نکتهاي را که بايد خاطرنشان کنيم اين است که تعدد و اختلاف «اعتبارات ماهيت»، صِرفاً امري ذهني، و چنانکه از عنوان آن پيداست «اعتباري» ميباشد و هيچ منشأ عيني و خارجي ندارد و نهتنها در ازاي آنها وجودهاي عيني مختلفي نيست، بلکه اگر اصالت ماهيت هم ثابت شود در برابر آنها ماهيات متعددي هم نخواهد بود. درس۲۵آموزش فلسفه
#ماهیت
#اعتبارات_ماهیت
#آیت_الله_مصباح
بازدید کننده ای را در نظر بگیرید که با سهل انگاری و بدون نقشهای مطلوب وارد در شهر شده و درصدد بازدید از آن است. وضعیت این شخص به چه شکل خواهد بود؟ آیا جز سرگردانی و بی بهرگی چیزی نصیب او خواهد شد؟آیا این حیرت اجازه بررسی دقیق شهر را به او خواهد داد؟
حال در نقطه مقابل گردشگری را تصور کنید که با در دست داشتن نقشه ای از اماکن مهم شهر، به آسودگی وارد آن می گردد و پس از بازدیدی جامع و کسب اطلاعات لازم به سفر خود پایان می دهد.
وارد شدن در شهر عظیم علم نیز دقیقا به همین شکل است. اگر پژوهشگر، در بررسی اولیه ای که از علم دارد با توجه به اشخاص تاثیر گذار و جریان های گوناگون فکری، نقشه راهی برای بازدیدهای بعدی خود مهیا نکند، جز حیرت و سرگردانی چندباره چیزی عاید او نخواهد گردید.
#فلسفه_علم
#دوره_بندی
*منابع تحقیقی برای بحث نهضت ترجمه*
۱.نهضت ترجمه در شرق جهان اسلام
۲.میراث کلاسیک اسلام
۳.تفکر یونانی، فرهنگ عربی
۴.انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی
۵.بیت الحکمه و نقش آن در تحول و پیشرفت تمدن اسلامی
۶.علم و تمدن در اسلام دکتر نصر
۷.سیر فلسفه در جهان اسلام، ماجد فخری
۸.تاریخ فلسفه اسلامی فاخوری
#نهضت_ترجمه
🔹کتاب فلسفه معاصر ایران
♦️هرجا که آشوب در کار و بار مردم پیدا شده فلسفه و تفکر غایب بوده است.
♦️قوم و مردمی که وقت ندارند به فلسفه بپردازند شاید برای هیچ کاری وقت پیدا نکنند.
♦️فلسفه تابع سیاست نیست و اگر تابع سیاست شود دیگر آن را فلسفه نمیتوان و نباید دانست.
♦️در اصل و در آغاز، فلسفه سیاست را راه می برده است. درجایی که فلسفه و سیاست از هم جدا بوده اند، درآنجا آشفتگی و آشوب بر همه چیز حاکم است.
♦️فلسفه کانت، زبان و سخن جهان متجدد است.
جهان متجدد هم چه درست بخوانیمش و چه نادرست، وجود دارد و بر همه جا و همه چیز و همه کس به درجات احاطه پیدا کرده است.
♦️ما تاریخ درخشان فلسفه داریم، اما فلسفه ما هنوز به زبان مناسب نرسیده و رغبتی هم به یافتن آن ندارد.
♦️ما باید در فلسفه جهانی شریک شویم، فلسفه معاصر ایران با این شرکت "تحقق" می یابد.
#اردکانی
#نهضت_ترجمه از جمله حوادث مهم تاریخی است که به علت ابعاد مختلفی که در آن وجود دارد نمی توان به سادگی از آن کنار آن گذشت و بدان نپرداخت.
لذا لازم است که این نهضت را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم و به شرح و بسط آن بپردازیم، برای مثال
می توان به عنوان اولین مسئله به این مطلب توجه کرد که این نهضت یک جریان ساده تاریخی نیست، بلکه کنشی #تمدنی است، که اثرات آن را حتی تا تمدن جدید #غرب می توان پیگیری کرد.
یا می توان این جریان را از حیث #دینی مورد دقت قرار داد و پرسش کرد که نحوه تعامل #اهل_بیت_علیهم_السلام با این نهضت به چه نحو بوده؟ شکل تعامل #فلسفه و #دین در این مقطع، که همراه با اولین فلسفه ورزی های اسلامی می باشد، چه حالتی دارد؟ و...
یا با پرسش از فرآیند ترجمه و سیر گذار آن تا تفکر مستقل اسلامی به الگویی دست یافت که اکنون و در دوره دوم نهضت ترجمه( که بخصوص از زمان مشروطه شروع شده) راهنمای ما باشد و کمک کند همانطور که در آن بازه زمانی از ترجمه عبور کرده و به تمدن مستقل اسلامی رسیدیم، در این دوره نیز این مهم را تکرار کنیم.
#نهضت_ترجمه
#وجه_اهمیت
منابع دیگر برای نهضت ترجمه
کتاب بیت الحکمه نوشته جاناتان لیونز
متن مناظرات امام رضاع
تالیفات دکتر نصرالله حکمت(چون منسجم نیست در خلال برخی مباحث نکاتی فرمودند البته تاریخ فلسفه ی اسلامی هم دارند)
مدرسه ی قم و بغداد آندره نیومن
کنب تاریخی قرن ۲ و ۳
#نهضت_ترجمه
قال(خواجه): و إذا حكم الذهن على الأمور الخارجية بمثلها وجب التطابق في صحيحه و إلا فلا و يكون صحيحه باعتبار مطابقته لما في نفس الأمر لإمكان تصور الكواذب.
أقول( علامه): الأحكام الذهنية قد تؤخذ بالقياس إلى ما في الخارج، و قد تؤخذ لا بهذا الاعتبار فإذا حكم الذهن على الأشياء الخارجية بأشياء خارجية مثلها كقولنا الإنسان حيوان في الخارج وجب أن يكون مطابقا لما في الخارج حتى يكون حكم الذهن حقا و إلا لكان باطلا و إن حكم على أشياء خارجية بأمور معقولة كقولنا الإنسان ممكن أو حكم على الأمور الذهنية بأحكام ذهنية كقولنا الإمكان مقابل للامتناع لم تجب مطابقته لما في الخارج إذ ليس في الخارج إمكان و امتناع متقابلان و لا في الخارج إنسان ممكن. إذا تقرر هذا (فنقول) الحكم الصحيح في هذين القسمين لا يمكن أن يكون باعتبار مطابقته لما في الخارج لما تقدم من أن الحكم ليس مأخوذا بالقياس إلى الخارج و لا باعتبار مطابقته لما في الذهن لأن الذهن قد يتصور الكواذب فإنا قد نتصور كون الإنسان واجبا مع أنه ممكن فلو كان صدق الحكم باعتبار مطابقته لما في الذهن لكان الحكم بوجوب الإنسان صادقا لأن له صورة ذهنية مطابقة لهذا الحكم بل يكون باعتبار مطابقته لما في نفس الأمر.
و قد كان في بعض أوقات استفادتي منه - رحمه الله - جرت هذه النكتة و سألته عن معنى قولهم إن الصادق في الأحكام الذهنية هو باعتبار مطابقته لما في نفس الأمر و المعقول من نفس الأمر إما الثبوت الذهني أو الخارجي و قد منع كل منهما هاهنا. فقال - رحمه الله - المراد بنفس الأمر هو العقل الفعال فكل صورة أو حكم ثابت في الذهن مطابق للصور المنتقشة في العقل الفعال فهو صادق و إلا فهو كاذب. فأوردت عليه أن الحكماء يلزمهم القول بانتقاش الصور الكاذبة في العقل الفعال لأنهم استدلوا على ثبوته بالفرق بين النسيان و السهو فإن السهو هو زوال الصورة المعقولة عن الجوهر العاقل و ارتسامها في الحافظ لها و النسيان هو زوالها عنهما معا و هذا يتأتى في الصور المحسوسة أما المعقولة فإن سبب النسيان هو زوال الاستعداد بزوال المفيد للعلم في باب التصورات و التصديقات و هاتان الحالتان قد تعرضان في الأحكام الكاذبة فلم يأت فيه بمقنع و هذا البحث ليس من هذا المقام و إنما انجر الكلام إليه و هو بحث شريف لا يوجد في الكتب. کشف المراد ص69و70
در اینجا جناب علامه در توضیح صدق و کذب می فرمایند که بعضی از امور هم خارجی هستند و هم ذهنی و صدق ذهنی بر خارجی به معنای صحیح بودن آن است، اما بعضی از امور که صرفا ذهنی می باشند( مثل وجوب و امکان و.. از نظر ایشان) نحوه صدق آن ها به چه صورت می باشد؟ چراکه ذهن هم می تواند خطا کند و هم صحیح، مثلا تصور کند که انسان واجب است.
جناب علامه می فرماید این سوال مسئله نفس الامر را برای من پیش آورد و من از جناب خواجه در این مورد سوال کردم و ایشان فرمود نفس الامر نه ذهن است و نه خارج بلکه عقل فعال است( دیدگاه اعتبارات عقلیه می تواند یکی از گرایشات جناب خواجه به این نظریه ر نفس الامر باشد). که در اینجا جناب علامه اشکالی دارد و قانع نمی شوند
#خواجه
#نفس_الامر
زمینه های ایجاد و گسترش #نهضت_ترجمه را می توان در دو عامل کلی که هرکدام دارای زیر مجموعه هایی می باشند، خلاصه کرد:
1- بُعد #تمدنی و #حکومتی
2- زمینه های موجود در #اسلام و #مسلمین
اما مواردی که در بعد تمدنی و حکومتی مطرح می شوند عبارتند از:
. توجه خلفا از زمان #بنی_امیه و بخصوص #بنی_عباس به علم #طب و #نجوم و نیازهایی که امر دیوان سالاری در دارالخلافه ایجاد کرده بود سبب گردید اندیشمندان مختلف، با زبان های گوناگون در دربار گرد آمده و اولین ترجمه های اسلامی رقم بخورد. در این میان و به سبب عدم تفکیک علوم مختلف از یک دیگر، در کنار این علوم، علوم دیگری مثل منطق و فلسفه نیز ترجمه گشته و به مملکت اسلامی راه یافتند.
. رسمی شدن زبان عربی در زمان بنی امیه عامل دیگری بود که اندیشمندان آنزمان سعی در ارائه آثار خود به زبان عربی بنمایند و بحث ترجمه رونق بگیرد.
. گرایش بعضی از خاندان های حکومتی به این امر سبب تقویت این بحث در میان مسلمین گردید و گسترش آن را رقم زد.
. انتقال پایخت به #بغداد توسط منصور، که این امر با توجه به موقعیت شهر بغداد سبب گردید که فرهنگ های مختلف انواع مراودات را با یکدیگر داشته باشند و زمینه های بحث ترجمه شکل بگیرد.
. علاقه شخصی بعضی از #خلفا مانند #مامون به این علوم در گسترش این این امر بی تاثیر نبود و سبب رونق آن گردید.
.آخرین موردی هم که در این بخش قابل ذکر می باشد بحثی است که بعضی از بزرگان مثل جناب مجلسی صاحب بحار رحمه الله علیه مطرح فرموده اند(ج57،ص197) که خلفا به جهت معارضه با اهل بیت علیهم السلام و قرار دادن دستگاهی در مقابل دستگاه آنان به نهضت ترجمه بها دادند و به گسترش آن پرداختند.
پ.ن: لازم است در نقد صحبت آخر گفته شود که:
.اگر این جریان واقعا این نقش را داشته و تا این حد به دنبال تضعیف #ائمه علیهم السلام بوده، به چه جهت ائمه علیه السلام با اینکه حدود 150سال این نهضت در مقابل ایشان قرار داشته است نقدی از این جریان نداشته اند؟اگر واقعا این نهضت #سقیفهای ثانی است، پس نقدهای سقیفهای ائمهعلیهم السلام کجاست؟
. اصلا برفرض که خلفا این امور را در جهت باطل به خدمت گرفته باشند، اما مگر استفاده نااهلان از امور صحیح باعث اشتباه شدن آن ها می شود؟ مثلا ما بگوییم چون دائش از اسلام برای باطل خود مایه می گذارد تا آن را پیش ببرد، پس قرآن هم باطل است.
در مواجهه با این آثار باید گفت که احتیاج به بررسی دارند تا صحیح آن از غلط آن جدا گشته و مورد مطلوب قرار گیرند(دقیقا کاری که دانشمندان مسلمان در طول تاریخ کردند)، لذا نمی توان به علت غرض خلفا حکم به بطلان تام آن ها داد و آن ها را طرد کرد.
. بعض از خاندان های شیعی مثل خاندان نوبختی خود از مترجمین این دوره می باشند، و این امر می تواند مویدی بر تایید اهل بیت علیهم السلام بر این جریان باشد.
ادامه در نوشته بعد ان شاء الله
#نهضت_ترجمه
#زمینه_های_ایجاد
#عامل_دوم: ظرفیت های موجود اسلام و مسلمین
. دعوت اسلام به علم آموزی و کسب #علم از دیگر ظرفیت هایی بود که زمینه پذیرش و حتی گسترش نهضت ترجمه را در میان مسلمین ایجاد کرد، برای مثال:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِم( طلب علم بر هر مسلمانی واجب است)
.گسترش سرزمین های اسلامی و برخورد با فرهنگ های مختلف در کنار دوره تاریک حدودا 100سالهای که مسلمین در زمان بنیامیه تجربه کردند سبب گشت که ایشان تشنگی خاصی را نسبت به علوم جدیدی که در این مدت با آن ها آشنا شده بودند در خود احساس کنند و با اشتیاقی خاص و به صورت یک حرکت جمعی و نه فردی به #ترجمه متون مختلف در زمینه های مختلف دست زنند. البته این مواجهه مسلمین از روی احساس ضعف و ناتوانی نبود، چراکه ما به خوبی می بینیم که فلاسفه ای مانند #کندی یا در سطحی بالاتر #فارابی چگونه با این متون مواجه شدند و آن ها را به خدمت #تفکر_دینی خود گرفتند و در خود هضم کردند.
( البته این داستان در مورد علومی مانند ریاضیات و نجوم..ساری نیست، در این زمینه ها مسلمین واقعا با احساس کمبود و ضعف همراه بودند)
#نهضت_ترجمه
#زمینه_های_ایجاد