⭕️ دو برداشت ناقص از تشییع میلیونی شهید رییسی
مهدی جهان تیغی
✍️ «تشییع رئیس جمهور شهید، احیای سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی بود.» این گزاره به بنا به دلایلی غلط، یا حداقل چندان کامل نیست. گرچه ممکن است افراد یا گروههایی بر اثر تحول روحی یا تازه آگاه شدن از شخصیت و یا اقدامات دولت آیت الله رئیسی در مراسم تشیع رئیس جمهور شهید شرکت کرده باشند؛ یا حتی گفته شود که حضور میلیونی اخیر مردم در تهران، قم، تبریز و مشهد از برخی صحنههای مناسبتهای اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی در ظاهر بزرگتر به نظر میرسد ولی همهی اینها جدا از سرمایه واقعی و بالفعل جمهوری اسلامی نیست.
1️⃣ جمهوری اسلامی یک سرمایه بالقوهی میلیونها نفری دارد، که بنا به شرایطی تبدیل به سرمایه بالفعل در صحنه و خیابانها میشود. یکی از آن شرایط خاص در مراسمات تشییع میلیونی شهیدانی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهید رییسی دیده شد. مردم این شهدا را مظهر شعارهای انقلاب میدانند و هر چقدر افرادی به این مظاهر نزدیکتر بودند، مراسم تشییع آنها شلوغتر بوده است. اما یکی دیگر از صحنههایی که سرمایه بالفعل جمهوری اسلامی را به نمایش میگذارد، مراسمات میلیونی عزاداریهای ایام محرم است. دلیل آن نیز مشخص است! اکثریت قاطع مردم ایران، جمهوری اسلامی را مهمترین پاسدار عزاداری امام حسین و ادامه خط عاشورا میدانند و دشمنانش را نیز دشمن امام حسین و عزاداریها میپندارند. یکی دیگر از آن صحنهها و شرایط خاص بالفعل شدن سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی، زمانی هست که ایران مورد تهدید مستقیم و ملموس دشمن خارجی قرار میگیرد. چون اکثریت قاطع مردم، جمهوری اسلامی را مهمترین دلیل حفظ ایران و جلوگیری از تجزیه آن میدانند و همچنین مخالفان جمهوری اسلامی را دست اندرکاران مستقیم و یا زمینهسازان غیر مستقیم تجزیه ایران عنوان میکنند.
2️⃣ برخی به درستی میگویند که خون شهید، سبب چنین تحول و خلق چنین امواج بزرگی در جامعه میشود. اما این جمله نیز گزاره کاملی نیست. چراکه در طول تاریخ، علما و خدمتگذاران بزرگی در حوادث بزرگ و حتی غمانگیزتری در خود ایران به شهادت رسیدند، ولی جامعه چنین واکنشهایی را از خود بروز نداده است. بنابراین بخش مهمی از این حضور میلیونی ماحصل مردم این دوره از تاریخ ایران است. مردمان این دوره از تاریخ را نیز انقلاب اسلامی شکل و پرورش داده است. وقتی از این منظر به قضایا نگاه میکنیم کم لطفی ست که به اکثریت تشییع کنندگان شهید رئیسی به دیده افراد متحول شده یا سرمایه مجددا احیا شده جمهوری اسلامی بنگریم. دقیق تر آنکه جمعیت میلیونی تشییع کننده آیت الله رئیسی مظهر معرفت و زنده بودن جامعه ایرانی در دوره جدید تاریخ این کشور و صدالبته نشانه دهندهی مردمی بودن ریشهی جمهوری اسلامی و قوت آن هست.
پایان
فهم واقعیت جامعه و کوررنگی ایدئولوژیک
ارمیا عزیزی / وطن امروز
یکی از جامعهشناسان پرسروصدای لمداده در فضای مجازی در کوران حوادث 1401 ایران در نطقی آتشین خطاب به جوانانی که قصد مهاجرت یا خودکشی داشتند، گفت: «نکنید! فعلا صبر کنید، ظرف یکی، دو سال آینده شاهد تحولات بزرگی خواهند بود».
از قضا چند ماه دیگر به ۲ سالگی آن سخنرانی میرسیم و به احتمال زیاد هیچ تحول بزرگی که جامعهشناس مذکور انتظارش را میکشید هم رخ نمیدهد و به شکل طبیعی نسخه وی به جوانان اینگونه خواهد بود: «مهاجرت کنید! اگر امکانش را ندارید خودکشی کنید!» البته بعید است این جامعهشناس مشهور امروز به این صراحت جمله دوم را به کار ببرد اما او همینقدر صریح در جو نیمهواقعی-نیمهکاذب سال 1401 جمله اول را به زبان آورد؛ جملهای که سوای ضعف تحلیلی گویندهاش از روند تحولات سیاسی و اجتماعی، نوعی شتابزدگی حاد در موضعگیری روی جو حاکم بر جامعه را نشان میدهد.
واقعیت آن است که ارتباط روزمره و تنگاتنگ تمام انسانها با جامعه باعث میشود همگان درباره کلیتی که نامش را جامعه یا مردم میگذارند هم بیندیشند و اظهار نظر کنند. در کمتر نقطهای از جهان میتوان وارد جمعی شد که در آن گزارههای مختلفی درباره جامعه طرح نشود.
با این حال نه واژه مردم آنقدر تهی از تضاد معنایی است که بتوان گزارهای کلی درباره آن طرح کرد و نه ساختارهای اجتماعی آنقدر عیان هستند که همگان بتوانند به آن نگاه دقیقی داشته باشند که اگر چنین بود اساسا دانش اجتماعی به عنوان یک تخصص نوین جایی در میان علوم باز نمیکرد. یک اندیشمند اجتماعی یا جامعهشناس در نخستین گام برای شناخت جهان پیرامونی خود باید از حصار طبقاتی، جغرافیایی و هنجاری شکلگرفته در پیرامون خود حتیالمقدور خارج شود تا امکان فهم جامعه از منظر دیگر مردمان را بیابد.
در ناخودآگاه همه انسانها مردم در نسبت با «خود» تعریف میشوند. عموما انسانها از نقطهای که ایستادهاند پیرامون خویش را با محیط، منافع و ارزشهای خود کدگذاری میکنند و دنبال تاییدی برای کدهای خود میگردند. به همین خاطر تعریفی که طبقات و اقشار اجتماعی مختلف از خیر جمعی، حقوق و تکالیف دارند با یکدیگر متضاد است و این تضاد میدان نزاعهای سیاسی و اجتماعی را باز میکند.
در چنین فضایی عبور از این حصارها و قرار گرفتن در جایگاهی رفیعتر پیششرط این اندیشمند اجتماعی برای شناخت جامعه است. با این حال تجربههای متمادی حکایت از آن دارد که باز هم جامعهشناسان سوژه مطالعه خود را در نسبتی گسستناپذیر از نظام ارزشی خود میبینند و به جای آنکه بهدنبال کدگشایی از حوادث اجتماعی پیرامون خود باشند، خیلی اوقات مشغول کدگذاریهای جدید برای تایید پیشفرضهای خود میشوند.
در چنین موقعیتی اگر اندیشمندان اجتماعی خود را محتاج دریافت تایید از محیطی بدانند که از آن برخاستهاند، ناخودآگاه دچار یک کوررنگی در مشاهده حوادث اجتماعی میشوند. آنچنان که در نمونهای که ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، چنین مسالهای نمود پیدا کرد و یک نفر در قامت تحلیل تحولات اجتماعی چشم بر بسیاری از متغیرها بسته و چنین پیشگویی مضحکی را با چنان نسخه غیرمتعهدانهای به جامعه تجویز میکند.
در سالهای اخیر و به فراخور بسیاری از اجتماعات بزرگ مردمی این سوال طرح میشود: چرا بخشی از بدنه جامعهشناسان ایرانی اینچنین اجتماعاتی را که انعکاسی از بخش بزرگی از جامعه است عامدانه نمیبینند یا اگر هم به چشم میآورند با کدگذاریهای سیاسی بیاهمیت میشمارند؟
نمونه مشابهی از این امر در ماههای گذشته و همزمان با نسلکشی آشکار رژیم صهیونیستی در نوار غزه طرح شد که چرا روشنفکران ایرانی که همواره ژست مخالف خشونت دارند در برابر این جنایت فجیع سکوتی تاییدآمیز اتخاذ کردهاند؟ این کوررنگی در برابر مصادیقی همچون حضور 4 میلیون ایرانی در اجتماع اربعین حسینی، بدرقه چند میلیونی رئیسجمهور شهید در تشییعهای تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد، حضور میلیونی در آیینهای مذهبی از سویی و سکوت در برابر بزرگترین نسلکشی معاصر در غزه که فریاد بسیاری از روشنفکران غربی را نیز درآورده از سوی دیگر نشان از آن دارد که بخش بزرگی از جریان فکری غربگرا در کشور نه تنها ناظران خوبی نیستند که آنچه به عنوان ناظر نیز تفسیر میکنند کاملا برخاسته از نگرش ایدئولوژیک آنهاست.
ادامه ...👇
کوررنگی ایدئولوژیک جامعه روشنفکری غربگرا در ایران در برهههای مختلف با تحلیلهای غلط و جوزده این جماعت باعث شده وجاهت جامعه دانشگاهی کشور نیز ضربه ببیند و این ضربه در بلندمدت جایگاه نهاد دانشگاه را در جامعه ایران تضعیف کرده است. جامعه وقتی دانشگاه را به عنوان عالیترین نظام فکری کشور نه در جلوی خود که در پشت سر خویش پیدا کند عملا برای یافتن پاسخهای خود نیز به نخبگان سیاسی و اجتماعی رجوع نمیکند.
آنچه این روزها به بهانه تشییع حماسی و چند میلیونی رئیسجمهور شهید بار دیگر بسیاری از تحلیلگران را متعجب کرده، نشان از یک عقبماندگی تحمیلی به اندیشمندان اجتماعی دارد. رد این عقبماندگی را باید در دوگانه کاذبی جست که روشنفکران را نیز به سکوتی غیراخلاقی در برابر نسلکشی غزه رساند.
دوگانه «حاکمیت - مردم» که گمان میکند در همه عرصهها سویی نهاد دولت است و سوی دیگر مردم، باعث میشود عملا پیوندهای تاریخی میان مردم و جمهوری اسلامی نفی شود. این نفی اما هرقدر در کدگذاریهای زبانی جامعهشناسان و روشنفکران تکرار میشود به ناگاه با یک حضور میدانی کدگشایی میشود و فقدان اعتبار نظریات این قشر را عیان میکند.
پایان
حکمرانی بشری
محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:
۱- فیلسوفان سیاسی قدیم غرب معتقد بودند؛ «چه کسی باید حکومت کند» مهم است. آنها برای حاکم، فضایلی را فهرست میکردند و معتقد بودند با وجوداین فضائل در حکمران، طی یک فرآیند انسانی، مردم به مدینه فاضله خواهند رسید.
البته درصحنه عمل هرگز این نظریه محقق نشد و چنین حکومتی در غرب پا نگرفت.
فیلسوفان سیاسی جدید غرب که سازههای مدرنیسم را صورتبندی کردهاند معتقدند؛ «چگونه باید حکومت کرد» مهم است. آنها در تعیین این چگونگی، برای نحوه تولید قدرت و ثروت و توزیع آن، نظریهسازی و سازه پردازی کردهاند. فرجام این سازه سیاسی، در غرب کنونی قابلرؤیت است و فیلسوفان سیاسی غرب از آخرین مراحل افول آن خبر میدهند.
امام خمینی (ره) بهعنوان یک نظریهپرداز سیاسی، با اتکاء به معارف و مبانی اندیشه اسلامی و حکمت شیعی، جمع هر دو صورت را طریق مطلوب معرفی کردند، «چه کسی باید حکومت کند» و؛ «چگونه باید حکومت کند» هردو، مبنای تفکر در باب طراحی و تحقق حکومت الهی است.
فیلسوفان سیاسی قدیم و جدید غرب هیچکدام، داعیه تأسیس حکومتی مطابق با تئوریهای خود را نداشتند و صرفا اندیشهورزانی در عالم نظر بودند.
اما بهجرئت میتوان گفت، امام (ره) اولین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام و اساسا در جهان فلسفه سیاسی است که موفق شد علاوه بر تئوری پردازی، در مقام تأسیس بنشیند و نظریه خود را در جهان خارج از ذهن عملیاتی کند.
۲- جایگاه «فقه» در نظریهپردازی سیاسی امام (ره) یک مرتبت رفیع دارد بهگونهای که فرمودند : «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.»
امام (ره) در چرخه و فرآیند حکمرانی به جایگاه فقه چه در سیاستگذاریها و تدوین راهبردها، چه تنظیمگریها و چه تسهیلگریها عنایت خاص داشتند. از نظرگاه ایشان هیچ بنبستی در اداره نظام متکی به «فقه»، وجود ندارد. آنها که در حکمرانی، ما را نیازمند علوم سکولار میدانند انقلاب و نظام را به بیراهه میبرند.
امام در بسیاری از پیامها و سخنرانیهای خود بهویژه در وصیتنامه حکیمانه شأن، خطر عبور از فقه و احکام الهی و متوسل شدن به الگوهای حکمرانی با منشأ فلسفی غرب، را مورد تأکید قرار دادهاند.
۳- مقام معظم رهبری در پیام خود به افتتاحیه ششمین دوره مجلس خبرگان فرمودند : «در نظام اسلامی، حکمرانی، بشری و هدفها الهی است» . برخی، این «بشری» را بهگونهای ترجمه کردهاند که گویی ما در اداره جامعه باید متکی به علوم سکولار تولیدشده در دستگاه تفکر غرب باشیم. این، ترجمه درستی از بیان رهبری نیست.
«بشری» که در حکومت الهی متصدی حکمرانی است باید بر اساس علم در حوزههای گونهگون عمل کند. اما ابتدا باید علم تعریف شود و تفاوت آن با شبهعلم تبیین گردد.
به تعبیر آیتالله جوادی آملی، علوم اسلامی و غیر اسلامی نداریم. علم یا واقعا علم است و چون علم است اسلامی است یا جهل است که نمیتوان به آن علم اطلاق کرد.
یک فیلسوف سیاسی غرب در قرن۱۹ فلسفهای تحت عنوان مارکسیسم ارائه کرد که مدعی علمی بودن آن بود، فاشیسم و لیبرالیسم رقیبهای این اندیشه نیز هر دو ادعای «علمی» بودن داشتند. در پایان قرن بیستم و پس از مصیبتهای بسیاری که این مدعیان علم بر سر بشریت آوردند، فیلسوفان بزرگ سیاسی غرب اعلان کردند که هر سه مکتب در بیابان جهل، بشریت را سرگردان کرده و لذا نمیتوان دستاورد آنها را بهعنوان یک حکمرانی بشری مبتنی بر علم تلقی کرد.
حکمرانی بشری برای رسیدن به اهداف الهی، نیازمند علم است، «شبهعلم» نمیتواند ما را در تحکیم و ترفیع این بنای تمدن ساز و تحقق اهداف الهی کمک کند.
۴- مردمسالاری دینی که امام (ره) پایههای اولیه آن را با رفراندوم جمهوری اسلامی و رفراندوم قانون اساسی استحکام بخشیده و با انتخاب مدیران کشور با رأی مردم آن را محقق نمودند، یک پدیده جدید در حکمرانی بشری و یک نو اندیشی حکیمانه در تداوم راه انبیاء و اولیای الهی است. امام (ره) با شجاعت و جسارت این الگوی الهی را در اواخر قرن بیستم مطرح کردند و مردم ایران شجاعانه از آن استقبال و حمایت کردند. مردمسالاری دینی یعنی حضور علم و عالمان و خردمندان متعهد و صاحبان اندیشه، تجربه و مهارت در لایههای مختلف حکمرانی با رأی مردم و انتخاب مردم برای حرکت جامعه به سمت اهداف الهی و تحقق قسط و عدالت اسلامی.
مردمسالاری دینی یعنی توأم شدن حاکمان صالح با الگوی حکمرانی صالح.
انتخابات در ۴۵ سال گذشته فراز و فرودهایی را طی کرده است و حضور رجال سیاسی و مذهبی مختلفی در لایههای حکمرانی با رأی مردم به صحنه آمدهاند که اکنون کارنامه عملشان در حافظه ملت ما ثبت است. هر چه پیشتر رفتهایم تجربه مردم بیشتر و اندوختهها افزونشده و باید روشنیبخش قدمهای بعدی باشد.
داستان دلار و جادههای ترکیه
زهرا عباسی
دیشب که مناظره اول رو نگاه کردم از پاسخ های دو کاندید جا خوردم ،گویا افراد نابالغ و نپخته ای به اون ها مشاوره دادن که بجای طرح برنامه هاشون مدام شعار میدادن و این خوب نبود ....
دریک قسمت از مناظره آقای پزشکیان حرف از FATF و ...زدن و دکتر زاکانی پاسخ قابل قبولی به ایشون دادن و در پاسخ به ایشون از ترکیه و تورم افتضاحش با وجود اینکه هم راستا با حرف های آقای پزشکیان عمل کرده بود نام بردن....
اما در ادامه ایشون یه پاسخ بسیار نپخته به آقای دکتر زاکانی دادن!!!و فرمودن برید جاده های ترکیه رو ببینید ،جاده های ایران رو هم ببینید 🫠حقیقتا جا خوردم از جواب !چون این جواب بسیار نارس بود و از فردی که سال ها نماینده مجلس بوده بسیاررر بعید بود....
اگر اجازه بدید اینجا رو بنده به آقای پزشکیان پاسخ بدم :
اگر خاطرتون باشه بنده با همسرم یک سفر از شرق ترکیه به غرب ترین نقطه اون با اتومبیل شخصی مون داشتیم!
بله آقای پزشکیان راست میگن جاده ها عالی بود اما عجیب بود ایشون چرا با مردم صادق نیستن ،آقای پزشکیان قطعا میدونن چرا جاده ها در ترکیه عالیه ...
دوستان عزیزم در ترکیه وقتی وارد پمپ بنزين هاشون میشید مانیتورهای بزرگی دارن که دائم قیمت دلار رو میزنه و بنزين رو با اون قیمت نشون میده!
بله بنزين در ترکیه مثل بیشتر کشورهای دنیا هم قیمت دلار هست در واقع ما با لیتری ۵۰ هزار تومان این مسافرت زمینی رو رفتیم و حالا حساب کن مثلا ۲۰ لیتر میزدیم یک میلیون! فقط هزینه بنزين مون در یک بار زدن همین حدود ها میشد
در جاده های ترکیه پشه پر نمیزنه ،کاش آقای پزشکیان این هارو هم میگفتن....چرا انقدر تردد در جاده های ترکیه کمه؟بخاطر قیمت بنزینشون، بشدت مسافرت با اتوموبیلشون کمه،والا اگر جاده های ایران هم تردد کم باشه جاده ترگل ورگل میمونه😉
بنده خدا ،مردم که شاید با شنیدن حرف آقای پزشکیان با خودشون گفتن راست میگه ها جاده های اونا بهتر از ماست!!!
در ایران تردد ماشین بشدت بالاست
حالا سوال من از آقای پزشکیان اینه شما که اشراف دارید به جاده های ترکیه قطعا به بنزینش هم اشراف دارید !متاسفانه با مردم صادق نبودن و نصفه حرف زدن ،بله اگر در ایران هم بنزین با دلار جلو بره همین میشه تردد کم میشه و جاده ها و آسفالت ها خوشگل میمونن...سوالم اینه
آقای پزشکیان متاسفانه در مناظره اول جز شعار و بازی با احساس مردم برنامه خاصی از شما دیده نشد ،خداوکیلی در برنامه هاتون قصد پیش بردن ایران مثل ترکیه حداقل در زمینه بنزین و تردد رو که ندارید؟!!!
زهراعباسی
ممنون میشم برای رفع ابهام منتشر کنید
پایان
.
توهینی بود که اجازه آن را
به غرب نداده باشید؟!
محمد ایمانی
🔹محمد جواد ظریف، دیشب در جمع فعالان ستاد پزشکیان گفته است: "چه کسی جرأت می کرد در زمان خاتمی به یک ایرانی توهین کند؟ رقیب پزشکیان عامل تحریم هاست".
♦️در زمان خاتمی بود که در اوچ تسلیم طلبی مدعیان اصلاحات، دولت آمریکا (بوش) ضمن حمله به دو همسایه شرقی و غربی، ایران را محور شرارت خواند و تهدید به حمله اتمی کرد!
🔹خاتمی بود که پس از حمایت "فوگ راسموسن" (نخست وزیر دانمارک و دبیرکل سابق ناتو) از اهانت به ساحت پیامبر اعظم (ص)، با وی دیدار کرد و با وی در حالی که دستش شکسته بود، دست داد.
♦️در دولت خاتمی بود که تروئیکای اروپایی در مذاکره با حسن روحانی، توافق کلاهبردارانه سعدآباد را به بهانه تعلیق شش ماهه و داوطلبانه برنامه هسته ای، به ایران تحمیل کردند و سپس به توافق بروکسل و پاریس توسعه دادند و پس از دو سال و نیم وقت کشی گفتند: "بهترین تضمین عینی که ایران می تواند بدهد، دائمی کردن تعلیق داوطلبانه و موقت است". البته هیچ توهینی هم در کار نبود!
🔹در همین دوره (مقارن با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴) بود که ظریف به بهانه مذاکرات هسته ای، با لحنی التماسی به محمد البرادعی دبیرکل آژانس گفت:
♦️«در آستانه انتخابات ایران، اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی از دست رفته. این، تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»
🔹همچنین باید توهین و تحقیر چند لایه برجام را به خاطر آقای ظریف آورد: دو برابر شدن تحریم ها، اعمال تحریم های ویزا و آیسا و سیسادا در دولت اوباما پس از برجام، بنزین ندادن به هواپیمای وی در آلمان؛
♦️و توهین مستقیم دولت اوباما به روحانی و ظریف، با ویزا ندادن به حمید ابوطالبی (معاون دفتر روحانی) برای نمایندگی ایران در سازمان ملل، آن هم در دوره ماه عسل برجام!
🔆 رأی پاک؛ رأی ناپاک
🔸 به بهانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری
✍️ محسن الویری
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ... (اعراف، ۹۶)
اگر مردمان آبادیهای ایمان میآوردند و پروا داشتند، برکاتی از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم ...
برکت به مفهوم بازدهی بیش از حد متعارف و یا کارکردی فراتر از حد انتظار یکی از مهمترین آموزههای دینی است که در دنیای پیشامدرن با زندگی مردم در هم آمیخته بود و اکنون به نظر میرسد یکی از بیگانهترین مفاهیم حتی در بین دینداران است. در منابع دینی ما، رفتارهایی مانند ایمان همراه با عمل صالح (آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف)، و یا عدالتورزی (بالعدل تتضاعف البرکات) مایه برکت و در برابر آن رفتارهایی مانند گناه و خیانت و تکذیب پیامبران موجب کاهش و یا از بین رفتن برکت است. چیستی و عوامل ایجاد کننده و تضعیف کننده برکت به راستی شایسته بازخوانی از ابعاد مختلف است.
برکت دادن خدا و برکت یافتن کارها و سرمایهها امری ماورائی است و عقل جزءنگر حسابگر بشری از درک چرایی و فرایند آن ناتوان است؛ این که چرا و چگونه ایمان و پرواپیشگی موجب فرو ریختن برکت از آسمان میشود بر ما پوشیده است ولی تجربه همگی ما نشان میدهد که این سخن سخنی گزاف نیست و به یقین شواهدی برای آن در تجربه زیسته خود سراغ داریم.
دور از ذهن نیست که گفته شود چه بسا یکی از عوامل به نتیجه نرسیدن طرحهای ترویج ارزشهای اخلاقی در دهههای گذشته، با وجود خوب بودن برنامهها، آمیختگی اقدامات اجرایی آن با انواع رفتارهایی است که به هر دلیل مورد تأیید شرع نبوده و در نتیجه اجرای این طرحها برکتزدا بوده است.
رأی دادن در انتخابات، یک ابزار برای تحقق یک هدف مقدس یعنی مشارکت در سرنوشت و برگزیدن یک خدمتگزار برای مردم در چارچوب نظام اسلامی است. اگر این ابزار با حرام آمیخته شود برکت آن در معرض تهدید قرار میگیرد و اگر پاکیزه و منزه باشد برکت خواهد یافت. آمیختگی با حرام در اموری مختلف مصداق مییابد، مانند استفاده از امکانات دولتی و عمومی برای تبلیغ نامزد موردنظر خود، توزیع ناعادلانه امکانات عمومی برای تبلیغات نامزدها، سوق دادن رأی مردم به یک نامزد با تطمیع و فریب، کوشش برای تخریب شخصیت رقیب با تهمت و دروغ، و پرداختن به امور شخصی غیرمرتبط با صلاحیت فرد. از بین رفتن برکت هم میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد؛ همچون: متقاعد نشدن مخاطب، بروز عوامل بیرونی بر باددهنده کوشش انتخاباتی، شکننده بودن همراهی مخاطب، و حتی ناموفق شدن و یا ناکام ماندن فرد منتخب.
سزاوار است خود و طرفداران نامزدها را در معرض این پرسش قرار دهیم که در مقام تبلیغ مردم و کشاندن آنها به پای صندوق رأی و به ویژه برای متمایل ساختن آنها به یک نامزد و یا دلسردکردن آنها نسبت به یک نامزد دیگر، کنش انتخابی ما تا چه اندازه برکتزا و یا برکتزداست؟ طلبه یا غیرطلبهای که پای در فعالیت انتخاباتی گذاشته است و مشتاق است به نتیجه مطلوب برسد صرف نظر از مسؤول بودن نسبت به سخن و رفتار خدا در پیشگاه خداوند متعال، سزاست مدام این پرسش را از خود داشته باشد که آیا به راستی خود را دور از انواع گناهان زبانی و آلودگیهای مالی نگاه داشته است یا نه؟ آیا کنش تبلیغی انتخاباتی او برکتزا و یا برکتزداست؟ و اگر در تحلیلی صادقانه دریافت که رفتار او آمیخته با حرام است، انتظار نداشته باشد که به نتیجه مطلوب برسد. این گونه افراد حتی اگر در کوتاه مدت، به آن چه میخواهند دست یابند، دست تقدیر الهی در زمانی دیگر جزای کژاندیشی و کژرفتاری آنها را خواهد داد و چه تجربیات عبرتآموزی در این باره وجود دارد!
یکی دیگر از شاخصههای ارزیابی دو نامزد و تصمیمگیری برای برتر نهادن یکی از آنها بر دیگری، همین است که ببینیم رفتار انتخاباتی آنها تا چه اندازه برکتزا و یا برکتزداست و رأی پاک و حلال و پاکیزه نزد کدام یک از آنها بیشتر است؟
۱۲ تیر ۱۴۰۳
اندکی صریح
عبدالله جلالی
اکنون که دور مرحله دور دوم انتخابات هستیم و در مرحله حساس انتخاب اصلح از بین دو نامزد چهاردهمین دروه انتخابات بسر میبریم از باب آیه شریفه «ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة»؛ هركس كه مىخواهد با روشنى و آگاهى به هلاك يا حيات و زندگى راه بيابد. قصد دارم بهعنوان یک شهروند مطالبی را جهت تنویر افکار عمومی برای عموم مردم شریف ایران و نخبگان عزیز کشورم معروض دارم.
برای هر انتخابی نیازمند موازین هستیم تا بتوانیم دقیقتر و بهتر از عهده این مسئولیت اجتماعی برآییم. زیرا بدون موازين تحلیل و فهم داستان نينوا، حرکت و مقاومت امام حسین (ع) که در آستانه ورود به محرم حسینی هستیم، مشكل مىشود و بههمین جهت لازم است دو جریان سیاسی و دوسبک مدیریتی سازش و مقاومت دوباره بازخوانی گردد و ما ناچار به بیان مقدمه کوتاه در این زمینه هستیم .
نقش تحریمها بهعنوان ابزار بازدارنده در دستیابی به اهداف تنبیهی از گذشتههای دور مورد استفاده قدرتهای بزرگ بودهاست. کاربرد این ابزار تا پیش از پایان جنگ جهانی اول، مکملی برای اقدامات نظامی بود، اما پس از آن بهعنوان ابزاری غیرنظامی در میثاق جامعه ملل گنجانده شد. با پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره)، جمهوری اسلامی از بدو شکلگیری مورد تحریم آمریکا و متحدانش قرار گرفت. هدف از این تحریمها، مقابله با ظرفیتهای سیاسی دین اسلام بهعنوان یک الگوی ضد نظام سلطه بود، که با نفی هرگونه ظلم و ستم از سوی حاکمیتهای سیاسی جهان، مطرح گردید. برهمین اساس، امام خمینى(ره ) تـمـام تـلاش خـود را بـراى نـوسـازى در روابط بینالملل، مـنـطـبـق بـر اصـول و ارزشهـاى اسـلامـى بـهکـار بـردنـد و در هـر فـرصـتـى بـه مـسـئولان ضرورت انطباق تصمیمات در عرصه سیاست خارجى با موازین و معیارهاى شرعى را گوشزد مىنمودند. ایشان براساس قاعده نفی سبیل بهعنوان یکی از قواعد مهم فقهی در استنباط آموزههای سیاسی اسلام، در دو جنبه سلبی و ایجابی تأکید کردند. و همین آموزه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بند ششم اصل دوم با نفی هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری و همچنین در بند پنجم اصل سوم با طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، بهعنوان ابعاد داخلی و خارجی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران تبلور یافت.
از سوی دیگر دیدگاههای جهانی انقلاب اسلامی مبنی بر رهبری امت اسلام و دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران و بهطور کلی مقابله با نظام سلطه جهانی، ایران را در تقابل با ابرقدرتهای جهانی، همچون آمریکا و شوروی قرار داد. بهویژه این موضوع روابط ایران و آمریکا را دچار چالش اساسی کرد که این امر حتی به قطع روابط دو کشور منجر گردید. از اینرو، این شیوه از حکومت برای دشمنان انقلاب غیرقابل تحمل بود. دولت آمریکا از همان ابتدا در به انحراف کشاندن انقلاب، سفارت خود در تهران را به جاسوسخانه تبدیل کردهبود. دانشجویان پیرو خط امام با آگاهی از ترفندهای آمریکا، سفارتش را بهعنوان کانون جاسوسی، تسخیر و کارکنان آن را به گروگان گرفتند. در پی این حادثه، جیمی کارتر رییسجمهور وقت آمریکا در20 فروردین 1359 طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد.
امام خمینی در پی این تصمیم کارتر، درپیامی به ملت ایران فرمودند: ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است همین قطع رابطه است. در چنین شرایطی اربابان غربی شاه در طول چهاردهه رویارویی با انقلاب اسلامی، لایههای مختلفی از خصومت را از خود بروز دادهاند. گاهی دشمنی آنها با حاکمیت اسلامی جلوه میکرد. زمانی خصومت در حمایت از دشمنان نظام اسلامی مثل رژیم بعثی عراق و منافقین ظهور و بروز مییافت. برخی ایام ایران را حامی تروریسم و ناقض حقوق بشر میخواندند و در حال حاضر هم که فرزندان این مرز و بوم به توانمندیهای علمی، هستهای، دفاعی، نظامی و اقتصادی دست یافتهاند، حقد و کینه خود را در دستیابی ایران به فناوریهای روز آشکار میکنند.
در چنین شرایطی دولت مردان آمریکا، جنگ اقتصادی را جایگزین جنگ سخت نظامی کردهاند تا شرایط تحریمی را برای جمهوری اسلامی ایران دشوار سازند. اما این که چرا آمریکا مایل به حمله نظامی علیه ایران نیست؟ سایت«نشنال اینترست» به این سوال پاسخ میدهد: این سایت؛ در مطلبی با اشاره به قدرت نظامی ایران نوشته است، که به استثنای کره شمالی، هیچ کشوری در دوران پس از جنگ سرد نتوانسته بیشتر از ایران، آمریکا را به چالش بکشد. دانیل کوتسی مدیر اطلاعات ملی آمریکا با سخنرانی در کمیته ویژه سنای کنگره آمریکا، اعلام نمود ایران دارای بزرگترین زرادخانه موشکهای بالستیکی در خاورمیانه است و میتواند به اهدافی تا فاصله دوهزار کیلومتر از مرزهای خود ضربه بزند.
قدرت بازدارنگی ایران باعث شد که هیأت حاکمه آمریکا از خطرات جنگ آگاه باشند بهویژه این که پایگاههای نظامی آنها در تیررس موشکهای ایران است و دهها هزار سرباز آمریکایی، از سمت کشورهای عربی، ایران را احاطه کردهاند؛ ایران تواناییهای نظامی زیادی در دریا دارد. موشکهای دریایی و سطح به سطح، و زمین بههوای پیشرفته که میتواند تلفات سنگینی را به طرف آمریکایی تحمیل کند. ایرانیان کافی است که یک کشتی جنگی آمریکا را در دریا غرق کنند تا مردم در داخل آمریکا در مخالفت با جنگ بیفایده مخالفت و قیام کنند. این مسائل قدرت بازدارندگی ایران را نشان میدهد. از این رو دولتمردان آمریکا آرایش جنگی خود را تغییر دادند و به سمت تحریم روی آوردند.
«ریچارد نفیو» هدف از اعمال تحریمها را ایجاد «دردی» میداند که در نهایت منجر به تغییر رفتار کشور هدف تحریم خواهد شد. اما کشور تحت تحریم نیز این امکان را دارد که از ابزارهای مختلفی در مقابل تحریم استفاده کند. وضعیتی که نفیو از آن با عنوان «استقامت طرف تحریمی» یاد کردهاست. بهعقیده نفیو ایجاد درد از سوی تحریمکننده میتواند باعث شود تا کشور تحت تحریم از طریق ابزارهای مختلف در برابر تحریم مقاومت کند. بنابراین یک تحریم در صورتی کارا خواهد بود که بتواند مقاومت کشور تحت تحریم را بشکند. پس سیاستگذاران باید برای دستیابی به اهداف ترسیم شده در سیاست تحریم رفتار استقامتی کشور هدف را رصد و سیاستهای خود را مبتنی بر این رفتار طراحی کنند.
دولت آمریکا ابزار تحریم را بهعنوان اهرمی برای همراه کردن تهران با خواستههای خود در نظر گرفتهاست. «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا در گفتوگوی خود با فاکسنیوز تصریح کرد که آمریکا درصدد تغییر رژیم ایران نیست. او گفت: میخواهیم آن قدر فشار بر دولت ایران وارد کنیم تا این کشور رفتارش را تغییر دهد. برهمین راستا، حضرت آیتالله خامنهای در بیاناتشان فرمودند: «یک روزی بهصراحت میگفتند جمهوری اسلامی از بین برود؛ بعداً دیدند نمیتوانند و به ضررشان تمام میشود، آمدند این را تعدیل کردند و گفتند تغییر رفتار جمهوری اسلامی. بنده همانوقت به مسئولان گفتم توجه داشته باشید، «تغییر رفتار» با «تغییر نظام» هیچ فرقی ندارد. تغییر رفتار یعنی راه اسلام و انقلاب و خط امام را میرفتیم، حالا زاویه بگیریم و کمکم در طرف مقابل قرار بگیریم». طبق اعتراف مایوسانه سناتور «اسکات مدن» مشاور ارشد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا و افسر سابق سیا، در بهمن 1395 در کنگره آمریکا مدعی شد: جمهوری اسلامی ایران با وجود همه مشکلات در حال سقوط نیست، تحریمها ابزار قدرتمندی برای فشار به ایران است اما کافی نیست، باید از ابزار اطلاعاتی و رسانهای استفاده کنیم. وی علیرغم این همه نقشههای شوم میتوان گفت انقلاب اسلامی به بازیگری مستقل و قدرتی مهم (چه بهصورت بالفعل و چه بهصورت بالقوه) در عرصههای گوناگون جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی و…تبدیل شدهاست. ویژگیهای این بازیگر جدید در نظام بینالملل با سایر بازیگران تفاوت اساسی دارد. معیارهای جدید قدرت در این انقلاب ازجمله ایمان، جهاد، شهادت بر قدرت مادی غلبه کردهاست بهطوریکه غرب توانایی مواجهه با این معیارها و اندازهگیری آنها را ندارد هر چند هنوز اول راه است و برای رسیدن به آرمان بزرگش یعنی ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنافداه) باید استقامت و تلاش توامان داشته باشد.
این تاریخچه نشان میدهد علیرغم پیگیری سیاست و گفتمان گفتوگو و مذاکره و نگاه سازشکاری با جریان سلطه، نتوانست دستاورد قابل توجهی را برای کشور به ارمغان بیاورد . اما سبک مدیریتی مقاومت تاکنون علیرغم تحریمهای ظالمانه آمریکا و کشورهای هم پیمان ایران توانسته عمق استراتژیک خود را افزایش دهد، و با تشکیل محور مقاومت، اسرائیل را در حدود ۱۷۰۰ کیلومتری مرزهای خود درگیر کند و از نزدیک شدن آن به خاک خود جلوگیری نماید. ایران در سال 1396 در یک همآورد چندین ساله، توانست با کنشگری فعال سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و جبهه مقاومت در آشوب خاورمیانه، کمر جریان تروریستی تکفیری داعش را بشکند و علیرغم تلاش ائتلاف غربیعربیعبری ، سیاستهای منطقهای خود را اعمال نماید.
بهتعبیر رهبر فرزانه انقلاب «نوسانات ارزی و مشکلات معیشتی وجود دارد اما در مجموع تصویر واقعی کشور، بهکوری چشم دشمنان، عکس تصویری است که بیگانگان سلطه طلب از ایران عزیز ترسیم میکنند».
جایگاه ایران به شواهد مراکز معتبر جهانی در رتبه بیستم اقتصاد جهان قرار دارد. برابر شاخصهای قابل سنجش در سند چشمانداز بیست ساله و اسناد بالا دستی جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از مولفههای علمی و دفاعی جزء 10 کشور اول جهان است و همه موفقیتها و دستاوردهای ملت ایران در طول چهل سال از عمر انقلاب اسلامی توانسته است اقتدار و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورد و بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب «سیاستمداران بزرگ و مغزهای سیاسی سنجیده دنیا، ملت ایران را به دلیل چهل سال ایستادگی در مقابل فشارها و در عین حال پیشرفت و تبدیل شدن به یک قدرت تاثیرگذار تحسین میکنند».
البته ایمان واقعی بهخداوند مهمترین منطق مقاومت است چراکه وعده پیروزی الهی بشرط مقاومت می باشد. از طرف دیگر امکان بهرهگیری از همه توان علمی و عملی بوجود آمده است و مقاومت عامل پراکنده شدن مشرکان و دیگر احزاب متّحد گردیده است در حالی که تسلیم عامل تضعیف نظام اسلامی و سبب عقبنشینی و موجب تغییر نظام الهی می گردد.
امروز روز انتخاب مهم ایرانیان است . عبرت از گذشته دولت یازدهم و دوازدهم و توجه به همه تلاشهای بینظیر دولت سیزدهم هر انسان عاقلی را وا میدارد که انتخاب گزینهای که بتواند ادامه دهنده حرکت پرشتاب مسیر رئیسی شهید و جهادگر باشد اولویت و اهمیت دارد و براساس دستورات قرآن کریم و نهج البلغه و سیره معصومین علیهم السلام خصوصا سیدالشهدا علیهالسلام میباشد.
امیدواریم جوانان همیشه بیدار از این آزمون الهی سربلند بیرون آیند و کار را به اتمام رسانده و تأثیرگذار در شکلگیری تمدن نوین اسلامی باشند. البته نتیجه انتخابات هر چه باشد، پیروزی نهایی از آن رهبری معظم و نظام اسلامی و مردم است و شنبه پس از انتخابات شنبه برادری و اخوت برای ساختن ایرانی عزیز و شکستناپذیراست.
پینوشت:
1-انفال، 42
2- عباس ملکی فرآیند تصمیم گیری در سیاست خارجی ایران فصلنامه راهبرد، شماره 2 7 (بهار 1382)، ص100
3- صحیفه امام خمینی ج12 ص: 233-234
4- https://bit.ly/2Qqodzl
5- ریچارد نفیو، نویسنده کتاب هنر تحریم¬ها و عضو تیم مذاکره کننده آمریکایی در نشست گروه 1+5 و ایران در اتریش است که از ژانویه سال 2013 به عنوان معاون ارشد هماهنگ کننده سیاستهای تحریم آمریکا در وزارت خارجه این کشور مشغول به کار بوده است. https://bit.ly/2VkKDCV
6-https://bit.ly/2J6tPym
7- https://bit.ly/2VztfdX
8- بیانات رهبری27/12/1396
9-بیانات رهبری در تاریخ 25/07/1397
10- https://bit.ly/2Vrhkyt
پاسخ یک دختر کرمانی به پزشکیان
طاهره سادات حسینی
من کرمانی ام، کسی که از نزدیک سردار را دیدم و با لمس اعتقاداتش کم کم سردار سلیمانی بر مسند قلبم نشست و شد سردار دلم و بارها آرزو کردم کاش جان ناقابلم فدای سردار دلم شود...
تمام افتخارم در این دنیای بی ارزش، این است که مسلمانم، در ایران قد کشیده ام و همشهری کسی هستم که چون رستم دستان پهلوان بود اما رستم افسانه بود و حاج قاسم افسانه ها آفرید.
دیشب همچون گذشته به تماشای مناظره نشستم، خوب میدانستم که پزشکیان نه برنامه ای برای اجرا دارد و نه حرفی برای گفتن و مانند دلقکی پیر، با خزعبلات و دروغ هایی که ردیف می کند باعث انبساط خاطر مردم می شود، اما با شروع مناظره متوجه شدم ایشان از قالب یک دلقک به شکل مترسکی درامده که با کلیدی بنفش کوک میشود.
او از دروغ پردازی شروع کرد، مسؤلیت فلاکتی که سالهای قبل او و همفکرانش باعث ان شده بودند را به گردن که نمی گرفت هیچ، تازه بابت آن اعمال بی تدبیرانه و خونی که از ملت در شیشه کرده بودند طلبکار کاندیدای رقیب میشد و به این هم بسنده نکرد و از دروغ پراکنی رسید به توهین...
توهین به سرداری که جانش را به خاطر من و ما، به خاطر مظلومان عالم کف دستش گرفت و عاقبت سر به دار داد و تن به ذلت نداد و بدن قطعه قطعه اش شاهد این ادعا بود.
حال روی سخنم با پزشک قلبی ست که قلبمان را جریحه دار کرده، بدان که:
تو و امثال تو و آنان که دوره ات کرده اند موی دماغ آسایش این ملتید...
تویی که برای فریب مردم به آیات قران و کلام مولایم علی چنگ انداخته ای و چه مظلوم است امیرالمومنین که دروغگو و شیادی چون تو با توسل به کلام مولا، دروغ ها و حیله هایش را می پوشاند و این لحن گفتارت ما را یاد سخن رهبر کبیر انقلاب می اندازد، انجا که فرمود: به بنی صدر شک کردم چرا که زیاد آیه قران و نهج البلاغه می خواند...
جناب پزشکیان!
موی دماغ تو و شیخ بنفشتان هستید که این مملکت را با یک برجام ننگین دو دستی تقدیم امریکا کردید و در قبالش هیچ نگرفتید و دیشب هم اذعان کردید با آمریکا برادرید...ای مردک نافهم! ما را با برادری با آمریکا چکار؟! شاید اگر پیش میرفتید دست نتانیاهو هم به عنوان برادر خوانده میفشردید و همانطور که به سردار اهانت کردید پا روی خون شهیدان مظلوم غزه هم می گذاردید.
موی دماغ شمایید که به گفته خودتان قبل اینکه قانون حجاب منعقد شود حجاب را اجباری کردید و اینک برای جذب یک رای، خودتان، خودتان را انکار می کنید و دم از آزادی زنان میزنید، مگر زنان این مملکت آزاد نیستند که چون تویی بخواهی آزادشان کنی؟!!
سردار دلم نه موی دماغ، بلکه قهرمانی شجاع بود که شنیدن نامش لرزه به اندام دشمن می انداخت و اگر نبود فداکاری های سردار، اینک تو نه تنها نمی توانستی دم از آزادی زنان بزنی بلکه می بایست در بازارهای برده فروشی به دنبال ناموست می گشتی، ناموسی که داعش به حراج گذاشته بود.
خلاصه کلام:
دیشب خجالت کشیدم که تلویزیون ملی تریبونش را در اختیار مردی کوته فکر و حقیر و غربگدا و دروغگو گذاشته بود و از آن بیشتر ناراحت شدم چگونه مردم نام آور ایران، همانان که در جهان حماسه ها آفریدند، به چون تویی رای دادند، امیدوارم دستت از این مملکت کوتاه شود که تو و امثال تو باعث حقارت ایرانیان هستید.
پایان
🔻 خروش ناگهانی جلیلی
🖊مهدی جمشیدی
۱. سعید جلیلی، از همان آغاز با حمله آغاز کرد؛ صریح و بیتعارف. پزشکیان، انتظار تقابل در لحظهی نخست را نداشت. گیج شد و کوشید با قطع سخنان، ابهام ایجاد کند اما نتوانست. چقدر دلرباست این چهرهی تقابلی و مواجههای از جلیلی. ضربهی اول را جلیلی نواخت. جلیلی، اجداد سیاسی پزشکیان را به رخش کشید و از هاشمی و خاتمی و روحانی سخن گفت. شارلاتانیسم پزشکیان در حال خنثیشدن است. او انتظار نداشت که جلیلی، اینچنین در برابرش ظاهر شود.
۲. پزشکیان، ناچار است وارد گفتار پوپولیستی شود تا امکان تهاجم بیابد. لحن پزشکیان، اهانتآمیز است؛ او خطاب به جلیلی، تعبیر «این» را به کار میبرد. لاتمآب و قلدرصفت است و نان حرافیاش را میخورد. پزشکیان، اندکی منطق ندارد و ادب نیز. دهاندریده و لمپن است. روش او، جدلی و طرح اشکال برای پریشانکردن طرف مقابل است. او چنانچه رئیسجمهور شود، با صدای مخالف چه خواهد کرد؟!
۳. نظم ذهنی پزشکیان به هم ریخت و برای تنفس، شروع به متنخوانی کرد تا قدری آرامش یابد. نشان داد که تاب مقاومت در برابر تهاجم استدلالی را ندارد و دچار خلاء گفتار میشود. اکنون، جای متنخوانی نبود. عجله کرد، چون سخن مقابل نداشت. متن او، شعاری و خطابی و پوشالی بود و از جنس راهکار و برنامه نبود. بیچاره حسن روحانی که پزشکیان با صراحت، از اینکه دولت سوم روحانی خوانده شود، اعلام برائت کرد.
۴. پزشکیان بهنهایت، مستأصل و سردرگم شده است. حملات مکرر و متعدد جلیلی، او را فلج و فشل کرده است. تاکنون چنین مواجههای از جلیلی دیده نشده؛ یکپارچه تهاجم و تقابل و چالش. چنین توقعی از جلیلی میرفت. پزشکیان به کدامیک از اشکالات جلیلی پاسخ بدهد؟! یک مواجههای تمامعیار شکل گرفته است. پزشکیان، طرح دوم را ندارد و نمیداند چه کند. اکنون سرگردان و معطل است و میخواهد زمان را بسوزاند تا بیشتر ضربه نخورد. او باید پیشبینی میکرد که جلیلی، چنین تنگنایی را برای او به وجود خواهد آورد.
۵. پزشکیان، هرجا که در میماند، از کارشناسان سخن میگوید تا ضعف خود را در زمینهی نشناختن مسأله، بپوشاند، اما جلیلی او را رها نمیکند؛ ضربه از پی ضربه. جلیلی، علیه اشرافیت سیاسی و حلقهی بستهی قدرت، شوریده و در کنار مردم نشسته است. جلیلی به تمام جزئیات، تسلط دارد؛ پوشهای که روی میز گذاشته، مطالب متعدد تفکیکشده دارد. تسلط و شجاعت، با هم جمع شدهاند و این ترکیب، جلیلی را غالب کرده است.
۶. جلیلی، پیشتاز نقادی شده و امکان چالشگری را از پزشکیان گرفته. حامیان سیاسی و قدرتمند پزشکیان، برای او در این مناظره، هزینهساز و چشم اسفندیار شدهاند. جلیلی به منتقد تبدیل شده و پزشکیان به متهم. جلیلی، خودش را در برابر جریان پنهان قدرت قرار داده و یک دیگری بزرگ، تعریف کرده است.
۷. جلیلی، به نیروی تناقضیاب تبدیل شده و فقدان انسجام پزشکیان را آشکار میکند. دستاویزهای متعددی در اختیار جلیلی است و از همهی برگهها نیز استفاده میکند. پزشکیان در جغرافیای بحث، گم شده و نمیداند باید از کدام نقطه حمله کند. جلیلی نشان داد که استعداد تهاجمش، بسیار زیاد است و میتواند حریف خود را دچار سرگشتگی کند. بدونشک، برندهی مناظرهی امشب، جلیلی است.
به پایان آمد این دفتر اما...
احمد اولیایی
◾️جبهه موسوم به جبهه انقلاب باخت اما آنچه گذشت مهم نیست. مهم این است که آیا باز قرار است ببازد؟!
🔹اگر بر روی تربیت سیاسی خودش و مردم کار نکند، باز هم خواهد باخت؛ بنظر من هیچ تفاوتیدمیان «رأی گفتمانی و غیرفنی برخی به جلیلی» و «رأی قومیتی برخی به پزشکیان» وجود ندارد. هیچ فرقی میان «کسی که مطالعه را بر کارنامه ترجیح می دهد» با «کسی که همزبانبودن را بر صلاحیت ترجیح میدهد» نیست. ما انتخابات را به «فقدان انتخاب فنی» باختیم؛ ترک های عزیز را متهم نکنیم، باید خود را متهم کنیم که از یک انتخابات تا انتخابات بعدی، هیچ برنامه و تلاشی برای تربیت سیاسی جبهه انقلاب و مردم نداریم.
🔸اگر بر روی اخلاق سیاسی خود کار نکند، باز هم خواهد باخت؛ بارها در این ایام در گروههای مجازی دیدیم که دوستان درون جبهه انقلاب از خجالت هم درآمدند و به هم بیاحترامی کردند. این، شاید در نتیجه انتخابات موثر نباشد اما در اخلاق سیاسی جبهه انقلاب موثر است.
🔹اگر همچنانم رقیبهراسی کاریکاتوری کنند، خواهند باخت. ساختن یک غول وحشتناک ضد انقلاب و بی سواد و شاید بی ایمان از رقیبی که در ذیل ساختارهای قانونی انقلاب نامزد شده، جبهه انقلاب را اکنون با رئیسجمهوری روبرو کرده که بزودی تنفیذ خود را از دست ولی فقیه دریافت میکند. و این ها نمی دانند چگونه مواجهه کنند با نامزد وحشتناکی که اکنون رئیس جمهور ایران عزیز است.
🔸اگر بجای همدلی با دولت منتخب به نقدهای تیز و بیمعنا، فحش و ناسزا روی بیاورند، بازهم خواهند باخت. اینبار نه در انتخابات، بلکه در کاهش سرعت پیشرفت ایران سهیم خواهند بود چرا که انرژی را به این سمت برده اند.
🔹اگر برای مشارکت کار نکنند، خواهند باخت. دغدغه، دغدغه مشارکت نبود و الا این دوستان حوزوی و اعضای جبهه انقلاب که برای دور دوم به میان مردم رفتند، در دور اول می رفتند. دغدغه پیروزی یک نامزد بود که آن ها را به میان مردم فرستاد تا از هویت نهادی و توانایی فردی خویش سرمایهگذاری کنند. آن هم خوب بود اما اگر در دور اول و برای مشارکت بود، به مراتب بهتر بود.
✅و اما اگر جبهه موسوم به جبهه انقلاب باخت، در عوض نظام اسلامی و خود انقلاب باز هم پیروز شد؛ پیروزی در مشارکت نسبتا خوب، پیروزی در برگزاری یک انتخابات سالم دیگر، پیروزی در حرکت نظام سیاسی و عدم توقف آن، پیروزی در عبور کشور از بحران فقدان ناگهانی رییس جمهور، پیروزی از عدم دخالت بیگانه در امور کشور و پیروزی در استقرار مردمسالاری دینی.
🔸و این یعنی «حکایت همچنان باقی ست» و قطار انقلاب به سمت مقصد در حرکت است و خواهد بود به لطف الهی.
⭕️ پزشکیان چگونه رئیس جمهور شد و چه خواهد کرد؟
مهدی جهان تیغی
1️⃣ پزشکیان در یک رقابت انتخاباتی سخت رئیس جمهور ایران شد. سیاست ورزی و کنش عدالتخواهانه با زبانی عوام فهم، جلب اعتماد بخشی قابل توجهی از سبد رای آیت الله رئیسی، پیگیری شفافتر بخشی از مطالبات طبقه متوسط، بهره بری از یک کمپین تبلیغاتی موثر ، استفاده از نقاط ضعف سیاسی جمعی و فردی جبهه مقابل خود و استفاده بیشتر از ظرفیت آرای قومی و مذهبی، بخشهای مهمی است که سبد رای آقای پزشکیان را شکل داد.
2️⃣ پزشکیان به نوعی اولین دولت جمهوری اسلامی است که با 16 میلیون رای و اختلاف کمتر از 3 میلیون رای در مقابل خود یک سبد رای واحد و منسجم نزدیک به چهارده میلیونی آنهم با ترکیبی از یک ائتلاف منسجم سیاسی با نیروهای موثر همچون، جلیلی، قالیباف، زاکانی و ... می بیند. دولت پزشکیان اولین دولتی است که چنین تجربه ای را در چنین سطحی پیش رو خواهد داشت و قاعدتا و عاقلانه این است که باید به تفاهم سیاسی و اجتماعی با عناصر سیاسی و انبوهی از مردمی که به او رای ندادند، برسد. بدترین اتفاق برای دولت پزشکیان این خواهد بود که در این شرایط شکننده سیاسی و اجتماعی، تابلوی حزبی بالا ببرد و به عنوان دولت سوم روحانی و یا خاتمی کنش سیاسی و حکمرانی کند. اگر این خطای بزرگ را مرتکب بشود، فرصت ایجاد وفاق، همدلی و اتحاد برای کار و تلاش در کشور را از دست خواهد داد و بیشتر از کار، سرگرم حواشی سیاسی و رسانه ای خواهد شد. گرچه همه وظیفه دارند به رئیس جمهور منتخب کمک کنند ولی از طرفی بسیاری از ملاحظات سیاسی و اجتماعی گفته شده نیز به تصمیمات شخص پزشکیان برخواهد گشت. زین پس برای خود رئیس جمهور منتخب ،عاقلانه و به تدبیر نزدیکتر است که با توجه به شرایطی که گفته شد، در قامت یک خدمتگذار ملی و نه جناحی وارد عرصه اداره جامعه ایران بشود و دولت منتخبی که نتوانسته اکثریت قریب به اتفاق جامعه را با خود همراه کند، واقعیت را بپذیرد و دچار خطای تحلیل اکثریت پنداری نشود.
3️⃣ آنچه برای جمهوری اسلامی مهمتر از همه چیز بود، اتفاق افتاد. ایران برای دومین بار بعد از حوادث 1401، بر بزرگترین طراحی رسانه ای، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر که تحریم انتخابات را پشتیبانی می کرد، غلبه کرده است و سد بزرگی را شکسته و به سرعت نه تنها عادی شدن فضای سیاسی بلکه خلق حماسه سیاسی را طی کرد.
آقای پزشکیان، پزشک خوب هم بمانید
محمد فاضلی
جناب آقای مسعود پزشکیان رئیسجمهور شدید. منتخب و رئیسجمهور ملت شریف، بزرگ و عزیز ایران بودن، افتخار بزرگی است. مبارکتان باشد. این جایگاه چنان ارزشمند و خطیر است که میتوان آنرا به جان بیمارانی تشبیه کرد که پزشکشان بودهاید و قلبشان را جراحی کردهاید. از اینرو چند نکته:
یک. پزشک خوب، صدای و توضیحات بیمار را به تفصیل گوش میکند. #شرح_حال بیمار را دقیق میشنود. شما نیز ابزارهای مختلف حکمرانی برای شنیدن صدای مردم دارید. بهترین ابزارها را برگزینید و از بدترین ابزارها که رنگ و بوی پوپولیسم دارند اجتناب کنید. پزشک خوب، به عنوان شهروند، حتی به آنها که در شهر به او اعتماد نکردهاند و قبولش ندارند، احترام میگذارد. به ۶۰ درصد معترض که در انتخابات دور اول شرکت نکردند، و آنها که به شما رأی ندادند، صدای همه را بشنوید و رئیسجمهور همه باشید.
دو. پزشک خوب، با بیمارش به نرمی، با صراحت، کاملاً راستگو و دقیق سخن میگوید. شما نیز ابزارهای مختلف برای سخن گفتن با مردم دارید. گزارشی از وضعیت واقعی کشور بدهید، دشواریها را بیان کنید، و امکانات را توضیح دهید؛ با مردم به دقت، با صراحت و با شفافیت سخن بگویید.
سه. پزشک خوب، همه گزینههای موجود برای درمان را با بیمار مطرح میکند، نظر تخصصی را میگوید و بر سر شیوه درمان با بیمار به توافق میرسد. بیمار حق دارد شیوه درمان را بشناسد و درباره آن تصمیم بگیرد. شما درباره درمانها – بالاخص مهمترین درمانها برای دردناکترین دردهای این میهن زخمخورده – با مردم به توافق برسید.
چهار. پزشک خوب، بالاخص جراح خوب، یک تیم و کادر درمانی خوب انتخاب میکند و بر سر شیوه درمان بیمار با تیمش توافقسازی میکند. همه میدانند قرار است چه کنند و مسیر درمان چیست. تیم خوب انتخاب کنید، درباره چرایی انتخابی اعضای تیم به ملت توضیح بدهید، و مسیر انتخاب تیم را شفاف کنید. مردم باید بتوانند به تیم شما اعتماد کنند.
پنج. پزشک خوب، قبل از جراحی یا هر درمانی، به اندازه کافی شواهد درباره بیماری جمع میکند و از ابزارهای تشخیصی مناسب – از آزمایش تا رادیوگرافی و ... – استفاده میکند. این کار را در ریاست جمهوی هم برای تصمیمگیری استفاده کنید.
شش. پزشک خوب، فقط به درمان بیمارش فکر میکند و طبق سوگندی که یاد کرده، نسبت به جنسیت، دین و مذهب یا هر ویژگی دیگر بیمار بیطرف است. بیطرفی یک پزشک خوب در قبال بیمارش را در سمت رئیسجمهور حفظ کنید. نسبت به همه ایرانیان، اعم از موافقان و مخالفانتان به یک چشم نگاه کنید و فقط بر درمان آن بخش از بیماریها که مردم ایران از شما انتظار درمان دارند متمرکز شوید.
هفت. پزشک خوب و با اخلاق، بقیه همکارانش را تخریب نمیکند. شما نیز به دولتهای قبلی کار نداشته باشید. گزارش بدهید که کشور را در چه وضعیتی تحویل میگیرید، اما دولتهای قبل از خود را تخریب نکنید. اگر عملکردتان خوب باشد، مردم خودشان قضاوت میکنند. خوب بودن هر پزشکی را با میزان درمان کردن بیمار میسنجند نه میزان تخریب کردن سایر پزشکان.
هشت. پزشک خوب، بیمار را آرامش میبخشد و به ثبات روحی و روانی میرساند. جامعه امروز ایران از آزار روحی و روانی در عذاب است. جامعه ناخرسند و روانرنجور شده است. با بقیه حکمرانان به توافق برسید که باید جامعه ایرانی ثبات روحی و روانی داشته باشد تا بشود در این جامعه کاری کرد. توافقسازی با بقیه – از جمله رقبایتان در انتخابات – را فراموش نکنید. اگر به توافق نرسید، و بازیهای برد-برد تعریف نکنید، بیثباتی اجتماعی و سیاسی ادامه خواهد یافت و عمر کاریتان به منازعه سپری خواهد شد.
نُه. سرمایه هر پزشک خوبی، اعتماد بیماران است. این مردم، رنجیدهخاطر و آزرده پای صندوق رأی آمدند؛ و نیز آنها که دعوت به رأی کردند آبرو گرو گذاشتهاند به امید ساختن ایران بهتر. برای اعتماد کردن نیمبند این مردم و آبروی آنها که حیثیت و اعتبار خود را مصروف بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی در این کشور کردند، ارزش و اعتبار قائل شوید. موفقیتهایی بسازید که اعتماد مردم را تقویت و آبروی کنشگران را افزون کند.
ده. پزشک خوب، رویه و نقشه روشنی برای گامهای متوالی درمان و حرکت تدریجی در مسیر سلامت دارد. نقشه و رویه حرکت تدریجی را طراحی کنید و با شفافیت و صراحت با مردم به اشتراک بگذارید. جامعه باید بداند به کجا میروید تا درباره همراه شدن با شما تصمیم بگیرد.