#استدلال_در_حکمت_عملی
برخلاف آنچه که بین ما جا افتاده که مباحث حکمت عملی حالت مشهوری دارد، جناب بوعلی در این متن تذکر می دهند که این موارد مشهوری هستند تا زمانی که حدوسطی برای آن ها آورده نشود، ایشان می فرمایند که اگر این موارد مشهوری که همه هم روی آن ها اشتراک نظر دارند را به دست یک جوانی بدهیم که دارای قوه تشخیص است ولی اولین بار است به دنیا می آید و بحث شرم و حیا و...هم مطرح نباشد، مشکلی با این مطلب ندارد که مثل شکر منعم را قبول نکند، ظلم قبیح است را قبول نکند و...، پذیرش این مطالب برای او زمانی است که برای او در این موارد استدلال آورده شود و قوم به این بحث که باید برای این موارد استدلال اورد توجه ندارد.
پس ایشان با تدکر این مطلب که این امور تا زمانی که حدوسط و استدلال برای آن ها نیاید حالت مشهوری و جدلی دارند، تذکر دادند که به این امور می شود شکل برهانی هم داد
و إن كانت المقدمات الأولى ليست ذوات وسط، بل لها وسط ما مثل أن العدل جميل و الظلم قبيح، فإنه مأخوذ في الجدل على أنه لا وسط له. و في العلوم يطلب لذلك وسط. و ربما طلب أيضا في الجدل على نحو ما يخاطب به سقراط تراسوماخوس. برهان شفا، ص225
و الذي على سبيل تسليم مشترك فيه: إما أن يكون رأيا يستند إلى طائفة، أو يكون رأيا لا يستند إلى طائفة، بل يكون متعارفا في الناس كلهم قبوله، و قد مرنوا(عادت) عليه، فهم لا يحلونه محل الشك: و إن كان منه ما إذا اعتبره المميز ، و جعل نفسه كأنه حصل في العالم دفعة و هو مميز، و لم يعود شيئا و لم يؤدب و لم يلتفت إلى حاكم غير العقل، و لم ينفعل عن الحياء و الخجل، فيكون حكمه خلقيا لا عقليا، و لم ينظر إلى موجب مصلحة فيكون بوسط لا بضرورة، و أعرض عن الاستقراء أيضا فيكون بوسط، و لم يلتفت إلى أنه هل ينتقض عليه بشيء. فإذا فعل هذا كله و رام أن يشكك فيه نفسه أمكنه الشك: كقولهم إن العدل جميل، و إن الظلم قبيح، و إن شكر المنعم واجب. فإن هذه مشهورات مقبولة، و إن كانت صادقة فصدقها ليس مما يتبين بفطرة العقل المنزل المنزلة المذكورة، بل المشهورات هذه و أمثالها منها ما هو صادق و لكن يحتاج في أن يصير يقينا إلى حجة ، و منها ما هو صادق بشرط دقيق لا يفطن له الجمهور. برهان شفا، ص65
#منطق
#مستقلات_عقلیه
#حکمت_عملی