eitaa logo
یادداشت خوانی
118 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
5- استدلال و پرهیز از تحجر، تعصب و تجمد عقل انسان را از هرگونه تنگ نظری پرهیز می دهد، این تنگ نظری اگر در ناحیه فکر و اندیشه باشد می شود تحجر، اگر در ناحیه رفتار باشد می شود تعصب، اگردر ناحیه متد و روش باشد می شود تجمد. طوری که هر گونه خردورزی را رد می کند مثلا فلسفه، کلام و عرفان نظری و ... اگر تنگ نظری خود را در عرصه اجتماع نشان دهد اسمش تفرغ می شود که سبب شقاق در جامعه می شود لذا عقل نباشد جامعه تکه تکه می شود و با عبارتهای مختلف افراد جامعه را از هم جدا می کند، این با حجاب است و آن بی حجاب، یکی راست و دیگری چپ است، با سواد و بی سواد، شهروند درجه یک و دو و ... تکه کردن جامعه نتیجه غایب بودن خرد و عقلانیت در جامعه است . شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی(ع) می گوید: اگر عقل و استدلال باشد، انسان از هرگونه تنگ نظری پرهیز داده می شودو این پرسش جالب را مطرح می کنند که : در جامعه اسلامی در صدر اسلام ، یک وقتی می پرسیم امیرالمومنین(ع) را چه کسی کشت؟ پاسخش این است که ابن ملجم، یعنی یک فرد خاص، اما گاهی پرسش این است که چه چیزی امیرالمومنین را کشت؟ یعنی چه فکر بی فکری در مغز ابن ملجم بود که منجر به شمشیر کشیدن او علیه علی( ع) شد ؟ می فرماید آن تحجرو تجمد است که سبب می شود مغز انسان بسته بماند و این واقعا شگفت انگیز است که اگر عقل نباشد در انسان، از یک فرد و جامعه، یک فرد و جامعه منجمد و بسته ایجاد می کندکه فقط خودش را قبول دارد و بقیه را انکار می کند حتی ممکن است حق زیست را از بقیه بگیرد. امیرالمومنین می فرماید: مَا قَصَمَ ظَهْرِي إِلاَّ رَجُلاَنِ عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ هَذَا يُنْفِرُ عَنِ الْحَقِّ بِتَهَتُّكِهِ وَ هَذَا يَدْعُو إِلَى الْبَاطِلِ بِتَنَسُّكِهِ . كمر مرا نشكست مگر دو نفر يكى دانشمنديكه پرده درد رسوا و بى عمل باشد ديگر نادانى كه خود را بصورت اهل زهد و عبادت در آورد اين يك برسوائيش مردم را از حق بدور ميدارد و آن يك با زهد دروغينش مردم را بسوى باطل ميكشاند. (غررالحکم و درر الکلم، ج 1، ص696 ) 6- تدبیر و تنظیم معاش عقل انسان را ترغیب و تشویق می کند به سامان دادن به اقتصاد، امیرالمومنین علی (ع) در کتاب غررالحکم و دررالکلم می فرماید: التدبیر نصف العیش، افضل الناس عقلا احسنهم، عاقل ترين مردم كسى است كه بهتر بتواند امور زندگى اش را برنامه ريزى كند و براىاصلاح آخرتش بيشتر همت نمايد. در همین موضوع امام رضا (ع) می فرماید: اگر عقل زندگی را بر دست بگیرد آن را بر چند قسمت تقسیم می کند، ارتباط با خدا ، ارتباط با دیگران، امرار معغاش، کسب لذت های حلال و شادی ؛ همین روایت برای حقانیت اسلام کفایت می کند . 7- نیروی قدسی(گرایش به خیر، ارزشها و نیکی ها). این عقل است که آدمی را از زشتی ها و ناپسندی ها به سمت خوبی ها گسیل می کند و راه را در رسیدن به زیبایی ها هموار می کند. نتیجه اینکه به واسطه آنچه درباره تعقل و عقل گفته شد، جامعه اسلامی می بایست برای در امان ماندن از فتنه ها به سمت عقلانیت رجوع کند و به همین خاطر است که رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم می گویند انقلاب را عقلانی معرفی کنید. شهید مطهری در اوایل انقلاب این موضوع را خوب درک کرده و فهمیده بود لذا بدنبال آرامش و گفتگو با انواع جریان های معارض بود و می دانست که آنها نتیجه را در شلوغی و بر هم زدن نظم می گیرند اما اسلام و پیروانش قائل به نظم و جاری شدن تعقل هستند و از طریق عقلانیت اهداف خود را پیش می برند. پایان
ابتر ماندن استراتژی استحاله رسانه‌های غربی در فرهنگ کتاب مهدی توکلیان رویدادمهم وتاثیرگذاری چون نمایشگاه بین‌المللی کتاب ازجنبه‌های مختلف قابل بررسی وواکاوی است. درروزگارمعاصر رسانه‌های نوین حجم عظیمی ازتبلیغات ناصواب درحوزه‌ فرهنگ و هنر شکل گرفته است که در قاب رسانه‌ملی و فضای رسانه‌های نوظهور با پدیده انسان رسانه‌ها در بازه زمانی این رویداد مهم فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار، خنثی شده و با ارائه مستندات واقع‌گرایانه از روند استقبال بازدیدکنندگان و علاقه‌مندان به حوزه کتاب و کتابخوانی، پاسخ مستدلی در برابر هجمه‌های بسیاری است که فرهنگ و هنر این سرزمین اصیل و تمدن‌ساز دارای سابقه تمدنی دیرینه با ظرفیت رسانه‌های استعماری و ایران‌ستیز در استحاله قرار می‌گیرد. معرفی و تبلیغ محصولات فرهنگی غربی دارای مضامین ناسازگار با ارزش‌ها و فرهنگ اسلامی ایرانی، تمجید از وضعیت ادبیات کودکان و نوجوانان در دهه‌های قبل از انقلاب و سرگردان توصیف کردن این بخش از ادبیات در بعد از انقلاب، ادعای وجود ناشران خصوصی واقعی قبل از انقلاب، حرفه‌ای بودن آنها در تولید محصولات فرهنگی، از بین رفتن این بخش بعد از انقلاب و بروز بلبشو و رانت‌جویی در نشر کتاب و تبلیغ و تحسین نویسندگان اسلام‌ستیز در زمره مهم‌ترین اتهامات رسانه‌های غربی ایران ستیز و ضداسلامی است و پافشاری آنان بر انتشار دیدگاه‌های پرمسأله‌ نویسندگان ناسازگار با گفتمان انقلاب اسلامی در کنار تمجید و تأکید بر ادبیات مهاجرت، برجسته کردن ادبیات غرب و به‌ویژه گرایش‌ها و مکاتب هنجارشکن و آنارشیستی آن، سیاست کهنه‌ای است که از مدت‌ها قبل در برنامه‌ریزی جاهلانه و عامدانه آنها قرار گرفته است. تأکید بر انحطاط نقد ادبی در دهه‌های اخیر در ایران، تمجید از نویسندگان و ناشران مسأله‌دار و منتشرکنندگان آثار سیاه درباره‌ ایران بعد از انقلاب خط‌مشی حمله به عملکرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه تأمین رفاه اجتماعی درقالب روایت تحولات ادبی، و...مبادرت می‌ورزند که با هوشیاری و فعالیت فعالان رسانه‌ای و انعکاس بهنگام از رویداد مهم فرهنگی در جریان در پایتخت ایران اسلامی، مجموعه دیپلماسی رسانه‌ای آنان را خدشه‌دار کرده است هرچند بخش عمده‌ای از عملیات استحاله فرهنگی ایرانیان، برعهده رسانه‌های تصویری فارسی‌زبان گذاشته شده تا پیکان حملات خود را بر مفاهیم اسلام، ایران، نظام اسلامی، رهبران و مردم استوار کند اما انعکاس واقعی رویدادهای مهم فرهنگی با استقبال از چنین نمایشگاهی توسط انسان‌رسانه‌ها تلاش چندین‌ساله آنان را ویران کرده و گونه‌شناسی تکنیک‌های به‌کار رفته توسط این رسانه‌ها در تغییر رفتار و باورهای ایرانیان و نیز ایجاد نگرش منفی مردم جهان نسبت به ملت ایران را که در قالب پروژه‌های بسیاری مانند ایران‌هراسی طراحی و سیاست‌گذاری کرده‌اند، بی‌نتیجه گذاشته است.تلاش‌های متمرکز و موفق محصولات رسانه‌ای درمراکز، نهاد‌ها وبخش خصوصی درراستای بالابردن فهم ودرگیرساختن مخاطبان کلیدی ازطریق برنامه‌ها، موضوعات، پیام‌ها و تولیدات، هماهنگ همزمان با انعکاس موثر رسانه‌ای، به منظور ایجاد، تقویت یا حفظ شرایطی که در راستای پیشرفت منافع، خط‌مشی‌ها و اهداف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی که در سالیان اخیر شکل گرفته است در کنار گفتمان رهبران فکری و نگاه بلند وداهیانه رهبرمعظم انقلاب(مدظله العالی) دربازدید با اشتیاق و چندساعته ایشان از نمایشگاه کتاب و شخصیت‌های مهم سیاسی، فرهنگی وهنری به تبعیت ازمعظم له باعث شده تا محصولات متنوع و جذابی براساس ذائقه مخاطبان درگروه‌های سنی مختلف وبراساس نیاز آنان درنمایشگاه، عرضه وارائه شودوازدیگرسو موج سوم رسانه‌ها یارسانه‌هایی که با اهداف استحاله‌ای تعریف شده را با شکست مواجه کند. پایان
. . ✨تاکنون بیش از 110 اثر مکتوب؛ ⭕️ پویشی برای خدمتگزار 🔆 بانک آثار مکتوب ویژه شهادت آیت الله رئیسی و همراهان خدومش 💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac
یادداشت های خوبی برای آیت الله رئیسی نوشته شد به سبب فراوانی تولید مکتوب، اعضای محترم یادداشت خوانی را به بانک ارجاع می دهیم 💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac
شهید؛ عطرِ عالم‌گیر حمید نوروزنژاد أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴿ توبه 111﴾ *- ابن ابي الحديد عالم سني معتزلي است شرحي هم دارد بر نهج البلاغه در20 جلد که در اول اين شرحش اشاره مي کند به اينكه من شفاعت مي خواهم از آن آقايي که چشمانم را در نوشتن شرح کتاب او بيدار نگه داشتم و در آخر آن هم، ماجراي شهادت حضرت علي علیه السلام و شكافته شدن فرقش را تشبيه به شيشه عطر مي کند و مي گويد علي علیه السلام مثل يك شيشه عطری بود که وقتي فرقش شكافته شد عطر و رايحه خوش و دل انگيرش در عالم منتشر شد و به مشام آدم وعالم رسيد. *- حقيقتاً این وصف همه شهدا است شما هر شهيدي را در نظر بگيريد هرکدامشان بسان شيشه عطرند منتهي همانگونه که شيشه ها و رايحه ها مختلف هستند هر کدام از شهدا هم داراي جايگاهي هستند. يكي مي شود مثل شهيد حججي که انقلابي در کشور ايجاد می کند يكي هم می شود مثل حاج قاسم سلیمانی که خونش، داعش را زمين گير و سردمداران کفر و الحاد را خوار و ذليل و بيچاره و دربدرکرد و از طرفي در ديگر کشورهاي مسلمان مثل سوريه، عراق، یمن و لبنان و... يك انقلابي شكل گرفت که جريان مقاومت را زنده تر کرد. و یکی هم مثل شهید سید ابراهیم رئیسی که دنیا در مقابل عظمت و مظلومیتش سر تعظیم فرود آورد. اینکه مردم غمگنانه و سوگمندانه در مراسم بدرقه پروانه وار او را در آغوش گرفتند. بر خلاف برخی مسئولین که کمترین همراهی و مساعدت را با دولت خدمت گذار داشتند و حتی در سفرهای استانی به خود زحمت حضور در مراسم استقبال از دولت مردمی را ندادند و یا شاید دور از شأن خود می دانستند ولی بعد شهادتش هم فضای مجازی را با ارسال عکس خود در کنار این شهید عزیزکه قبلاً گرفتند پرکردند و هم در مراسم تشییع و ختم در صف اول خود را نشان دادند. غافل از اینکه آنچه که باعث عزت و عظمت و عاقبت بخیری می شود خدامحوری و اخلاص است . إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا. *- روايت داريم ان الله اذا احبَّ عبداً دعا جبرئيل فقال يا جبرئيل اني اُحبُ فلاناً فاَّحبهُم توي جبرييل هم دوستش داشته باش و هم اعلان کن به اهل آسمان و زمين و محبت او را به دل آنان بيانداز حتي دل ملائكه. در جریان شهادت سردار دلها همه سوختند همه گريه کردند اين نشان اين است که هم مؤمن بود و هم عمل صالح و احسن عمل داشت که احسن عمل او بذل جانش و بالاترين سرمايه اش بود و خدا هم مزدش را داد که او را هم ابدي کرد و هم محبتش را در دلها قرار داد. *- درد امروز جامعه ما درد بي نمازي نيست. درد بي حجابي نيست. هست ولي درد اصلي کم رنگ شدن خدا در زندگي هاست. برخلاف مردان الهي که تمام زندگي و وجودشان مالامال از اخلاص و خدا و رضايت اولياء الهي است و در راه اين اعتقاد حتي از تمام هستي خود هم مي گذرند و عزيزترين سرمايه خود که همانا جانشان باشد را با اخلاص تقديم مي کنند مثل شهید رجائی، شهید بهشتی، شهید حاج قاسم سلیمانی و مثل شهید جمهور، سید محرومان، شهید سید ابراهیم رئیسی که سراسر وجودشان اخلاص بود و هرگز براي ديده شدن نبود. *- حواسمان باشد اگر کار اداري ميکنيم اگر کار فرهنگي، اگر کار اقتصادي ، اگر کار مديريتي مي کنيم اگرکار علمي و پژوهشي مي کنيم خدا را در نظر داشته باشيم. اگر خلوص باشد عمل ما ولو به قدر کاه هم باشد به اندازه کوه با ارزش مي شود و بر عكس اگر فعل ما حتي اندازه کوه هم باشد ولي خالص نباشد قدر يك کاه نمي ارزد چون مثل گردويي مي ماند که ظاهرش زيباست ولي پوچ است. *- پشت تریبون از رئیس جمهور شهید گفتن و انعکاس عکس یادگاری خود با این شهید عزیز در رسانه و بیان عشق خدمت این شهید عزیز به مردم گفتن برای من مسئول ارزش نیست. ارزش این است که قبول مسئولیت و تکیه بر صندلی ریاست، مزدش رضایت خدا و سرانجامش شهادت باشد نه کسب عنوان و میز و پسوندهای ظاهری و ساختگی. ارزش این است که همانند رئیسی عزیز، ریاست را در نشستن روی صندلی و حضور در اتاق جلسات فقط نبینیم. بلکه بدون چشم داشت از بیت المال و حاتم بخشی های نابجا و دغدغه امکانات و حق جلسات و حق مأموریت ها و بدور از عزل و نصب های سلیقه ای و جناحی و حزبی با حضور در میان مردم و قرار گرفتن در سخت ترین شرائط، دنبال انجام وظیفه باشیم. کُونُوا دُعَاهْ لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ. پایان
تجلّیِ هویّتِ ملّی در یک تشییع تاریخی؛ سیاست‌مدارِ دلربا مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه [یکم]. برخی در سال‌های اخیر، همواره اصرار داشته‌اند که تعلّقات ملّی در جامعه، تقلیل یافته و جامعه دچار گسستگی شده و حتّی امور اجماع‌ساز نیز تهی از معنا شده‌اند. اینان معتقدند که هویّت ملّی، به‌شدّت گزند دیده و قوام و شیرازه‌اش از هم پاشیده و ازاین‌رو، سرمایۀ اجتماعی در وضع فروبستگی و انسداد قرار گرفته است. دیگر هیچ امری نمی‌تواند عواطف ملّی را برانگیزاند و مردم را در یک جهت، به حرکت درآورد. مقوّمات حیات جمعی تا آنجا دچار پریشانی شده که باید از فروپاشی اجتماعی سخن گفت و جامعه را ازدست‌رفته و یا در معرض انهدام کامل انگاشت. اینان در مقام تعلیل، جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند ‌که سیاست‌ها و کارنامه‌اش، جامعه را تکه‌تکه کرده و میان حاکمیّت و مردم، تضاد و اصطکاک افکنده است. در همین امتداد، در مواجهه با درگذشت شهادت‌گونۀ رئیس‌جمهور نیز تصریح کردند که جامعه نسبت به این اتّفاق، هیچ حسی ندارد و گویا حادثه‌ای در ابعاد ملّی رخ نداده است؛ بلکه حتی فراتر از این، بخش‌هایی از جامعه، چنان طرد و گریزان شده‌اند که از درگذشت رئیس‌جمهور، خشنود هستند و خودِ این امر نشان می‌دهد که نفرّت سیاسی در جامعه پدید آمده و تعلّقات ملّی، مضمحل شده‌اند. [دوّم]. اما این قضاوت بددلانه و عجولانه، ناگهان با استقبال گستردۀ و عمیق مردم از پیکر رئیس‌جمهور در مراسم تشییع، مواجه و ابطال گردید. این مواجهۀ شورانگیز و معنویِ مردم با رئیس‌جمهور نشان داد که حتی سیاست‌ترین امر هم می‌تواند به مایۀ وفاق و همگرایی تبدیل شود؛ با وجود اینکه سیاست، زمخت و مناقشه‌برانگیز و اختلافی است. در این مراسم، برای چندین بار در تاریخ حیات فرهنگیِ انقلاب، مشاهده شد که «سیاستِ انقلابی»، حامل چنین امکان و استعدادی است و برخلاف منطقِ مناسبات سیاسی در نظام لیبرال‌-دموکراسی، سیاستِ انقلابی می‌تواند مردم را در جهت غایات قدسی و الهی برانگیزاند و وجود و روح آنها را با خود همراه و هم‌داستان سازد. حس مثبتِ جمعی نسبت به یک رئیس‌جمهور، همه را کنار یکدیگر قرار داد و عطری از همبستگی و همگرایی در جامعه افکند. او به گونه‌ای عمل کرد که هم حس قدرشناسی جامعه، برانگیخته شد و هم محبّت و صمیّمت ایمانی میان او و مردم پدید آمد. این نسبتِ برآمده از مودّت مؤمنانه و عمیق، به نظریۀ «مردم‌سالاری دینی» اختصاص دارد که در تجربۀ انقلاب اسلامی، ده‌ها مصداق و نمونه یافته است. برخی گمان می‌کردند که این تجربه در «دهۀ شصت»، متوقف گردیده، اما تشییع اخیر، نشان داد که جامعه، همچنان به ارزش‌های انقلابی، وفادار است و هویّتش را ذیل عالَم انقلابی، تعریف می‌کند. [سوّم]. جامعه را باید در این «لحظه‌های تاریخی» شناخت؛ این لحظه‌ها، آنچنان بزرگ و فاخر هستند که می‌توانند «عمق» و «باطن» یک جامعه را نشان بدهند و اسرار درونی‌اش را آشکار سازند. در این لحظه‌هاست که جامعه، تعلّقاتش را نشان می‌دهد. و چنین نیز شد؛ این اشتراک همدلانه و وفاق مؤمنانه و هم‌نظری شورانگیز، به‌راستی حاکی از آن است که جامعه، هم‌بسته و هم‌دل است و دغدغه‌های ملّی و ایمانی، زنده هستند. این هم‌دلی‌ها و وفاق‌ها، «واقعی» هستند و گسل‌ها و گسست‌ها، «مجازی». ذهنیّت‌های روایت‌زده که از «واقعیّت» و «میدان» به «مجاز» و «خیال» عبور کرده‌اند، دچار خطای تحلیلی می‌شوند و جمهوری اسلامی را یک نظام سیاسیِ بیگانه با مردم و دور‌افتاده از واقعیّت اجتماعی، ترسیم می‌کنند؛ حال‌‌آن‌که این حکم، تحمیل و القای کج‌روایت‌های سوگیرانه است. باید به «صدای واقعیّت»، گوش داد. در فضای مجازیِ غربی، صدای واقعیّت نمی‌پیچد، بلکه اندکی، فریاد می‌زنند تا خود را اکثریّت نشان بدهند. ایران، مساوی با فضای آلودۀ اینستاگرام نیست و هرچه که در آنجا می‌گذرد، برآیند جامعۀ ایران نیست. بدنۀ اجتماعیِ نیروهای تجدّدی، هرچه داشتند در اغتشاش سال ۱۴۰۱ به میدان آوردند، اما مشاهده کردیم که داشته‌ها و اندوخته‌های اجتماعی‌شان، بسیار ناچیز است. نباید اسیر «نعره‌های مجازی» شد؛ نتیجۀ معادله در میدان و واقعیّت، مشخص می‌شود که دربرگیرندۀ «سیل انبوهِ مردم» است. جامعۀ ایران از لحاظ فرهنگی، آنچنان غنی و قویم است که جشن برهنگی به راه نمی‌اندازد و تن‌نماییِ سیاسی را فضیلت نمی‌شمارد. آدم‌های فروپاشیده و استحاله‌شده، برآیند و نمایندۀ جامعۀ ایران نیستند. ازاین‌رو، نباید مرعوب شد و این «ظهورات مبتذل» را تعمیم داد. نبض هویّتیِ جامعه را باید زیر تابوت‌های هفتۀ گذشته گرفت و حال باطنیِ جامعه را در اینجا فهمید. جامعه در این لحظه‌ها و برهه‌ها، سخن جمعی می‌گوید و صدای نهفته‌اش، طنین‌انداز می‌شود. پایان
⭕️ دو برداشت ناقص از تشییع میلیونی شهید رییسی مهدی جهان تیغی ✍️ «تشییع رئیس جمهور شهید، احیای سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی بود.» این گزاره به بنا به دلایلی غلط، یا حداقل چندان کامل نیست. گرچه ممکن است افراد یا گروه‌هایی بر اثر تحول روحی یا تازه آگاه شدن از شخصیت و یا اقدامات دولت آیت الله رئیسی در مراسم تشیع رئیس جمهور شهید شرکت کرده باشند؛ یا حتی گفته شود که حضور میلیونی اخیر مردم در تهران، قم، تبریز و مشهد از برخی صحنه‌های مناسبت‌های اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی در ظاهر بزرگتر به نظر می‌رسد ولی همه‌ی این‌ها جدا از سرمایه واقعی و بالفعل جمهوری اسلامی نیست. 1️⃣ جمهوری اسلامی یک سرمایه بالقوه‌ی میلیون‌ها نفری دارد، که بنا به شرایطی تبدیل به سرمایه بالفعل در صحنه و خیابان‌ها می‌شود. یکی از آن شرایط خاص در مراسمات تشییع میلیونی شهیدانی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهید رییسی دیده شد. مردم این شهدا را مظهر شعارهای انقلاب می‌دانند و هر چقدر افرادی به این مظاهر نزدیکتر بودند، مراسم تشییع آن‌ها شلوغ‌تر بوده است. اما یکی دیگر از صحنه‌هایی که سرمایه بالفعل جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارد، مراسمات میلیونی عزاداری‌های ایام محرم است. دلیل آن نیز مشخص است! اکثریت قاطع مردم ایران، جمهوری اسلامی را مهمترین پاسدار عزاداری امام حسین و ادامه خط عاشورا می‌دانند و دشمنانش را نیز دشمن امام حسین و عزاداری‌ها می‌پندارند. یکی دیگر از آن صحنه‌ها و شرایط خاص بالفعل شدن سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی، زمانی هست که ایران مورد تهدید مستقیم و ملموس دشمن خارجی قرار می‌گیرد. چون اکثریت قاطع مردم، جمهوری اسلامی را مهمترین دلیل حفظ ایران و جلوگیری از تجزیه آن می‌دانند و همچنین مخالفان جمهوری اسلامی را دست اندرکاران مستقیم و یا زمینه‌سازان غیر مستقیم تجزیه ایران عنوان می‌کنند. 2️⃣ برخی به درستی می‌گویند که خون شهید، سبب چنین تحول و خلق چنین امواج بزرگی در جامعه می‌شود. اما این جمله نیز گزاره کاملی نیست. چراکه در طول تاریخ، علما و خدمتگذاران بزرگی در حوادث بزرگ و حتی غم‌انگیزتری در خود ایران به شهادت رسیدند، ولی جامعه چنین واکنش‌هایی را از خود بروز نداده است. بنابراین بخش مهمی از این حضور میلیونی ماحصل مردم این دوره از تاریخ ایران است. مردمان این دوره از تاریخ را نیز انقلاب اسلامی شکل و پرورش داده است. وقتی از این منظر به قضایا نگاه می‌کنیم کم لطفی ست که به اکثریت تشییع کنندگان شهید رئیسی به دیده افراد متحول شده یا سرمایه مجددا احیا شده جمهوری اسلامی بنگریم. دقیق تر آنکه جمعیت میلیونی تشییع کننده آیت الله رئیسی مظهر معرفت و زنده بودن جامعه ایرانی در دوره جدید تاریخ این کشور و صدالبته نشانه‌‍‌ دهنده‌ی مردمی بودن ریشه‌ی جمهوری اسلامی و قوت آن هست. پایان
فهم واقعیت جامعه و کوررنگی ایدئولوژیک ارمیا عزیزی / وطن امروز یکی از جامعه‌شناسان پرسروصدای لم‌داده در فضای مجازی در کوران حوادث 1401 ایران در نطقی آتشین خطاب به جوانانی که قصد مهاجرت یا خودکشی داشتند، گفت: «نکنید! فعلا صبر کنید، ظرف یکی، ‌دو سال آینده شاهد تحولات بزرگی خواهند بود». از قضا چند ماه دیگر به ۲ سالگی آن سخنرانی می‌رسیم و به احتمال زیاد هیچ تحول بزرگی که جامعه‌شناس مذکور انتظارش را می‌کشید هم رخ نمی‌دهد و به شکل طبیعی نسخه وی به جوانان اینگونه خواهد بود: «مهاجرت کنید! اگر امکانش را ندارید خودکشی کنید!» البته بعید است این جامعه‌شناس مشهور امروز به این صراحت جمله دوم را به کار ببرد اما او همین‌قدر صریح در جو نیمه‌واقعی-نیمه‌کاذب سال 1401 جمله اول را به زبان آورد؛ جمله‌ای که سوای ضعف تحلیلی گوینده‌اش از روند تحولات سیاسی و اجتماعی، نوعی شتاب‌زدگی حاد در موضع‌گیری روی جو حاکم بر جامعه را نشان می‌دهد. واقعیت آن است که ارتباط روزمره و تنگاتنگ تمام انسان‌ها با جامعه باعث می‌شود همگان درباره کلیتی که نامش را جامعه یا مردم می‌گذارند هم بیندیشند و اظهار نظر کنند. در کمتر نقطه‌ای از جهان می‌توان وارد جمعی شد که در آن گزاره‌های مختلفی درباره جامعه طرح نشود. با این حال نه واژه مردم آنقدر تهی از تضاد معنایی است که بتوان گزاره‌ای کلی درباره آن طرح کرد و نه ساختارهای اجتماعی آنقدر عیان هستند که همگان بتوانند به آن نگاه دقیقی داشته باشند که اگر چنین بود اساسا دانش اجتماعی به عنوان یک تخصص نوین جایی در میان علوم باز نمی‌کرد. یک اندیشمند اجتماعی یا جامعه‌شناس در نخستین گام برای شناخت جهان پیرامونی خود باید از حصار طبقاتی، جغرافیایی و هنجاری شکل‌گرفته در پیرامون خود حتی‌المقدور خارج شود تا امکان فهم جامعه از منظر دیگر مردمان را بیابد. در ناخودآگاه همه انسان‌ها مردم در نسبت با «خود» تعریف می‌شوند. عموما انسان‌ها از نقطه‌ای که ایستاده‌اند پیرامون خویش را با محیط، منافع و ارزش‌های خود کدگذاری می‌کنند و دنبال تاییدی برای کدهای خود می‌گردند. به همین خاطر تعریفی که طبقات و اقشار اجتماعی مختلف از خیر جمعی، حقوق و تکالیف دارند با یکدیگر متضاد است و این تضاد میدان نزاع‌های سیاسی و اجتماعی را باز می‌کند. در چنین فضایی عبور از این حصارها و قرار گرفتن در جایگاهی رفیع‌تر پیش‌شرط این اندیشمند اجتماعی برای شناخت جامعه است. با این حال تجربه‌های متمادی حکایت از آن دارد که باز هم جامعه‌شناسان سوژه مطالعه خود را در نسبتی گسست‌ناپذیر از نظام ارزشی خود می‌بینند و به جای آنکه به‌دنبال کدگشایی از حوادث اجتماعی پیرامون خود باشند، خیلی اوقات مشغول کدگذاری‌های جدید برای تایید پیش‌فرض‌های خود می‌شوند. در چنین موقعیتی اگر اندیشمندان اجتماعی خود را محتاج دریافت تایید از محیطی بدانند که از آن برخاسته‌اند، ناخودآگاه دچار یک کوررنگی در مشاهده حوادث اجتماعی می‌شوند. آنچنان که در نمونه‌ای که ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، چنین مساله‌ای نمود پیدا کرد و یک نفر در قامت تحلیل تحولات اجتماعی چشم بر بسیاری از متغیرها بسته و چنین پیشگویی مضحکی را با چنان نسخه غیرمتعهدانه‌ای به جامعه تجویز می‌کند. در سال‌های اخیر و به فراخور بسیاری از اجتماعات بزرگ مردمی این سوال طرح می‌شود: چرا بخشی از بدنه جامعه‌شناسان ایرانی اینچنین اجتماعاتی را که انعکاسی از بخش بزرگی از جامعه است عامدانه نمی‌بینند یا اگر هم به چشم می‌آورند با کدگذاری‌های سیاسی بی‌اهمیت می‌شمارند؟ نمونه مشابهی از این امر در ماه‌های گذشته و همزمان با نسل‌کشی آشکار رژیم صهیونیستی در نوار غزه طرح شد که چرا روشنفکران ایرانی که همواره ژست مخالف خشونت دارند در برابر این جنایت فجیع سکوتی تاییدآمیز اتخاذ کرده‌اند؟ این کوررنگی در برابر مصادیقی همچون حضور 4 میلیون ایرانی در اجتماع اربعین حسینی، بدرقه چند میلیونی رئیس‌جمهور شهید در تشییع‌های تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد، حضور میلیونی در آیین‌های مذهبی از سویی و سکوت در برابر بزرگ‌ترین نسل‌کشی معاصر در غزه که فریاد بسیاری از روشنفکران غربی را نیز درآورده از سوی دیگر نشان از آن دارد که بخش بزرگی از جریان فکری غرب‌گرا در کشور نه تنها ناظران خوبی نیستند که آنچه به عنوان ناظر نیز تفسیر می‌کنند کاملا برخاسته از نگرش ایدئولوژیک آنهاست. ادامه ...👇
کوررنگی ایدئولوژیک جامعه روشنفکری غرب‌گرا در ایران در برهه‌های مختلف با تحلیل‌های غلط و جوزده این جماعت باعث شده وجاهت جامعه دانشگاهی کشور نیز ضربه ببیند و این ضربه در بلندمدت جایگاه نهاد دانشگاه را در جامعه ایران تضعیف کرده است. جامعه وقتی دانشگاه را به عنوان عالی‌ترین نظام فکری کشور نه در جلوی خود که در پشت سر خویش پیدا کند عملا برای یافتن پاسخ‌های خود نیز به نخبگان سیاسی و اجتماعی رجوع نمی‌کند. آنچه این روزها به بهانه تشییع حماسی و چند میلیونی رئیس‌جمهور شهید بار دیگر بسیاری از تحلیلگران را متعجب کرده، نشان از یک عقب‌ماندگی تحمیلی به اندیشمندان اجتماعی دارد. رد این عقب‌ماندگی را باید در دوگانه کاذبی جست که روشنفکران را نیز به سکوتی غیراخلاقی در برابر نسل‌کشی غزه رساند. دوگانه «حاکمیت - مردم» که گمان می‌کند در همه عرصه‌ها سویی نهاد دولت است و سوی دیگر مردم، باعث می‌شود عملا پیوندهای تاریخی میان مردم و جمهوری اسلامی نفی شود. این نفی اما هرقدر در کدگذاری‌های زبانی جامعه‌شناسان و روشنفکران تکرار می‌شود به ناگاه با یک حضور میدانی کدگشایی می‌شود و فقدان اعتبار نظریات این قشر را عیان می‌کند. پایان
حکمرانی بشری محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: ۱- فیلسوفان سیاسی قدیم غرب معتقد بودند؛ «چه کسی باید حکومت کند» مهم است. آن‌ها برای حاکم، فضایلی را فهرست می‌کردند و معتقد بودند با وجوداین فضائل در حکمران، طی یک فرآیند انسانی، مردم به مدینه فاضله خواهند رسید. البته درصحنه عمل هرگز این نظریه محقق نشد و چنین حکومتی در غرب پا نگرفت. فیلسوفان سیاسی جدید غرب که سازه‌های مدرنیسم را صورت‌بندی کرده‌اند معتقدند؛ «چگونه باید حکومت کرد» مهم است. آن‌ها در تعیین این چگونگی، برای نحوه تولید قدرت و ثروت و توزیع آن، نظریه‌سازی و سازه پردازی کرده‌اند. فرجام این سازه سیاسی، در غرب کنونی قابل‌رؤیت است و فیلسوفان سیاسی غرب از آخرین مراحل افول آن خبر می‌دهند. امام خمینی (ره) به‌عنوان یک نظریه‌پرداز سیاسی، با اتکاء به معارف و مبانی اندیشه اسلامی و حکمت شیعی، جمع هر دو صورت را طریق مطلوب معرفی کردند، «چه کسی باید حکومت کند» و؛ «چگونه باید حکومت کند» هردو، مبنای تفکر در باب طراحی و تحقق حکومت الهی است. فیلسوفان سیاسی قدیم و جدید غرب هیچ‌کدام، داعیه تأسیس حکومتی مطابق با تئوری‌های خود را نداشتند و صرفا اندیشه‌ورزانی در عالم نظر بودند. اما به‌جرئت می‌توان گفت، امام (ره) اولین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام و اساسا در جهان فلسفه سیاسی است که موفق شد علاوه بر تئوری پردازی، در مقام تأسیس بنشیند و نظریه‌ خود را در جهان خارج از ذهن عملیاتی کند. ۲- جایگاه «فقه» در نظریه‌پردازی سیاسی امام (ره) یک مرتبت رفیع دارد به‌گونه‌ای که فرمودند : «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.» امام (ره) در چرخه و فرآیند حکمرانی به جایگاه فقه چه در سیاست‌گذاری‌ها و تدوین راهبردها، چه تنظیم‌گری‌ها و چه تسهیلگری‌ها عنایت خاص داشتند. از نظرگاه ایشان هیچ بن‌بستی در اداره نظام متکی به «فقه»، وجود ندارد. آن‌ها که در حکمرانی، ما را نیازمند علوم سکولار می‌دانند انقلاب و نظام را به بیراهه می‌برند. امام در بسیاری از پیام‌ها و سخنرانی‌های خود به‌ویژه در وصیت‌نامه حکیمانه شأن، خطر عبور از فقه و احکام الهی و متوسل شدن به الگوهای حکمرانی‌ با منشأ فلسفی غرب، را مورد تأکید قرار داده‌اند. ۳- مقام معظم رهبری در پیام خود به افتتاحیه ششمین دوره مجلس خبرگان فرمودند : «در نظام اسلامی، حکمرانی، بشری و هدف‌ها الهی است» . برخی، این «بشری» را به‌گونه‌ای ترجمه کرده‌اند که گویی ما در اداره جامعه باید متکی به علوم سکولار تولیدشده در دستگاه تفکر غرب باشیم. این، ترجمه درستی از بیان رهبری نیست. «بشری» که در حکومت الهی متصدی حکمرانی است باید بر اساس علم در حوزه‌های گونه‌گون عمل کند. اما ابتدا باید علم تعریف شود و تفاوت آن با شبه‌علم تبیین گردد. به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، علوم اسلامی و غیر اسلامی نداریم. علم یا واقعا علم است و چون علم است اسلامی است یا جهل است که نمی‌توان به آن علم اطلاق کرد. یک فیلسوف سیاسی غرب در قرن۱۹ فلسفه‌ای تحت عنوان مارکسیسم ارائه کرد که مدعی علمی بودن آن بود، فاشیسم و لیبرالیسم رقیب‌های این اندیشه نیز هر دو ادعای «علمی» بودن داشتند. در پایان قرن بیستم و پس از مصیبت‌های بسیاری که این مدعیان علم بر سر بشریت آوردند، فیلسوفان بزرگ سیاسی غرب اعلان کردند که هر سه مکتب در بیابان جهل، بشریت را سرگردان کرده‌ و لذا نمی‌توان دستاورد آن‌ها را به‌عنوان یک حکمرانی بشری مبتنی بر علم تلقی کرد. حکمرانی بشری برای رسیدن به اهداف الهی، نیازمند علم است، «شبه‌علم» نمی‌تواند ما را در تحکیم و ترفیع این بنای تمدن ساز و تحقق اهداف الهی کمک کند. ۴- مردم‌سالاری دینی که امام (ره) پایه‌های اولیه آن را با رفراندوم جمهوری اسلامی و رفراندوم قانون اساسی استحکام بخشیده و با انتخاب مدیران کشور با رأی مردم آن را محقق نمودند، یک پدیده جدید در حکمرانی بشری و یک نو اندیشی حکیمانه در تداوم راه انبیاء و اولیای الهی است. امام (ره) با شجاعت و جسارت این الگوی الهی را در اواخر قرن بیستم مطرح کردند و مردم ایران شجاعانه از آن استقبال و حمایت کردند. مردم‌سالاری دینی یعنی حضور علم و عالمان و خردمندان متعهد و صاحبان اندیشه، تجربه و مهارت در لایه‌های مختلف حکمرانی با رأی مردم و انتخاب مردم برای حرکت جامعه به سمت اهداف الهی و تحقق قسط و عدالت اسلامی. مردم‌سالاری دینی یعنی توأم شدن حاکمان صالح با الگوی حکمرانی صالح. انتخابات در ۴۵ سال گذشته فراز و فرودهایی را طی کرده است و حضور رجال سیاسی و مذهبی مختلفی در لایه‌های حکمرانی با رأی مردم به صحنه آمده‌اند که اکنون کارنامه عملشان در حافظه ملت ما ثبت است. هر چه پیش‌تر رفته‌ایم تجربه مردم بیشتر و اندوخته‌ها افزون‌شده و باید روشنی‌بخش قدم‌های بعدی باشد.
داستان دلار و جاده‌های ترکیه زهرا عباسی دیشب که مناظره اول رو نگاه کردم از پاسخ های دو کاندید جا خوردم ،گویا افراد نابالغ و نپخته ای به اون ها مشاوره دادن که بجای طرح برنامه هاشون مدام شعار میدادن و این خوب نبود .... دریک قسمت از مناظره آقای پزشکیان حرف از FATF و ...زدن و دکتر زاکانی پاسخ قابل قبولی به ایشون دادن و در پاسخ به ایشون از ترکیه و تورم افتضاحش با وجود اینکه هم راستا با حرف های آقای پزشکیان عمل کرده بود نام بردن.... اما در ادامه ایشون یه پاسخ بسیار نپخته به آقای دکتر زاکانی دادن!!!و فرمودن برید جاده های ترکیه رو ببینید ،جاده های ایران رو هم ببینید 🫠حقیقتا جا خوردم از جواب !چون این جواب بسیار نارس بود و از فردی که سال ها نماینده مجلس بوده بسیاررر بعید بود.... اگر اجازه بدید اینجا رو بنده به آقای پزشکیان پاسخ بدم : اگر خاطرتون باشه بنده با همسرم یک سفر از شرق ترکیه به غرب ترین نقطه اون با اتومبیل شخصی مون داشتیم! بله آقای پزشکیان راست میگن جاده ها عالی بود اما عجیب بود ایشون چرا با مردم صادق نیستن ،آقای پزشکیان قطعا میدونن چرا جاده ها در ترکیه عالیه ... دوستان عزیزم در ترکیه وقتی وارد پمپ بنزين هاشون میشید مانیتورهای بزرگی دارن که دائم قیمت دلار رو میزنه و بنزين رو با اون قیمت نشون میده! بله بنزين در ترکیه مثل بیشتر کشورهای دنیا هم قیمت دلار هست در واقع ما با لیتری ۵۰ هزار تومان این مسافرت زمینی رو رفتیم و حالا حساب کن مثلا ۲۰ لیتر میزدیم یک میلیون! فقط هزینه بنزين مون در یک بار زدن همین حدود ها میشد در جاده های ترکیه پشه پر نمیزنه ،کاش آقای پزشکیان این هارو هم میگفتن....چرا انقدر تردد در جاده های ترکیه کمه؟بخاطر قیمت بنزینشون، بشدت مسافرت با اتوموبیلشون کمه،والا اگر جاده های ایران هم تردد کم باشه جاده ترگل ورگل میمونه😉 بنده خدا ،مردم که شاید با شنیدن حرف آقای پزشکیان با خودشون گفتن راست میگه ها جاده های اونا بهتر از ماست!!! در ایران تردد ماشین بشدت بالاست حالا سوال من از آقای پزشکیان اینه شما که اشراف دارید به جاده های ترکیه قطعا به بنزینش هم اشراف دارید !متاسفانه با مردم صادق نبودن و نصفه حرف زدن ،بله اگر در ایران هم بنزین با دلار جلو بره همین میشه تردد کم میشه و جاده ها و آسفالت ها خوشگل میمونن...سوالم اینه آقای پزشکیان متاسفانه در مناظره اول جز شعار و بازی با احساس مردم برنامه خاصی از شما دیده نشد ،خداوکیلی در برنامه هاتون قصد پیش بردن ایران مثل ترکیه حداقل در زمینه بنزین و تردد رو که ندارید؟!!! زهراعباسی ممنون میشم برای رفع ابهام منتشر کنید پایان
. توهینی بود که اجازه آن را به غرب نداده باشید؟! محمد ایمانی 🔹محمد جواد ظریف، دیشب در جمع فعالان ستاد پزشکیان گفته است: "چه کسی جرأت می کرد در زمان خاتمی به یک ایرانی توهین کند؟ رقیب پزشکیان عامل تحریم هاست". ♦️در زمان خاتمی بود که در اوچ تسلیم طلبی مدعیان اصلاحات، دولت آمریکا (بوش) ضمن حمله به دو همسایه شرقی و غربی، ایران را محور شرارت خواند و تهدید به حمله اتمی کرد! 🔹خاتمی بود که پس از حمایت "فوگ راسموسن" (نخست وزیر دانمارک و دبیرکل سابق ناتو) از اهانت به ساحت پیامبر اعظم (ص)، با وی دیدار کرد و با وی در حالی که دستش شکسته بود، دست داد. ♦️در دولت خاتمی بود که تروئیکای اروپایی در مذاکره با حسن روحانی، توافق کلاهبردارانه سعدآباد را به بهانه تعلیق شش ماهه و داوطلبانه برنامه هسته ای، به ایران تحمیل کردند و سپس به توافق بروکسل و پاریس توسعه دادند و پس از دو سال و نیم وقت کشی گفتند: "بهترین تضمین عینی که ایران می تواند بدهد، دائمی کردن تعلیق داوطلبانه و موقت است". البته هیچ توهینی هم در کار نبود! 🔹در همین دوره (مقارن با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴) بود که ظریف به بهانه مذاکرات هسته ای، با لحنی التماسی به محمد البرادعی دبیرکل آژانس گفت: ♦️«در آستانه انتخابات ایران، اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی از دست رفته. این، تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.» 🔹همچنین باید توهین و تحقیر چند لایه برجام را به خاطر آقای ظریف آورد: دو برابر شدن تحریم ها، اعمال تحریم های ویزا و آیسا و سیسادا در دولت اوباما پس از برجام، بنزین ندادن به هواپیمای وی در آلمان؛ ♦️و توهین مستقیم دولت اوباما به روحانی و ظریف، با ویزا ندادن به حمید ابوطالبی (معاون دفتر روحانی) برای نمایندگی ایران در سازمان ملل، آن هم در دوره ماه عسل برجام!
🔆 رأی پاک؛ رأی ناپاک 🔸 به بهانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ✍️ محسن الویری وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ... (اعراف، ۹۶) اگر مردمان آبادی‌های ایمان می‌آوردند و پروا داشتند، برکاتی از آسمان و زمین بر آن‌ها می‌گشودیم ... برکت به مفهوم بازدهی بیش از حد متعارف و یا کارکردی فراتر از حد انتظار یکی از مهمترین آموزه‌های دینی است که در دنیای پیشامدرن با زندگی مردم در هم آمیخته بود و اکنون به نظر می‌رسد یکی از بیگانه‌ترین مفاهیم حتی در بین دین‌داران است. در منابع دینی ما، رفتارهایی مانند ایمان همراه با عمل صالح (آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف)، و یا عدالت‌ورزی (بالعدل تتضاعف البرکات) مایه برکت و در برابر آن رفتارهایی مانند گناه و خیانت و تکذیب پیامبران موجب کاهش و یا از بین رفتن برکت است. چیستی و عوامل ایجاد کننده و تضعیف کننده برکت به راستی شایسته بازخوانی از ابعاد مختلف است. برکت دادن خدا و برکت یافتن کارها و سرمایه‌ها امری ماورائی است و عقل جزءنگر حساب‌گر بشری از درک چرایی و فرایند آن ناتوان است؛ این که چرا و چگونه ایمان و پرواپیشگی موجب فرو ریختن برکت از آسمان می‌شود بر ما پوشیده است ولی تجربه همگی ما نشان می‌دهد که این سخن سخنی گزاف نیست و به یقین شواهدی برای آن در تجربه زیسته خود سراغ داریم. دور از ذهن نیست که گفته شود چه بسا یکی از عوامل به نتیجه نرسیدن طرح‌های ترویج ارزش‌های اخلاقی در دهه‌های گذشته، با وجود خوب بودن برنامه‌ها، آمیختگی اقدامات اجرایی آن با انواع رفتارهایی است که به هر دلیل مورد تأیید شرع نبوده و در نتیجه اجرای این طرح‌ها برکت‌زدا بوده است. رأی دادن در انتخابات، یک ابزار برای تحقق یک هدف مقدس یعنی مشارکت در سرنوشت و برگزیدن یک خدمتگزار برای مردم در چارچوب نظام اسلامی است. اگر این ابزار با حرام آمیخته شود برکت آن در معرض تهدید قرار می‌گیرد و اگر پاکیزه و منزه باشد برکت خواهد یافت. آمیختگی با حرام در اموری مختلف مصداق می‌یابد، مانند استفاده از امکانات دولتی و عمومی برای تبلیغ نامزد موردنظر خود، توزیع ناعادلانه امکانات عمومی برای تبلیغات نامزدها، سوق دادن رأی مردم به یک نامزد با تطمیع و فریب، کوشش برای تخریب شخصیت رقیب با تهمت و دروغ، و پرداختن به امور شخصی غیرمرتبط با صلاحیت فرد. از بین رفتن برکت هم می‌تواند مصادیق مختلفی داشته باشد؛ همچون: متقاعد نشدن مخاطب، بروز عوامل بیرونی بر باددهنده کوشش انتخاباتی، شکننده بودن همراهی مخاطب، و حتی ناموفق شدن و یا ناکام ماندن فرد منتخب. سزاوار است خود و طرفداران نامزدها را در معرض این پرسش قرار دهیم که در مقام تبلیغ مردم و کشاندن آن‌ها به پای صندوق رأی و به ویژه برای متمایل ساختن آن‌ها به یک نامزد و یا دلسردکردن آن‌ها نسبت به یک نامزد دیگر، کنش انتخابی ما تا چه اندازه برکت‌زا و یا برکت‌زداست؟ طلبه یا غیرطلبه‌ای که پای در فعالیت انتخاباتی گذاشته است و مشتاق است به نتیجه مطلوب برسد صرف نظر از مسؤول بودن نسبت به سخن و رفتار خدا در پیشگاه خداوند متعال، سزاست مدام این پرسش را از خود داشته باشد که آیا به راستی خود را دور از انواع گناهان زبانی و آلودگی‌های مالی نگاه داشته است یا نه؟ آیا کنش تبلیغی انتخاباتی او برکت‌زا و یا برکت‌زداست؟ و اگر در تحلیلی صادقانه دریافت که رفتار او آمیخته با حرام است، انتظار نداشته باشد که به نتیجه مطلوب برسد. این گونه افراد حتی اگر در کوتاه مدت، به آن چه می‌خواهند دست یابند، دست تقدیر الهی در زمانی دیگر جزای کژاندیشی و کژرفتاری آن‌ها را خواهد داد و چه تجربیات عبرت‌آموزی در این باره وجود دارد! یکی دیگر از شاخصه‌های ارزیابی دو نامزد و تصمیم‌گیری برای برتر نهادن یکی از آن‌ها بر دیگری، همین است که ببینیم رفتار انتخاباتی آن‌ها تا چه اندازه برکت‌زا و یا برکت‌زداست و رأی پاک و حلال و پاکیزه نزد کدام یک از آن‌ها بیشتر است؟ ۱۲ تیر ۱۴۰۳
اندکی صریح عبدالله جلالی اکنون که دور مرحله دور دوم انتخابات هستیم و در مرحله حساس انتخاب اصلح از بین دو نامزد چهاردهمین دروه انتخابات بسر می‌بریم از باب آیه شریفه «ليهلك‏ من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة»؛ هركس كه مى‏‌خواهد با روشنى و آگاهى به هلاك يا حيات و زندگى راه بيابد. قصد دارم به‌عنوان یک شهروند مطالبی را جهت تنویر افکار عمومی برای عموم مردم شریف ایران و نخبگان عزیز کشورم معروض دارم. برای هر انتخابی نیازمند موازین هستیم تا بتوانیم دقیق‌تر و بهتر از عهده این مسئولیت اجتماعی برآییم. زیرا بدون موازين تحلیل و فهم داستان نينوا، حرکت و مقاومت امام حسین (ع) که در آستانه ورود به محرم حسینی هستیم، مشكل مى‏‌شود و به‌همین جهت لازم است دو جریان سیاسی و دوسبک مدیریتی سازش و مقاومت دوباره بازخوانی گردد و ما ناچار به بیان مقدمه کوتاه در این زمینه هستیم . نقش تحریم‌ها به‌عنوان ابزار بازدارنده در دستیابی به اهداف تنبیهی از گذشته‌های دور مورد استفاده قدرت‌های بزرگ بوده‌است. کاربرد این ابزار تا پیش از پایان جنگ جهانی اول، مکملی برای اقدامات نظامی بود، اما پس از آن به‌عنوان ابزاری غیرنظامی در میثاق جامعه ملل گنجانده شد. با پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره)، جمهوری اسلامی از بدو شکل‌گیری مورد تحریم آمریکا و متحدانش قرار گرفت. هدف از این تحریم‌ها، مقابله با ظرفیت‌های سیاسی دین اسلام به‌عنوان یک الگوی ضد نظام سلطه بود، که با نفی هر‌گونه ظلم و ستم از سوی حاکمیت‌های سیاسی جهان، مطرح گردید. برهمین اساس، امام خمینى(ره ) تـمـام تـلاش خـود را بـراى نـوسـازى در روابط بین‌الملل، مـنـطـبـق بـر اصـول و ارزش‌هـاى اسـلامـى بـه‌کـار بـردنـد و در هـر فـرصـتـى بـه مـسـئولان ضرورت انطباق تصمیمات در عرصه سیاست خارجى با موازین و معیارهاى شرعى را گوشزد مى‌نمودند. ایشان براساس قاعده نفی سبیل به‌عنوان یکی از قواعد مهم فقهی در استنباط آموزه‌های سیاسی اسلام، در دو جنبه سلبی و ایجابی تأکید کردند. و همین آموزه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بند ششم اصل دوم با نفی هرگونه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری و همچنین در بند پنجم اصل سوم با طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، به‌عنوان ابعاد داخلی و خارجی سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران تبلور یافت. از سوی دیگر دیدگاه‌های جهانی انقلاب اسلامی مبنی بر رهبری امت اسلام و دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران و به‌طور کلی مقابله با نظام سلطه جهانی، ایران را در تقابل با ابرقدرت‌های جهانی، همچون آمریکا و شوروی قرار داد. به‌ویژه این موضوع روابط ایران و آمریکا را دچار چالش اساسی کرد که این امر حتی به قطع روابط دو کشور منجر گردید. از این‌رو، این شیوه از حکومت برای دشمنان انقلاب غیر‌قابل تحمل بود. دولت آمریکا از همان ابتدا در به انحراف کشاندن انقلاب، سفارت خود در تهران را به جاسوس‌خانه تبدیل کرده‌بود. دانشجویان پیرو خط امام با آگاهی از ترفندهای آمریکا، سفارتش را به‌عنوان کانون جاسوسی، تسخیر و کارکنان آن را به گروگان گرفتند. در پی این حادثه، جیمی کار‌تر رییس‌جمهور وقت آمریکا در20 فروردین 1359 طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. امام خمینی در پی این تصمیم کارتر، درپیامی به ملت ایران فرمودند: ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کار‌تر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است همین قطع رابطه است. در چنین شرایطی اربابان غربی شاه در طول چهاردهه رویارویی با انقلاب اسلامی، لایه‌های مختلفی از خصومت را از خود بروز داده‌اند. گاهی دشمنی آنها با حاکمیت اسلامی جلوه می‌کرد. زمانی خصومت در حمایت از دشمنان نظام اسلامی مثل رژیم بعثی عراق و منافقین ظهور و بروز می‌یافت. برخی ایام ایران را حامی تروریسم و ناقض حقوق بشر می‌خواندند و در حال حاضر هم که فرزندان این مرز و بوم به توانمندی‌های علمی، هسته‌ای، دفاعی، نظامی و اقتصادی دست یافته‌اند، حقد و کینه خود را در دستیابی ایران به فناوری‌های روز آشکار می‌کنند. در چنین شرایطی دولت مردان آمریکا، جنگ اقتصادی را جایگزین جنگ سخت نظامی کرده‌اند تا شرایط تحریمی را برای جمهوری اسلامی ایران دشوار سازند. اما این که چرا آمریکا مایل به حمله نظامی علیه ایران نیست؟ سایت«نشنال اینترست» به این سوال پاسخ می‌دهد: این سایت؛ در مطلبی با اشاره به قدرت نظامی ایران نوشته است، که به استثنای کره شمالی، هیچ کشوری در دوران پس از جنگ سرد نتوانسته بیشتر از ایران، آمریکا را به چالش بکشد. دانیل کوتسی مدیر اطلاعات ملی آمریکا با سخنرانی در کمیته ویژه سنای کنگره آمریکا، اعلام نمود ایران دارای بزرگترین زرادخانه موشک‌های بالستیکی در خاورمیانه است و می‌تواند به اهدافی تا فاصله دوهزار کیلومتر از مرزهای خود ضربه بزند.
قدرت بازدارنگی ایران باعث شد که هیأت حاکمه آمریکا از خطرات جنگ آگاه باشند به‌ویژه این که پایگاه‌های نظامی آنها در تیررس موشک‌های ایران است و ده‌ها هزار سرباز آمریکایی، از سمت کشورهای عربی، ایران را احاطه کرده‌اند؛ ایران توانایی‌های نظامی زیادی در دریا دارد. موشک‌های دریایی و سطح به سطح، و زمین به‌هوای پیشرفته که می‌تواند تلفات سنگینی را به طرف آمریکایی تحمیل کند. ایرانیان کافی است که یک کشتی جنگی آمریکا را در دریا غرق کنند تا مردم در داخل آمریکا در مخالفت با جنگ بی‌‌فایده مخالفت و قیام کنند. این مسائل قدرت بازدارندگی ایران را نشان می‌دهد. از این رو دولت‌مردان آمریکا آرایش جنگی خود را تغییر دادند و به سمت تحریم روی آوردند. «ریچارد نفیو» هدف از اعمال تحریم‌ها را ایجاد «دردی» می‌داند که در نهایت منجر به تغییر رفتار کشور هدف تحریم خواهد شد. اما کشور تحت تحریم نیز این امکان را دارد که از ابزارهای مختلفی در مقابل تحریم استفاده کند. وضعیتی که نفیو از آن با عنوان «استقامت طرف تحریمی» یاد کرده‌‌است. به‌عقیده نفیو ایجاد درد از سوی تحریم‌کننده می‌تواند باعث شود تا کشور تحت تحریم از طریق ابزارهای مختلف در برابر تحریم مقاومت کند. بنابراین یک تحریم در صورتی کارا خواهد بود که بتواند مقاومت کشور تحت تحریم را بشکند. پس سیاست‌گذاران باید برای دستیابی به اهداف ترسیم شده در سیاست تحریم رفتار استقامتی کشور هدف را رصد و سیاست‌های خود را مبتنی بر این رفتار طراحی کنند. دولت آمریکا ابزار تحریم را به‌عنوان اهرمی برای همراه کردن تهران با خواسته‌‌های خود در نظر گرفته‌است. «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا در گفت‌وگوی خود با فاکس‌نیوز تصریح کرد که آمریکا درصدد تغییر رژیم ایران نیست. او گفت: می‌خواهیم آن قدر فشار بر دولت ایران وارد کنیم تا این کشور رفتارش را تغییر دهد. برهمین راستا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیانات‌شان فرمودند: «یک روزی به‌صراحت می‌گفتند جمهوری اسلامی از بین برود؛ بعداً دیدند نمی‌توانند و به ضررشان تمام می‌شود، آمدند این را تعدیل کردند و گفتند تغییر رفتار جمهوری اسلامی. بنده همان‌وقت به مسئولان گفتم توجه داشته باشید، «تغییر رفتار» با «تغییر نظام» هیچ فرقی ندارد. تغییر رفتار یعنی راه اسلام و انقلاب و خط امام را می‌رفتیم، حالا زاویه بگیریم و کم‌کم در طرف مقابل قرار بگیریم». طبق اعتراف مایوسانه سناتور «اسکات مدن» مشاور ارشد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا و افسر سابق سیا، در بهمن 1395 در کنگره آمریکا مدعی شد: جمهوری اسلامی ایران با وجود همه مشکلات در حال سقوط نیست، تحریم‌ها ابزار قدرتمندی برای فشار به ایران است اما کافی نیست، باید از ابزار اطلاعاتی و رسانه‌ای استفاده کنیم. وی علیرغم این همه نقشه‌های شوم می‌توان گفت انقلاب اسلامی به بازیگری مستقل و قدرتی مهم (چه به‌صورت بالفعل و چه به‌صورت بالقوه) در عرصه‌های گوناگون جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی و…تبدیل شده‌است. ویژگی‌های این بازیگر جدید در نظام بین‌الملل با سایر بازیگران تفاوت اساسی دارد. معیارهای جدید قدرت در این انقلاب ازجمله ایمان، جهاد، شهادت بر قدرت مادی غلبه کرده‌است به‌طوری‌که غرب توانایی مواجهه با این معیارها و اندازه‌گیری آنها را ندارد هر چند هنوز اول راه است و برای رسیدن به آرمان بزرگش یعنی ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنافداه) باید استقامت و تلاش توامان داشته باشد.
این تاریخچه نشان می‌دهد علیرغم پیگیری سیاست و گفتمان گفت‌و‌گو و مذاکره و نگاه سازشکاری با جریان سلطه، نتوانست دستاورد قابل توجهی را برای ‌کشور به ارمغان بیاورد . اما سبک مدیریتی مقاومت تاکنون علیرغم تحریم‌های ظالمانه آمریکا و کشورهای هم پیمان ایران توانسته عمق استراتژیک خود را افزایش دهد، و با تشکیل محور مقاومت، اسرائیل را در حدود ۱۷۰۰ کیلومتری مرز‌های خود درگیر کند و از نزدیک شدن آن به خاک خود جلوگیری نماید. ایران در سال 1396 در یک هم‌آورد چندین ساله، توانست با کنشگری فعال سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و جبهه مقاومت در آشوب خاورمیانه، کمر جریان تروریستی تکفیری داعش را بشکند و علیرغم تلاش ائتلاف غربی‌‌عربی‌‌عبری ، سیاست‌های منطقه‌ای خود را اعمال نماید. به‌تعبیر رهبر فرزانه انقلاب «نوسانات ارزی و مشکلات معیشتی وجود دارد اما در مجموع تصویر واقعی کشور، به‌کوری چشم دشمنان، عکس تصویری است که بیگانگان سلطه طلب از ایران عزیز ترسیم می‌کنند». جایگاه ایران به شواهد مراکز معتبر جهانی در رتبه بیستم اقتصاد جهان قرار دارد. برابر شاخص‌های قابل سنجش در سند چشم‌انداز بیست ساله و اسناد بالا دستی جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از مولفه‌های علمی و دفاعی جزء 10 کشور اول جهان است و همه موفقیت‌ها و دستاوردهای ملت ایران در طول چهل سال از عمر انقلاب اسلامی توانسته است اقتدار و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورد و بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب «سیاست‌مداران بزرگ و مغزهای سیاسی سنجیده دنیا، ملت ایران را به دلیل چهل سال ایستادگی در مقابل فشارها و در عین حال پیشرفت و تبدیل شدن به یک قدرت تاثیرگذار تحسین می‌کنند». البته ایمان واقعی به‌خداوند مهمترین منطق مقاومت است چراکه وعده پیروزی الهی بشرط مقاومت می باشد. از طرف دیگر امکان بهره‌گیری از همه توان علمی و عملی بوجود آمده است و مقاومت عامل پراکنده شدن مشرکان و دیگر احزاب متّحد گردیده است در حالی که تسلیم عامل تضعیف نظام اسلامی و سبب عقب‌نشینی و موجب تغییر نظام الهی می گردد. امروز روز انتخاب مهم ایرانیان است . عبرت از گذشته دولت یازدهم و دوازدهم و توجه به همه تلاش‌های بی‌نظیر دولت سیزدهم هر انسان عاقلی را وا میدارد که انتخاب گزینه‌ای که بتواند ادامه دهنده حرکت پرشتاب مسیر رئیسی شهید و جهادگر باشد اولویت و اهمیت دارد و بر‌اساس دستورات قرآن کریم و نهج البلغه و سیره معصومین علیهم السلام خصوصا سیدالشهدا علیه‌السلام می‌باشد. امیدواریم جوانان همیشه بیدار از این آزمون الهی سربلند بیرون آیند و کار را به اتمام رسانده و تأثیرگذار در شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی باشند. البته نتیجه انتخابات هر چه باشد، پیروزی نهایی از آن رهبری معظم و نظام اسلامی و مردم است و شنبه پس از انتخابات شنبه برادری و اخوت برای ساختن ایرانی عزیز و شکست‌ناپذیراست. پی‌نوشت: 1-انفال، 42 2- عباس ملکی فرآیند تصمیم گیری در سیاست خارجی ایران فصلنامه راهبرد، شماره 2 7 (بهار 1382)، ص100 3- صحیفه امام خمینی ج12 ص: 233-234 4- https://bit.ly/2Qqodzl 5- ریچارد نفیو، نویسنده کتاب هنر تحریم¬ها و عضو تیم مذاکره کننده آمریکایی در نشست گروه 1+5 و ایران در اتریش است که از ژانویه سال 2013 به عنوان معاون ارشد هماهنگ کننده سیاست‌های تحریم آمریکا در وزارت خارجه این کشور مشغول به کار بوده است. https://bit.ly/2VkKDCV 6-https://bit.ly/2J6tPym 7- https://bit.ly/2VztfdX 8- بیانات رهبری27/12/1396 9-بیانات رهبری در تاریخ 25/07/1397 10- https://bit.ly/2Vrhkyt
پاسخ یک دختر کرمانی به پزشکیان طاهره سادات حسینی من کرمانی ام، کسی که از نزدیک سردار را دیدم و با لمس اعتقاداتش کم کم سردار سلیمانی بر مسند قلبم نشست و شد سردار دلم و بارها آرزو کردم کاش جان ناقابلم فدای سردار دلم شود... تمام افتخارم در این دنیای بی ارزش، این است که مسلمانم، در ایران قد کشیده ام و همشهری کسی هستم که چون رستم دستان پهلوان بود اما رستم افسانه بود و حاج قاسم افسانه ها آفرید. دیشب همچون گذشته به تماشای مناظره نشستم، خوب میدانستم که پزشکیان نه برنامه ای برای اجرا دارد و نه حرفی برای گفتن و مانند دلقکی پیر، با خزعبلات و دروغ هایی که ردیف می کند باعث انبساط خاطر مردم می شود، اما با شروع مناظره متوجه شدم ایشان از قالب یک دلقک به شکل مترسکی درامده که با کلیدی بنفش کوک میشود. او از دروغ پردازی شروع کرد، مسؤلیت فلاکتی که سالهای قبل او و همفکرانش باعث ان شده بودند را به گردن که نمی گرفت هیچ، تازه بابت آن اعمال بی تدبیرانه و خونی که از ملت در شیشه کرده بودند طلبکار کاندیدای رقیب میشد و به این هم بسنده نکرد و از دروغ پراکنی رسید به توهین... توهین به سرداری که جانش را به خاطر من و ما، به خاطر مظلومان عالم کف دستش گرفت و عاقبت سر به دار داد و تن به ذلت نداد و بدن قطعه قطعه اش شاهد این ادعا بود. حال روی سخنم با پزشک قلبی ست که قلبمان را جریحه دار کرده، بدان که: تو و امثال تو و آنان که دوره ات کرده اند موی دماغ آسایش این ملتید... تویی که برای فریب مردم به آیات قران و کلام مولایم علی چنگ انداخته ای و چه مظلوم است امیرالمومنین که دروغگو و شیادی چون تو با توسل به کلام مولا، دروغ ها و حیله هایش را می پوشاند و این لحن گفتارت ما را یاد سخن رهبر کبیر انقلاب می اندازد، انجا که فرمود: به بنی صدر شک کردم چرا که زیاد آیه قران و نهج البلاغه می خواند... جناب پزشکیان! موی دماغ تو و شیخ بنفشتان هستید که این مملکت را با یک برجام ننگین دو دستی تقدیم امریکا کردید و در قبالش هیچ نگرفتید و دیشب هم اذعان کردید با آمریکا برادرید...ای مردک نافهم! ما را با برادری با آمریکا چکار؟! شاید اگر پیش میرفتید دست نتانیاهو هم به عنوان برادر خوانده میفشردید و همانطور که به سردار اهانت کردید پا روی خون شهیدان مظلوم غزه هم می گذاردید. موی دماغ شمایید که به گفته خودتان قبل اینکه قانون حجاب منعقد شود حجاب را اجباری کردید و اینک برای جذب یک رای، خودتان، خودتان را انکار می کنید و دم از آزادی زنان میزنید، مگر زنان این مملکت آزاد نیستند که چون تویی بخواهی آزادشان کنی؟!! سردار دلم نه موی دماغ، بلکه قهرمانی شجاع بود که شنیدن نامش لرزه به اندام دشمن می انداخت و اگر نبود فداکاری های سردار، اینک تو نه تنها نمی توانستی دم از آزادی زنان بزنی بلکه می بایست در بازارهای برده فروشی به دنبال ناموست می گشتی، ناموسی که داعش به حراج گذاشته بود. خلاصه کلام: دیشب خجالت کشیدم که تلویزیون ملی تریبونش را در اختیار مردی کوته فکر و حقیر و غربگدا و دروغگو گذاشته بود و از آن بیشتر ناراحت شدم چگونه مردم نام آور ایران، همانان که در جهان حماسه ها آفریدند، به چون تویی رای دادند، امیدوارم دستت از این مملکت کوتاه شود که تو و امثال تو باعث حقارت ایرانیان هستید. پایان
🔻 خروش ناگهانی جلیلی 🖊مهدی جمشیدی ۱. سعید جلیلی، از همان آغاز با حمله آغاز کرد؛ صریح و بی‌تعارف. پزشکیان، انتظار تقابل در لحظه‌ی نخست را نداشت. گیج شد و کوشید با قطع سخنان، ابهام ایجاد کند اما نتوانست. چقدر دلرباست این چهره‌‌ی تقابلی و مواجهه‌ای از جلیلی. ضربه‌‌ی اول را جلیلی نواخت. جلیلی، اجداد سیاسی پزشکیان را به رخش کشید و از هاشمی و خاتمی و روحانی سخن گفت. شارلاتانیسم پزشکیان در حال خنثی‌شدن است. او انتظار نداشت که جلیلی، این‌چنین در برابرش ظاهر شود. ۲. پزشکیان، ناچار است وارد گفتار پوپولیستی شود تا امکان تهاجم بیابد. لحن پزشکیان، اهانت‌آمیز است؛ او خطاب به جلیلی، تعبیر «این» را به کار می‌برد. لات‌مآب و قلدرصفت است و نان حرافی‌اش را می‌خورد. پزشکیان، اندکی منطق ندارد و ادب نیز. دهان‌دریده و لمپن است. روش او، جدلی و طرح اشکال برای پریشان‌کردن طرف مقابل است. او چنانچه رئیس‌جمهور شود، با صدای مخالف چه خواهد کرد؟! ۳. نظم ذهنی پزشکیان به هم ریخت و برای تنفس، شروع به متن‌خوانی کرد تا قدری آرامش یابد. نشان داد که تاب مقاومت در برابر تهاجم استدلالی را ندارد و دچار خلاء گفتار می‌شود. اکنون، جای متن‌خوانی نبود. عجله کرد، چون سخن مقابل نداشت. متن او، شعاری و خطابی و پوشالی بود و از جنس راهکار و برنامه نبود. بیچاره حسن روحانی که پزشکیان با صراحت، از اینکه دولت سوم روحانی خوانده شود، اعلام برائت کرد. ۴. پزشکیان به‌نهایت، مستأصل و سردرگم شده است. حملات مکرر و متعدد جلیلی، او را فلج و فشل کرده است. تاکنون چنین مواجهه‌ای از جلیلی دیده نشده؛ یکپارچه تهاجم و تقابل و چالش. چنین توقعی از جلیلی می‌رفت. پزشکیان به کدام‌یک از اشکالات جلیلی پاسخ بدهد؟! یک مواجهه‌ای تمام‌عیار شکل گرفته است. پزشکیان، طرح دوم را ندارد و نمی‌داند چه کند. اکنون سرگردان و معطل است و می‌خواهد زمان را بسوزاند تا بیشتر ضربه نخورد. او باید پیش‌بینی می‌کرد که جلیلی، چنین تنگنایی را برای او به وجود خواهد آورد. ۵. پزشکیان، هرجا که در می‌ماند، از کارشناسان سخن می‌گوید تا ضعف خود را در زمینه‌ی نشناختن مسأله، بپوشاند، اما جلیلی او را رها نمی‌کند؛ ضربه از پی ضربه. جلیلی، علیه اشرافیت سیاسی و حلقه‌ی بسته‌ی قدرت، شوریده و در کنار مردم نشسته است. جلیلی به تمام جزئیات، تسلط دارد؛ پوشه‌ای که روی میز گذاشته، مطالب متعدد تفکیک‌شده دارد. تسلط و‌ شجاعت، با هم جمع شده‌اند و این ترکیب، جلیلی را غالب کرده است. ۶. جلیلی، پیشتاز نقادی شده و امکان چالش‌گری را از پزشکیان گرفته. حامیان سیاسی و قدرتمند پزشکیان، برای او در این مناظره، هزینه‌‌ساز و چشم اسفندیار شده‌اند. جلیلی به منتقد تبدیل شده و پزشکیان به متهم. جلیلی، خودش را در برابر جریان پنهان قدرت قرار داده و یک دیگری بزرگ، تعریف کرده است. ۷. جلیلی، به نیروی تناقض‌یاب تبدیل شده و فقدان انسجام پزشکیان را آشکار می‌کند. دستاویزهای متعددی در اختیار جلیلی است و از همه‌ی برگه‌ها نیز استفاده می‌کند. پزشکیان در جغرافیای بحث، گم شده و نمی‌داند باید از کدام نقطه حمله کند. جلیلی نشان داد که استعداد تهاجمش، بسیار زیاد است و می‌تواند حریف خود را دچار سرگشتگی کند. بدون‌شک، برنده‌ی مناظره‌‌ی امشب، جلیلی است.