eitaa logo
حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
442 دنبال‌کننده
451 عکس
208 ویدیو
29 فایل
به نام خدا این کانال در ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ در پی وبلاگی با همین نام ( حدائق ذات بهجت ) و به نشانیِ http://www.kashmiri.blogfa.com راه اندازی شد. 💖 برای ارتباط با نگارنده کانال: @s_a_tehrani
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 کیهان‌شناخت - دلیل‌های معتبر ضد کیهان‌شناختِ ما: 🤦‍♂ ۳ و ۴. مکاشفه‌هائی در گردش زمین گِردِ خورشید و کروی‌بودنِ آن 🤦‍♂ 🌸 اکنون که دست‌مان از اثبات حسی و مستند شکل زمين و حرکت‌داشتن یا نداشتنِ آن و این‌که اگر متحرک است، آن حرکت به چه شکل است، کوتاه می‌باشد، خوب است به مکاشفه‌های اهلِ‌معرفت - به عنوان یکی از منابع شناخت - در این زمینه‌ توجه داشته باشیم؛ البته با علم و تاکید بر این‌که تعبیرِ مکاشفه‌ها، سخت و تو در توست و گاهی ظاهرش کاملاً غلط‌انداز و ضد حقیقتی‌ست که می‌خواهد نشان ‌دهد و تنها یک نکته‌ی دور از ذهن را اثبات می‌کند و چندین پیچیدگی بزرگ دیگر دارد ... 🌸 مثلاً در دو مکاشفه‌ی زیر، می‌توان احتمال داد که چون این دو نفر که مکاشفه‌ای برای آنان دست داده، بر این باور بودند که "زمین کروی‌شکل است و گِردِ خورشید می‌چرخد"، در مکاشفه‌شان نیز همین را دیده‌اند و اگر باور دیگری داشتند، مکاشفه به این ریخت، رخ نمی‌داد. 💧۳. مرحوم مهندس سیدجلال تناوش - که مقامی در معنویت داشت - گفته ‌است: یک‌بار زمانی ‌که در قم سوارِ درشکه بودم، ناگهان صدای غرش حرکت زمین به گِردِ خورشید به گوشم رسید که صدائی مهیب و ترسناک بود و اگر ادامه می‌یافت، می‌مُردم. (۱) 💧۴. مرحوم محمدحسن بیاتى گفته است: در مکاشفه‌ای که در اواخر چله‌ای در مسجدِ پیغمبرِ همدان برایم دست داد، خودم را بر روی 'کره'ی زمین حس کردم و تمام کره ( یعنی نیم‌کره‌ی جنوبی و نیم‌کره‌ی شمالی آن ) را تماماً می‌دیدم، و بر آن سیطره داشتم. در محور کره - از قطب شَمالی - ستونی از نور بود و باید تمام مردم کره، خود را بدان برسانند. بسیاری از افراد روی زمین در تاریکی به سر می‌بُردند ... و در نیم‌کره‌ی جنوبی - دور از شعاع آن محور نورانی - زندگی می‌کردند و آنان، بیشترِ اهلِ‌جهان را تشکیل داده بودند. آنان هرچه حرکت می‌کردند در تاریکی بود؛ چنان تاریکی آنها را فراگرفته بود که هیچ‌چیز را نمی‌شناختند. (۲) - - - - - - - - ۱. عارف‌ترین مهندس قرن، ص۱۰۸ و ۱۰۹. ۲. نگ: مطلع ‌اَنوار، ج۱، ص۲۱۳ الی ۲۱۶.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 کیهان‌شناخت 🤦‍♂ تا کنون می‌شنیدیم: "یکی از دلیل‌های کروی‌بودنِ زمین، این است که هنگامی‌که در ساحل با دوربین کشتی‌هائی که از ساحل دور می‌شوند نگاه کنیم، ابتدا قسمت پائینیِ آن‌ها ناپدید می‌شود و سپس بخشِ بالائی آن‌ها و هنگامی‌که به ساحل نزدیک می‌شوند، ابتدا بخش بالائی و سپس بخش پائینیِ کشتی‌ها دیده می‌شوند؛ یعنی کشتی‌ها هنگام دورشدن از ساحل، به پائین می‌روند و هنگام نزدیک‌شدن به آن، به بالا می‌آیند." 💧اما امروزه که دوربین‌های نیرومندی ساخته شده، آنچه گمان می‌رفت به پائین رفته، دوباره دیده می‌شود! اگر زمین کروی باشد، چه توجیهی برای این دیدن هست؟ 🤔 ناسازگاری این فیلم با عکسی که گفته شده فضاپیمای ژاپنی انداخته و فرستاده و زمین را کروی نشان می‌دهد، چه کنیم؟!
حدائق فقه.pdf
1.31M
🌺 نوشته‌های فقهی کانال را در فایل بالا - کنار هم و مرتب - بخوانید. 💧این نوشته‌ها نوعاً تازه و جالب است و با نگاهی به فهرست آن، می‌توان به این نکته پی برد. 💧بحثهایی مانندِ - خطائی که در اعتکاف رایج شده - تفاوت برده‌داری اسلام و غیراسلام - پاسخ به یاوه‌ی گرگیج - نظریه‌ی فقه سیاسی شیعه - حرمت حکومت زن - جایگاه مردم در حکومت اسلامی - راه اصلاح پول - حرمت پول‌ها و ارزهای دیجیتال - حرمت شرکت‌های هرمی - چاره‌ساز بودن چندزنی - تفاوت نکاح معاطاتی و ازدواج سفید که زنای محض است. - طریقیت یا موضوعیت داشتن مجازات‌های اسلامی - پاسخ به احتمال خطا در اجرای مجازات‌های شرعی - سنگسار در اسلام؛ بودن یا نبودن - علت تفاوت پاسخ‌های امامان به پرسش‌ها - پاسخ به پندارِ یکی‌بودن مبنائی از ابوحنیفه با فقه شیعه - پاسخ به اشکال دکتر س. به سخن نهج‌البلاغة درباره‌ی زن - حرمت کشتن بیمار مرگ مغزی برای پیوند اعضاء بدنش. - سفارش به سگ‌کُشی - افتضاح بزرگی که از عمل به فقه عامه برمی‌خیزد. - حقانیت حکم اعدام سلمان رشدی و پاسخ به یاو‌ه‌هائی که محسن کمالیان در این زمینه می‌گوید از کسی نقل کرده است. - مدرک‌های عیدبودنِ روز عرفه.
🌸 - پرسش: دکتر علی‌ اردشیر لاریجانی گفته ‌است: "مجلس خبرگان باید چند ضلعی شود؛ یعنی چون صِرفِ فقیه‌بودن، نشانه‌ی این نیست که وی در مسائل بین‌المللی یا مسائل اجرائی و مدیریتی هم کارشناس است، پس افراد دیگری که در این زمینه‌ها آگاه‌اند، باید در مجلس خبرگان رهبری باشند تا این‌جهات رهبر را تشخیص دهند." آیا این سخن درست است؟ 🌸 - پاسخ: سخنِ‌ خودش نیست و بیش از دو دهه‌ پیش، عبدالله نوری برای بارِ اول این‌ را به زبان آورد و همان‌ زمان، از سوی کسی این پاسخ را گرفت که "با تغییر ملاکِ فقاهت برای اعضای مجلس‌خبرگان، می‌توان این مشکل را حل کرد؛ یعنی فقیهانی که قرار‌ است وارد مجلس خبرگان شوند، باید علاوه ‌بر فقه، در تشخیصِ مدیر و مدبر و سیاستمدار و عنصر اِجرائی بودن و هر چه وجودش در رهبر لازم است، خبره باشند." 💧اما پاسخ عملی و بهتر، این است که اگر موضوع و بحث ولایت فقیه از آغاز در مرحله‌ی نظریه‌پردازی و استنباط و در مرحله‌ی عمل، به درستی مطرح شده و پیش ‌رفته بود، اکنون چنین حرفهائی را نمی‌شنیدیم. 💧آنچه در شرع، مسلَّم و قابل دفاع و حجت است، ولایتِ "اَفقَهِ‌ اَعدَل" است و این اندازه، نیاز به مهارت زیاد و توغّل در شناخت پیچیدگیهای جهان معاصر و روابط بین‌الملل ندارد. ( گرچه اگر فقیه‌ترین مجتهد، این‌ها را هم بداند، 'نُور عَلی ‌نُور' خواهد بود. ) یعنی قرار نیست - و از اول هم قرار نبود - که جامعه را فقیه یا افقه اداره کند؛ فقیهی که ولایت دارد، کافی‌ست که سیاست‌های کلان را بفهمد و خط‌دهی و جهت‌دهی کند اما اداره‌ی جامعه، کار افرادی‌ست که در رشته‌های دیگر مهارت دارند. 💧تغییرِ نظرِ اوّلی که برای آیةالله منتظری در این زمینه رخ داد، در همین ساحت بود: زمانی‌که چهار جلد کتاب درباره‌ی ولایت‌فقیه نوشت، معتقد بود همه‌کاره‌ی جامعه، باید همان مجتهدی باشد که وی شرایطش را مطابق نظر خود برشمرده بود و او را ولی‌فقیه معرفی می‌کرد اما بعداً معتقد شد جامعه را با آن دیدگاه نمی‌توان اداره کرد و ولی‌فقیه تنها باید نظارت کند و کاردانهای هر تخصص، باید جامعه را اداره کنند. 💧( رهبر پیشین و کنونی نظام نیز همین نظر را داشته و دارند و در امور فرعی، دخالت و تصرفی نمی‌کنند مگر در آن‌جا که حس کنند آن مساله‌ی فرعی، کار را به امور اصلی خواهد کشاند. ) 💧آن‌ دو نظر آقامنتظری، در بسترِ فقهِ شیعه بیان شده و هر دوی آنها با همان تعلیقه‌ای که گفته شد، معتبر بود اما وی پس از ‌آن - فِیما یُنسَبُ‌ اِلَیهِ - نظر سومی پیدا کرد که اصلاً با دو نظریه‌ی پیشش سازگار نبوده و به هیچ روی، فقیهانه و قابل اعتناء و ترمیم نیست؛ همان‌ که حکومت را از سنخ قرارداد معرفی کرده و معتقد شده ولایت برای کسی‌ست که مردم میانِ خودشان قرارداد بسته باشند که او ولایت داشته باشد!!! ( البته نگارنده تا کنون فرصت خواندن این نظریه در آثار وی را نداشته و امید دارد که ناقلان، سخنِ دروغی را به وی نسبت داده باشند. ) 💧باری؛ حقیقتاً صِرفِ تصورِ ولایتِ "اَفقَهِ‌ اَعدَل،" باعث تصدیق آن می‌شود و لُبِّ آن، چیزی جز جاری شدن احکام اسلام در جامعه نیست و ظاهراً صبغه‌ی کلامی بحث ولایت افقه، بر وجه فقهی‌اش بچربد و اگر دانش کلامیِ فقیهان بیشتر بود، این اندازه در بحث فقهی آن معطل نمی‌شدند.
💥 فقه 🌺 وجوبِ به‌زور شوهردادنِ زن منحرفِ چموش 🌺 🌸 امام‌باقر نقل کرده‌اند که امیرمومنان علی - علیهماالسلام - درباره‌ی زنی که جِهمرزی کند و چموشی بورزد [ و زیرِ بار ازدواج نرود، ] حکم کردند که پیشوای مسلمانان و حاکم شرع، او را به‌زور و اِجبار شوهر دهد و سَر به راه کند؛ همان‌گونه که شتر سرکش و چموش را با عِقال و زانوبند می‌بندند. قَضی اَمِیرُالمُومِنِینَ - عَلَیهِ‌السَّلامُ - فِی امرَاة زنَت و شردَت اَن یَربطَها اِمامُ‌المسلمین بالزَّوج کما یُربَطُ البعیرُ الشاردُ. (۱) ✍ ملاحظه‌ها: 💧باید توجه کرد که مولی‌علی این را به‌عنوان یک حکم و قانون و برای همه‌ی حاکمانِ شرع، بیان کرده‌اند؛ نه این‌که خودشان یک بار و درباره‌ی زنی چنین کرده باشند تا توهُّمِ "قَضِیَّة فِی واقِعَة" پدید آید. 💧این‌دست کارها، نوعاً در وهله‌ی نخست، وظیفه‌ی پدر و ولیِّ دختر و زن است و اگر او نبود، حاکم شرع باید آن کار را انجام دهد. 💧و روشن است که در این موارد، پدر و سرپرست دختر و زن و حاکم شرع، باید مصلحت او را در نظر داشته باشند؛ مثلاً ازدواجی را بر او اِجبار نکنند که کار و وضع او بدتر شود. - - - - - - - - - - ۱. تهذیب‌الاَحکام، ج۱۰، ص۱۵۴.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥حکایت دل ۳ 🌺 بی‌حضور او ... 🌺 💧چه مبارک است این غم، که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم، ندهم به هیچ شادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 حکایت دل ۴ 🌺 به سبب موسیقی‌اش حذف کرده بودم؛ سازنده‌ی مهربانش به پای ناسپاسی نگذاراد!
💥 کیهان‌شناخت 🌸 هنگامی که مهر و ماه را در یک زمان - مانند این عکس - در آسمان می‌بینیم، کدام سمتِ ماه باید روشن باشد؟ پس چرا آنچه دیده می‌شود با آنچه گفته می‌شود، نمی‌خوانَد؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 فیلم مربوط به تفسیر آیه‌ی "ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت" در تفسیر اللطیف - بارگذاری شده در کانال - است. 💥 دیوپای ماده پس از جفتگیری دیوپای نر را می‌خورَد! 🙈 آخوندک ماده هم پس از جفتگیری کله‌ی نرِ خود را می‌خورَد! 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 فیلم مربوط به تفسیر آیه‌ی "ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت" در تفسیر اللطیف - بارگذاری شده در کانال - است. 💥 نوزادان دیوپا پس از به دنیاآمدن، مادرِ خود را می‌خورَند!
🌺 دو صنف فوقَ‌العاده بی‌انصاف! 🌺 🌸 با حجةالاسلام ح. گ. برای دیدن مرحوم خلجا به قزوین می‌رفتیم ... 🙈 در راه - به شوخیِ جِدّی‌تر از جِدّی - گفت: "دو صنف از مردم هستند که حتی اگر پیامبری از آنان مبعوث و برانگیخته شد، نباید به او ایمان آورد: ناشران و بنگاهِ‌اَملاک‌داران! از بس که دروغ می‌گویند تا ...!" 🦋 مُفاد و مضمون جمله‌ی بانمکش را پیشتر، از خودِ بنگاهِ‌املاک‌داران و ناشران شنیده بودم. 🦋 در مَثَلهاست که "هر کس سرمایه‌ای دارد و سرمایه‌ی دَلّال، دروغ است = لِکلِّ اَحَد رأسُ مال و رأسُ مالِ الدَلّالِ الکذبُ" (۱) این مَثَل، علت وجود آن صفت در بنگاه‌دارانِ املاک را روشن می‌کند اما ناشران که دلال نیستند، دیگر چرا؟! - - - - - - - - - ۱. المُستَطرَف فِی کُلّ فَن مُستَظرَف، ص۳۰۹.
💥 این‌کتاب - یک‌سره - نکته‌های نغز و پُرمغزی‌ست که نگارنده در سال‌های طولانی، از آموزه‌های عرفانی و غیرعرفانی، سیره و سرشت، مقام‌ها و کرامت‌ها و گفتنی‌های دیگر، درباره‌ی مُرتاض بزرگِ باکرامت، مرحوم نخودکی خوانده یا شنیده است که در کتابِ "نشان از بی‌نشان‌ها" و آن کتاب دیگر که مرحوم تولّائی نوشته، نیامده بود. 💧همچنین حاوی اصلاح پاره‌ای از نکته‌های "نشان از بی‌نشان‌ها" و نکته‌هائی در تقویت برخی از نوشته‌های آن کتاب، 💧و چند گفتنیِ جالب درباره‌ی استادِ وی، حاج محمدصادق تخت‌فولادی و استادِ استادِ وی، باباسید رستم‌بیک بختیاری‌ست. 💧ویرایش دوم این کتاب، مطالب بیشتری از نگارشِ اولش دارد. ( مانند گفت‌و‌گوهای یکی از اهل سیروسلوکِ فِعلی با روح مرحوم حاج محمدصادق که خواندنی‌ و مفید است. ) 💧"در پی بی‌نشان‌ها" فنی‌تر، مستندتر، مرتب‌تر و شاید پُرمحتواتر از "نشان از بی‌نشان‌ها"ست اما کجا به پای نور و اخلاصِ "نشان از بی‌نشان‌ها" می‌رسد؟! گذشته از این‌که الفَضلُ لِلمُتَقَدِّمِ. 💧صفحه‌آرای "قصه‌ی آفتاب" این‌جا به تَأَسّی از آیه‌ی"بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى"، توانائی و هنر خود را به پای مرحوم نخودکی ریخت و شرمندگی نگارنده از حروف‌چینی و صفحه‌آرائیِ بدِ چاپ اول را به‌کُلّی شُست و بُرد. 💧طراح جلد کتابِ پیش نیز از آیه‌ی "أَ فَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ؟! بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ" الگوبرداری کرد و خیال و خامه‌اش، طرح تازه‌ای خلق کرد. او هم با مرحوم نخودکی و خدای او معامله کرد. 💧کاغذ ضَخِم و بدِ چاپ اول نیز جای خود را به کاغذ خوب و نازکی داد. 💧و اکنون 👇
👆 کتاب، در ۲۶۱ صفحه‌ی وزیری با جلد گالینگور و چاپ محدودِ دیجیتال، دوباره متولد می‌شود اما گویا بهایش - که ۳۰۰ هزارتومان باشد - کمی بیش از کتاب‌های هم‌اندازه است. گر چه خواننده پس از خواندنِ آن، حس زیان‌زدگی نخواهد داشت. 💧بااین‌حال اگر کسی چاپ اول آن را داشته باشد، می‌تواند با بازگرداندنِ آن، از بهای این‌چاپ به همان مبلغ بکاهد. 💧و اما برای تهیه‌ی آن ...
🌺 سه داستان از توجه فوری مولی‌علی و حضرت فاطمه - علیهماالسلام - به شعرهای زیبا و پُرمحتوای آئینی 🌺 🌸 اول: از کوزه همان بُرُون تَراود که در اوست. 💧 نصرالله بن یحیی ( که شیعه هم نبود! ) گفت: علی‌بن‌ابی‌طالب [ علیه‌السلام ] را در خواب دیده و به ایشان گفتم: "‌شما مکه را که فتح کردید، گفتید: 'هر کس وارد خانه‌ی ابوسفیان شود، ایمن است' اما سفیانیان وقتی در کربلا بر پسرتان چیره شدند، کردند آنچه کردند! [ یعنی شما که ذات پلید آنان را می‌شناختید، چرا در روز فتح مکه آن گونه آقامنشانه، آنها را بخشودید؟! ] " علی گفت: "‌مگر ابیات ابن‌ُالصیفی [ که او هم شیعه نبود! ] را نشنیده‌ای؟!" گفتم: "نه". گفت: "برو از خودش بشنو!" بیدار که شدم، پیش ابنُ‌الصیفی رفتم و خوابم را برایش بازگو کردم؛ ناگهان ناله‌ای کرد و آهی کشید و گریست و به خدا قَسَم یاد کرد که همین دیشب آن‌ را سروده و هنوز آن‌ را برای کسی ننوشته و نفرستاده و بل‌که اصلاً هنوز آن‌ را برای کسی نخوانده است! سپس آن ابیاتش را برایم خواند: 🦋 مَلکنا فَکانَ العَفوُ مِنّا سَجِیَّةً فَلَمّا مَلکتُم سالَ بِالدَّمِّ اَبطَحُ [ = زمانی که ما حاکم شدیم، دیدید و روشن شد که بخشودنِ دشمنان، عادت و خوی ماست. اما زمانی که دَور دست شما افتاد، آن‌قدر از ما و دیگر دشمنانتان کشتید که در همه‌ی سرزمین ابطح و حجاز، جوی خون راه افتاد! ] 🦋 وَ حَلَّلتُمُوا قَتلَ الاُساری وَ طالَما عَدَونا عَلَی الاَسری فَنَعفُو وَ نَصفَحُ [ = شما حتی کشتن اسیران ما را برای خود جائز دانستید اما ما همیشه پس از چیره‌شدن بر اسیرانتان، آنها را بخشوده و جُرمشان را نادیده گرفته و آزادشان کردیم. ] 🦋 وَ حَسبُکُمُوا هذا التَّفاوُتُ بَینَنا وَ کُلُّ اِناء بِالَّذِی فِیهِ یَنضَحُ [ = همین یک تفاوت میان ما و شما بس که "از کوزه همان برون تراود که در اوست"! ] (۲) 🌸 دوم: "قصیده‌ی‌پذیرفته" و چهار بیتِ عالی‌اش. 💧شیخ عبدالحسین اَعسم گفته: شبی پدرم: شیخ محمدعلی شعری در سوگ امام‌حسین - علیه‌السلام - سرود و آن ‌را در سجاده‌ی خود گذاشت. سحرِ همان شب، دوستِ پدرم: شیخ محمدعلی جابری ( که سخنران مشهوری بود ) آمد و در خانه‌مان را زد و گفت: "شب در خواب دیدم که به زیارت امام‌علی - علیه‌السلام - رفته‌ام. ایشان را در همان مزارشان دیدم و سلام کردم. حضرت علی - علیه‌السلام - برگه‌ای به من دادند که قصیده‌ای روی آن نوشته شده بود و فرمودند: 'این قصیده‌ در رَثای پسرم، حسین است؛ آن را بخوان.' من هم خواندمش و آن امام - علیه‌السلام - با شنیدنش گریستند. بیدار که شدم، یک بیت از آن قصیده در حافظه‌ام مانده بود که این بیت است: 🦋 قَسَت القُلُوبُ فَلَم تَکُن لِهدایَة تَبّاً لِهاتِیکَ القُلُوبِ القاسِیَة!" 💧پدرم با شنیدن این بیت، مات و مبهوت شد و رفت و از سجاده‌اش کاغذی که سروده‌اش را بر آن نوشته بود، آورد و آن‌گاه دوستش نیز با دیدنِ آن کاغذ، شگفت‌زده شد و گفت: "به خدا قَسَم این همان کاغذی‌ست که در خواب آن را امیرمومنان به من دادند!" 💧و پدرم از این خواب فهمید که قصیده‌اش از سوی امیرمومنان علی - علیه‌السلام - پذیرفته شده است و بر همان پایه، این قصیده به 'قصیده‌ی مقبول' مشهور شد." ✍ دو گفتنی درباره‌ی این چکامه: 💧۱. سُراینده‌ی این چکامه، شیخ محمدعلی اَعسم ( رفته‌ی ۱۲۳۳ق. و مدفون در مقبره‌ی ویژه‌ی آل‌اَعسم، در صحن حرم امام‌علی ) اصالتاً زبدی ( تیره‌ای از حرب ) است اما برخی به اشتباه او را اصالتاً زبیدی ( که منسوب به منطقه‌ای در حومه‌ی یثرب است ) پنداشته‌اند. 💧و برخی به اشتباه این قصیده را سُروده‌ی خودِ شیخ عبدالحسین (رفته‌ی ۱۲۴۷ق. در اثر طاعونی که در نجف گسترش یافته بود،) پسرِ محمدعلی اَعسم - که از پدرش در سرودنِ شعر ماهرتر بود - دانسته‌اند. 💧۲. از زیباترین ابیات این شعر، بیتی‌ست که خطاب به پادشاه شهیدان - علیه‌السلام - می‌گوید: 🦋 تـَبـكيكَ عَيني لا لأجلِ مَثُوبَة لـكِـنّـَهـا عَينِي لِأَجلِكَ باكِيَة [ = اشکم برای تو روان است اما نه برای پاداش و به امید رسیدن به چیزی. بل‌که با شنیدن مظلومیت تو، خود بخود گریه‌ام می‌گیرد؛ فارغ و آزاد از هر پاداش و وعده‌ای. ] 🦋 و ابیاتی که در ادامه می‌گوید: وإذْ أَتَتْ بِنتُ النَبِيِّ لِرَبِّهَا تَشكُو وَلا تَخفَى عَليهِ خَافِيَة رَبِّ انتَقِم مِمَّنْ أَبَادُوا عِترَتِي وَسَبَوا عَلى عُجُفِ النِياقِ بَنَاتِيَه وَاللهُ يَغضَبُ لِلبَتولِ بِدونِ أنْ تَشكُو فَكيفَ إذَا أَتَتهُ شَاكِيَة؟! [ = خدا که از خشمِ پنهان و نگفته‌ی حضرت فاطمه، غضبناک می‌شود، زمانی‌که آن بانو در قیامت لب به شکایت باز کرده و آشکارا از ستمهائی که بر فرزندانش رفته، تَظَلُّم کند، چه خواهد کرد؟! ] 👇
👆🌸 سوم: چرا عائشه را مادر خواندی؟! 💧یکی از آلوسی‌های بغداد در ردّ شیعه چیزهائی گفته بود و آیةالله سید محمدباقر حجت طباطبائی حائری ( رفته‌ی ۱۳۳۱ق. ) به زبان نظم، پاسخ او را داد اما چون نمی‌دانست که امیرمومنان علی - علیه‌السلام - طبق تجویزِ پیامبر، عائشه را پس از ایشان طلاق داده و وی را از شرف "اُمّ المومنین" بودن ساقط کردند(۲)، در آن نظمش عائشه را "مادر" خطاب کرده بود. 💧همان شبِ سرایش آن نظم، شیخ جابر در خواب، حضرت فاطمه - علیهاالسلام - را دیده بود که به وی می‌فرمایند: "برو به سیدمحمدباقر بگو: چرا از عائشه به عنوان 'مادر' تعبیر کرده است؟!" ( یا طبق نقلی دیگر می‌فرمایند: به او بگو: "کسی که مادری مانند من دارد، عائشه را مادر نمی‌خوانَد!" و طبق نقلی دیگر می‌فرمایند: "من مادرِ تو هستم اما تو در شعرت عائشه را مادر خطاب کردی!" ) شیخ جابر، اولِ صبح به خانه‌ی سیدمحمدباقر آمده و می‌پرسد: "آیا تو در شعرت عائشه را مادر خوانده‌ای؟" او می‌گوید: "بله؛ در نظمی که در پاسخ آلوسی دارم می‌سازم، دیشب در بیتی چنین کردم اما هنوز آن را برای کسی نخوانده‌ام!" آن‌گاه شاعر به گریه افتاده و شعرش را اصلاح می‌کند؛ یعنی بیتِ 🦋 فَیا اُمَیما! سَبُّکَ مُحَرَّمُ لِاَجلِ عَین اَلفُ عَین تُکرمُ [ = ای مادرِ عزیز! دشنام به تو حرام است؛ زیرا گاهی برای احترامِ یک چشم، هزار چشمِ دیگر، احترام می‌شود! ] را تبدیل می‌کند به این بیت: 🦋 فَیا حُمَیرا! سَبُّکَ مُحَرَّمُ لِاَجلِ عَین اَلفُ عَین تُکرَمُ (۳) 💧عبارتِ "لِاَجلِ عَین اَلفُ عَین تُکرَمُ" مَثَلی در زبان عربی‌ست که ناظم آن ‌را در شعر خود به کار برده است. 💥 ملاحظه: 💧یکی از نکته‌ها‌ی مشترک در هر سه روی‌دادِ بالا، این است که خوابِ مربوطه را کس دیگری - غیر از شاعر - دیده است و "یکی از علت‌ها"ی این‌که در خواب به خودِ شاعر نگفته‌اند، این است که وی گمان نکند چون فکر و ذهن خودش، درگیرِ آن شعر و موضوع بوده، لابد خوابش دنباله‌ی ذهنیات خودِ وی و برخاسته از ضمیرِناخودآگاهِ اوست. یعنی هنگامی‌که فردی کاملاً بی‌خبر از ماجرا خواب می‌بیند، شنونده اطمینان می‌یابد که خواب، حقیقی و راست است. 💧و علت‌های دیگری نیز دارد ... - - - - - - - - - ۱. قاموس‌ُالرجال، ج۱۲، ص۱۰۰ و ۱۰۱. ۲. زهرالربیع، ص۱۸۵. ۳. نگ: افکار و آمال، ص۳۹۴ و ۳۹۵ و ترجمه‌ی محمد بیستونی بر مجمع‌البیان، ج۲۰، ص۲۲ (پاورقیِ مترجم) و جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۴۴۲ و ۴۴۳.
🌺 برای خرید و دریافتِ کتاب با آقارحیم عطائی ۰۹۳۰۷۴۹۳۳۶۶ تماس بگیرید. 💧بهای کتاب، کمتر از ۴۰ تومان است اما هزینه‌ی پُست با شما. 💧شماره‌ی کارت ایشان: بانک صادرات ۶۰۳۷۶۹۷۶۲۴۶۹۳۷۰۸
🌺 در قم هم می‌توانید از بوستان کتاب ( واقع در چهارراه بیمارستان )، قفسه‌ی ۷۵، کتاب بالا را تهیه کنید. 👇
👆🌺 افزوده‌هائی بر کتابِ "قصه‌ی آفتاب" 🌺 🌸 سبحانَ‌الله! هر چه انسان می‌نویسد، نیازمند ویرایش و افزایش است. 💧اگر روزی توفیق ویرایش تازه‌ای بر "قصه‌ی آفتاب" دست داد، دست‌کم سه نکته را باید به آن افزود: 💧۱. برای کرامتِ "فروش خانه‌ای از بهشت" از سوی آیةالله مقیم زنجانی که سه شاهد و مانند برای آن آورده شد، (ص۴۹ تا ۵۳) داستان فروش خانه‌ای از بهشت برای خواجه‌جان، از سوی امیر سیداحمد لاله، در اِزای خانه‌ای که خواجه‌جان برای محمود مراغه‌ای خرید، (۱) افزوده شود. 💧۲. ادعای پشیمانی آیةالله میرزا محمدتقی شیرازی از جهادِ مسلّحانه، زمانی‌که شنیدند مسلمانان هم کشته و شهید شدند،(۲) به ص۱۰۱ افزوده شود. 💧۳. هم نظربودنِ آیةالله سیداحمد خوانساری با شیخ مقیم در نجس دانستنِ آهن - بنا بر احتیاط واجب - (۳) افزوده شود. 💧۴. اصلاح‌های خردی مانندِ "حلیمه با پسر عمویش" (ص۱۴۵) که نوشته شده: "با دختر عمویش"! اِعمال شود. 👈 گرامیانی که کتاب را دارند، هم اکنون این سه نکته را در آن بیفزایند و واژه‌ی 'دختر' را "پسر" کنند. - - - - - - - ۱. ر...، ج۲، ص۱۷۲و۱۷۳. ۲. افکار و آمال، ص۸۴و۸۵و۸۷. ۳.؟
💥 به خواست خدا به زودی جائی در قم، برای خرید "در پی بی‌نشان‌ها" معرفی خواهد شد.
💥 فایلهای قدیمی در ایتا باز نمی‌شود. اگر فایلی این جا باز نشد، به نسخه‌ی تلگرامی این کانال، با همین نام ( حدائِقَ ذاتَ بَهجَة ) رفته و از آن استفاده کنید.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 آنان که علی خدای خود پندارند، کُفرش به کنار، عجب خدائی دارند! - - - - - - - - - 🤦 آخر این موسیقی نامبارک چیست در این کلیپها؟!
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 عربی ... ترکی ... چه فرقی می کنه؟ 🦋 با هر چه رود، نام تو را می‌توان سرود
💥 پرسش از خوانندگان ( ۱۸ ) 🌸 لطفاً منبع این داستان را یافته و به بنده معرفی کنید: 💧جاء رجل إلى قصر الحَجّاج بن یوسُف و طلب مقابلتَه؛ قال له الحارس: "الحَجّاج ماتَ." عادَ الرّجل بعدَ ساعة و كرّر الطّلب ثانيةً؛ قال له الحارسُ: "قلت لك الحَجّاج ماتَ." ثمّ عادَ الرّجل ثالثةً و كرّر الطّلب؛ قال له الحارسُ: "ألا تفهمُ؟! الحَجّاج ماتَ." قالَ الرّجل: "أفهم لكنّني أستمتعُ بسماعِ الخبر عدّةَ مرّات."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 مرحوم آیةالله کشمیری ( ۹ ) 🌺 🌸 با کلاه عکسم را برندارند! با عمامه [ فیلم و عکس بردارند. ] 🌸 سوره‌ی توحید، سوره‌ی امیرمومنان علی - علیه‌السلام - و ذکر ایشان است. هر کس آن را در روز یا شب، ۱۰۰۱ بار بخوانَد، و هدیه به روح امیرمومنان کنَد، خدا وی را دوست خواهد داشت. 💧پیامبر فرمود: مثَلِ علی، مثَلِ سوره‌ی توحید است ... (۱) - - - - - - - - ۱. اِحقاقُ‌الحقّ و اِزهاقُ‌الباطل، ج۵، ص۶۱۹ به نقل از چند منبع.
💥 گزارش کتاب ( ۹ ) 🌸 - پرسش: آیا کتاب‌های آقاصداقت که درباره‌ی آیةالله کشمیری نوشته، معتبر است؟ 🌸 - پاسخ: روزی آیة‌الله کشمیری - بی‌مقدمه - نزد یکی از شاگردان خود، فرمودند: "به صداقت بگوئید [ پس از درگذشتم، ] درباره‌ی من کتاب ننویسد؛ یک نفر پیدا خواهد شد و خواهد نوشت." آن شاگرد عرض کرد: "پس این را بر کاغذی بنویسید؛ زیرا او از بنده نخواهد پذیرفت." و کسانی که برای آوردنِ کاغذ و قلم رفتند، مشغول چیزهای دیگر شدند(!) و به این فرمایش مرحوم کشمیری به همین سادگی بی‌اعتنائی شد! 💧و پس از این‌که آقاصداقت نخستین کتاب خود را چاپ کرد، مرحوم شیخ محمدهادی مروی وی را سرزنش کرد و به او گفت: "آقا [ ... ] و آقا [ ... ] باید درباره‌ی آیةالله کشمیری کتاب می‌نوشتند؛ نه تو!" 💧و این سخن، بر آقاصداقت سخت آمد؛ چه آن‌که مدت‌ها پس از آن، هنگامی که بنده به وی زنگ زده و از لزوم اصلاح کتاب‌هایش سخن گفتم، در گرگان بودنش را بهانه‌ کرده و تمکین نکرد. 💧نوشته‌هایش درباره‌ی مرحوم آیةالله کشمیری نیاز به اصلاح دارد و همچنان که می‌بینید، حتی سخنان مکتوب بنده درباره‌ی آیةالله کشمیری را با کمی تحریف نقل کرده (‌ مانند نقل داستان پذیرائی بابا رکن‌الدین ) که البته علت تحریفش هویداست. 💧سخنان دیگران را نیز تحریف کرده است؛ مانند داستان دروغِ دیدار مرحوم حداد با مرحوم مجتهدی؛ که البته با این‌که بنده و دیگران، نادرستی‌اش را در "زمهرافروخته" و کتاب‌های دیگر، بیان کردیم و خود آقاصداقت هم دانست و در کتاب بعدی‌اش نوشت اما تیری بود که از کمان پرتاب شده بود و دیگر نمی‌شد به جای خود برگردد و هنوز هم برخی می‌پندارند درست است! 💧یا سنجشی که بنده از زبان آیةالله کشمیری میان مقامات معنوی آیةالله قاضی و آیة‌الله محمدحسین اصفهانی نقل کرده بودم و چون برای وی باورکردنی نبود، نشنیدن خودش را عامل نادرستی آن پنداشت و نوشت (!) که بنده هم در ویرایش سوم "زمهرافروخته"، ص ۱۰۱ ( پاورقی ) متذکر شدم که در راستی صدور آن از آیةالله کشمیری، هیچ شکی نیست و صرف شگفت‌بودن آن، نباید باعث تشکیک در راستی نقلش شود. 💧نکته‌ی دیگری را هم به نقل از یکی از شاگردان آیةالله کشمیری نوشته است که وقتی از آن شاگرد پرسیدم، گفت: "سخن مرا درست و دقیق نقل نکرده است" و هنگامی که به آقاصداقت این مورد را گفتم، گفت: "من همان هنگام که وی آن نکته را می‌گفت، در حضور خودش می‌نوشتم"! ( حالا کدام‌یک اشتباه کرده؟ خدا می‌داند اما به هر حال، اکنون می‌دانیم که آن نکته درست و دقیق نقل شده است. ) 💧و باز هم از این‌دست خطاها در نوشته‌های او هست اما با همه‌ی این حرف و حدیث‌ها، باید برای همین‌هائی هم که نوشته و در دسترس ما قرار داده، سپاسگزارش بوده و برای او رحمتِ خدا را بخواهیم.