✍امام حسنی!
جادهی بهشتی نجف به کربلا بود، ۶ سال پیش، جوان دانشجویی که از اول مسیر همراهم بود پرسید:
_حاج آقا یه مداحی بذارم گوش بدیم؟
مداحی گوش دادن آن هم در مسیر اربعین هم طبیعی بود هم شیرین، اما پیشنهاد این رفیقم جالب بود،
_حاج آقا از امام حسن بذارم؟
با تأملی آمیخته با تعجب گفتم:" باشه،بذار، ولی آخه الان که ایام اربعینه مداحی امام حسین بیشتر میچسبه ... "
جملاتم تمام شده بود یا نه، مثل اینکه آمادهی شنیدن چنین جوابی از من باشد گفت:
_حاج آقا امام حسن چرا اینقدر مظلومه؟ حتی پیش ما شیعهها غریبه ، الان شما که حاج آقایی میگی مداحی امام حسن گوش نکنیم...
گویی دردی در دلش سنگینی میکرد، ادامه داد:
_حاج آقا الان اسم موکبها رو ببین اصلا به اسم امام حسن شاید موکب نداشته باشیم...
"حاج آقا امام حسن خیلی غریبه" این جمله را از ته دل میگفت!
گذشت...
با دو دانشجویی که همراهم بودند رسیدیم کربلا، نصف شب بود، کاروان دانشگاه (که فکر کنم ۵ اتوبوس یا بیشتر بودند)، زودتر از ما رسیده بودند به محل اسکان، اما ما که با پاها و بدن خسته حوصلهی پیدا کردن محل اسکان را نداشتیم گفتیم #تصادفی موکبی پیدا کنیم و استراحت کنیم تا بعداً برویم کنار کاروان، کاملا #تصادفی وارد چادری شدیم، تاریک بود، همین قدر میدانستیم که موکب است و قاعدتاً ورود ما منعی ندارد، به اندازهی سه نفر جا پیدا کردیم تا بخوابیم!
نمیدانم چرا احساس میکنم آن موکب بوی امام حسن میداد ؟!
روضهی امام حسن خواندند؛
یادم هست وقتی روضه میخواندند برای رفیقم هم جالب بود و به همدیگر اشاره کردیم که: «روضهی امام حسن!»
بعدها فهمیدم پیدا کردن این موکب #تصادفی نبوده، شاید مهمان امام حسن بودیم به برکت این رفقیم که #امام_حسنی بود،
جالب این بود که این موکب برخلاف تصور ما عمومی نبود، ویژهی اهالی یک روستا بود و ظاهراً فقط ما سه تا غریبه بودیم ، شاید این هم عنایت امام حسن بود. سلام الله علیه
سالروز شهادت امام حسن مجتبی، کریم اهل بیت علیهم السلام تسلیت
یادداشتهای یک طلبه 👇
@yaddashtthayeyektalabeh