👆🌺 ملاحَظات:
سه نکته در داستان شفایافتن حاج ماشاءالله، گفتنی ست:
💧۱. علت زودتر شفاندادن وی، دست کم این دو تاست:
الف: خود این افراد آمادگی های روحی لازم ( مانند پاکیزه شدن و ناامیدی از همه ) را در اثر تحمّل انواع سختیها بیابند.
ب: همگان ( خودش و اطرافیان و اطباء ) ببینند که از هیچ کس کاری ساخته نیست تا پس از عنایت و کرامت، کسی کوچکترین شک و تردیدی در معجزه بودنِ آن عنایت نکند.
💧۲. آن کبوتر احتمالاً فرشته ای بوده که به آن شکل نمایان شده؛ نمونه های دیگری هم از این تَجَسُّد گزارش شده است؛ مثلاً
دو پرنده ی سفید هم آمدند و وارد کفن ابن عباس شدند که فقه او بودند ( رجال کشی ) و یک پرنده هم از کفن او بیرون آمد و رفت تا از دیده ها پنهان شد. ( اختصاص )
و هنگام دفن ابن الفارض ( با این که عامی بود ) مرغان سفید و سبزی هم دیده شدند که بر وی نماز می گزاردند و پس از نماز نیز مرغ سبز بزرگی از میانشان آمد و زیر تابوت وی نشست و سپس به دیگر مرغان پیوست و تسبیح گویان پرواز کردند و از دیده ها پنهان شدند. (خ...، ج۱، ص ۴۳۷)
و "مُلّاالله یار" نیز - با این که خُل وضع بود - گاهی حرفهای عجیبی می زد؛ از جمله روزی به پرندگانی که پرواز می کردند اشاره کرد و گفت:" مجتهد اردبیل وفات کرده و اینها برای تشییع جنازه او می روند. " و بعداً معلوم شد درست در همان تاریخ که او می گفت، حاج میرزا محسن اردبیلی وفات کرده بود! ( جرعه ای از دریا، ج۴، ص ۵۷۵ )
و موکَّلانی هم پس از ریاضت مرحوم جعفرآقا مجتهدی به شکل پرنده ظاهر شده و به سینه ی ایشان رفتند ( لاله ای از ملکوت، ج ، ص )
و چند سال پیش پرنده ی عجیبی وارد حرم حضرت معصومه - علیهاالسلام - شد و مدت زیادی آن جا بود و چیزی هم نمی خورد ...
💧۳. و برای غریب ندانستنِ دیدنِ دو دستِ قطع شده ای که در داستان او بود، به یادم آمد که
🌺 شبی پس از نماز عشاء که تا خانه ی مرحوم آیه الله بهجت همراهشان رفتم - و به گمانم ماه محرم و صفر بود - دم در، چند نفر پسری ۱۰ - ۱۲ ساله که کمی هم مضطرب به نظر می رسید، را آورده و به ایشان نشان داده و گفتند:" این طفل ادّعا می کند در [ هیات و ] مجلسِ عزا، [ دو ] دستِ بریده شده دیده است و ... "
حضرت آقابهجت فرمودند: " بله؛ امکان دارد. ( یا فرمودند: بعید نیست. )"
طفل با شنیدن این کلام آقابهجت از حال رفته و غش کرد و همراهانش او را بر دست گرفته و بردند.
44.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 عزاخانه ی مورد عنایت سیدالشهداء علیه السلام 🌺
🌸 این خانه که حدود ۱۸۰ سال پیش برای مرحوم سید عبدالله برقعی بود، از همان زمان تا کنون که به پسر و نوادگان او به ارث رسیده است، هر ساله در سیزده روز اول محرم، از اول صبح تا اذان ظهر شاهد برپائی عزا و مآتم شهادت و مصیبتهای امام حسین علیه السلام بوده است.
🌸 همان جائی ست که وقتی مرحوم سیدمصطفی برقعی دلواپس دیر رسیدن مزد منبریها و مرثیه خوانهایش بود و به همین منظور در دل با امام حسین نجوا می کرد، ناگهان دید دو - سه نفر از سوی مرحوم جعفرآقا مجتهدی پولی را که دقیقاً به اندازه ی نیاز بود، آورده و به وی دادند و گفتند: ساعتی پیش، در محضر آقا مجتهدی بودند که ایشان چند لحظه سکوت کرده و سپس گفتند: " امام حسین می فرمایند: عزاخانه ی ما را دریابید! " ( د ...، ج ۱، ص ۱۱۶ ).
💧 همه ی عالمان ربانی ( حضرات آیات: خمینی و بهجت و طباطبائی و ... رضوان الله علیهم ) در مرثیه ی این جا شرکت می کردند و نگارنده هم در سالهای دور، همراه آیه الله حسن زاده به این جا آمد و آن را شناخت.
💧همان خانه ای ست که از علامه طباطبائی نکاتی درباره اش در " زمهرافروخته، ص ۲۲۷ و ۲۲۸ " آمده است و آن اتاقی که نزدیک به دو قرن شاهد اشکهای عزاداران امام شهید بوده، هنوز به همان صورت و با همان آجرها برپاست؛ خودش حرم امام حسین شده ...
💧با کمال تاسف، این جا هم دچار برخی از آفات مجالس عزا ( مانند اختلاط مرد و زن - بویژه هنگام پخش ناهار - و سخنرانیهای غالباً کم محتوا ) ست که ان شاء الله با درخواست شرکت کنندگان از نسلی که هم اکنون خانه در ملک 👇
👆آنهاست، زدوده شود.
💧خانه ی بُرقعی در " قم، گذرخان، کوچه ی کلاه فرنگی " قرار دارد.
در فیلم بالا نشانی دقیقش برای کسانی که مسجد آیه الله بهجت را می شناسند، به تصویر کشیده شده.
یا مُحسِنُ قَد اَتاکَ المُسِیءُ! 👇
🌺 حضرتش به فرزند خود ( حاج علی آقا ) سفارش اکید فرموده بود که پس از او - دهه ی اول محرم هر سال - این مجلس برپا باشد.
- - - - - - -
🌺 و چیزی از او نمانده است جز عکسی که مانند زمان حیاتش، زودتر از زمان درس و پیش از زائرانش در روضه ی خود حاضر می شود.
💧عَلَیَّ لِرَبعِ العامِرِیّهِ وَقفَه
یُمِلُّ عَلَیَّ الشَّوقُ وَ الدَّمعُ کاتِبُ
وَ مِن مَذهَبی حُبُّ الدِّیارِ لِاَهلِها
وَ لِلنّاسِ فِی ما یَعشقُونَ مَذاهِبُ
💧وقفه چه باشد؟! اقامت است بِسانِ نفَس.
🖌 محرم ۱۴۴۲ ق.
🌸 اول " آقا " بودند و سپس " مرجع و عالِم " 🌸
💧 چند ماه پیش از آیه الله جوادی شنیدم که گفت: من سه نفر را دیدم که پیش از آن که مرجع و عالم باشند، " آقا " بودند و هرسه نیز شاگرد جهانگیرخان قشقائی.
💧یکی آیه الله بروجردی و دیگری حاج آقا رحیم ارباب و سومی مرحوم فاضل تونی.
- - - - - - - - -
☘ نگارنده کتابی و اطلاعات زیادی از مرحوم فاضل تونی ندارد اما از زندگی آیه الله بروجردی و حاج آقا رحیم ارباب هرچه خواندیم و شنیدیم، ترجیع بند همه اش، همین صفت آقامنشی و سرشت بلند و کریم بودن اینهاست.
واقعاً که انگار آیه الله بروجردی " آقا "ئی بود که به مرجعیت رسیده بود. ( نه مرجعی که به اقتضای مرجعیت " آقا" شده باشد یا " آقا"ئی کند. )
🌺 تُرکان پارسی گو، بخشندگان عمر اند 🌺
🌸 امسال ایام شهادت امام حسین - علیه السلام - با سالگشت درگذشت سید محمدحسین بهجت ( شهریار شاعر ) مصادف شده اند.
💧به یادم آمد که روزی در اواخر عمر شهریار، گروهی از شاعران برای دیدنش به تبریز رفته بودند و مرحوم شهریار در همان دیدار، دو بیت شعر سرود و برای آنان نوشت و در حاشیه ی آن دو بیت نیز به ضعف شدید بینائی خود اشاره کرد.
💧 و چه بیتهائی!
🌺 جز یک نَسَب که از تو به خود بسته، چیستم؟ /
من آن چنان که آل علی هست، نیستم.
اما مرا هم ای علی! از خود مَران که من، /
تا چشم داشتم، به حسینت گریستم. 🌺
- - - - - - -
💧 زبان ترکی مرحوم شهریار در این جا هم خودش را نشان داده:
" به حسینت گریستم"، فارسی نیست؛ تُرکی ست!
☘ علامه طباطبائی هم در پیش نویسِ" اصول فلسفه و روش رئالیسم " نوشته بودند: " مثلاً ما به اسب سوار می شویم"! که مرحوم بهشتی به ایشان عرض کرد: " این تعبیر، ترکی ست! " و علامه فرمود:" شما فارسها چه می گوئید؟" گفت:" می گوئیم: ما بر اسب سوار می شویم"، و علامه اصلاحش کرد اما همچنان این جمله به همان شکل ترکی - فارسی چاپ شد و ماند!
🌺 راستی: حافظ از کجا فهمید که " تُرکانِ پارسی گو، بخشندگان عمر اند " ؟
- - - - - - - -
داستان غزل " همای رحمتِ " شهریار با خوابِ آیه الله مرعشی و سپس برداشته شدن گرفتاریهای برزخ از شهریار به دعای آیه الله بهاءالدینی، پس از شنیدن آن شعر و هیاهوئی که چند سال پیش در دزدی بودن یا نبودن آن شعر به پا خاست ( که اگر آن تعالی دادنها را دزدی بدانیم، اغلب شاعران و در راس همه حافظ را باید دزد دانست! ) و حکایت شکستن 👇
👆 بُتهای پنجگانه از سوی شهریار و به گفته ی خودش ( یعنی رهائی از عشق مجازیِ سوزانِ ۱۵ ساله و ساززدن و دوستان ناباب و چیز دیگر و اعتیاد به مخدِّرات ) و آن گاه دادن کتابِ [ ... ] به وی در عوض آنها، گفتنیهای جالب زندگی اوست که قبلا ثبت شده اند.
🌺 علّت شش گوشه بودنِ ضریح سیدالشهداء علیه السلام 🌺
🌸 از یکی از دست اندرکاران ساخت ضریح تازه ی سالار شهیدان - علیه السلام - شنیدم که گفت:
💧ما در بررسیهای خود، دانستیم که ضریح شش گوشه ی پیشین را شیعیان گمراهِ " شش امامی " ساخته بودند و نمی دانستیم چه کنیم ... تا این که به حضور آیه الله بهجت - رضوان الله علیه - رسیدیم و از ایشان راهنمائی خواستیم.
آیه الله بهجت فرمودند: " شما هم شش گوشه بسازید. "
- - - - - - - -
☘ ملاحَظات:
🌸 ۱. گرچه بررسی تاریخ ضریحها جای مطالعه ی بیشتر دارد اما اگر شیعیان منحرف اسماعیلی هم ضریح پیشین را ساخته باشند، نخواسته اند شش گوشه بودنش، نماد و اشاره ای به مذهب تباهشان داشته باشد بلکه با توجه به اخباری که می فرماید:" مرقد برخی از یاران امام حسین، ( و به تصریح حضرت علی اکبر ) پائین پای ایشان است"، ظاهراً خواسته اند علامتی بر آن مرقدهای پاک باشد.
🌸 ۲. در کتابی خواندم: " مدفن حضرت علی اصغر روی سینه ی امام حسین - علیهماالسلام - است. "
و از سید ... شنیدم که گفت: برای پدر بزرگ آیه الله کشمیری دغدغه شده بود که قبر حضرت علی اصغر کجاست؛ تا این که در خواب دید امام حسین به او می فرماید: " علی اصغر روی سینه و در آغوش خودم دفن شده است. "
🌺 السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک!
🌺 وقتی کودکی و نوجوانی ات را در جائی سپری کرده باشی، انگار تا ابد برای آن جائی.
💧از کودکی تا کنون، این جا که می آیم، انگار در دوره ی قاجار هستم و ناصرالدین شاه دارد با کالسکه رد می شود و مردم برای سوار شدن به "ماشین دودی" هجوم می آورند!
💧یک تهران است و یک شاه عبدالعظیم - علیه السلام - !
💧عکس و تشرّف: شب دوم صفر ۱۴۴۲ ق.
👆🌺 اگر به دعای امام زمانت به دنیا آمده باشی، مانند شیخ صدوق می شوی: با خوش سلیقگی ۳۰۰ کتاب می نویسی، یکی از دیگری بهتر!
بعد هم جنازه ات پس از گذشت یک هَزاره، در قبر نمی پوسد و در زمان فتح علی شاه قاجار آن را به گونه ای می بینند که گویا همین دیروز وفات کرده ای!
🌺 آرامگاه مرحوم حلبی - همان که دیدگاههایش به شکل تحریف شده در جامعه منتشر شده - نیز به وصیت خودش در ورودی مزار شیخ صدوق است تا شاید امام زمان - عجل الله فرجه - وقتی به زیارت شیخ تشریف می آورند، نظری هم به او کنند.
💧عکس و تشرّف: شب دوم صفر ۱۴۴۲ ق. 👇