eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
5هزار ویدیو
84 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدمحمدحسین_قاسمی #عنایت_شهید شامل حال کاربرگرامی کانال شد😍 @yadeShohada313
سلام خداقوت عنایت رومیخوندم دیدم نوشته توخواب دیدندکه ایشون سیدبودند یادم اومدکه منم یک شب توی خواب دیدم که رفته بودم سرمزار روی سنگ مزارش نوشته بودسیدحسین خرازی هرچی فکرکردم دیدم که یادم نمیادشهید خرازی سیدبوده باشند ازخواب که بیدارشدم یادم افتادکه حضرت زهرا س مادرهمه ی شهداهستند🌹 کاش ماروهم به فرزندی قبول کنن یاعلی 🥀
💠خوابی که رویای صادقه بود 🕊تازه بادنیای آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊 🕊تا اینکه، یکی از های ماه بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍 🕊همه رزمندگان باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن 🕊وهمه هم صدایی میکردن یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️ 🕊آقاسردارگفتن ، که بیدار شدم. فکرم تاوقت مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که ظهر عاشور است. 🌹منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭 🕊اولین #۵شنبه این شهید در 🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم. 💠حسن ختام این ام ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن✋🏼 @yadeShohada313
🌹 میخواستم از حس و حالم توی واستون بگم،عادت کرده بودم وقتی به یادمانی مثل طلائیه یا شلمچه برسم،دم یادمان 👞👞در بیارم و یه گوشه ای دور از همه خلوت کنم💔اون روز هم که به شلمچه رسیدم همین کار رو انجام دادم،یه گوشه ای از یادمان دور از همه روی زمین خاکی نشستم،جایی که کسی عبور هم نمیکرد،توی حال خودم بودم و با شهدا صحبت میکردم یکدفعه رو حس کردم این عطر رو همچنان میشنیدم،حال خوشی به من دست داد،نگاه میکردم که منشا عطر کجاست؟ولی من انقدر از ساختمانی که مزار شهدای گمنام داخلش هستش دور بودم که نمیشد گفت این عطر از دستگاه بخور اونجا باشه،حتی کسی از نزدیکم هم عبور نمیکرد،یه عطر خوشبو بود که تا حالا هم از اون عطر نشنیدم🙂عطر همچنان بود و من از این عطر لذت میبردم😍دیگه باید به اتوبوس🚌برمیگشتم،به خارج از یادمان رسیدم،روبروی ورودی ایستادم و دوباره سلام دادم و سرم رو که بلند کردم سر جام میخکوب شدم😭😭چشمم به بالای سردر ورودی خیره موند که روش نوشته شده بود: 🕊 🕊 @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🕊دوستان امروز باخبر شدیم مادر یکی از شهدای عزیز فوت کردن در غربت خاکسپاری و مراسم تدفین ایشون انجام
🌹🌹بچه ها این اعمال و هدیه به اموات و شهدا رو جدی بگیرید ... 🍃شهدا به مادراشون خیلی حساس هستن ... 🔸 دفعه قبل که تو کانال اعلام کردیم برا مادر شهید نماز بخونید 🔸 یکی از کاربران عزیز خوابی راجع به شهید و مادرشون میبینن... یجورایی نشونه ای هست برای اون عزیزمون... 🔸 بعد که توضیحاتی راجع به مراسم مادر بزرگوار شهید و عکس شهید بزرگوار رو براشون ارسال کردم گفتن همون شهیدی بوده که در خواب دیدن ... 🔸نشونه های جالبی در خواب دیده بودن حتی موهای فرفری شهید که در عکس هم دقیق همون شهید بودن ... 🔸اتفاقا چند مدت قبلش اون عزیز به من پیام داده بودن که گرفتاری دارن و از شما دوستای عزیز خواسته بودن که دعاشون کنید... 🔸 قطعا اون خواب براشون نشونه ای هست که شهدا هواموشونو دارن شاید اندکی با تاخیر جواب بدن ولی وقتی متوسل بهشون هستیم اونا هم هوای ما رو دارن و نظر و توجه دارن ... 🔸دوتای عزیز ناامید نباشید و توسل داشته باشید شهدا رو بین خودتون و اهل بیت و خدا واسطه کنید. التماس دعا یاعلی❤️ •••••••••****🧡****••••••• 4-فروردین1399
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
آنقـدر ... صورتها و پهلوها غـــرقِ خـون شد تا گشت، نام شلمچه عجین با نام مادر... ...🏴 🏴.....
🌹 میخواستم از حس و حالم توی واستون بگم،عادت کرده بودم وقتی به یادمانی مثل طلائیه یا شلمچه برسم،دم یادمان 👞👞در بیارم و یه گوشه ای دور از همه خلوت کنم💔اون روز هم که به شلمچه رسیدم همین کار رو انجام دادم،یه گوشه ای از یادمان دور از همه روی زمین خاکی نشستم،جایی که کسی عبور هم نمیکرد،توی حال خودم بودم و با شهدا صحبت میکردم یکدفعه رو حس کردم این عطر رو همچنان میشنیدم،حال خوشی به من دست داد،نگاه میکردم که منشا عطر کجاست؟ولی من انقدر از ساختمانی که مزار شهدای گمنام داخلش هستش دور بودم که نمیشد گفت این عطر از دستگاه بخور اونجا باشه،حتی کسی از نزدیکم هم عبور نمیکرد،یه عطر خوشبو بود که تا حالا هم از اون عطر نشنیدم🙂عطر همچنان بود و من از این عطر لذت میبردم😍دیگه باید به اتوبوس🚌برمیگشتم،به خارج از یادمان رسیدم،روبروی ورودی ایستادم و دوباره سلام دادم و سرم رو که بلند کردم سر جام میخکوب شدم😭😭چشمم به بالای سردر ورودی خیره موند که روش نوشته شده بود: 🕊 🕊 @yadeShohadaa