عطر عید عبادت و طبیعت
مهدی توکلیان
کوچهها، محلهها، شهرها، عطر عید عبادت، نیایش و طبیعت را میدهند واپسین روزهای آخرین ماه شمسی و در استقبال از بهار، بوی بخشش و مهربانی در محلهها و کوچهها لبریز است و شادی کودکان در طعم نیایشهای عاشقانه مردم در شهرها پراکنده است. اذان و گلدستههای مسجدهای شهر همواره نیایش و بندگی را سر میدهند.
امسال شیرینی خرمای افطار و حلوای معطر به عطر گلاب و زولبیا و بامیه هرکدام سهمی دارند و در سفره هفت سین ایرانی با دعای ربنا، لحنی و طعمی که خود مبارک است. مردمان میهن مادری، مهربانی و محبت؛ مودت و همراهی و همدلی را در جان و دل میگسترانند و مشق عاشقی میکنند و تمرین بندگی بدون منت، مهر ورزیدن و کریمانه زیستن را تکرار میکنند تا هیچ پدری شرمنده به خانه روانه نشود و هیچ دردمندی رها ... .
شهرها و روستاهای ایران زیبا، عطرآگین از عطر ولایت و عبادت است و شهد شیرین یک ماه شوق و شور عبادت را به شهروندان بشارت میدهد. در نخستین ماه از فصل بهار، بهار صلوات بر لبها شکوفه باران است؛ هلال نعمت و احسان سر بر آسمان صاف و پاک بهاری میگذارد و بیعت با روزهای فصل بندگی را با شکوفههای بهارانه طبیعت گره میزند.بندگان خدا عید بندگی را به شادمانی بهاری نو رسیده نشستهاند، عیدی که نگاههای مهرآمیز و لبخندهای دلانگیز دلجویی انسان دوستانه و خداپرستانه را هبه میدهد.روزهای روزهداری روز مردمانی است که فراتر از فرازها و فرودهای زندگی بشری و معیارهای ظاهری انسانی خاکی در یک ماه بندگی خداوند بیهمتا، همراه همیشگی مردمان محروم میشوند. نوروز، روز اراستن و زینت کردن و گشادهرویی میان مردمان وابراز شادمانی دردیدارهاست.نوروز، روز مهر ورزیدن است نوروز، روز بخشش و ارمغانی از خوبیهایی است که در دل پروراندیم.دیدههای مشتاق ودلهای بی قراریکدیگر رانگاه وبه سرور و نور شادمانی میکنند. کودکان در میان دستها و دیدهها؛ بوسهها و شادمانیها، گم میشوند و دلهاشان به شادی و لبهاشان به لبخند پیوند میخورد و در صفهای نماز عیدانه شادی میکنند. عطر قنوتهای نماز افطار و سحر در شهر میپیچد.
دستهایمان را در مقام سپاس به آسمان بلند میکنیم و فریاد میزنیم.
اللهمَّ اَهْلَ الکبْریاءِ وَالعَظَمَة، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ.... …
خدایا رحمیکه جز ولای توام هیچ دستاویزی نیست.
خداوندا تو سزاوار بزرگی، سرفرازی، بخشندگی، توانایی، بخشایش و رحمتی. سزاوار آنی که به خاطر تو پرهیز کنیم و مرا بدان چه نیکی و سعادت است و به محمد (صلیا... علیهوآلهوسلم) و خاندانش ارزانی داشتهای بهرهمند سازی و از هر بدی که محمد (صلیا...علیهوآلهوسلم) و خاندانش را خارج ساختی، رهایی دهی، درود تو بر محمد (صلیا...علیهوآلهوسلم) و خاندانش باد.
خداوندا! از تو میخواهم بهترین چیزی را که بندگان شایستهات از تو میخواهند، و به تو رو میآورم بدان گونه که بندگان شایستهات از بدیها پناه آوردهاند.
پروردگارا ما را آنگونه قرار ده که برای ولی تو با هرکسی که با او علم دشمنی بر افروخته دشمن باشیم و هر که او را دوست دارد، دوست بداریم. و با این شیوه اطاعات و فرمانبرداری تو را آرزومندیم ای مهربانترین مهربانان!
خداوندا عذاب و خشمت را بر کسی قرار ده که با ولی تو ستیزد، امامت او را آگاهانه نپذیرد و سرپرستی ولایت و سبقت او را گردن ننهد. خدایا ما را توفیق ده تا به حرمت روزههای رمضان، در روز غمزدایی از دلهای به درد نشسته نگاههای به در بسته و جانهای از اندوه خسته شده را شاد سازیم؛ تا غمی از چهرهای بزداییم و نگاهی را به آرامش برسانیم و جان از اندوه خسته شدهای را آرام کنیم.
خداوندابه ما لیاقت عطا کن تا بدون درخواست برادران مومن ازآنها دلجویی وگرهگشایی کنیم.بااشتیاق به آنها نیکی برسانیم و توفیق تقرب به سوی خودت رابا نیکی کردن دراین روزعطا فرما! وکرامت کردن را کرم کن تا درعیدکریم وسعیدفطرکرم ورزیم.
پایان
❇️ ده ویژگی کاسبان عدالتخواهی
محسن مهدیان | همشهری
این روزها با پدیده جدیدی به نام "کاسبان عدالتخواهی" مواجهیم. "سوپرمن های دست ساز" و "بتمن های تخیلی" که تلاش می کنند قهرمان مبارزه با فساد باشند و از این دکان کاسبی کنند.
هرکس تخلف کرده است طبیعی است که باید در عدلیه پاسخگو باشد و البته نقش ما #مطالبه_مومنانه است. لذا سوال اصلی اینست که ما حق داریم افراد را بدون محاکمه وشنیدن ودیدن همه مستندات قضاوت کنیم و بدتر از آن حکم صادر کنیم و آبرو ببریم؟
با این مقدمه کوتاه لازمست مختصری درباره کاسبان اینروزهای عدالتخواهی بدانیم.
شناخت کاسبان عدالتخواهی کمک می کند مطالبه گری مومنانه را فدای خدعه خناسان نکنیم و زمین بازی آنها نشویم.
🔻کاسبان عدالتخواهی چند دسته اند.
1️⃣گروه اول پروژه بگیرهای افشاگری اند که برای دادزن از دست کارفرما صله می گیرند.
🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ این افراد اساسا هیچ معیار و مبنای مشخصی ندارند و اگر سابقه اینها را چک کنید مملو از رفتارهای متناقض است.
2️⃣دسته دوم کاسبان لایک و فالور و دیده شدن هستند. اینها پول نمی گیرند اما گدایی توجه می کنند.
🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ تولیدات اینها بدون هرگونه محتوای عمیق است. اغلب احساسی و هیجان زده اند. بیش از دو خط توئیت نمی توانند بنویسند و برای خط سوم دچار لکنت می شوند.
3️⃣دسته سوم کاسبان سیاسی اند که دو دسته اول را به خدمت می گیرند تا به قدرت و مکنت برسند.
🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ شناسائی این افراد مشکل تر از بقیه است. اما اجمالا این افراد را بیشتر در ایام انتخابات و بزنگاه های سیاسی بشناسید.
✅اما کاسبان عدالتخواهی چه ویژگی هایی دارند؟
شاخص کلان همان است که رهبری انقلاب درباره مطالبه گری فرمودند؛ اینکه مطالبه گری مذموم آنست که با دشمن مخرج مشترک پیدا کند.
🔻با این اصل کلیدی چند مورد قابل فهرست است:
1️⃣یکم. عدالتخواهی غیر اخلاقی:
این جریان برای کاسبی در عدالتخواهی هیچ حد و مرزی نمی شناسند. آبروی افراد برای آنها از بی ارزش ترین هاست و هیچ مرزی برای حریم شخصی و عمومی افراد قائل نیستند. هتک و تهمت و دروغ و غیره بماند.
2️⃣دوم. عدالتخواهی شتابزده:
هر چه دیدند و دست شان رسید، بدون تحقیق و بررسی به سرعت منتشر می کنند و به همین دلیل در اغلب موارد مورد سوء استفاده کارفرماهای سیاسی و ابرپروژه بگیرها قرار می گیرند.
3️⃣سوم. عدالتخواهی سوپرمنی:
عدالتخواهی این افراد اغلب برای ایجاد قهرمان های دست ساز است. برای همین مهمترین هدف شان دیده شدن است و جائیکه عدلیه ورود کند و بخواهد عالمانه و منصفانه قضاوت کند، زیست عدالتخواهی آنها نیست و نابود می شود.
4️⃣چهارم. عدالتخواهی فریبنده:
در این سبک عدالتخواهی یک مصداق را در فرد یا نهاد پیدا می کنند و آن مصداق را به کل تعمیم می دهند. این خطای شیطانی مهمترین ابزار برای تخطئه و حذف کامل افراد و بدتر از آن ایجاد تلقی فساد سیستمی است.
5️⃣پنجم. عدالتخواهی کاریکاتوری:
مهمترین ویژگی این گروه جابجا کردن اصل و فرع است. یک حاشیه را تبدیل به اصل می کنند تا مخاطب از ظاهر فرعیات منکر اصول شود.
6️⃣ششم. عدالتخواهی در بن بست:
پروژه نهایی این افراد القای بن بست است. اینکه عدلیه تعطیل است و نهادهای نظارتی خوابند و هیچ اراده ای برای مبارزه با فساد نیست، جز همین افشاگری های توئیتری.
7️⃣ هفتم عدالتخواهی تخیلی:
این جریان هیچ اعتنایی به واقعیت های زمانه ندارد و در یک رویای خیالی و توهمی هر نوع عقلانیتی را مصلحت اندیشی می دانند. برای این جریان، آرمان ابزار ظاهرسازی در عدالتخواهی کاسبکارانه است.
8️⃣هشتم. عدالتخواهی کور:
این جریان اساسا به ثمره اقدامش در مخاطب توجه ندارد. اینکه مخاطب دچار تلقی فساد سیستمی شود یا از اصلاح ناامید شود اصلا و ابدا برایش مهم نیست. این جریان کور است چون حتی برایش مهم نیست با دشمن مخرج مشترک پیدا می کند و ابزار دشمنی می شود.
9️⃣نهم: عدالتخواهی متناقض:
این جریان را باید در فرآیندها و در طول زمان تحلیل کرد نه در یک مصداق مشخص. این جریان اغلب نسبت به کارفرمای خود ساکت اند و هیچ سطحی از مطالبه را نمی پذیرند. بدتر اینکه درباره خودشان نیز حاضر نیستند پاسخگو باشند. از سوابق عدالتخواهی شان و دروغ ها و تهمت هایی که زدند تا سوابق کیفری و محکومیت هایی که داشتند و تا سوال هایی که اول از همه خودشان باید پاسخگو باشند.
🔟دهم. عدالت خواهی فصلی:
این گروه ها اغلب در بزنگاه ها فعال می شوند. حالا این بزنگاه یا زمان انتخابات است یا زمانیکه یک مجموعه خوب می درخشد و باید تخطئه شود یا شرایطی که فرد باید تمام و کمال حذف شود تا پروژه ای که دست گرفته است ناتمام بماند یا چه و چه. خلاصه اینکه برای اینها عدالتخواهی پوسته ای برای پروژه های مهمتر است.
این ده ویژگی باعث میشود بیشترین خوراک دشمنی ضدانقلاب را فراهم کنند و عملا آلت دست دشمن شوند.
پایان
مهارت تولید نفرت
مجتبی عادلپور
در حالت خواب و بیداری بودم که نگاهم به نوشته احمد زیدآبادی درباره حد ترخص افتاد و چشمانم هماندم گرد شد. بیاختیار به مهارت سوژهیابی این بشر آفرین گفتم! در عجبم این سوژهها چطور به ذهن این جماعت خطور میکند. تولید نفرت از یک مفهوم خنثی و یا حتی مثبت، هنر میخواهد؛ گاهی فکر میکنم خود شیطان این سوژهها را به آنها وحی میکند! راستش را بخواهید هیچچیز مثل این احتمال وجدانم را قانع نمیکند. او میگوید نصب تابلوهای حد ترخص در اطراف شهرها و روستاها، کشاندن امور حاشیهای به متن است و پشت این قضایا ریاکاری معطوف به سوءاستفاده نهفته است. در اینباره سه نکته عرض میکنم؛ یکی درباره مهارت کاریاش، یکی محتوای حرفش و نیز توصیهای به خودش.
زیدآبادی روزنامهنگار است و خاک راه خبر را خورده. ویژگی امثال او این است که نسبت به اطرافشان بیتفاوت نیستند؛ میبینند، میشنوند، بو میکشند و.... ابراهیم بن مالک اشتر در فیلم مختار در هنگام آموزش نیروهایش گفتوگوی جالبی داشت: «گردان ضربت از همهچیزش اسلحه میسازد؛ حتی از شال کمرش، دستار سرش و یا افسار خرش!» توجه به همه ظرفیتها کاری است که خبرنگار کارکشتهای مانند او خوب آموخته. در حقیقت برای او و امثالش حد ترخصی برای انتخاب سوژه وجود ندارد؛ سوژه قابلیت ضربه زدن به طرف مقابل را داشته باشد، حالا هرچه میخواهد باشد. این همان دندان سفید این جماعت است؛ یعنی جزئینگری در کشف و پرداخت سوژهها.
تابلوهای حد ترخص با فاصلهای مشخص در حاشیه هر شهر و روستا نصب میشوند. حالا فرض کنید شخصی شبانه یکی از این تابلوهای سبز را مخفیانه جابهجا کرده و در میدان اصلی شهر نصب کند. مردم چه واکنشی نشان میدهند؟ عابران چه قضاوتی درباره مسئولان شهر میکنند؟ کاری که زیدآبادی کرده و میکند موبهمو همین است. ایجاد گسل و به دنبال آن آشوب در ذهن مخاطب و قرار دادن رقیب در سیبل حملات. او به رقیبش این برچسب را میزند که حاشیهها را به متن میکشاند، این در حالی است که خود او خداوندگار این کار است. کسی که تابلوهای حد ترخص را به میدان خبر آورده خود اوست! روزانه هزاران نفر از کنار تابلوهای حد ترخص عبور میکنند و گاه هم زیر سایه آن چترتی میزنند؛ اما اندکی هم به نوشته روی تابلو چشم نمیاندازند. با این نگاه، سوءاستفاده، عملی است که بنان و بیان زیدآبادی انجام داده، نه فکر و دست نصاب تابلو! القصه اینکه او، متولیان کار را متهم به ریا میکند؛ در حالی که خودش با غرض و مرض در تنور حاشیه میدمد.
معنا و مفهوم خودمانی حد ترخص یعنی حفظ حد و مرزها و دست نینداختن به رخصتها. با این وصف، هر چیزی حد ترخصی دارد؛ حتی دشمنیها و کینهها.
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
وقتی محمود افغان به ایران حمله کرد، یکی از اقوام خود به نام مگسخان را حاکم شیراز قرار داد. او قصد داشت قبر حافظ را خراب کند. دیگران او را از این کار نهی کردند. در نهایت تفألی به دیوان حافظ زد. این بیت آمد:
ای مگس! عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است
عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
پایان
🔷کم و کیف انتقام از صهیونیستها
سید یاسر جبرائیلی
🔹 برخلاف تصورات برخی افراد، صهیونیست ها به هیچ وجه بنای کشاندن پای ایران به یک درگیری کامل را ندارند؛ چون ورود ایران به یک جنگ تمام عیار(All-out War)، شاید برای ایران هزینه سنگینی ایجاد کند، اما در مقابل به معنی پایان موجودیتی به نام اسرائیل خواهد بود.
🔹در چنین شرایطی، بهترین گزینه، عملیات در محدودهای است که ایران آسیب ببیند، اما این آسیب به اندازهای نباشد که تهران را تحریک به ورود به یک جنگ تمام عیار کند. این محدوده، در ادبیات استراتژیک با مفاهیمی نظیر Gary Zone یا Measures Short of War توضیح داده میشود.
🔹از اوایل دوره ترامپ، مفهومی در ادبیات اندیشکدههای امنیتی آمریکا پردازش شد که برخی آن را Measures Short of War یا اقداماتی پایینتر از آستانه جنگ خواندند و برخی دیگر Gray Zone Strategy یا استراتژی منطقه خاکستری. موسسه رند در گزارشی مدعی شد که سه کشور ایران، چین و روسیه در حال وارد آوردن آسیبهایی به منافع آمریکا هستند که پایین تر از آستانه لازم برای آغاز یک جنگ تمام عیار (All-out War) توسط واشنگتن است. اما چون آمریکا سیاستش این است که یا دست به حمله تمام عیار نظامی بزند، یا از درگیری پرهیز کند، در برابر این ضربات منفعل شده است. لذا پیشنهاد کردند که واشنگتن شان و شئون ابرقدرتی را کنار بگذارد و دست به وارد آوردن ضربات نقطهای در سطحی پائین تر از آستانه جنگ بزند. پس از شهادت حاج قاسم، موسسسه واشنگتن (Washington Insttute) این ترور را در چارچوب این سیاست جدید، یک عملیات موفق ارزیابی کرد و توصیه به تداوم آن نمود.
🔹به نظر میرسد امروز جمعبندی رژیم صهیونیستی این است که میتواند در منطقه خاکستری، اقداماتی پائینتر از آستانه جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد، اما از یک جنگ تمام عیار نیز در امان بماند.
🔹در چنین شرایطی، اقتضای عقلانیت، اقدام متقابل در سطح مشابه است: فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم. این سطح از پاسخ، این پیام را مخابره خواهد کرد که سیاست ایران برای پرهیز از ورود به جنگ تمام عیار، به معنی عدم تلافی اقداماتی پائین تر از آستانه جنگ نیست و ضربه بعدی، ضربه متقابل بعدی را در پی خواهد داشت.
🔹راقم این سطور معتقد است به همان دلیلی که صهیونیستها نمیخواهند با ایران وارد یک جنگ تمام عیار شوند، پاسخ ایران در سطحی مشابه با عملیات نظامی آنها، منجر به یک درگیری کامل نخواهد شد. اگر در چارچوب این ایده و این مفروضات تصمیمگیری میشد، شاید پاسخ به ترور حاج قاسم، نه موشک باران عین الاسد، که به هلاکت رساندن یک شخصیت نظامی همرده بود. آمریکا اگر توان و اراده و امکان حمله به ایران را داشت، نیازی به بهانه نداشت. رژیم صهیونیستی نیز چنین است.
🔹لذا نظر نگارنده آن است که در اسرع وقت، یک عملیات مشابه در سطح مشابه علیه صهیونیستها صورت گیرد. عدم اقدام در برابر این اقدامات پائین تر از آستانه جنگ، یک خطر جدی دارد و آن، تغییر پیوسته آستانه تحمل ایران است. اگر صهیونیست ها پاسخ جدی دریافت نکنند، نه تنها عملیات در منطقه خاکستری را ادامه خواهند داد، بلکه بر وسعت این منطقه نیز خواهند افزود.
#سیاست
🔻اشراق آوینی
مجید رنگی
«قسم نمیخواهد که کشیدن هر بار سنگینی _ خوب و بدش به کنار _ بسی رنج را در رکاب خود دارد. یکی میتواند آن را به منزل برساند، یکی نمیتواند.» و نادر ابراهیمی چه خوب به ما میآموخت.
شهید آوینی یک تفکر بود و اهل تأملات عمیق معرفتی. هر چند او در ظرف فرهنگ و هنر هم نخبه بوده است و با «روایت فتح» یک اثر هنری بیبدیل و فاخر و مرزشکن را آفرید؛ ولی آوینی فقط روایت فتح نیست گرچه عقبه این روایت هم معرفتی است؛ اما آنچه در نگاه آوینی قابل توجه است، تأمل و دریافت اشراقی او از جنگ و از انقلاب است.
او به دنبال صراحت بیان و دوری از سیاستبازی خرد و کلان بود. در جایی میگوید: «در زمان ما صراحت کمیاب و سیاستبازی باب شده است» در اندیشه سیدمرتضی دو رویی، ریا و نفاق در جامعه مانع شفافیت در عرصه معرفت و تفکر، و صراحت یک اصل است.
جامعهای میتواند اندیشهورز و غایتاندیش باشد که دور از نقابسازی و حیلهبازی، منویات خود را بیان کرده و آنچه در دل دارد بر زبان جاری کند. جمعیت سیاستزده در اندیشه شهید آوینی، مبتلا به بیماری دورویی، مصلحتاندیشی با رفتارهای مضحک ریاکارانه است.
آنچه در تفکر آوینی و در کتابها و نوشتههایش به چشم میخورد این است که «غرب و اندیشه غربی، یک مسأله است و ما باید نسبتمان را با غرب مشخص کنیم.» مصلحتاندیشی و دورویی در معرکه رو در رویی با غرب جایی ندارد و در طول تاریخ آزاد اندیشانی چون «اقبال لاهوری» و «سید جمالدین اسدآبادی» به مشخص شدن نسبت نگاه اشراقی، بخصوص مسلمانان با غرب تاکید کردهاند.
آوینی معتقد بود: یک نظام ارزش در غرب تشکیل شده است و ما خواسته یا ناخواسته با آن مواجه خواهیم شد. متأسفانه در طول عمر انقلاب اسلامی، اندیشه سیاسی برخی از سیاستمداران، غرب را امری مغفول تلقی کرده و نسبت ما با عالم تجدد را هیچ انگاشته است. اینکه هندسه و صورتبندی انقلاب اسلامی در مواجه با تجددمداری غرب چگونه است؟
برخی از متفکران که نسبت به مواجهه با غرب کنشی ندارند، در نگاه آوینی، «متفکرانی بی تاریخاند» یکی از رگههای تاریخی_اندیشهای، رقیب را یافتن و در نسبت با او کنش خود را تعریف کردن است آنچه در ادبیات رهبری هم بعنوان دشمنشناسی مطرح است یعنی ضمن آگاهی از وجوه خود به دیگری نیز توجه داشتن.
معرفتشناسی از یک سو ودیدهبانی مقتدر سید مرتضی نسبت به غرب و آشنایی با زوایای فلسفی و اندیشهای هنر، از این شهید شخصیتی چند وجهی را ساخته است.
شهید آوینی، همواره به هنر متعهد و هنرمند مسئولیتشناس میاندیشید و از رواج پیدا کردن ویژگیهای هنر غربی و اصول آن در بین برخی هنرمندان داخلی، در رنج بود و در این باره این گونه درد دل میکرد: «هنرمندان با رغبت فراوان حاضرند در خدمت تبلیغ صابون و پودر لباسشویی و... و آفیش فیلمهای سینمایی کار کنند، اما چون سخن از صدور انقلاب و یا پشتیبانی از رزم آوران میدان مبارزه با استکبار جهانی به میان میآید، روی ترش میکنند که: نه آقا قبول سفارشْ هنر را میخشکاند! این کدام هنر است که برای پروپاگاند تجارتی فوران میکند، اما برای عشق به خدا، نه؟ آیا هنرمند با این انتخاب، نوع تعهد خویش را مشخص نکرده است؟ حال آنکه آزادی حقیقی، تنها در عشق به خداست و هنر آن گاه حقیقتا آزاد میشود که غایتش وصول به حق باشد.... هنر اگر برای هنر نباشد، برای هیچ چیز دیگری هم نباید باشد، جز عشق به خدا؛ چرا که هر تعلقی جز این، وزر و وبال و غل و زنجیری است بر گرده روح که او را به زمین میچسباند»
شهید آوینی طرح شعار هنر برای هنر را که از سوی برخی هنرمندان که اسم مسلمانی را یدک میکشند، برای گریز از تعهد دینی و انقلابی میداند و مینویسد: «هنر برای هنر، عنوان توصیفی تلاشی است که سعی دارد هنر را بی نیاز از دین و حکمت و تعهد در خود هنر معنا کند. اما مگر این کار ممکن است؟ هنرمند امروز، از تعهد و پیام میگریزد و یا تعهد خویش را در انکار تعهد و پیام میجوید، بی آنکه بداند و در این معنا اندیشه کند که آیا گریز از پیام و تعهد و انکار آن ممکن است یا خیر. هنر، عین پیام و تعهد است و انتزاع این دو از یکدیگر و انکار نسبتی که مابینشان وجود دارد، از اصلْ بی معناست و محال.... هنر برای هنر، نقابی است فریبکارانه بر چهره این معنا: هنر در خدمت خودپرستی هنرمند.... هنر برای مردم و مردم برای هنر، دو وجه از یک ابتذال واحد است.»
#شهید_آوینی
ادامه👇👇
ادبیات، شأنی از شئون است که انسان در آن محقق میشود؛ بنابراین، همه تحولاتی که برای بشر روی خواهد کرد، خواه ناخواه در ادبیات ظهور خواهد کرد. او میگفت: «با انقلاب اسلامی، انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که این انسان، طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد. از نظر ما، هنر انقلاب ماهیتا متمایز از آن مفهومی است که در دنیای غرب و غرب زدگان به نام هنرخوانده میشود.... هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را میگیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت و در مراحل بعدی سعی خواهند کرد که در ماده هنر و قالبهای آن نیز، تغییراتی متناسب با روح و عهد خاص خویش ایجاد کنند.»
امروز بیش از پیش اندیشه و تفکر سید شهیدان اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی در دانشگاهها و حوزهها و مدارس و مساجد جای خوانش، بررسی و تحلیل دارد. آوینی سرباز وطن بود و از دل و جان موجودیت انقلاب اسلامی ایران را درک کرد و تا پای جان، پایبند بود. درودش باد.
پایان
با شما نبودم-بهمن فرسی.pdf
6.43M
📚کتاب با شما نبودم، بهمن فُرسی
🗞محتوای کتاب، موضوعات متنوع و جالب نظیر:
□یادداشتنویسی
□طنز شیرین و متفاوت
□نثر قوی و پرمایه
□آشنایی با ساختارهای مختلف
الزامات شعار امسال و تحقق نقش مردم در تولید کشور
جواد وکیلی، پژوهشگر حوزه برنامهریزی و کارشناس ارشد بازار سرمایه
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات نوروزی سال ۱۳۹۶ تکیه بر تولید داخلی را به عنوان توصیه و مطالبه خود ذکر کردند و همچنین بیان داشتند: «اساس کار فعلاً برای این برههی از اقتصاد کشور، مسئلهی تولید ملّی و تولید داخلی است. این یک کلیدواژه است، سرفصلهای متعدّدی از این مسئله ناشی میشود.» همچنین در نامگذاری سال۱۳۹۷ حمایت از کالای ایرانی را مهمترین عامل تحقق اقتصاد مقاومتی دانستند و متذکر شدند که اگر تولید ملّی شتاب بگیرد، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
در جای دیگر از تولید داخلی به عنوان ستون فقرات اقتصاد مقاومتی یاد کردند(۱) و این خود دلیلی دیگر بر اهمیت راهبردی موضوع تولید ملی و ارتباط آن با اقتصاد مقاومتی و پیشرفت کشور است.
از دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی کالای ایرانی یعنی محصول نهایی کار و سرمایه و فعّالیّت اقتصادی و ذهن و ابتکار و همه چیز. سرمایهگذار با سرمایه خود، کارگر با کار خود، طرّاح با ذهن خود و با دانش خود، اینها همه تلاش میکنند و محصول [کار آنها] میشود کالای ایرانی(۲).
به طور کلی تولید عبارت است از هر پدیدهای که بعد از گذشتن از فرآیند تولید و تبدیل موادخام به تولید نهایی، جهت بازار داخلی یا خارجی، با هدف توجه به آگاهی بازار، تحصیل سود، ادامه فعالیت شرکت و مصرف مشتریها عرضه میشود و ارائه آن میتواند نیاز مصرف کنندگان و بازار را برطرف نماید.
در کل میتوان بیان داشت که افزایش تولید در بلند مدت کاهش تورم و خروج از رکود را در پی خواهد داشت؛ بازارها رونق خواهند گرفت و نرخ اشتغال افزایش مییابد. ضمن اینکه رشد اقتصادی نیز رابطه مستقیمی با افزایش تولید و درآمد سرانه ملی داشته و همه این موارد نمایانگر رشد وشکوفایی اقتصاد کشور خواهند بود.
ادامه👇
حال بعد از یک دهه تأکید بر تولید به عنوان رکن مهم موفقیت و استحکام اقتصادی، برخی از مهمترین اقدامات برای تحقق رشد تولید و بالتبع آن مهار تورم ناشی از کمبود عرضه کالا و عدم رشد اقتصادی می تواند موارد زیر باشد:
* ۱. حمایت مالی هدفمند و هوشمند از تولید ملی مردم پایه: حمایت مالی از تولید ملی، یکی از چالشهای بزرگ تولیدکنندگان است. چرا که عدم تخصیص مناسب مالی و عدم سیاستگذاری مالی برای صنایع، منجر به تخصیص نامتوازن، ناقص یا دچار افراط و تفریط میشود که حاصل آن، رشد صنایع غیر مولد و رانتی و با بهرهوری کم در اقتصاد ملی خواهد بود.
لذا هدفمندی تخصیص منابع مالی مؤثر، به همراه هوشمندی تلفیقی رایانهای و انسانی، در تعیین و اعطای تسهیلات و مشوقهای مالیاتی برای تولیدکنندگان و پایش مستمر هزینهکرد صحیح و مطابق برآوردها و تعهدات، حائز اهمیت و مهم است.
* ۲. ایجاد زنجیرههای پیوسته به هستههای تولید مردم محور: برای گسترش مشارکت مردم در تولید ملی، نیازمند هستههای تولیدِ مردممحور هستیم که با ایجاد زنجیرههای تأمین پیشینی و پسینی، زنجیرههای ارزش، با قابلیت خلق ارزش افزوده قابل توجه برای تولیدات و خلق ثروت ملی پدید خواهد آمد. نمونههایی از این هستهها میتواند تعاونیهای تولیدی با اتصال به تعاونیها و تشکلهای فعال در حوزههای توزیع و بازاریابی کالای تولیدی و تأمین مواد اولیه باشد. یا تشکلهای اتحادیهای صنفی منطقهای و ملّی که زنجیرههای تأمین اصناف یا صنایع عضو خود را تقویت نمایند و در مذاکرات ملّی در حوزه تولید نقش داشته باشند.
* ۳. ایجاد ضمانتهای اجرایی و قانونی حمایت از تولیدات مردم محور غیردولتی: برای اینکه بستری محکم و قوی برای نقشآفرینی فعال مردم در تولید ایجاد شود میبایست از تولید مردممحور در برابر رقابتهای صنفی و صنعتی با بنگاههای تولیدی و صنعتیِ دولتی و یا عمومی غیر مردمی حمایت منطقی انجام پذیرد و از ضمانتهای قانونی محکم و فراگیر از انحصارطلبی رقابت گریزی و عدم مشارکت با مردم بنگاههای اقتصادی و تولیدی عمومی و دولتی غیر مردمی جلوگیری گردد. همچنین مشوقهای مالی و مالیاتی نیز به موازات میبایست طراحی و با ضمانتهای مربوطه اجرایی گردد.
* ۴. بهبود و بروزرسانی ابزارهای تأمین مالی گسترده مردممحور: با محدودیتهای منابع بانکی و همچنین منابع سرمایهگذاری خارجی به دلیل تحریمها، یکی از بهترین ابزارها برای تأمین منابع مالی با تبعات تورمی کمتر، استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه و تأمین مالی خُرد و جمعی است. با توسعه ابزارهای نوین تأمین مالی اسلامی که در واقع روشهای نوین شرعی مبتنی بر بازار سرمایه است میتوان امیدوار بود با توسعه زیرساختهای لازم و ساختاربخشی مناسب و همچنین اعتمادبخشی توام با ضمانتهای قانونی لازم برای مردم، بتوان از ظرفیت بازار سرمایه نسبت به تأمین منابع مالی بزرگ مقیاس، برای صنایع بزرگ و همچنین تأمین مالی جمعی برای صنایع متوسط و کوچک بهره برد. توسعه فرهنگ تعاونی و تأمین مالی تعاونمحور نیز میتواند در این حوزه برای تأمین مالیهای کوچک و بزرگ مردممحور بسیارموثر باشد.
* ۵. شناسایی مبادی و مبانی واردات کالای کم کیفیت و ارتقای روزافزون روش و فرآیند مقابله با قاچاق: واردات کالای کم کیفیت موجب میشود که محصول داخلی نتواند با آن رقابت کند؛ چرا که به علت پایین بودن کیفیت آن، هزینه تمام شده آن پایین میباشد. از طرفی یکی از مهمترین مولفههای خرید در جامعه، قیمت میباشد.
یکی از مبادی ورود اینگونه کالاها قاچاق است. نبود نظارت دقیق بر ورود کالاهای قاچاق و رشد بیرویه واردات کالاهای خارجی و عدم توان رقابت سالم برای تولیدکنندگان ایرانی، نه تنها انگیزه تولید و خلاقیت را از این تولیدکنندگان میگیرد، بلکه کالای تولیدی ایرانی در شرایط کیفی مساوی با عدم استقبال بازار روبهرو میشود. لذا با ارتقای سامانههای هوشمند گمرکی و فرآیندهای ترخیص کالا با بهرهمندی از سامانههای رهگیری کالا و برخوردهای سنگین قضایی و کیفری با موضوع قاچاق و همچنین فراهم آوردن فضای کسب و کار شفاف و کارآمد در معیشت عاملان محروم مانند کولبران، میتواند در کاهش روز افزون این پدیده ناهنجار و مضر تولید و اقتصاد ملی مؤثر باشد.
* ۶. بروزرسانی قوانین کار و تأمین اجتماعی: این دسته از قوانین، ضمن نکات مثبتی که دارد، بعضاً موجب اختلال در امر تولید شده است. از جمله عدم پیشبینی کار دیجیتال و قواعد دورکاری و تولید خارج از کارگاه است که راهکارها و راهبردهایی در برنامههای توسعه کشور و برنامههای دولت در نظر گرفته شده است که برخی نیز به تصویب رسیدهاند و تسریع در اجرای آنها راهگشای تولید ملی خواهد بود.
ادامه👇
* ۷. تلاش برای کارآمدی و بروزرسانی مستمرشبکه توزیع: ازجمله چالشهای تولید؛ عدم شبکه توزیع کارآمد است. به تبع آن، تولیدکننده، محصولات خود را با هزینه تمام شده و سود اندک تولید میکند و به عوامل واسطه میفروشد؛ لکن به علت تعدد عوامل واسط فروش، این اجناس به قیمت بسیار بالایی به دست مصرفکننده میرسد.
سهم کم تولیدکننده از منفعت زنجیره تولید و فروش، موجب کاهش انگیزه تولیدکننده برای تولید میشود و از سوی دیگر، تمایل برای خرید را کاهش میدهد. در این میان است که بسترسازی رانتهای مصرف و قیمت و در نهایت فساد ایجاد میشود.
لذا اقداماتی مانند سامانههای هوشمند سوخت و نان و اقلام اساسی باید علاوه بر شکلگیری مداوم، روزآمد و رفع اشکال شوند و به طور موازی ساختارهای توزیع ملی از سوی ساختارهای مردمنهاد، مانند پلتفرمهای توزیع هوشمند کالا، تعاونیهای توزیعی و بنگاههای خانوادگی توزیعی شکلگیری و توسعه یابند.
* ۸. توجه به آمایش سرزمینی و نگاه راهبری به تولید ملی: راهبرد صنعتی، مانند نقشه راهی برای صنایع عمل میکند که مانع بیراهه رفتن صنایع میشود. این موضوع به طور مستقیم دامنگیر موضوع تولید شده است؛ لذا تدقیق آمایش سرزمین و روزآمدی مطالعات، با تأکید بر محدودیتها و ظرفیتهای اقلیمی و راهبردهای سرزمینمحور میتواند در همواری مسیر تولید و بسترسازی صادرات و گسترش حوزه تجارت تاثیر بسزایی داشته باشد.
* ۹. تقویت فرهنگی و ترویج مصرف کالای ملی: در کشور ایران فرهنگ استفاده و حمایت از کالای وطنی همچنان در میان مردم نیازمند تقویت است. در شرایط کنونی حمایت از کالای داخلی در اقتصاد ایران حرف اول را میزند. این امر نیاز به بسترسازی و تولید محتوای فرهنگی مداوم جهت حمایت از کالای داخلی دارد. تمرکز بر تولید محتوای خلاقانه، افزایش کیفیت محصولات و پایبندی مسئولان و چهرههای ملی به استفاده از تولیدات داخلی و همچنین نشانسازی برای تولیدات ملی فاخر و رقابتپذیر و جبران برخی از این هزینهها توسط دولت میتواند کمک ارزشمندی به تولید ملی باشد.
* ۱۰. رویکرد صادرات محور و دیپلماسی اقتصادی: در ایران به خاطر وجود برخی مشکلات، صادرات به خوبی صورت نمیگیرد. این مشکلات فارغ از تبعات تحریم، به کیفیت تولید، قیمت حمل و نقل و بازاریابی، دستهبندی میشود. برای حمایت از صادرات، ظرفیتهای قانونی مناسبی وجود دارد که همگرایی میان ارگانهای سیاستگذار از قبیل وزارت صمت، وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و همراهی راهبردی نهادهایی مانند اتاقهای بازرگانی و تعاون و اصناف، در کنار استفاده از ظرفیتهای مذاکرات بینالمللی تجاری سازماندهی شده توسط وزارت امور خارجه و وزارت اقتصاد، به رونق تولید کمک خواهد کرد.
* ۱۱. بالفعل شدن ظرفیتهای قانونی کشور در حوزه حمایت از تولید و تسهیل فضای کسب و کار: در حوزه حمایت از تولید ملی با رویکرد مدبرانه رهبر معظم انقلاب و همراهی مجلس شورای اسلامی، قوانین خوبی به تصویب رسیده است. لکن بخش قابل توجهی از ظرفیت این قوانین به دلایل مختلف اجرایی نشده است که لازم است با تمرکز راهبردی مجلس شورای اسلامی و سوق دولت به اجرای قوانین با ظرفیتهای نظارتی مجلس این کاستی رفع شود و از سوی دیگر با اقدام از سوی دولت، در قالب لوایح برای گسترش بستر نیازهای مردمی سازی ، تولید مردم محور به سطح مطلوب رسیده و سرعت قابل توجهی خواهد یافت.
در پایان و جمع بندی ذکر این مطلب حائز اهمیت است که جهت تحول نظام تولید کشور که منجر به جهش تولید با مشارکت مردم شود باید به این نکته توجه کرد جهش تولید نباید یک اقدام و رویداد موقت، یکباره و منقطع باشد و باید برنامهریزی به نحوی انجام پذیرد که هر جهش تولید زمینهای برای بروز جهشهای بعدی در حوزه تولید تا دستیابی به رکورد تولید پایدار و رقابت پذیر با قابلیت ایجاد حداکثر میزان خلق ارزش و ثروت برای عامه مردم و ملت ایران اسلامی باشد در غیر این صورت جهشهای بدون پیوست و پشتوانه میتواند به اقتصاد ملی و انگیزههای مردمی آسیبهای جدی و غیر قابل جبران وارد کند.
۱) بیانات ۱۳۹۴/۲/۹
۲) بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی اول فروردین ۱۳۹۷
پایان
ایستاده در برابر التقاط و انحراف
دانیال بصیر
استاد شهید مرتضی مطهری(ره) از جمله علمای مبارزی میباشد که به صورت جدی و نظاممند در مقابل اندیشههای انحرافی و التقاطی ایستادگی کرد و نسبت به آن حساسیت ویژه به خرج داد؛ به طوری که در نهایت، این ایستادگی به بهای جانش تمام شد.
اهتمام و جدیّت شهید مطهری در مبارزه با التقاط، آنجا ثابت شد که گروهک فرقان بعد از به شهادت رساندنِ ایشان، در اعلامیهای نوشت: “خیانت شخص مرتضی مطهری در به انحراف کشاندن انقلاب تودههای خلق بر همه روشن بود، لذا اعدام انقلابی نامبرده انجام پذیرفت”
اما آنچه که سبب شده بود تا مرحوم آیتالله مطهری(ره) مقابله با اندیشههای التقاطی را اصل قرار دهد، کاردانی و تبحر جدی ایشان در مباحث فکری و اندیشهای و داشتن یک ذهن جوال در مباحث فلسفی بود؛ که میتوان در ذیل همین سخن، به مقابلۀ فکری شهید مطهری با اندیشههای التقاطی مارکسیستی – اسلامیِ علی شریعتی اشاره کرد، یعنی همان چیزی که سبب شده بود تا گروهک فـرقـانِ دلباختۀ شریعتی، کینه ایشان را در دل بپروراند!
پدیده خطرناکی که در آن ایام و توسط این طیف شکل گرفته بود، ترکیب اندیشۀ مارکسیستی با خوانش اسلامی بود؛ خوانشی خطرناک از اسلام با برداشتهای ظاهربینانه، سطحی و خشن از آیات و روایات، که متاسفانه عدهای از جوانان را نیز با خود همراه کرده بود. تبلیغ زُهد نمایی از اصول گروهک التقاطیِ فرقان بود و به آنها القا شده بود که، روحانیون باید به سختی زندگی کنند و زندگی معمولی و متعارف انسانی برای آنها اشرافیگری است. از قضا یکی از پایههای تبلیغات سوءِ گودرزی علیه شهید مطهری نیز نسبت سرمایهداری به ایشان بود، که استاد را بابت این مسئله بسیار آزار رساند و اذیت کرد!
چنین افکار متحجرانهای در آن زمان بین طبقات جوان به شدت گسترده شده بود و ایدۀ طرفداری از طبقه کارگر و این قسم تعابیرِ تبلیغاتی در جامعه ترویج میشد اما تسلّط کافی استاد در فلسفه و مجموعه علوم اسلامی از یک سو و آگاهی از فلسفه و مکاتب مادی و جامعیت در علوم انسانی از سوی دیگر، باعث شده بود تا استاد مطهری با دلیل و برهان، مکاتب مادی و التقاطی را تخطئه کند و خط ابطال به آنها بزند.
مجموعه آثار شهید و استادش مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تقابل با مکتب ماتریالیسم دیالکتیک در حقیقت فلسفه اسلامی را به جنگ فلسفۀ مادی بُرد و با این سلاح آن را ابطال کرد؛ کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم در رد ماتریالیسم و خنثی کردن فعالیتهای حزب توده که در اوضاع خاص اواخر دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰ پایه اعتقادی جوانان را در معرض خطر قرار داده بود نیز نقش مهمی در ردّ نظریههای التقاطی ایفا کرد.
هرچند علت چراییِ اقدام فرقانیها در به شهادت رساندن استاد، افکار التقاطی و انحرافی آنان و همچنین مبارزۀ جانانه آن شهید به عنوان قهرمان مبارزه با التقاط با چنین اندیشههایی در آن دوره بود اما ضربۀ شهادت استاد مطهری در آن مقطع از انقلاب بسیار سنگین بود.
وزانت علمی و شخصیت برجسته و کم نظیر ایشان سبب شد تا حضرت امام خمینی (ره) در پیامی، شهید مطهری را پارۀ تن خود بخوانند و با شهادت دادن بر طهارت روح و قوت ایمان ایشان، آثارشان را بلا استثنا مفید اعلام کنند.
جمع دوگانهها در عقلانیت شهید مطهری
محمدرضا بابایی
معمولا مردم در جامعه ای که زندگی می کنند دائم با دوگانه هایی دست و پنجه نرم می کنند که خیلی از آن ها ساختگی است مثلا حجاب و اقتصاد، اصولگرا و اصلاح طلب و ... این دو گانه ها مختص فلسفه ای است که تضاد را سبب حرکت می داند در حالیکه فلسفه اسلام چنین نیست و با عقلانیت این دوگانه ها را جمع می کند بخاطر همین بزرگترین شخصیت های اسلامی مورد قبول همه شخصیت های جامعه قرار می گیرند و در عین اختلاف نظر با او، وی رامحترم می شمرند این بخاطر این است که مشی اسلام مبتنی بر تعقل است در این نوشته عقلانیت را در آثار شهید مطهری بررسی می شود .
عقلانیت هر نوع اندیشه ورزی و تفکر را شامل می شود بعبارتی اعمال خرد و عقل، که صورت بندی آن عبارت است از :
1- نیروی تشخیص درست و التزام به آن؛
عقل در ادبیات دینی تشخیصی است که ملزم به عمل کند، لذا عقل سواد نیست. عقل در قرآن با عناوینی مثل لب و بصر نیز آمده است. وقتی پیامبران الهی با انسان می خواهند صحبت کنند خطابشان عقل انسان است و این خطاب و عتاب سبب رشد و پیشرفت او می شود، نه چشم و گوش و بدن انسان، بخاطر اینکه حرکت، رشد و صیرورت انسان اتفاق نمی افتد مگر اینکه از درون اتفاقی در او بیفتد، و اگر از درون نجوشد اسمش می شود اکراه و اجبار(لا اکراه فی الدین، قد تبین الرشد من الغی) راه و چاه به انسان ارایه شده است چرا که در درون انسان قابلیت تشخیص است.
2- بازدارندگی؛
شهید مطهری در کتاب آشنایی با قرآن معتقد است قرآن کسانی را که از اندیشه و عقل خود بهره نمی برند دچار نادانی شده و زیبنده نیست نام این ها را انسان نامید بلکه قرآن اینگونه افراد را در سلک حیوانات و به نام چهارپایان مخاطب خویش قرار می دهد، یعنی مقام انسان بودن، که خلیفه اللهی را شایسته او کرده، در سایه خردورزی حاصل می شود. در این مورد است که پیامبر اکرم می فرمایند: إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ، همانا خرد، زانو بند نادانى است، یعنی عقل سبب از بین رفتن نادانی و همچنین عامل شایستگی انسان برای خلافت قرار می گیرد چون نقش بازدارندگی از انحراف را دارد.
3- نگرش ژرف و عمیق؛
گاهی اگر فرد عقلانیت به خرج ندهد بخاطر یک رفتار اعضای خانواده سبب از هم پاشیدن اصل زندگی می شود اگر توجه به عقل باشد این اتفاق نمی افتد همانطوری که امیرالمومنین علی (ع) در حکمت 98 نهج البلاغه می فرماید: اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ رِوَايَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ ؛ هرگاه خبرى شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد، نه اين كه بشنويد و نقل كنيد. زيرا نقل كنندگان علم بسيارند ولى، انديشه كنندگان در آن اندك اند.
رهبر معظم انقلاب نسبت به این معنای عقل در خصوص شهید مطهری می فرمایدخصوصیتی در شهید مطهری است که برای همه الگو باشد، او دانشمند و عالم و فیلسوف و فقیه بود لکن خصوصیت مهم و ویژگی او تولید و نشر فکر می کرد، او آرام و قرار نداشت، دائم درتلاش برای نشر فکر عمیق بود.(بیانات در 12/02/1400)
4- تدبیر و مدیریت درون
در درون انسان نیروهای متضادی است، و چیزی که سبب مدیریت این امیال و نیروها می شود عقل است.
اگر انسان بتواند اپوزیسیون درون خود را مدیریت و رهبری کند می تواند حکمرانی صحیح و درستی داشته باشد این یکی از ویژگی های حاکمیت اسلامی و توحیدی است. امیرالمومنین علی (ع) در حکمت 73 نهج البلاغه می فرماید: مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ ، و ليَكُن تأديبُهُ بسِيرَتِهِ قَبلَ تأديبِهِ بلِسانِهِ ، و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤدِّبُها أحَقُّ بالإجلالِ من مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤدِّبِهِ هر كه خود را در مقام پيشوايى مردم قرار دهد بايد پيش از تعليم ديگران، به تعليم خود بپردازد و پيش از آنكه به زبانش تربيت كند، با رفتار خود تربيت نمايد و كسى كه آموزگار و مربّى خود باشد بيشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن كه آموزگار و مربى ديگران است.
شهید مطهری در خصوص مدیریت درون می گویند: فعالیت انسان دو دسته است؛
فعالیت های التذاذی؛ که انسان بر اساس امیال درونی خودش از لذت ها و سختی ها فرار می کند و به سمت چیزهای دیگری می رود، یک مار می بیند فرار می کند و این بر اساس طبیعت و غریزه انسان است.
فعالیت های تدبیری؛ که منشأ آن غرایز انسان نیست بلکه یک اهداف بلندی را عقل تشخیص می دهد،تعیین می کند و به سمت آن حرکت می کند. حال ممکن است آن ها لذیذ نباشد بلکه رنج آور هم باشد مثل یک دانشجو که ممکن است برای اینکه به برنامه خود برسد از یک سری از لذت های خود می گذرد، (انسان و ایمان، ص50)
ادامه ...👇