eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
239 دنبال‌کننده
87 عکس
71 ویدیو
5 فایل
سحرم مرغ جرس ناله برآورد بخوان! که همه فلسفه ی ماندنِ‌تو خواندنِ توست! ✔صمیمانه مشتاق نظرات گهربارتان هستم @Abdolmajidd
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱) 🖊چند سال پیش خونه‌ی پدرم کارگر داشتیم(برا مرمت خونه). یه کارگر جوون (که اهل یکی از روستاهای اطراف تبریز بود)، اومده بود برا تعمیرات سقف آشپزخونه، وقتی فهمید من طلبه ام شروع کرد به بحث. یادمه درحالیکه داشت کار میکرد از همون بالا صحبت هم میکرد😊 و با حوصله باهم بحث می‌کردیم. مثل خیلی از جوون ها ذهنش پر شبهه بود، رو بهشت میدونست و کشور خودمون رو ویرانه! 🔷اواخر بحث بهم گفت: به نظرم شما که روحانی هستی اصلا نباید عمامه و عبا رو دربیاری و بیای اینجا بالا سر کارگر و... چون این لباس مقدس و محترم هست 🤔 جدا از اینکه چه بحثهایی کردیم، یه نکته خیلی برام جالب بود اونم اینکه👈 این جوون رو قبول داشت و لباس روحانیت رو میدونست! اما مقدس به این معنا که کاری با هیچ کسی و هیچ مکتبی نداشته باشی، یه گوشه بشینی عبادت کنی! همون طور که خیلیا قرآن رو به این معنا میدونن که بذاری و اصلا به واردش نکنی! البته اینکه حرفهای منو قبول نمیکرد اشکالی نداشت اما اینکه نگاهی و برا روحانیت داشت برام جالب بود! 🔷قبل از این هم میدونستم که نگاه همینه، یعنی و به تبع‌اش دین یه طرف باشه، و ( با همه ی ارکانش اعم از سیاست و علم و...) یه طرف! اما تو مکالمه با اون جوون، این مطلب کاملا برام جا افتاد ! 📌حالا اینکه این نگاه چه تاریخچه ای داره و خود چقدر مقصر بوده جای بحث دیگه ای داره. یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
آخوند زینتی(۳) 🖌حدود یک ماه پیش به دعوت یکی از دوستان در جلسه ای شرکت کردم که غالبا هم استاد دانشگاه و پزشک بودند. اساتیدی که هم تجربه ی داشتند هم سابقه اجرائی در رده‌های بالای کشور(مثل معاون فلان وزیر و رئیس فلان پژوهشکده...). موضوع بحث بود، و قوانینی که برای این محصولات باید تدوین شود، 🔹حالا ما آنجا چه کار میکردیم؟ بنده که کاره ای نبودم و واقعا زینتی بودم😊 ولی رفیقم قرار بود در کنار مطالب متخصصین و و... نظر (:شریعت) را مطرح کند. به نوعی نماینده ی حوزه و شریعت بودیم! جلسه از ۱۰ صبح شروع شد و تا حدود ۲بعد از ظهر طول کشید. بحثهایی چالشی و جنجالی مطرح شد که هدفم توضیح آنها نیست، یکی از اساتید (استاد دانشگاه تهران) متن مفصلی در مورد خطرات رها بودن سازی و لزوم مدیریت آنها آماده کرده بود، اما دیگراساتید غالبا مخالف ممنوعیت ها بودند. ظاهرا مردم و کشور بودند(الله اعلم!) امّا گویا منافعی هم داشتند و اساسا اگر ممنوعیت محصولات تراریخته به سمت مجلس می رفت و... این عزیزان ضررهای سنگینی میدیدند و به قول خودشان کارشان را از دست میدادند! 🔹بعد از صحبتهای استاد مذکور( که مخالف تراریخته سازی بود)، بقیه تک به تک شروع به کردند! بله ترور ! متن را ترور کردند شخص را ترور کردند، از تهمت و تحقیر و و از همه چی استفاده کردند تا بگویند شما اشتباه میکنی و تراریخته خوب است! 🔹جلسه ی عجیبی بود، اولین بار بود که از نزدیک میدیدم!! مافیایی مسلّح به سلاح علم! ( چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا ! ) اگر کسی که چند مقاله در مورد محصولات تراریخته خوانده بود مغالطه هایشان را تشخیص میداد! طرف مقابل در موقعیتی قرار داشت که به راحتی میتوانست مغالطه کند و به همه ی برچسب بزند، و بودن! 🔹جالب اینکه در کلّ جلسه برای هیچ کدام از این اعزه سوال نبود که نظر (:شریعت) در این مورد چیست؟ شاید با خود می‌گفتند: مگر دین در این موارد حق اظهار نظر دارد؟ لابد از ما هم انتظار داشتند آخر جلسه دعا کنیم🤲همین! در نهایت چند دقیقه مختصر هم فرصت دادند رفیق ما نکات فقهیِ مساله را بیان کنند، البته چندان اهمیتی برایشان نداشت! 📌آخر جلسه وقتی داشتیم سالن را ترک می‌کردیم یکی از اساتید(که پزشک متخصص هم بودند) با اشاره ی دست تعارفی کردند و فرمودند: حاج آقا شما جلوتر بفرمائید، ما همیشه پشت سر روحانیت حرکت میکنیم!🙏(نگفتم که اگر پشت سر روحانیت حرکت میکردید در فرایند تحقیقات‌تان، نظر دین را هم می‌پرسیدید! اینکه شما اول از در خارج شوید یا روحانیت، چندان مهم نیست!) این بار بودنِ روحانیت یک توصیه نبود، بلکه این نگاهِ افراد را با گوشت و پوست حس کردم! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42