eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
589 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره به همان زندان تاریک منتقل شدند دقیقه های نفس گیر بی طاقتش کرده بود دو متهم دیگر به جمع انان اضافه شده بود نگاهش روی صورت سیاه و چنگ خورده مرد درشت هیکلی ک خوابیده بود و پر سروصدا خروپف میکرد ثابت ماند چشمانش را از روی استرس بهم فشرد و سعی کرد ارام باشد -خیلی خوب اقای معتمدی و خانوم جلالی نگاه هردو منتظر و پرامید سمت دهان سرگرد رفت -صاحب سوپرمارکتی هم شهادت داده ک شماروباهم چندبار تو اون محله دیده اون شبم ک از اون اتاق باهم دستگیر شدید طبق قانون راهی نمیمونه جز اینکه برای جلوگیری از فحشا و منکرات شمارو عقد هم کنیم اقا کمیل از شما بعیده با این سابقه ی درخشانتون -جناب سرگرد به امام زمان من بیگناهم به چشمان غمزده کمیل خیره شد شاید در اعماق وجودش اورا باور کرده بود که بیگناه است پسر سیدی ک از چهره اش پیدا بود اهل این جور خلافا نیست اما نمیتوانست به خاطر احساسات قلبی خودش قانون را نادیده بگیرد نقاب جدیت و خونسردی بر صورتش زد و گفت:چرا باید همه بر علیه شما شهادت بدن یعنی همه ی اونا با شما خصومت دارن؟ حتی اگه بیگناهی شمارو باور کنم قانون بمن این اجازه رو نمیده بدون هیچ شاهد و مدرکی بیگناهی شمارو تایید کنم این شهادت هایی ک برعلیهتون داده شده چی؟میتونم از خیرشون بگذرم؟ با شنیدن صحبت های اکبری کلافه سرش را میان دستانش گرفت طبق شهادت ان از خدا بیخبر ثابت شده بود ک انها قبلا با هم دوست بودند و ان شب هم به خواست خودشان در اتاق بودند ک توسط مامورین قبل از انکه کار از کار بگذرد دستگیر شدند! اخر چرا نمیتوانست باور کند ک چرا همه چیز برعلیه اوست او که با ان سوپرمارکتی و مرد معتاد و از همه مهم تر منصور!خصومتی نداشت چرا افراد ان مهمانی دیدن منصور را رد کردند چگونه ممکن بود منصور در رستوران باشد وقتی اورا در مهمانی دیده بود! گیج شده بود و نمیدانست باید چه کار کند با شنیدن صدای مادرش چشمانش را از شرم بست -فکر کردین شهر هرته پسر دسته گل من ک تو عمرش به یه دختر نگاه نکرده بدم عقد یه دختر خیابونی کنین مادرش وارد اتاق شد و با گریه سمت کمیل رفت و گفت:الهی مادر بمیره
کمیل خودش را در اغوش مادرش رها کرد و گفت:مامان بخدا من بیگناهم منصور منو کشوند اونجا ولی همه چیز برعلیه منه مطمئنا این شاهدارو هم منصور خریده -صددفعه بهت نگفتم با منصور نگرد ها؟ اخرشم زهر خودشو ریخت وقتی زنگ زدی گفتی چه بلایی سرت اومده داشتم دق میکردم نمیدونم کدوم نامردی به همسایه ها گفته تو محل پیچیده ک پسر حاج اقا معتمدی جانماز اب میکشه و تو پارتی گرفتنش با گریه ادامه داد:بچم نرگس جرئت نمیکنه از خونه پاشو بیرون بزاره پاهای کمیل سست شد و روی صندلی افتاد حرف مردم را کجای دلش بگذارد! عصبی رو به ازاده و پدرش گفت:اگه فکر کردین میتونین دخترتونو به پسر پاک من بندازین کور خوندین پسر من بیگناهه سرگرد اکبری گفت:خانوم اروم باشید! طبق شواهد  پسرتون و این دخترخانوم قبلا مراوده داشتند شهود شهادت دادند ک منصور اون شب مهمونی نبوده پس اقاپسر شما به خواست خودش اونجا تو اون اتاق با این دختر خانوم بوده -مگر نبردینشون پزشکی قانونی؟ کمیل صورتش از خجالت سرخ شد وبه زمین خیره شد:خدا لعنتت کنه منصور ازاده هم حالش دست کمی از او نداشت تمام وجودش ازنفرت پدرش پر شده بود فقط اوهم مانند کمیل یک سوال بزرگ داشت چرا؟ جوابش در یک کلمه خلاصه میشود:منصور سرگرد اکبری گفت:چرا خوشبختانه پاکی هردوشون ثابت شده ولی مامورین ما قبل اینکه دیر بشه دستگیرشون کردن مادرکمیل عصبانی گفت:این وصله ها به پسر من نمیچسبه اقا یعنی چی قبل اینکه دیر بشه! پسر من نوحه خون امام حسینه همه ی اهل محل رو سرش قسم میخورن الهی خیر نیبینی منصور ک پای پسرمو اینجا بازی کردی ابرو واسمون تو محل نذاشتی -اینجا کلانتریه خانوم! -کلانتریه  ک کلانتریه پسر دسته گل مردمو میخواید بدید دست این گرگا؟ پدر ازاده خمار وعصبانی گفت:دهنتو اب بکش خانوم پسرشما دخترمنو اخفال کرده و برده تو اون اتاق تا هدف شومشو عملی کنه حالا ک ابروی دخترمو  برده باید عقدش کنه مادرکمیل گفت:چی چی میگی اقا مگه کر بودی نشنیدی جناب سروان گفت پاکی پسرم تایید شده تو دختر خودتو جمع کن مهمونیا نره خودشو به پسرمردم بندازه خوبه والا میخواد دختر خودشو با چرندیاتش قالب کنه سرگرد اکبری عصبی فریاد زد:ساکت شید با همتونم... ....
💐🌿 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ عَذَّبَ اللهُ قَاتِلَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذَابَ جِئْتُکَ عَارِفا بِحَقِّکَ مُسْتَبْصِرا بِشَأْنِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ أَلْقَى عَلَى ذَلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللهُ یَا وَلِیَّ اللهِ إِنَّ لِی ذُنُوبا کَثِیرَةً فَاشْفَعْ لِی إِلَى رَبِّکَ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ مَقَاما مَعْلُوما وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ جَاها وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ لا یَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضَى سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستین ستمدیده‏اى، و نخستین کسى‏که حقّش غصب شد، صبر کردیو به حساب خدا گذاشتى تا مرگت رسید، شهادت مى‏دهم که تو خدا را ملاقات کردى. درحالى‏که شهید بودى، عذاب کند خدا کشنده‏ات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه کند، به سویت آمدم، شناساى به حقّت، و بیناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آن‏که به تو ستم کرد، ان شاء الله بر این عقیده پروردگارم را ملاقات‏ کنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زیادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت کن، که تو را پیش خدا جایگاه معلومى است، و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است، و خداى تعالى فرموده است: و شفاعت نکنند جز براى کسی که‏ او پسندد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹الهـــی به نام تو که بی نیازترین تنهایی... با تکیه بر لطف و مهربانی ات روزمان را آغاز می کنیم: الهی به امیدتو کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
به رسم ادب روزمونو با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم...🏴 اَلسلامُ علی الحُسین🍃🌹 و علی علی بن الحُسین🍃🌹 وَ علی اُولاد الـحسین🍃🌹 و عَلی اصحاب الحسین🍃🌹 ‏ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 از اون زن‌هایی که با یک دست گهواره رو تکون دادن و با یک دست جهان رو 💐 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🎧 با نوای استاد فرهمند کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398