eitaa logo
یادداشت ناب
1.2هزار دنبال‌کننده
30 عکس
5 ویدیو
0 فایل
یادداشت‌های شخصی من. این یادداشت‌ها شخصی است لطفاً بدون آدرس فوروارد یا کپی نکنید. بیش‌تر تو تلگرام هستم: https://t.me/yaddashtenab
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ این تصویر نموداری است که در صدا و سیما نشان داد و به دروغ به مردم گفت: تورم در دولت شهید رئیسی بیشتر از تورم در دولت روحانی بود؛ در حالی که طبق همین نموداری که خودش داره نشون میده، تورم در دولت شهید رئیسی روند کاهشی داشته است. ✅ چند تا نکته اینجا لازمه بدونید: ۱. ما دو تا مرکز رسمی آمار اقتصادی در کشور داریم؛ یکی بانک مرکزی و دومی مرکز آمار ایران. ۲. آمار این دو مرکز با هم تفاوت‌هایی دارند که بر اساس شاخصه‌های آن عددش متفاوت می‌شود. ۳. طبق آمار بانک مرکزی تورم سال آخر روحانی ۴۶ درصد بود و تورم ماه آخر دولت روحانی ۵۹.۳ تقریاً ۶۰ درصد است. تصویر آمار بانک مرکزی رو اینجا گذاشتم، نگاه کنید؛ اینم آدرسش می‌تونید برید خودتون نگاه کنید. «اینجا» ۴. حالا خطاب به آن‌هایی که می‌گویند چرا وقتی خود شهید رئیسی گفته تورم روحانی چهل و خورده‌ای بوده، ولی دکتر جلیلی اومده میگه تورم ۶۰ درصد بوده؛ 👈 شهید رئیسی آمار سالانه رو گفتند و دکتر جلیلی آمار ماهانه رو دادند. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
✅ پست بعد رو حتماً ببینید و گوش کنید. 🎧 بخشی از سخنان دکتر ثابتی نمایندۀ تهران
هشدار انتخاباتی.mp3
6.34M
✅ برای آخرین بار هم که شده، به خاطر شهدا و به خاطر ایرانِ سربلند این ۶ دقیقه رو گوش کنید. ⛔️ این ۶ دقیقه شاید جلوی یک عمر پشیمانی به خاطر رأی‌ندادن یا رأی اشتباه‌دادن رو می‌گیره. 🎧 مدت زمان: ۶ دقیقه 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
✅ تکرار پشت تکرار 👈 این متن رو در پست بعد بخوانید:
🔹 تکرار پشت تکرار ◇ ۸ سال دوران سیاه روحانی را دیدند؛ ۸ سال نابودی فرهنگ کشور را مشاهده کردند؛ ۸ سال نمی‌توانیم را لمس کردند؛ ۸ سال دیپلماسی ذلّت را تجربه کردند؛ تا اینکه سیدی از راه رسید و یک زمین سوخته و مین‌گذاری‌شده را تحویل گرفت. ◇ خودشان (با اینکه می‌دانستند خراب کردنِ یک خانه یک ساعت وقت می‌خواهد ولی ساختن همان خانه حداقل یک سال زمان می‌برد) از آن سید مظلومان توقع داشتند، هشت سال تباهی و نابودی و ویرانی ریل‌ها و ساختارها را سه ساله حل کند و کشور را گل و بلبل تحویل دهد. ◇ با این وجود سید ابراهیم، شب و روزش را گذاشت، راحتی و آسایشش را گذاشت، آبرو و اعتبارش را گذاشت تا ویرانه‌های دولت روحانی را جمع و جور کند و تقدیری که به او فرصت نداد و ۱۶ میلیون انسانی که تلاش‌های او را نادیده گرفتند و امروز دوباره به همان بانیان وضع موجود و ادامه‌دهندگان دولت روحانی رأی دادند، شاید گمان می‌کردند که یک رأی ساده است ولی آن‌ها باید بدانند به چه چیز رأی دادند: ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند که دولت اشرافی به جای دولت پابرهنگان به قدرت برسد. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند که ادبیات چاله‌میدانی جایگزینِ ادبیات نخبگانی شود. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند یک آدم بی‌برنامه که به صراحت گفت برنامه ندارم و برنامه هفتم هم قابلیت اجرا ندارد به جای آدمی بنشیند که ۱۱ سال برای تدوین برنامه‌اش با کارشناسان و نخبگان کشور وقت گذاشت. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند کسی که ایران را قفس خواند و تا توانست از ناامیدی و سیاه‌نمایی گفت، به جای کسی بنشیند که ایران را حرم خواند و نگاهی امیدبخش به زندگی داشت. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند بیت‌المال را به دست کسانی بسپارند که روحیۀ اشرافی‌شان زبانزد عام و خاص و پرونده‌های فسادشان در بلعیدن بیت‌المال بر همگان آشکار است. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند انسان‌هایی که دغدغه‌های دینی، فرهنگی و مذهبی دارند کنار بروند و به جای آن‌ها، کسانی که هشت سال فرهنگ مملکت را تباه کردند و با تمام قدرت برای اجرای سند ۲۰۳۰ تلاش نمودند دوباره برگردند. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند دیپلماسی از موضع عزت و اقتدار را به دیپلماسی التماسی و واداده در برابر غرب بفروشند. ◇ آن‌ها با این رأی، تصمیم گرفتند دانسته یا ندانسته ایران را دوباره به دوران سیاه دهۀ نود برگرداندند و اشتباهی را که در سال ۹۲ و سپس در سال ۹۶ تکرار کردند، دوباره امروز تکرار کنند. 🔹 مشکلی نیست. ◇ ما صبر می‌کنیم و این صبر را جهاد در راه خدا می‌دانیم ولی همین‌ها فردا که نتیجۀ اشتباه خود را ببینند دوباره مقصر اصلی مشکلات را جبهۀ انقلاب می‌خوانند و ناتوانی ادارۀ مملکت را به گردن رهبر انقلاب می‌اندازند. ◇ راستی مگر سیاستمداران جبهۀ اصلاحات و وزیران دولت خاتمی و روحانی مدام نمی‌گفتند که نمی‌گذارند کار کنیم و نمی‌شود در این ساختار کار کرد، پس چرا برای رسیدن به این جایگاه این قدر تلاش کردند؟! 🔸 در هر صورت ایشان از روز «تنفیذ» رئیس جمهور ما می‌شود و ما سعی می‌کنیم با همراهی و کمک به ایشان، از هیچ تلاشی برای اعتلای «ایران عزیز» و «اسلام ناب» دریغ نورزیم.🌹 📝 کانال «یادداشت ناب» 👈 به ما بپیوندید. روی لینک بزنید👆
✅ انسان هدفمند 🔹هر انسانی که هدف دارد، باید برای رسیدن به هدفش یک برنامه مشخص و یک استراتژی معقول داشته باشد؛ این برنامه و استراتژی معقول، در ادبیات دینی تقوا خوانده می‌شود. 🔹تقوا یعنی «حرکت در مسیر هدف، یعنی پرهیز از موانعی که مانع رسیدن انسان به هدف می‌شود». 🔹بنابراین «تقوا» یک دستور برای کارهای معنوی نیست بلکه یک استراتژی عقلانی برای انسانی است که می‌خواهد به هدفش برسد. امیرالمؤمنین (ع) در کلامی فرمودند: «تقوا باعث می‌شود انسان به هدف و به آرزوهایی که در سر دارد برسد».⁽¹⁾ 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید🤚
نقاشی زندگی 🔹امروز سالگرد پدربزرگی است که وقتی کلاس سوم بودم برایم یک بسته مدادرنگی خرید؛ مدادرنگی‌ای که آن روزها شیفتۀ رنگ‌هایش شده بودم و امروز شیفتۀ درس‌هایش. 1️⃣ امروز سال‌هاست از آن هدیه می‌گذرد و من یادگرفتم که انسان‌ها در کنار یکدیگر همچون مدادرنگی هستند، نه آن رنگ سیاه به تنهایی بد است و نه آن رنگ سفید به تنهایی زیباست؛ بلکه ترکیبشان با هم قاب زندگی را زشت یا زیبا می‌کند. 2️⃣ امروز فهمیده‌ام که در اشتباهات زندگی نباید خودکار بود که یا پاک نمی‌شود یا اگر بشود اثرش می‌ماند، بلکه باید مداد بود و در برابر اشتباهات خود، مقاومت نکرد. 3️⃣ امروز آموخته‌ام که اگر بهترین مداد دنیا هم باشم، باز نیاز به تحمل رنج و سختیِ مدادتراش دارم و گرنه بعد از مدتی نمی‌توانم اثری زیبا و ماندگار در دفتر روزگار بکشم. 4️⃣ امروز آن قدر بزرگ شده‌ام که می‌دانم ملاک خوب‌بودنِ یک مداد، ظاهر آن نیست، بلکه مغزِ مداد است، پس باید به مغز و روحم بیشتر از ظاهرم بها بدهم. 5️⃣ امروز به این تجربه رسیده‌ام که در دفتر زندگی هم می‌شود نقشی زیبا کشید و هم می‌توان تصویری دردناک به وجود آورد؛ این انتخاب ماست که چه تصویری را بکشیم. 6️⃣ آری، امروز ۳۰ سال از آن روزگار می‌گذرد و من در تلاطم‌های زندگی با گوشت و خونم به این حقیقت رسیده‌ام که می‌شود بهترین مداد بود و در دست یک آدم بی‌تدبیر، فساد درست کرد و می‌شود یک مدادِ سادۀ معمولی بود و در دست یک انسان با تدبیر، بهترین اثر را به یادگار گذاشت. 👈 امروز خیلی به این نکته فکر می‌کنم که تحت تدبیر چه کسی دارم در دفتر روزگار، زندگی‌ام را نقاشی می‌کنم. 👈 یادداشت ناب
شرط هدایت 🔹 شبرنگ‌های وسط و کنارِ جاده، بهترین راهنمای راننده‌ها در دل تاریکی شب هستند، اما این نشانه‌های هدایت فقط به درد راننده‌هایی می‌خورد که نوری از ماشینشان به آن شبرنگ‌ها بتابد و الا این «شبرنگ‌های راهنما» فایده‌ای برای راننده ندارد. 🔹 در تاریکی‌های این دنیای تاریک و ظلمانی، «آیه‌های قرآن» شبرنگ‌های جادۀ زندگی هستند؛ این آیه‌های نورانی فقط برای کسانی می‌درخشند و راه را به آن‌ها نشان می‌دهند که نوری از جنس خواستن و شوق به هدایت در آن‌ها باشد و این معنای «هُدَیً لِلْمُتَّقِینِ» است که قرآن در جای‌جای آیات خود و با تعابیر مختلف بیان می‌کند. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
دو بیتی‌های ناب | پروین اعتصامی از مهرِ دوستانِ ریاکار خوش‌تر است دشنامِ دشمنی که چو آئینه راستگوست 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
شغالی به شیر گفت: «با من مبارزه کن!» 🔹 شیر نپذیرفت.شغال گفت: «نزد شغالان خواهم گفت که شیر از مبارزۀ با من می‌هراسد.» 🔹 شیر گفت: «سرزنش شغالان را خوش‌تر دارم از اینکه شیران مرا مسخره کنند که با شغالی درگیر شدم.» 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
عدالت یا مساوات 🔹«مساوات» زمانی خوب است؛ که تفاوتی در ميان نباشد، ولی اگر پای تفاوت‌ها به ميان آمد، فقط «عدالت» درست است و «مساوات» باعث ظلم به گروهی دیگر می‌شود. 🔹تفاوت‌های «ظاهری» و «روحی و روانی» میان «زن» و «مرد» به ما نشان می‌دهد که مساوی‌بودنِ احکام و دستورات دینی میان آن‌ها، نه تنها به نفع زنان نیست، بلکه ظلم به زنان و ضایع کردن حقوقِ مُسَلَّم آن‌هاست. 👈 پکیج دین را باید با هم ببینیم نه اینکه فقط به بخشی از آن نگاه کنیم. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید🤚
جملات ناب | انسان بی‌هدف برای قایق‌های بی‌حرکت موج‌ها تصمیم می‌گیرند. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
1️⃣ از صفحۀ مشخصات کانال سعی کنید فهرست پست‌های قبلی رو مشاهده کنید. 2️⃣ اگه احساس کردید مطالب‌مون مفیده، این کانال رو به دوستانتون معرفی کنید.
دو بیتی‌های ناب | نبرد عقل و عشق هر جا که «عشق» شعله زند؛ «عقل» هیزم است. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
آستانۀ تحمل ◇ حمید که تا دیروز از بازار محله می‌گذشت و تنه‌اش به تنۀ ده نفر دیگر می‌خورد عین خیالش نبود؛ چون تنومند بود و خوردن به این و آن خیلی برایش اهمیت نداشت. ◇ اما امروز که از روی موتور افتاد و دستش آسیب دید، کافیست دستِ کودکی به دستش بخورد، تا صدای فریادش تمام خیابان را پر کند. به راستی، چرا او که تا دیروز تنه‌خوردن از بزرگان برایش قابل اعتنا نبود، امروز اگر کودکی دست به او بزند صدای ناله‌اش در می‌آید؟! ■ ما وقتی از درون قوی و سالم باشیم، رفتار دیگران برایمان قابل تحمل است ولی آن‌گاه که از درون آسیب دیده و ضعیف شویم، دیگر تحمل کوچک‌ترین رفتار دیگران را نداریم و صدای فریادمان بلند می‌شود. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
مثال ناب | مشکلات زندگی مشکلات آدم مثل سایۀ آدمه هر چی آدم بزرگتره سایه‌شم بزرگتره و هر چی کوچکتره سایه‌شم کوچکتره 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
تو در درون چگونه‌ای؟! ◇ این که آب جوش؛ ◇ سیب زمینیِ سفت را نرم ◇ و تخم مرغِ نرم را سفت می‌کند؛ ◇ یعنی مهم نیست پیرامون تو چگونه است 👈 مهم آن است که تو در درون چگونه‌ای؟! 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
دو بیتی ناب | فاضل نظری فقط به خیزشِ فواره‌ها نظر کردم فرودِ آب ندیدم، فریب از این خوردم 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
کود هستیم یا عود؟! □ شما یک شعلۀ آتش را زیر «عود» و زیر «کود» بگیرید! آتش را به جان هر دو انداخته‌اید؛ اما چرا از «کود» بوی تعفنش در می‌آید و از «عود» بوی عطرش در می‌آید □ آنگاه که عصبانی می‌شوی و آتش به جان و اعصابت می‌افتد؛👇 ببین «عود» هستی یا «کود»! 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
به قول رفیقم ◇ ما بد نبودیم! ◇ بلد نبودیم 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
راز سوختن شمع 🔥شمع از انسان دلخور بود که چرا او را آتش زد و نابود کرد؛ غافل از اینکه او به خاطر آتش‌زدنِ انسان نسوخت. بلکه به خاطر ریسمانی سوخت که آن آتش را در وجودش نگه می‌داشت و اجازه نمی‌داد تا خاموش شود و کاری کرد که در نهایت، شمع ذره‌ذره آب شد و نابود گردید. 😡 آتش کینه‌ها و نفرت‌ها خواه ناخواه به جان ما می‌افتد؛ اما در ادامه این خود ما هستیم که این آتش را در دلمان نگاه می‌داریم. مقصر اصلی، ریسمان نفس ماست که اجازه نمی‌دهد این آتشِ کینه خاموش شود، تا جایی که در نهایت می‌سوزیم و نابود می‌شویم. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆
دفتر مشق زندگی 📝 امشب نوبت من است که به دخترم املا بگویم و او بنویسد؛ یا بهتر است بگویم «دیکته» بنویسد؛ واژه‌ای که در کودکی یکی از ترسناکترین واژه‌های مدرسه بود. گر چه من همیشه نمرات خوبی در این درس می‌گرفتم ولی فضای کلی این درس برای خیلی‌ها ترسناک بود. بالاخص داشتن برخی معلمانی که آن روزها تنبیه کودکان یکی از بهترین راه‌های تسکین دردهایشان بود. 📖 غرض اینکه «دفتر مشق» آن روزها گر چه مشق شبانه بود ولی برای ماهایی که عمری را پشت سر گذاشته‌ایم «دفتر زندگی» بود. دفتری بود که به ما می‌آموخت زندگی، خط‌های بسیاری دارد؛ اگر در یکی از سطرها به آخر خط رسیدی نباید زندگی را تمام شده ببینی، بلکه باید نقطه بگذاری و چشم خود را به ناکامی‌ها ببندی و از سرِ خطی جدید، دوباره شروع کنی. ✏️ حتی اگر جایی را خراب کردی و با پاک‌کن آن قدر روی آن کشیدی که آن صفحۀ زندگی‌ات پاره شد، به جای خودزنی و ناامیدی و آه و زاری، آن کاغذ پاره‌شده را از دفتر زندگی‌ات جدا کنی و با جانی دوباره مشق زندگی‌ات را در برگه‌ای جدید بنویسی. 👈 به «یادداشت ناب» بپیوندید. روی لینک بزنید👆