eitaa logo
یادداشت خوانی
119 دنبال‌کننده
10 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید؛ عطرِ عالم‌گیر حمید نوروزنژاد أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴿ توبه 111﴾ *- ابن ابي الحديد عالم سني معتزلي است شرحي هم دارد بر نهج البلاغه در20 جلد که در اول اين شرحش اشاره مي کند به اينكه من شفاعت مي خواهم از آن آقايي که چشمانم را در نوشتن شرح کتاب او بيدار نگه داشتم و در آخر آن هم، ماجراي شهادت حضرت علي علیه السلام و شكافته شدن فرقش را تشبيه به شيشه عطر مي کند و مي گويد علي علیه السلام مثل يك شيشه عطری بود که وقتي فرقش شكافته شد عطر و رايحه خوش و دل انگيرش در عالم منتشر شد و به مشام آدم وعالم رسيد. *- حقيقتاً این وصف همه شهدا است شما هر شهيدي را در نظر بگيريد هرکدامشان بسان شيشه عطرند منتهي همانگونه که شيشه ها و رايحه ها مختلف هستند هر کدام از شهدا هم داراي جايگاهي هستند. يكي مي شود مثل شهيد حججي که انقلابي در کشور ايجاد می کند يكي هم می شود مثل حاج قاسم سلیمانی که خونش، داعش را زمين گير و سردمداران کفر و الحاد را خوار و ذليل و بيچاره و دربدرکرد و از طرفي در ديگر کشورهاي مسلمان مثل سوريه، عراق، یمن و لبنان و... يك انقلابي شكل گرفت که جريان مقاومت را زنده تر کرد. و یکی هم مثل شهید سید ابراهیم رئیسی که دنیا در مقابل عظمت و مظلومیتش سر تعظیم فرود آورد. اینکه مردم غمگنانه و سوگمندانه در مراسم بدرقه پروانه وار او را در آغوش گرفتند. بر خلاف برخی مسئولین که کمترین همراهی و مساعدت را با دولت خدمت گذار داشتند و حتی در سفرهای استانی به خود زحمت حضور در مراسم استقبال از دولت مردمی را ندادند و یا شاید دور از شأن خود می دانستند ولی بعد شهادتش هم فضای مجازی را با ارسال عکس خود در کنار این شهید عزیزکه قبلاً گرفتند پرکردند و هم در مراسم تشییع و ختم در صف اول خود را نشان دادند. غافل از اینکه آنچه که باعث عزت و عظمت و عاقبت بخیری می شود خدامحوری و اخلاص است . إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا. *- روايت داريم ان الله اذا احبَّ عبداً دعا جبرئيل فقال يا جبرئيل اني اُحبُ فلاناً فاَّحبهُم توي جبرييل هم دوستش داشته باش و هم اعلان کن به اهل آسمان و زمين و محبت او را به دل آنان بيانداز حتي دل ملائكه. در جریان شهادت سردار دلها همه سوختند همه گريه کردند اين نشان اين است که هم مؤمن بود و هم عمل صالح و احسن عمل داشت که احسن عمل او بذل جانش و بالاترين سرمايه اش بود و خدا هم مزدش را داد که او را هم ابدي کرد و هم محبتش را در دلها قرار داد. *- درد امروز جامعه ما درد بي نمازي نيست. درد بي حجابي نيست. هست ولي درد اصلي کم رنگ شدن خدا در زندگي هاست. برخلاف مردان الهي که تمام زندگي و وجودشان مالامال از اخلاص و خدا و رضايت اولياء الهي است و در راه اين اعتقاد حتي از تمام هستي خود هم مي گذرند و عزيزترين سرمايه خود که همانا جانشان باشد را با اخلاص تقديم مي کنند مثل شهید رجائی، شهید بهشتی، شهید حاج قاسم سلیمانی و مثل شهید جمهور، سید محرومان، شهید سید ابراهیم رئیسی که سراسر وجودشان اخلاص بود و هرگز براي ديده شدن نبود. *- حواسمان باشد اگر کار اداري ميکنيم اگر کار فرهنگي، اگر کار اقتصادي ، اگر کار مديريتي مي کنيم اگرکار علمي و پژوهشي مي کنيم خدا را در نظر داشته باشيم. اگر خلوص باشد عمل ما ولو به قدر کاه هم باشد به اندازه کوه با ارزش مي شود و بر عكس اگر فعل ما حتي اندازه کوه هم باشد ولي خالص نباشد قدر يك کاه نمي ارزد چون مثل گردويي مي ماند که ظاهرش زيباست ولي پوچ است. *- پشت تریبون از رئیس جمهور شهید گفتن و انعکاس عکس یادگاری خود با این شهید عزیز در رسانه و بیان عشق خدمت این شهید عزیز به مردم گفتن برای من مسئول ارزش نیست. ارزش این است که قبول مسئولیت و تکیه بر صندلی ریاست، مزدش رضایت خدا و سرانجامش شهادت باشد نه کسب عنوان و میز و پسوندهای ظاهری و ساختگی. ارزش این است که همانند رئیسی عزیز، ریاست را در نشستن روی صندلی و حضور در اتاق جلسات فقط نبینیم. بلکه بدون چشم داشت از بیت المال و حاتم بخشی های نابجا و دغدغه امکانات و حق جلسات و حق مأموریت ها و بدور از عزل و نصب های سلیقه ای و جناحی و حزبی با حضور در میان مردم و قرار گرفتن در سخت ترین شرائط، دنبال انجام وظیفه باشیم. کُونُوا دُعَاهْ لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ. پایان
تجلّیِ هویّتِ ملّی در یک تشییع تاریخی؛ سیاست‌مدارِ دلربا مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه [یکم]. برخی در سال‌های اخیر، همواره اصرار داشته‌اند که تعلّقات ملّی در جامعه، تقلیل یافته و جامعه دچار گسستگی شده و حتّی امور اجماع‌ساز نیز تهی از معنا شده‌اند. اینان معتقدند که هویّت ملّی، به‌شدّت گزند دیده و قوام و شیرازه‌اش از هم پاشیده و ازاین‌رو، سرمایۀ اجتماعی در وضع فروبستگی و انسداد قرار گرفته است. دیگر هیچ امری نمی‌تواند عواطف ملّی را برانگیزاند و مردم را در یک جهت، به حرکت درآورد. مقوّمات حیات جمعی تا آنجا دچار پریشانی شده که باید از فروپاشی اجتماعی سخن گفت و جامعه را ازدست‌رفته و یا در معرض انهدام کامل انگاشت. اینان در مقام تعلیل، جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند ‌که سیاست‌ها و کارنامه‌اش، جامعه را تکه‌تکه کرده و میان حاکمیّت و مردم، تضاد و اصطکاک افکنده است. در همین امتداد، در مواجهه با درگذشت شهادت‌گونۀ رئیس‌جمهور نیز تصریح کردند که جامعه نسبت به این اتّفاق، هیچ حسی ندارد و گویا حادثه‌ای در ابعاد ملّی رخ نداده است؛ بلکه حتی فراتر از این، بخش‌هایی از جامعه، چنان طرد و گریزان شده‌اند که از درگذشت رئیس‌جمهور، خشنود هستند و خودِ این امر نشان می‌دهد که نفرّت سیاسی در جامعه پدید آمده و تعلّقات ملّی، مضمحل شده‌اند. [دوّم]. اما این قضاوت بددلانه و عجولانه، ناگهان با استقبال گستردۀ و عمیق مردم از پیکر رئیس‌جمهور در مراسم تشییع، مواجه و ابطال گردید. این مواجهۀ شورانگیز و معنویِ مردم با رئیس‌جمهور نشان داد که حتی سیاست‌ترین امر هم می‌تواند به مایۀ وفاق و همگرایی تبدیل شود؛ با وجود اینکه سیاست، زمخت و مناقشه‌برانگیز و اختلافی است. در این مراسم، برای چندین بار در تاریخ حیات فرهنگیِ انقلاب، مشاهده شد که «سیاستِ انقلابی»، حامل چنین امکان و استعدادی است و برخلاف منطقِ مناسبات سیاسی در نظام لیبرال‌-دموکراسی، سیاستِ انقلابی می‌تواند مردم را در جهت غایات قدسی و الهی برانگیزاند و وجود و روح آنها را با خود همراه و هم‌داستان سازد. حس مثبتِ جمعی نسبت به یک رئیس‌جمهور، همه را کنار یکدیگر قرار داد و عطری از همبستگی و همگرایی در جامعه افکند. او به گونه‌ای عمل کرد که هم حس قدرشناسی جامعه، برانگیخته شد و هم محبّت و صمیّمت ایمانی میان او و مردم پدید آمد. این نسبتِ برآمده از مودّت مؤمنانه و عمیق، به نظریۀ «مردم‌سالاری دینی» اختصاص دارد که در تجربۀ انقلاب اسلامی، ده‌ها مصداق و نمونه یافته است. برخی گمان می‌کردند که این تجربه در «دهۀ شصت»، متوقف گردیده، اما تشییع اخیر، نشان داد که جامعه، همچنان به ارزش‌های انقلابی، وفادار است و هویّتش را ذیل عالَم انقلابی، تعریف می‌کند. [سوّم]. جامعه را باید در این «لحظه‌های تاریخی» شناخت؛ این لحظه‌ها، آنچنان بزرگ و فاخر هستند که می‌توانند «عمق» و «باطن» یک جامعه را نشان بدهند و اسرار درونی‌اش را آشکار سازند. در این لحظه‌هاست که جامعه، تعلّقاتش را نشان می‌دهد. و چنین نیز شد؛ این اشتراک همدلانه و وفاق مؤمنانه و هم‌نظری شورانگیز، به‌راستی حاکی از آن است که جامعه، هم‌بسته و هم‌دل است و دغدغه‌های ملّی و ایمانی، زنده هستند. این هم‌دلی‌ها و وفاق‌ها، «واقعی» هستند و گسل‌ها و گسست‌ها، «مجازی». ذهنیّت‌های روایت‌زده که از «واقعیّت» و «میدان» به «مجاز» و «خیال» عبور کرده‌اند، دچار خطای تحلیلی می‌شوند و جمهوری اسلامی را یک نظام سیاسیِ بیگانه با مردم و دور‌افتاده از واقعیّت اجتماعی، ترسیم می‌کنند؛ حال‌‌آن‌که این حکم، تحمیل و القای کج‌روایت‌های سوگیرانه است. باید به «صدای واقعیّت»، گوش داد. در فضای مجازیِ غربی، صدای واقعیّت نمی‌پیچد، بلکه اندکی، فریاد می‌زنند تا خود را اکثریّت نشان بدهند. ایران، مساوی با فضای آلودۀ اینستاگرام نیست و هرچه که در آنجا می‌گذرد، برآیند جامعۀ ایران نیست. بدنۀ اجتماعیِ نیروهای تجدّدی، هرچه داشتند در اغتشاش سال ۱۴۰۱ به میدان آوردند، اما مشاهده کردیم که داشته‌ها و اندوخته‌های اجتماعی‌شان، بسیار ناچیز است. نباید اسیر «نعره‌های مجازی» شد؛ نتیجۀ معادله در میدان و واقعیّت، مشخص می‌شود که دربرگیرندۀ «سیل انبوهِ مردم» است. جامعۀ ایران از لحاظ فرهنگی، آنچنان غنی و قویم است که جشن برهنگی به راه نمی‌اندازد و تن‌نماییِ سیاسی را فضیلت نمی‌شمارد. آدم‌های فروپاشیده و استحاله‌شده، برآیند و نمایندۀ جامعۀ ایران نیستند. ازاین‌رو، نباید مرعوب شد و این «ظهورات مبتذل» را تعمیم داد. نبض هویّتیِ جامعه را باید زیر تابوت‌های هفتۀ گذشته گرفت و حال باطنیِ جامعه را در اینجا فهمید. جامعه در این لحظه‌ها و برهه‌ها، سخن جمعی می‌گوید و صدای نهفته‌اش، طنین‌انداز می‌شود. پایان
⭕️ دو برداشت ناقص از تشییع میلیونی شهید رییسی مهدی جهان تیغی ✍️ «تشییع رئیس جمهور شهید، احیای سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی بود.» این گزاره به بنا به دلایلی غلط، یا حداقل چندان کامل نیست. گرچه ممکن است افراد یا گروه‌هایی بر اثر تحول روحی یا تازه آگاه شدن از شخصیت و یا اقدامات دولت آیت الله رئیسی در مراسم تشیع رئیس جمهور شهید شرکت کرده باشند؛ یا حتی گفته شود که حضور میلیونی اخیر مردم در تهران، قم، تبریز و مشهد از برخی صحنه‌های مناسبت‌های اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی در ظاهر بزرگتر به نظر می‌رسد ولی همه‌ی این‌ها جدا از سرمایه واقعی و بالفعل جمهوری اسلامی نیست. 1️⃣ جمهوری اسلامی یک سرمایه بالقوه‌ی میلیون‌ها نفری دارد، که بنا به شرایطی تبدیل به سرمایه بالفعل در صحنه و خیابان‌ها می‌شود. یکی از آن شرایط خاص در مراسمات تشییع میلیونی شهیدانی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهید رییسی دیده شد. مردم این شهدا را مظهر شعارهای انقلاب می‌دانند و هر چقدر افرادی به این مظاهر نزدیکتر بودند، مراسم تشییع آن‌ها شلوغ‌تر بوده است. اما یکی دیگر از صحنه‌هایی که سرمایه بالفعل جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارد، مراسمات میلیونی عزاداری‌های ایام محرم است. دلیل آن نیز مشخص است! اکثریت قاطع مردم ایران، جمهوری اسلامی را مهمترین پاسدار عزاداری امام حسین و ادامه خط عاشورا می‌دانند و دشمنانش را نیز دشمن امام حسین و عزاداری‌ها می‌پندارند. یکی دیگر از آن صحنه‌ها و شرایط خاص بالفعل شدن سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی، زمانی هست که ایران مورد تهدید مستقیم و ملموس دشمن خارجی قرار می‌گیرد. چون اکثریت قاطع مردم، جمهوری اسلامی را مهمترین دلیل حفظ ایران و جلوگیری از تجزیه آن می‌دانند و همچنین مخالفان جمهوری اسلامی را دست اندرکاران مستقیم و یا زمینه‌سازان غیر مستقیم تجزیه ایران عنوان می‌کنند. 2️⃣ برخی به درستی می‌گویند که خون شهید، سبب چنین تحول و خلق چنین امواج بزرگی در جامعه می‌شود. اما این جمله نیز گزاره کاملی نیست. چراکه در طول تاریخ، علما و خدمتگذاران بزرگی در حوادث بزرگ و حتی غم‌انگیزتری در خود ایران به شهادت رسیدند، ولی جامعه چنین واکنش‌هایی را از خود بروز نداده است. بنابراین بخش مهمی از این حضور میلیونی ماحصل مردم این دوره از تاریخ ایران است. مردمان این دوره از تاریخ را نیز انقلاب اسلامی شکل و پرورش داده است. وقتی از این منظر به قضایا نگاه می‌کنیم کم لطفی ست که به اکثریت تشییع کنندگان شهید رئیسی به دیده افراد متحول شده یا سرمایه مجددا احیا شده جمهوری اسلامی بنگریم. دقیق تر آنکه جمعیت میلیونی تشییع کننده آیت الله رئیسی مظهر معرفت و زنده بودن جامعه ایرانی در دوره جدید تاریخ این کشور و صدالبته نشانه‌‍‌ دهنده‌ی مردمی بودن ریشه‌ی جمهوری اسلامی و قوت آن هست. پایان
فهم واقعیت جامعه و کوررنگی ایدئولوژیک ارمیا عزیزی / وطن امروز یکی از جامعه‌شناسان پرسروصدای لم‌داده در فضای مجازی در کوران حوادث 1401 ایران در نطقی آتشین خطاب به جوانانی که قصد مهاجرت یا خودکشی داشتند، گفت: «نکنید! فعلا صبر کنید، ظرف یکی، ‌دو سال آینده شاهد تحولات بزرگی خواهند بود». از قضا چند ماه دیگر به ۲ سالگی آن سخنرانی می‌رسیم و به احتمال زیاد هیچ تحول بزرگی که جامعه‌شناس مذکور انتظارش را می‌کشید هم رخ نمی‌دهد و به شکل طبیعی نسخه وی به جوانان اینگونه خواهد بود: «مهاجرت کنید! اگر امکانش را ندارید خودکشی کنید!» البته بعید است این جامعه‌شناس مشهور امروز به این صراحت جمله دوم را به کار ببرد اما او همین‌قدر صریح در جو نیمه‌واقعی-نیمه‌کاذب سال 1401 جمله اول را به زبان آورد؛ جمله‌ای که سوای ضعف تحلیلی گوینده‌اش از روند تحولات سیاسی و اجتماعی، نوعی شتاب‌زدگی حاد در موضع‌گیری روی جو حاکم بر جامعه را نشان می‌دهد. واقعیت آن است که ارتباط روزمره و تنگاتنگ تمام انسان‌ها با جامعه باعث می‌شود همگان درباره کلیتی که نامش را جامعه یا مردم می‌گذارند هم بیندیشند و اظهار نظر کنند. در کمتر نقطه‌ای از جهان می‌توان وارد جمعی شد که در آن گزاره‌های مختلفی درباره جامعه طرح نشود. با این حال نه واژه مردم آنقدر تهی از تضاد معنایی است که بتوان گزاره‌ای کلی درباره آن طرح کرد و نه ساختارهای اجتماعی آنقدر عیان هستند که همگان بتوانند به آن نگاه دقیقی داشته باشند که اگر چنین بود اساسا دانش اجتماعی به عنوان یک تخصص نوین جایی در میان علوم باز نمی‌کرد. یک اندیشمند اجتماعی یا جامعه‌شناس در نخستین گام برای شناخت جهان پیرامونی خود باید از حصار طبقاتی، جغرافیایی و هنجاری شکل‌گرفته در پیرامون خود حتی‌المقدور خارج شود تا امکان فهم جامعه از منظر دیگر مردمان را بیابد. در ناخودآگاه همه انسان‌ها مردم در نسبت با «خود» تعریف می‌شوند. عموما انسان‌ها از نقطه‌ای که ایستاده‌اند پیرامون خویش را با محیط، منافع و ارزش‌های خود کدگذاری می‌کنند و دنبال تاییدی برای کدهای خود می‌گردند. به همین خاطر تعریفی که طبقات و اقشار اجتماعی مختلف از خیر جمعی، حقوق و تکالیف دارند با یکدیگر متضاد است و این تضاد میدان نزاع‌های سیاسی و اجتماعی را باز می‌کند. در چنین فضایی عبور از این حصارها و قرار گرفتن در جایگاهی رفیع‌تر پیش‌شرط این اندیشمند اجتماعی برای شناخت جامعه است. با این حال تجربه‌های متمادی حکایت از آن دارد که باز هم جامعه‌شناسان سوژه مطالعه خود را در نسبتی گسست‌ناپذیر از نظام ارزشی خود می‌بینند و به جای آنکه به‌دنبال کدگشایی از حوادث اجتماعی پیرامون خود باشند، خیلی اوقات مشغول کدگذاری‌های جدید برای تایید پیش‌فرض‌های خود می‌شوند. در چنین موقعیتی اگر اندیشمندان اجتماعی خود را محتاج دریافت تایید از محیطی بدانند که از آن برخاسته‌اند، ناخودآگاه دچار یک کوررنگی در مشاهده حوادث اجتماعی می‌شوند. آنچنان که در نمونه‌ای که ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، چنین مساله‌ای نمود پیدا کرد و یک نفر در قامت تحلیل تحولات اجتماعی چشم بر بسیاری از متغیرها بسته و چنین پیشگویی مضحکی را با چنان نسخه غیرمتعهدانه‌ای به جامعه تجویز می‌کند. در سال‌های اخیر و به فراخور بسیاری از اجتماعات بزرگ مردمی این سوال طرح می‌شود: چرا بخشی از بدنه جامعه‌شناسان ایرانی اینچنین اجتماعاتی را که انعکاسی از بخش بزرگی از جامعه است عامدانه نمی‌بینند یا اگر هم به چشم می‌آورند با کدگذاری‌های سیاسی بی‌اهمیت می‌شمارند؟ نمونه مشابهی از این امر در ماه‌های گذشته و همزمان با نسل‌کشی آشکار رژیم صهیونیستی در نوار غزه طرح شد که چرا روشنفکران ایرانی که همواره ژست مخالف خشونت دارند در برابر این جنایت فجیع سکوتی تاییدآمیز اتخاذ کرده‌اند؟ این کوررنگی در برابر مصادیقی همچون حضور 4 میلیون ایرانی در اجتماع اربعین حسینی، بدرقه چند میلیونی رئیس‌جمهور شهید در تشییع‌های تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد، حضور میلیونی در آیین‌های مذهبی از سویی و سکوت در برابر بزرگ‌ترین نسل‌کشی معاصر در غزه که فریاد بسیاری از روشنفکران غربی را نیز درآورده از سوی دیگر نشان از آن دارد که بخش بزرگی از جریان فکری غرب‌گرا در کشور نه تنها ناظران خوبی نیستند که آنچه به عنوان ناظر نیز تفسیر می‌کنند کاملا برخاسته از نگرش ایدئولوژیک آنهاست. ادامه ...👇
کوررنگی ایدئولوژیک جامعه روشنفکری غرب‌گرا در ایران در برهه‌های مختلف با تحلیل‌های غلط و جوزده این جماعت باعث شده وجاهت جامعه دانشگاهی کشور نیز ضربه ببیند و این ضربه در بلندمدت جایگاه نهاد دانشگاه را در جامعه ایران تضعیف کرده است. جامعه وقتی دانشگاه را به عنوان عالی‌ترین نظام فکری کشور نه در جلوی خود که در پشت سر خویش پیدا کند عملا برای یافتن پاسخ‌های خود نیز به نخبگان سیاسی و اجتماعی رجوع نمی‌کند. آنچه این روزها به بهانه تشییع حماسی و چند میلیونی رئیس‌جمهور شهید بار دیگر بسیاری از تحلیلگران را متعجب کرده، نشان از یک عقب‌ماندگی تحمیلی به اندیشمندان اجتماعی دارد. رد این عقب‌ماندگی را باید در دوگانه کاذبی جست که روشنفکران را نیز به سکوتی غیراخلاقی در برابر نسل‌کشی غزه رساند. دوگانه «حاکمیت - مردم» که گمان می‌کند در همه عرصه‌ها سویی نهاد دولت است و سوی دیگر مردم، باعث می‌شود عملا پیوندهای تاریخی میان مردم و جمهوری اسلامی نفی شود. این نفی اما هرقدر در کدگذاری‌های زبانی جامعه‌شناسان و روشنفکران تکرار می‌شود به ناگاه با یک حضور میدانی کدگشایی می‌شود و فقدان اعتبار نظریات این قشر را عیان می‌کند. پایان
حکمرانی بشری محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: ۱- فیلسوفان سیاسی قدیم غرب معتقد بودند؛ «چه کسی باید حکومت کند» مهم است. آن‌ها برای حاکم، فضایلی را فهرست می‌کردند و معتقد بودند با وجوداین فضائل در حکمران، طی یک فرآیند انسانی، مردم به مدینه فاضله خواهند رسید. البته درصحنه عمل هرگز این نظریه محقق نشد و چنین حکومتی در غرب پا نگرفت. فیلسوفان سیاسی جدید غرب که سازه‌های مدرنیسم را صورت‌بندی کرده‌اند معتقدند؛ «چگونه باید حکومت کرد» مهم است. آن‌ها در تعیین این چگونگی، برای نحوه تولید قدرت و ثروت و توزیع آن، نظریه‌سازی و سازه پردازی کرده‌اند. فرجام این سازه سیاسی، در غرب کنونی قابل‌رؤیت است و فیلسوفان سیاسی غرب از آخرین مراحل افول آن خبر می‌دهند. امام خمینی (ره) به‌عنوان یک نظریه‌پرداز سیاسی، با اتکاء به معارف و مبانی اندیشه اسلامی و حکمت شیعی، جمع هر دو صورت را طریق مطلوب معرفی کردند، «چه کسی باید حکومت کند» و؛ «چگونه باید حکومت کند» هردو، مبنای تفکر در باب طراحی و تحقق حکومت الهی است. فیلسوفان سیاسی قدیم و جدید غرب هیچ‌کدام، داعیه تأسیس حکومتی مطابق با تئوری‌های خود را نداشتند و صرفا اندیشه‌ورزانی در عالم نظر بودند. اما به‌جرئت می‌توان گفت، امام (ره) اولین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام و اساسا در جهان فلسفه سیاسی است که موفق شد علاوه بر تئوری پردازی، در مقام تأسیس بنشیند و نظریه‌ خود را در جهان خارج از ذهن عملیاتی کند. ۲- جایگاه «فقه» در نظریه‌پردازی سیاسی امام (ره) یک مرتبت رفیع دارد به‌گونه‌ای که فرمودند : «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.» امام (ره) در چرخه و فرآیند حکمرانی به جایگاه فقه چه در سیاست‌گذاری‌ها و تدوین راهبردها، چه تنظیم‌گری‌ها و چه تسهیلگری‌ها عنایت خاص داشتند. از نظرگاه ایشان هیچ بن‌بستی در اداره نظام متکی به «فقه»، وجود ندارد. آن‌ها که در حکمرانی، ما را نیازمند علوم سکولار می‌دانند انقلاب و نظام را به بیراهه می‌برند. امام در بسیاری از پیام‌ها و سخنرانی‌های خود به‌ویژه در وصیت‌نامه حکیمانه شأن، خطر عبور از فقه و احکام الهی و متوسل شدن به الگوهای حکمرانی‌ با منشأ فلسفی غرب، را مورد تأکید قرار داده‌اند. ۳- مقام معظم رهبری در پیام خود به افتتاحیه ششمین دوره مجلس خبرگان فرمودند : «در نظام اسلامی، حکمرانی، بشری و هدف‌ها الهی است» . برخی، این «بشری» را به‌گونه‌ای ترجمه کرده‌اند که گویی ما در اداره جامعه باید متکی به علوم سکولار تولیدشده در دستگاه تفکر غرب باشیم. این، ترجمه درستی از بیان رهبری نیست. «بشری» که در حکومت الهی متصدی حکمرانی است باید بر اساس علم در حوزه‌های گونه‌گون عمل کند. اما ابتدا باید علم تعریف شود و تفاوت آن با شبه‌علم تبیین گردد. به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، علوم اسلامی و غیر اسلامی نداریم. علم یا واقعا علم است و چون علم است اسلامی است یا جهل است که نمی‌توان به آن علم اطلاق کرد. یک فیلسوف سیاسی غرب در قرن۱۹ فلسفه‌ای تحت عنوان مارکسیسم ارائه کرد که مدعی علمی بودن آن بود، فاشیسم و لیبرالیسم رقیب‌های این اندیشه نیز هر دو ادعای «علمی» بودن داشتند. در پایان قرن بیستم و پس از مصیبت‌های بسیاری که این مدعیان علم بر سر بشریت آوردند، فیلسوفان بزرگ سیاسی غرب اعلان کردند که هر سه مکتب در بیابان جهل، بشریت را سرگردان کرده‌ و لذا نمی‌توان دستاورد آن‌ها را به‌عنوان یک حکمرانی بشری مبتنی بر علم تلقی کرد. حکمرانی بشری برای رسیدن به اهداف الهی، نیازمند علم است، «شبه‌علم» نمی‌تواند ما را در تحکیم و ترفیع این بنای تمدن ساز و تحقق اهداف الهی کمک کند. ۴- مردم‌سالاری دینی که امام (ره) پایه‌های اولیه آن را با رفراندوم جمهوری اسلامی و رفراندوم قانون اساسی استحکام بخشیده و با انتخاب مدیران کشور با رأی مردم آن را محقق نمودند، یک پدیده جدید در حکمرانی بشری و یک نو اندیشی حکیمانه در تداوم راه انبیاء و اولیای الهی است. امام (ره) با شجاعت و جسارت این الگوی الهی را در اواخر قرن بیستم مطرح کردند و مردم ایران شجاعانه از آن استقبال و حمایت کردند. مردم‌سالاری دینی یعنی حضور علم و عالمان و خردمندان متعهد و صاحبان اندیشه، تجربه و مهارت در لایه‌های مختلف حکمرانی با رأی مردم و انتخاب مردم برای حرکت جامعه به سمت اهداف الهی و تحقق قسط و عدالت اسلامی. مردم‌سالاری دینی یعنی توأم شدن حاکمان صالح با الگوی حکمرانی صالح. انتخابات در ۴۵ سال گذشته فراز و فرودهایی را طی کرده است و حضور رجال سیاسی و مذهبی مختلفی در لایه‌های حکمرانی با رأی مردم به صحنه آمده‌اند که اکنون کارنامه عملشان در حافظه ملت ما ثبت است. هر چه پیش‌تر رفته‌ایم تجربه مردم بیشتر و اندوخته‌ها افزون‌شده و باید روشنی‌بخش قدم‌های بعدی باشد.
داستان دلار و جاده‌های ترکیه زهرا عباسی دیشب که مناظره اول رو نگاه کردم از پاسخ های دو کاندید جا خوردم ،گویا افراد نابالغ و نپخته ای به اون ها مشاوره دادن که بجای طرح برنامه هاشون مدام شعار میدادن و این خوب نبود .... دریک قسمت از مناظره آقای پزشکیان حرف از FATF و ...زدن و دکتر زاکانی پاسخ قابل قبولی به ایشون دادن و در پاسخ به ایشون از ترکیه و تورم افتضاحش با وجود اینکه هم راستا با حرف های آقای پزشکیان عمل کرده بود نام بردن.... اما در ادامه ایشون یه پاسخ بسیار نپخته به آقای دکتر زاکانی دادن!!!و فرمودن برید جاده های ترکیه رو ببینید ،جاده های ایران رو هم ببینید 🫠حقیقتا جا خوردم از جواب !چون این جواب بسیار نارس بود و از فردی که سال ها نماینده مجلس بوده بسیاررر بعید بود.... اگر اجازه بدید اینجا رو بنده به آقای پزشکیان پاسخ بدم : اگر خاطرتون باشه بنده با همسرم یک سفر از شرق ترکیه به غرب ترین نقطه اون با اتومبیل شخصی مون داشتیم! بله آقای پزشکیان راست میگن جاده ها عالی بود اما عجیب بود ایشون چرا با مردم صادق نیستن ،آقای پزشکیان قطعا میدونن چرا جاده ها در ترکیه عالیه ... دوستان عزیزم در ترکیه وقتی وارد پمپ بنزين هاشون میشید مانیتورهای بزرگی دارن که دائم قیمت دلار رو میزنه و بنزين رو با اون قیمت نشون میده! بله بنزين در ترکیه مثل بیشتر کشورهای دنیا هم قیمت دلار هست در واقع ما با لیتری ۵۰ هزار تومان این مسافرت زمینی رو رفتیم و حالا حساب کن مثلا ۲۰ لیتر میزدیم یک میلیون! فقط هزینه بنزين مون در یک بار زدن همین حدود ها میشد در جاده های ترکیه پشه پر نمیزنه ،کاش آقای پزشکیان این هارو هم میگفتن....چرا انقدر تردد در جاده های ترکیه کمه؟بخاطر قیمت بنزینشون، بشدت مسافرت با اتوموبیلشون کمه،والا اگر جاده های ایران هم تردد کم باشه جاده ترگل ورگل میمونه😉 بنده خدا ،مردم که شاید با شنیدن حرف آقای پزشکیان با خودشون گفتن راست میگه ها جاده های اونا بهتر از ماست!!! در ایران تردد ماشین بشدت بالاست حالا سوال من از آقای پزشکیان اینه شما که اشراف دارید به جاده های ترکیه قطعا به بنزینش هم اشراف دارید !متاسفانه با مردم صادق نبودن و نصفه حرف زدن ،بله اگر در ایران هم بنزین با دلار جلو بره همین میشه تردد کم میشه و جاده ها و آسفالت ها خوشگل میمونن...سوالم اینه آقای پزشکیان متاسفانه در مناظره اول جز شعار و بازی با احساس مردم برنامه خاصی از شما دیده نشد ،خداوکیلی در برنامه هاتون قصد پیش بردن ایران مثل ترکیه حداقل در زمینه بنزین و تردد رو که ندارید؟!!! زهراعباسی ممنون میشم برای رفع ابهام منتشر کنید پایان