[امان علی (ع) ]🌿
اگر گناه کردی به سرعت
ان را با توبه نابود کن
@ツ➣@yab_na_taha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب خطاب به ابومهدی مهندس در حیاط بیت رهبری: هر شب به اسم تو را دعا میکنم، ابومهدی!
@yab_na_taha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••[🇮🇷🌿]•••••
صداتو بلند کن
بفهمم که هستی
بفهمم هنوز زنده ایی و چشماتو نبستی 😭😭😭
#حاجقاسم
#دوازدهدی
•••[♥️]•••••ـ
ツ➣@yab_na_taha
2706394743.mp3
16.98M
#مداحی | #عیدانه🎊✨
#آسدمجیدبنیفاطمه
هم دختر طاهایی
هم همسر مولایی
عالَم همه مجنونند
وقتی که تو لیلایی
@Talabe_akas
♥️🌿♥️🌿♥️
🌿♥️🌿♥️
♥️🌿
🌿
و هوالعَلۍ . .
نفس در سینھها محبـوس،
چشمـها مثل دکمهـای دوخته
به آنجا . . آنجا، جایۍ که نور
به احترامِـ دو فرانور ایستادهبود.
محبوبـ دست در دست حبیبـ .
حبیبـ شادمان بود، محبوبـ امـا
دل در دلش نبود. از یکـ طرف
نگاھفرشتگانی که لبخند بر لب
در انتظار کلامے بودند که محبوبشان
را امیرجھان معرفے میکرد، و از طرفی
دیگر مردمانۍ منتظر سخنان پرشور
ستودھترین فردِعالمـ بودند تا او را به
جانشینی خود منصوبـ کند.
اما یک نگاھ برای علے از همهـ
متفاوتتر بود و آن چشمـ دوختن
هستۍاش، تمامـِزندگۍاش به او،
به علۍ جانش بود . . برای ابوترابـ
همان یک نگاھ کافے بود. بگو اصلا
همهـ آسمان و زمین به رویش چشمـ
ببندند و زهرایش بر او چشم گشاید،
بس بود برای دوجھانش.
علی مشغول بود که ناگھان محمدامینﷺ
دستـها را به سمتـ آسمان پرواز داد و
طنین صداۍ روحـبخشش بر تمامـ آن دشتـ
گستردهشد و فرمود : من برگزیدھ دو جھان
شما هستمـ و از حالا علۍ؏ را وصی دو جھان
و امیر شما مؤمنان مینامم. پس بیایید و
دستـ در دستـ او بگذارید و صدای هلهلھ
فرشتگان را بشنوید !
و بابا علی جانِما از آن روز شد قبلھ دلها
و جوآنھهایروحـانسانهای دو عالمـ(:
پس مبارکمان باشد این قبلهـ و این پدر˘˘!'
#LiveLikeAli
ツ➣@yab_na_taha
May 11
"و هوالحسین"🖤
و شما روزهایبعد چنین خواهید دید :
و اشکها روان، چون فراتی غمزده
و پیکرها پراکنده، چون دانههای تسبیح
و سرهای چون قمر بر نیهای برافراشته
و گیسوها، پریشان بر شانه طوفان غم
و خونها، ریخته شده چون آبی از مشک . .
اینجا سرزمینیست که عالیجناب حسین؏
نهایت لطف، نهایت مهر، نهایت عشق و نهایت
هرچه بینهایت است را دید و چشید و گُزید
و خرید و برید و . . پرید(:
اینجا همان جاست که روزی طنابها گره خوردند بر
دستهایخسته و پاهایگَزیده و اشکهایچکیده
و بغضها هم گره خوردند بر هم، گویی که اذن
ندارند تراویدهشوند برصحرایصورتهایغمدیده.
و حال ماییم و این سرزمین و عالیجنابان و شاهزادگانش،
که چه کنیم و چه شویم چه پریم.
که ببینیم چه کردند که چنین شدند که ما هم
انجام دهیم و بشویم چون ابوفاضل و علیجانِاکبر
و حبیب و زهیر.
و شما در روز واقعه شاهدید که رملهایتفتیده
و آبنرسیده و ششماههعزیزحسین؏ و ربابۜ
هر یک درحال جوششاند تا ابد.
اما ما چه؟ شاید خیلیهایمان طلوع کنیم اما
بر چیزی نتابیم یا بتابیم و بسوزانیم یا . .
ما آمدهایم که چیزی بشویم و خودمان هم
این را تعیین میکنیم.
آنها که مُهر عشق و تاثیر ابدی خورد
بر پیشانیهایشان
و مِهرشان هم شد اکسیربرای زندگی ما زمینیها.
ما چه شدیم؟ ما چه خواهیم شد؟ ما کجا
خواهیمایستاد؟ در کجای قلبِاینعالم؟
حسین؏ که شد مرکز و آهنربایمحبت
را گرفت در دستانش. ما کجاییم؟ نزدیک
یا دور؟ آیا در این بزم به حسین؏
و خدایش نزدیک خواهیم شد؟
اینهارا گفتم که امشب دستانمان
را گره بزنیم در دست سه سالهاش تا او
ما را ببرد نزدیک بابایعزیزش و پیوندی
ابدی برقرار کند بین قلبهایما . .
#محرم
#امامحسین
#دلنوشته
#حدیثدل
ツ➣@yab_na_taha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🎥🎙|•
بکوشیدعاشقشوید..♥️..
ــــــــــــــــــــــــــــــ
@yab_na_taha
°•به نام خداوند عاشقان حسین•°🌿
و آنها به مانند برگهای خزان روی زمین
میافتند. پس از چهل روز آمدهاند تا
شکایت هجران کنند؛ تا بتوانند بیضرب
تازیانه و کعب عزاداری کنند؛ تا بتوانند
دلهای سوختهشان را با دیدن رملهای
تفتیده آرام کنند . .
آن زنان و کودکان دلسوخته، داغشان را
مثل گوی نورانی و جاودانی دست به دست
و دل به دل رساندهاند به ما که تا ابد عزادار
حسین و همسفران دلیرش بمانیم . .
این داغ را بر سینه ما زدند تا نشاندار شویم
برای مادرِآب و پدرِخاک و بشناسند ما را و بدانند
که حزن و غم و مصیبت پسرشان در سینههای ما
نامیراست؛ تا بدانند که این سینههای نشاندار هرسال
به مقصد مبدا نشانه مشایه میکنند.
بیشتر با پایتن و بعضی با پای روح و دل
مسیر خانه پدرِخاک را تا پسرانِمهر و ادب
طی میکنند.
یاد چای عراقی بخیر، غذاهای عجیبشان،
آبهای زرورقی درون وانهاییخ،
عطرهایمسحورکننده، موکبهای سلامت،
تعمیرکنندگان کفش و کالسکه،
شربتها و نوشیدنیهای خوشمزه،
آن دخترهایی که دستمالکاغذی تعارف میکردند،
یاد عمودها، یاد اولین لحظه دیدار حرم
ابوفاضل . .
و برای کربلا نرفتهها یاد تصورات آمیخته
به اشک بخیر . .
آقای ابوفاضل !
ما سال بعد اگر نیاییم و در هوای سرزمین
شما و برادر عزیزتر از جانتان تنفس نکنیم
جان میدهیم. روحخسته و جسم اسیر
روزمرگیما دیگر تاب ندارد. پای ما اربعین
امسال را به آرزوی اربعین سال بعد
که مشایه میکند سرکرد. شما را به برادرتان
و مادرِآب قسم که دست تنمان را بگیرید و
بیاوریدمان در مجاورت خودتان . . ما دلتنگیم(:
دیدارمان سال بعد اربعین کربلا انشاءالله ....
@yab_na_taha 💚🌿