eitaa logo
امام زمان سینه زنی
6 دنبال‌کننده
30 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب چهارم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است خرج دو یاس او شده اشک دمادمت زینب رسید نزد برادر به ناله گفت : این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت بگذار تا شهادت این لاله های من باشد نشان عزّت من زیر پرچمت در خیمه می روم که نبینم در این زمین وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت شکر خدا شهید شدند و ندیده اند درد اسارت من و آل مکرّمت در داغ اکبرت شده موی سرت سپید من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
شب سوم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا از ما چرا همیشه جدایی امامنا در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت گردد ز دیده عقده گشایی امامنا آقا بیا که برده فراقت قرار ما بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا تازه ست زخم پلک دو چشمت ز اشک خون ابری برای خون خدایی امامنا از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود صاحب بکای صبح و مسایی امامنا حالا دگر خرابه ی شام است روضه ات تب دار داغ شام بلایی امامنا صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین در شام یا که کرب وبلایی امامنا حتما کنار عمّه درون خرابه ای خونین جگر ز رأس جدایی امامنا سر را گرفته در بغل و محتضر شده او هم نخورده آب و غذایی امامنا گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر دیدم به روی طشت طلایی امامنا بنگر که موی من شده از داغ تو سپید من را بده ز غُصّه رهایی، امامنا (عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
شب هفتم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
شب ششم محرم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای امید هل أتی'،یا حجت بن العسکری وارث خون خدا ،یا حجت بن العسکری یابن طاها العجل،شیعه شده بی تو ذلیل یا معزّالاولیا ،یا حجت بن العسکری نیست غیر از تو کسی،لایق برای رهبری شیعیان را مقتدا ،یا حجت بن العسکری از چه طولانی شده شام فراق روی تو می رسد کی انتها ،یا حجت بن العسکری شد جهنم این جهان، بی تو برای شیعیان ای بهشت قلب ما، یا حجت بن العسکری ای شه صحرانشین،خیمه به خیمه گشته ام در کجا جویم تو را،یا حجت بن العسکری هیئتت برپا شده ،آقا بیا روضه بخوان صاحب این روضه ها،یا حجت بن العسکری سوز دل را تازه کن مجلس برای قاسم است آن عزیز مجتبی،یا حجت بن العسکری بی زره رفت و شده، بال و پرش از کینه ها زخمی از سنگ جفا ،یا حجت بن العسکری ارباً اربا شد تنش ،آن پیکر صد پاره اش مانده زیر دست و پا ،یا حجت بن العسکری شد میان ازدحام، در زیر نعل اسب ها عضوعضوش جا به جا ،یا حجت بن العسکری قد کشیده قاسم و قامت کمان شد جدّ تو شد به راه او فدا ،یا حجت بن العسکری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
شب تاسوعا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن ای که عمری بی کس و تنها درون خیمه ات می کنی خون گریه هر صبح و مسا یابن الحسن دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن تیرباران شد عمویت در میان علقمه در یم خون زد ز کینه دست و پا یابن الحسن تیر از چشمش کشیده،جدّ تنهایت حسین شد قدش در علقمه از غُصه تا، یابن الحسن رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف... شب عاشورا شده آجرک الله آقا داغ تو عظمی' شده آجرک الله آقا گوئیا امشب کنار خیمه گاه کربلا خیمه ات برپا شده آجرک الله آقا شاهد اشک غریبی حسین و زینبی دیده ات دریا شده آجرک الله آقا آخرین شب از حیات نور عین حیدر و حضرت زهرا شده آجرک الله آقا لحظه های آخر عمر علی ِ اصغر و اکبر لیلا شده آجرک الله آقا ذکر جانسوز لب اهل حرم از این به بعد آه و واویلا شده آجرک الله آقا در حرم ،دلواپس و لبریز اشک وناله ها زینب کبری' شده آجرک الله آقا وای! از فردا که بیند عمّه ،دلدارش حسین بی کس و تنها شده آجرک الله آقا از غم اکبر شده پیر و کنار علقمه قامت او تا شده آجرک الله آقا عصر فردا روی تل بیند که او با قتل صبر کشته ی اعدا شده آجرک الله آقا (وا علیّا) از روی تل تا کنار قتلگاه بر لبش نجوا شده آجرک الله آقا منزل و مأوای جسم ارباً اربای حسین گوشه ی صحرا شده آجرک الله آقا کربلا تا شام ، مأنوس دل اهل حرم روی نی، سرها شده آجرک الله آقا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
گودال قتلگاه السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده او را عدو برای رضای خدا زده دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود در ازدحام کوفه و شام بلا رود باید میان هلهله ی کوچه های شام پیش همه شود سپر ِ کینه های بام باید رود به غربت ِ بازار شامیان مهمان شود به بزم شراب حرامیان خون از لبان رأس بریده شود روان در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
گریز به روضه ی صبح یازدهم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم با آه بین لاله های پرپرت پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @babollharam
گریز به روضه ی صبح یازدهم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم با آه بین لاله های پرپرت پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @babollharam
گریز به کاروان اسرا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو مظهر هر صفت خالق یکتا برسد سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد پا‌ گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد مادرش بین شرار در و دیوار هنوز منتظر مانده که از جانب صحرا برسد منتظر مانده حسین بن علی در یم خون منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
گریز به شام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف التماست می کنم بابای مظلومم بیا شیعه غرق غم شده ،ای منجی عالم بیا کار ما خورده گره با دردهای بی کسی کی به داد نوکران بی کس خود می رسی عیدها یک یک گذشت و خنده بر ما شد حرام حق بده عیدی ندارد شیعه، بی تو ای امام روضه ها تعطیل شد،درب حرم ها بسته شد حق بده از زندگی، هر نوکر تو خسته شد کی به پایان می رسد دوری تو صاحب زمان جان زهرا مادرت از دیده ها پنهان نمان یا معزّالمؤمنین ای آخرین صاحب لوا ای مه زهرا ز پشت ابرها بیرون بیا منتقم، بنگر میان غربت ِ شام بلا بین بازار است عمّه بین مشتی بی حیا منتقم ،بنگر میان محنت ِ بزم شراب خون لبهای حسین و اشک چشمان رباب روبه روی دیدگان زینب ِ قامت کمان می خورد لعل ِنخورده آب، چوب خیزران ای برای شیعیان تنها امیر و مقتدا الامان و الامان یابن الحسن آقا بیا ✍عبدالمحسن 💚https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469