eitaa logo
۰°{یابن طه}۰°
50 دنبال‌کننده
853 عکس
93 ویدیو
8 فایل
رفقا به خدا از شهدا جلو می افتید اگه سعی کنید دل امام زمان نلرزه 🌹حاج حسین یکتا🌹 ▪︎خادم های کانال▪︎ @ya_mahdi278 ↯⇩مسئول تب⇩↯ @S_kh_yamahdi کپی برداری آزاده اگه حرفی ، انتقادی بود https://harfeto.timefriend.net/833835243
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم♥️🌿
‌دوری‌از‌سخنانی‌که‌سودی‌ندارد @yab_na_taha
[امان علی (ع) ]🌿 اگر گناه کردی به سرعت ان را با توبه نابود کن ‌@ツ➣@yab_na_taha
بسم رب الشهداء و الصدیقین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب خطاب به ابومهدی مهندس در حیاط بیت رهبری: هر شب به اسم تو را دعا میکنم، ابومهدی! @yab_na_taha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••[🇮🇷🌿]••••• صداتو بلند کن بفهمم که هستی بفهمم هنوز زنده ایی و چشماتو نبستی 😭😭😭 •••[♥️]•••••ـ ツ➣@yab_na_taha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2706394743.mp3
16.98M
| 🎊✨ هم دختر طا‌هایی هم همسر مولایی ‌عالَم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی @Talabe_akas
♥️🌿♥️🌿♥️ 🌿♥️🌿♥️ ♥️🌿 🌿 و هوالعَلۍ . . نفس در سینھ‌ها محبـوس، چشمـ‌ها مثل دکمهـ‌ای دوخته به آنجا . . آنجا، جایۍ که نور به احترامِـ دو فرانور ایستاده‌بود. محبوبـ دست در دست حبیبـ . حبیبـ شادمان بود، محبوبـ امـا دل در دلش نبود. از یکـ طرف نگاھ‌فرشتگانی که لبخند بر لب در انتظار کلامے بودند که محبوبشان را امیرجھان معرفے می‌کرد، و از طرفی دیگر مردمانۍ منتظر سخنان پرشور ستودھ‌ترین فردِعالمـ بودند تا او را به جانشینی خود منصوبـ کند. اما یک نگاھ برای علے از همهـ متفاوت‌تر بود و آن چشمـ‌ دوختن هستۍاش، تمامـِ‌زندگۍاش به او، به علۍ جانش بود . . برای ابوترابـ همان یک نگاھ کافے بود. بگو اصلا همهـ آسمان و زمین به رویش چشمـ ببندند و زهرایش بر او چشم گشاید، بس بود برای دوجھانش. علی مشغول بود که ناگھان محمدامینﷺ دستـ‌ها را به سمتـ آسمان پرواز داد و طنین صداۍ روحـ‌بخشش بر تمامـ آن دشتـ گسترده‌شد و فرمود : من برگزیدھ دو جھان شما هستمـ و از حالا علۍ؏ را وصی دو جھان و امیر شما مؤمنان می‌نامم. پس بیایید و دستـ در دستـ او بگذارید و صدای هلهلھ فرشتگان را بشنوید ! و بابا علی جانِ‌ما از آن روز شد قبلھ دل‌ها و جوآنھ‌های‌روحـ‌انسان‌های دو عالمـ(: پس مبارکمان باشد این قبلهـ و این پدر˘˘!' ツ➣@yab_na_taha
"و هوالحسین"🖤 و شما روزها‌ی‌بعد چنین خواهید دید : و اشک‌ها روان، چون فراتی غم‌زده و پیکرها پراکنده، چون دانه‌های تسبیح و سرهای چون قمر بر نی‌های برافراشته و گیسوها، پریشان بر شانه طوفان غم و خون‌ها، ریخته شده چون آبی از مشک . . اینجا سرزمینی‌ست که عالی‌جناب حسین؏ نهایت لطف، نهایت مهر، نهایت عشق و نهایت هرچه بی‌نهایت است را دید و چشید و گُزید و خرید و برید و . . پرید(: اینجا همان جاست که روزی طناب‌ها گره خوردند بر دست‌های‌خسته و پاهای‌گَزیده و اشک‌های‌چکیده و بغض‌ها هم گره خوردند بر هم، گویی که اذن ندارند تراویده‌شوند برصحرای‌صورت‌‌های‌غم‌دیده. و حال ماییم و این سرزمین و عالی‌جنابان و شاهزادگانش، که چه کنیم و چه شویم چه پریم. که ببینیم چه کردند که چنین شدند که ما هم انجام دهیم و بشویم چون ابوفاضل و علی‌جانِ‌اکبر و حبیب و زهیر. و شما در روز واقعه شاهدید که رمل‌های‌تفتیده و آب‌نرسیده و شش‌ماهه‌عزیزحسین؏ و ربابۜ هر یک درحال جوشش‌اند تا ابد. اما ما چه؟ شاید خیلی‌هایمان طلوع کنیم اما بر چیزی نتابیم یا بتابیم و بسوزانیم یا . . ما آمده‌ایم که چیزی بشویم و خودمان هم این را تعیین می‌کنیم. آنها که مُهر عشق و تاثیر ابدی خورد بر پیشانی‌هایشان و مِهرشان هم شد اکسیربرای زندگی ما زمینی‌ها. ما چه شدیم؟ ما چه خواهیم شد؟ ما کجا خواهیم‌ایستاد؟ در کجای قلبِ‌این‌عالم؟ حسین؏ که شد مرکز و آهن‌ربای‌محبت را گرفت در دستانش. ما کجاییم؟ نزدیک یا دور؟ آیا در این بزم به حسین؏ و خدایش نزدیک خواهیم شد؟ این‌هارا گفتم که امشب دستانمان را گره بزنیم در دست سه ساله‌اش تا او ما را ببرد نزدیک بابای‌عزیزش و پیوندی ابدی برقرار کند بین قلب‌های‌ما . . ‌ツ➣@yab_na_taha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🎥🎙|• بکوشیدعاشق‌شوید..♥️.. ــــــــــــــــــــــــــــــ @yab_na_taha
°•به نام خداوند عاشقان حسین•°🌿 و آنها به مانند برگ‌های خزان روی زمین می‌افتند. پس از چهل روز آمده‌اند تا شکایت هجران کنند؛ تا بتوانند بی‌ضرب تازیانه و کعب عزاداری کنند؛ تا بتوانند دل‌های سوخته‌شان را با دیدن رمل‌های تفتیده آرام کنند . . آن زنان و کودکان دل‌سوخته، داغشان را مثل گوی نورانی و جاودانی دست به دست و دل به دل رسانده‌اند به ما که تا ابد عزادار حسین و هم‌سفران دلیرش بمانیم . . این داغ را بر سینه ما زدند تا نشان‌دار شویم برای مادرِآب و پدرِخاک و بشناسند ما را و بدانند که حزن و غم و مصیبت پسرشان در سینه‌های ما نامیراست؛ تا بدانند که این سینه‌های نشاندار هرسال به مقصد مبدا نشانه مشایه می‌کنند. بیشتر با پای‌تن و بعضی با پای روح و دل مسیر خانه پدرِخاک را تا پسرانِ‌مهر و ادب طی می‌کنند. یاد چای عراقی بخیر، غذاهای عجیبشان، آب‌های زرورقی درون وان‌های‌یخ، عطرهای‌مسحورکننده، موکب‌های سلامت، تعمیرکنندگان کفش و کالسکه، شربت‌ها و نوشیدنی‌های خوشمزه، آن دخترهایی که دستمال‌کاغذی تعارف می‌کردند، یاد عمودها، یاد اولین لحظه دیدار حرم ابوفاضل . . و برای کربلا نرفته‌ها یاد تصورات آمیخته به اشک بخیر . . آقای ابوفاضل ! ما سال بعد اگر نیاییم و در هوای سرزمین شما و برادر عزیزتر از جانتان تنفس نکنیم جان می‌دهیم. روح‌خسته‌ و جسم اسیر روزمرگی‌ما دیگر تاب ندارد. پای ما اربعین امسال را به آرزوی اربعین سال بعد که مشایه می‌کند سرکرد. شما را به برادرتان و مادرِآب قسم که دست تن‌مان را بگیرید و بیاوریدمان در مجاورت خودتان . . ما دلتنگیم(: دیدارمان سال بعد اربعین کربلا ان‌شاءالله .... @yab_na_taha 💚🌿