#شعارنویسی_در_مدرسه
#راوی_رزمنده_گرامی
#علی_حیدری
من تو مدرسه مبصر کلاس و مبصر صف کلاس در حیاط مدرسه بودم. هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود و چون مردم فعالیتهای انقلابی انجام می دادند و بچه های مدرسه هم در کارهای انقلابی مشارکت می کردند. از طرف شاه یک معلم شاه دوست برای مدرسه ما فرستاده بودند که مراقب مدرسه باشد که کسی فعالیت انقلابی انجام ندهد. و من فکر میکنم که آن معلم خودش هم جزو ساواکی ها بود چون بیش از حد به شاه ارادت داشت. من یک روز روی تخته کلاس شعار مرگبر شاه نوشتم وقتی این معلم شاه دوست وارد کلاس شد و چشمش به این شعار افتاد گفت: کسی که این شعار و نوشته است خودش را معرفی کند و بعد شروع کرد به فحش دادن که منتا دیدم دارد فحش می دهد من هم آن فحش را پس خود معلم گفتم و سریع از پنجره کلاس پریدم توی حیاط و از دیوار کوتاه مدرسه پریدم توی کوچه و فرار کردم که مرا کتک نزند. چتد تا از بچه ها همزمان به دنبال من دویدند که مرا بگیرند و تحویل معلم بدهند اما تهدیدشان کردم که اگر مرا تعقیب کنند با سنگ شما را میزنم. بچه هام که خودشان با ما هم فکر بودند و من هم مبصر کلاسشان بودم دست از تعقیب من برداشتند و به مدرسه بازگشتند. بچه های انقلاب آن زمان نه تنها من بلکه اکثر مردم واقعا سری نترس و دلی پر جرات داشتند که در مقابل شاه و افرادش ایستادگی و مقاومت کردند. و این ها همه لطف و یاری خداوند متعال بود که مردم را در این کار زار یاری می داد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398