیةالکرسی💚 برای بازگشت آرامش به دل‌های‌مان حیا به بانوان سرزمین‌مان غیرت به مردهای سرزمین‌مان برآورده به خیر شدن حاجات‌مان به «شهدای راه قدس» 💔❤️‍🔥 متوسل می‌شویم.🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع: 🖤هشتم آبان‌ماه؛ همزمان با شهادت شهید حسین فهمیده💔❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۷۶ 🌾 پاسخ یک نذر اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد …  و من به تک تک اونها گوش کردم … و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم… وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد … – هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه … اما حقیقتا خوشحالم … بعد از چهار سال و نیم تلاش … بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید … از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم … ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم …از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود …  و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی …  و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن … برگشتم خونه …  و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم … بی حال و بی رمق … همون طوری ولا شدم روی تخت … — کجایی بابا؟ … حالا چه کار کنم؟ … چه جوابی بدم؟ … با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ …  الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم … بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی … بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم …  …  اول به و بعد به توسل کردم…  گفتم هر چه بادا باد … سپارم … اما هر چه می گذشت …  محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت …  تا جایی که ترسیدم … – خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ … روز چهلم از راه رسید …  تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم.. و بخوام برام استخاره کنن …  قبل از فشار دادن دکمه ها …نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم … – خدایا! … اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه … فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام …   … و دکمه روی تلفن رو فشار دادم … 🌟” همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم … بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم … تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست …ولی ما آن را قرا دادیم که به وسیله آن … هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم … و تو مسلما به سوی راه راست می کنی “ سوره شوری … آیه 52 و این … پاسخ نذر 40 روزه من بود … ادامه دارد ... ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥هرگز از کشته شدن در راه خدا نهراسید. نماز جمعه و جماعت را زنده نگه دارید که دشمن از جماعت می‌ترسد. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید محمد نصیری 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جارو زدن مسجد توسط شهید سلیمانی با لباس خادمی 💔سفارش شهید سلیمانی در مورد مسجد 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥خلبان شدن ما از عنایات خدا بود... منش شهید بابایی در هنگام تحصیل در آمریکا، به نحوی بود که سبب شد بسیاری از اساتید وی از نوع برخورد او تعجب کنند. چراکه او در عین جوانی خود را از تمام تعلقات مادی غرب دور نگه داشته بود. شهید بابایی در سال ۱۳۴۹ برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می‌بایست هر دانشجوی تازه وارد به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد. در ظاهر هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند؛ ولی واقعیت چیز دیگری بود. چون عباس در همان شرایط نه تنها واجبات دینی خود را انجام می‌داد بلکه از بی‌بندوباری موجود در جامعه غرب پرهیز می‌کرد. هم اتاقی او از ویژگی‌ها و روحیات عباس می‌نویسد بابایی فردی منزوی در برخوردها و نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است و از نوع رفتارش پیداست که او نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیدا به آداب و سنت ایرانی پایبند می‌باشد. همچنین گفته بود که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او، نماز و دعا خواندن عباس بوده است. گزارش‌های آن آمریکایی بعدها باعث شد تا گواهینامه خلبانی به او اعطا نشود و این درحالی بود که او بهترین نمرات را در رده پروازی به دست آورده بود. روزی در منزل یکی از دوستان راجع به چگونگی گذراندن خلبانی‌اش از او سوال کردم. او در پاسخ گفت: خلبان شدن ما هم از عنایات خداوند بود. ✍🏻به روایت سرهنگ ولی‌الله کلاتی 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۳ آبان ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 شهید اسحاق احمدی گالشی متولد شهرستان شهید پرور سوادکوه شمالی در استان مازندران است. ایشان در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد. او در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع راهنمایی به پایان رساند. اسحاق احمدی سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۵۹/۸/۳ هجری شمسی در منطقه ماهشهر / آبادان شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید احمدی پس از تشییع در گلزار شهدای گاشکلا به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار اسحاق احمدی گالشی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🤲🏻ای ابا محمّد، ای حسن بن علی، ای پاک‌نهاد عسگری، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به‌سوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن؛ ♥️الهی امروزمون متبرک باشه به نگاه خاص امام حسن عسکری(علیه‌السلام) و تک تک حاجات دل‌های شکسته‌‌مون با توسل به ایشون روا بخیر بشه.🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
هدایت شده از یادِ شهدا
✨﷽✨ 🥀هفدهمین چله‌ی توسل به شهدا تعجیل در ظهور عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و برای نجات از ‌ 💚چله آیةالکرسی💚 برای بازگشت آرامش به دل‌های‌مان حیا به بانوان سرزمین‌مان غیرت به مردهای سرزمین‌مان برآورده به خیر شدن حاجات‌مان به «شهدای راه قدس» 💔❤️‍🔥 متوسل می‌شویم.🤲🏻 🎁هر روز هدیه به یک شهید والامقام ✅ تاریخ شروع: 🖤هشتم آبان‌ماه؛ همزمان با شهادت شهید حسین فهمیده💔❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/609943782Cb426596ccf
🌾 رمان (بدون تو هرگز) 🌾قسمت: ۷۷ (قسمت آخر) 🌾 مبارکه ان شاء الله تلفن رو قطع کردم …  و از شدت شادی رفتم سجده … خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و  … اما در اوج شادی … یهو دلم گرفت … گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران …  ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد … و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد … وقتی مریم عروس شد …  و با چشم های پر اشک گفت … با اجازه پدرم … بله … هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد … هر دومون گریه کردیم …   … از اون به بعد …  هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها … روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم … – بابا کی برمی گردی؟ … توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره … تو که نیستی تا دستم رو بگیری … تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم …  حداقل قبل عروسیم برگرد … حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک … هیچی نمی خوام … فقط برگرد… گوشی توی دستم … ساعت ها، فقط گریه می کردم … بالاخره زنگ زدم …  بعد از سلام و احوال پرسی … ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم …  اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت …  اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم … حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه … بالاخره سکوت رو شکست … – زمانی که علی شهید شد و تو … تب سنگینی کردی … من سپردمت به علی …همه چیزت رو … تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی … بغض دوباره راه گلوش رو بست … – حدود 10 شب پیش …  💤علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد … گفت به زینبم بگو … من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم … توکل بر خدا … مبارکه … گریه امان هر دومون رو برید … – زینبم … نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست …جواب همونه که پدرت گفت … مبارکه ان شاء الله … دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم…  اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد …  تمام پهنای صورتم اشک بود … همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم …  فکر کنم … من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت …  عروس و داماد … هر دو گریه می کردن … توی اولین فرصت، اومدیم ایران …  پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن …  🎊🎊 مراسم ساده ای که ماه عسلش … سفر 10 روزه مشهد …  و یک هفته ای جنوب بود … هیچ وقت به کسی نگفته بودم …  اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که باشه … توی فکه …تازه فهمیدم …  چقدر زیبا … داشت ندیده … رنگ پدرم رو به خودش می گرفت … 🍂 پایان🍂 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹 ✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی ⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است. 🥀 @yaade_shohadaa