eitaa logo
یاد ایّام
207 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
165 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای چند دهۀ اخیر 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ابراز نگرانی وزیر دربار شاهنشاهی از عملکرد شاه و وضعیت جامعه! ⏳ پنج‌شنبه،‌ 6 دی 1352 ▫️«چند روزی است که بستری شده‌ام... شاه امروز صبح عزیمت کرد... سفر رفتنش حالم را خیلی بد می‌کند،‌ نه فقط چون دلم تنگ می‌شود،‌ بلکه به خاطر اینکه او در چنین موقعیت خطیری غایب خواهد بود... وضعیت در مرزهای ما،‌ یا در پاکستان و افغانستان،‌ به آسانی می‌تواند رو به وخامت گراید. پاکستان خیلی فقیر است و کاملاً به امان هندی‌ها و روس‌ها رها شده است... ما در لحظه خطیری از تاریخ هستیم،‌ با وجود این شاه برای مدت دو ماه به خارج می‌رود. چرا چنین خطرهایی می‌کند؟ هر اتفاقی ممکن است بیفتد. صحنه داخلی آن‌قدرها هم آرام نیست. مردم‌مان عمیقاً‌ ناراضی‌اند... به رغم کلیه مساعی شاه،‌ و دستاوردهای بسیارش... رژیم عراق در زمان حکومت نوری سعید عیناً‌ به همین ترتیب سقوط کرد.1 او هم معجزه اقتصادی بوجود آورده بود. و انتظار داشت که کافی باشد. اما مردم خواهان چیزی بیش از رفاه اقتصادی هستند. آنان خواهان عدالت، هماهنگی اجتماعی و حق اظهار نظر در امور سیاسی هستند. چرا ما سعی نمی‌کنیم تا این خواست‌ها را برآورده سازیم؟ من نگرانم،‌ بسیار نگران...»2 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، صص553ـ554. 🆔 @yade_ayyaam
‼️ اماله وزیر و نفع اعلیحضرت! ⏳یکشنبه،‌ 14 مهر 1353 ▫️ «شرف‌یابی... مجدداً مسئله طحالش را مورد بحث قرار دادیم... به او اطمینان دادم که پزشکان به من گفته بودند که جای نگرانی نیست. گفتم، "شما که بچه نیستید که من بخواهم حقیقت را از شما پنهان کنم. واقعاً اگر موضوع جدی‌ای در کار بود حتماً‌ به شما می‌گفتم. "قرار است گزارش پزشکان و داروهای تجویز شده به عنوان من اینجا فرستاده شود. بعد واقعه‌ای را تعریف کردم که به قولی در زمان کریم‌خان زند اتفاق افتاده بود. یک روز پزشک دربار به او گفت که احتیاج به اماله دارد. کریم‌خان خیلی عصبانی شد،‌ و گفت شرم‌آور است،‌ چطور جرأت کرده است چنین توهینی را در حق فرمان‌روایش روا دارد. به پزشک گفت، "پیش از اینکه جواب دهی،‌ خوب فکر کن،‌ و بعد به من بگو چه کسی احتیاج به اماله دارد؟ "پزشک فلک‌زده فقط یک راه داشت. پاسخ داد البته من،‌ قربان. من اماله خواهم شد و اعلیحضرت نفعش را خواهند برد." شاه خیلی از این داستان خوشش آمد. ضمناً‌ پیام را هم گرفت. اگر من به‌طور جدی نگران سلامتی او بودم،‌ هرگز موضوع را به شوخی برگزار نمی‌کردم...»1 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، صص621ـ622. 🆔 @yade_ayyaam
🔰 روایت اعلیحضرت از امرای ارتش خود! پنج‌شنبه،‌ 15 آذر 1352 ▫️«شرف‌یابی... گزارش دادم که تیمسار م... در بیمارستانی در پاریس بستری شده است. شاه به من دستور داد که حتماً کلیه مخارج معالجه‌اش را بپردازیم. "لازم بود این شخص تنبیه شود، اما این دلیل نمی‌شود که تا گور دنبالش باشیم." بعد از مکثی کوتاه،‌ ادامه داد،‌ "فکر نمی کنم اهل جنگیدن باشد. فقط با سخن‌پراکنی و آرتیست‌بازی خود را بزرگ کرده بود. فکرش را که می‌کنم،‌ هیچیک از امرای ارتش ما جربزه درست و حسابی ندارد. همه آنها افسران بزمی هستند، شاید به استثنای ازهاری که خیلی هارت و پورت نمی‌کند،‌ چنانچه در محک آزمایش گذاشته شود ممکن است خودی نشان دهد." بعد اسامی تعدادی از امرای ارتش را ردیف کرده،‌ و همه را طبل‌های تو خالی خواند. با اشاره به خاتمی‌،‌ فرمانده نیروی هوایی،‌ گفت که با اینکه ممکن است او قابلیت سازماندهی خودش را ثابت کرده باشد اما تضمینی وجود ندارد که تحت فشار جنگ ایستادگی کند.»1 1- ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، 🆔 @yade_ayyaam
⭕️ هشدار نماینده اینتلیجنس سرویس درباره کدبانوی کاخ! ⏳شنبه 25 خرداد‌ 1353 ▫️ «غروب نماینده اینتلیجنس سرویس بریتانیا در تهران به دیدنم آمد تا به من هشدار بدهد که کدبانوی کاخ،‌ یک زن انگلیسی به نام فلورانس، با نفر اول کا‌.‌گ.ب در سفارت شوروی رابطه دارد. هم تکان خوردم و هم وحشت‌زده شدم... این را سر شام گزارش دادم... شاه دستور داد زنک بدون اخطار قبلی اخراج شود...»1 ‼️ سپهبد محسن مبصر، رئیس شهربانی، هنگام نشان دادن پاسپورت آناتولی زنه ایوایونچ کوزنتسف جاسوس شوروی 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص599. 🆔 @yade_ayyaam
⭕️ بدترین سال های سلطنت شاه ؛ روزهایی که از تجاوز خارجی و اشغال کشور برای پهلوی سخت تر بود! یکشنبه،‌ 25 شهریور 1352 «شرفیابی. به مناسبت سی‌وسومین سالگرد جلوس شاه تبریک عرض کردم. شاه گفت:‌ "فکرش را بکنید که از آن موقع چه مصائبی را پشت سر گذاشته‌ایم." من تأیید کردم و خاطرنشان کردم که اوضاع در آخرین جنگ جهانی چقدر دشوار بود،‌ اما شاه این را تکذیب کرد. گفت: "سال‌های جنگ واقعا آن‌قدرها هم مشکل نبود؛ چون ما راهی جز تسلیم محض نداشتیم. خیر، بدترین سال‌های سلطنت من وقتی بود که مصدق نخست‌وزیر شد. به هیچ چیز راضی نمی‌شد و هر روز صبح من با این احساس از خواب بیدار می‌شدم که امروز آخرین روز سلطنتم است. هر شب با تحمل بی‌شرمانه‌ترین اهانت‌ها نسبت به خودم در مطبوعات به رختخواب می‌رفتم."»1 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 501. 🆔 @yade_ayyaam
💘دوست‌پسرهای فرح!! 💕 فرح دیبا قبل از ازدواج، دوست‌پسرهایی داشت از جمله کریم پاشا بهادری. ❣آنها بیشتر اوقات با هم بودند و بعدها بدون اجازه خانواده، طی یک مراسم جشن کوچکی با حضور چند دانشجوی ایرانی مقیم پاریس با یکدیگر ازدواج نموده و رسما نامزدی خود را اعلام کردند! 💔 هنگامی که شاه از فرح خواستگاری کرد فرح این نامزدی را رها کرد. اما این بی وفایی طولی نکشید و فرح این دوست قدیمی خود را به کاخ آورد و محفل انس با دوستان راه اندازی شد!! 〰 (منبع: کتاب: دخترم فرح،ص32) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📃 برگی از خاطرات اسدالله عَلَم، وزیر دربار شاهنشاهی در دوران پهلوی چهارشنبه،‌ 8 آبان 1353 «شرف‌یابی‌... نخست‌وزیر سریلانکا ناهار میهمان ما بود اما شاه اصلاً حوصله مهمان‌نوازی نداشت،‌ و زکام و مقاله تایم خلقش را تنگ کرده بود. شهبانو منتهای سعی‌اش را به کار برد که او را به حرف وادارد،‌ اما به جایی نرسید. آن وقت از انگلیسی به فارسی چرخید،‌ و گفت، "این همه کار خسته‌تان می‌کند. من جداً‌ نگرانم. چرا به اصرارم درباره استراحت‌تان در آخر هفته توجه نمی‌کنید؟" شاه پرخاش کنان گفت، "تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد،‌ و آن‌هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگل‌هایی که دور و برتان ول می‌گردند دست بردارید. وقتی این‌جور آدم‌ها دور و برم را گرفته‌اند چطور انتظار دارید که استراحت کنم؟ "شهبانو به‌قدری جا خورد که نتوانست جواب دهد و غذا در جوّ عبوسانه‌ای تمام شد...»1 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، صص628ـ629. 🆔 @yade_ayyaam
✳️ * ایز گم کردن اعلیحضرت! شنبه 21 شهریور 1349 « برای افتتاح کنگره پزشکی به پرواز کرد. در غیاب او شاه و من،‌ قبل از بازدید از دستگاه‌های چاپ جدید اطلاعات در ساعت 6/5، دو نفری به یک «پیک‌نیک مخصوص» رفتیم. اما ظهر به من خبر دادند که ملکه دو ساعت زودتر از موقعی که قرار بود،‌ باز می‌گردد. به شاه گفتم ممکن است اظهار علاقه کند همراه ما به اطلاعات بیاید، ولی شاه گفت: بعید به نظر می‌رسد و ما به کارمان ادامه دادیم. در این فاصله طبعا‌ ملکه تصمیم گرفت به ما ملحق شود،‌ ولی هرچه کرد موفق نشد هیچ‌کدام از ما را تلفنی پیدا کند. خوشبختانه چون من گوش به زنگ بودم، ‌به هر ترتیبی بود،‌ شاه را چند دقیقه زودتر از ملکه به اطلاعات رساندم. شانس آوردیم،‌ اما مطمئنم بو برده بود که خبری بوده،‌ ولی نتوانست از قضیه سر در بیاورد.» 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 265. * به معنی: "رد گم کردن" است 🆔 @yade_ayyaam
✳️ تنها چاره کارساز برای مسئولیت های خطیر اعلیحضرت! دوشنبه، 16 تیر 1354 «درباره دوستان مؤنث مختلف گپ زدیم. گفت که چقدر تعجب می‌کند که می‌بیند زنانی که ملاقات می‌کند روز‌به‌روز از زیبایی‌شان کاسته می‌شود. من گفتم علتش این است که هر چه مسن‌تر می‌شود ارضای سلیقه‌اش دشوارتر می‌شود. فورا‌ از جسارت خودم متأسف شدم، اما شاه آن را به خنده برگزار کرد و گفت شاید هم حق با من باشد... گفت: "با وجود همه اینها اگر این سرگرمی را هم نداشتم به‌کلی داغان می‌شدم." من در تأیید گفتم که همه مردانی که مسئولیتهای خطیر به‌عهده دارند نیاز به نوعی سرگرمی دارند و به‌عقیده من مصاحبت جنس لطیف تنها چاره کارساز است. بدون چنین مشغولیتهایی مردان خشن می‌شوند...» ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 683. 🆔 @yade_ayyaam
✳️ و خودشیفتگی ! دوشنبه، 10 اردیبهشت 1352 «شرفیابی... اظهارات سفیر آمریکا به خودم را که در ستایش از شاه افراط کرده بود و حتی اظهار داشته بود که شاه باید سرمشقی در نحوه حکومت برای ولیعهد بحرین و سلطان قابوس پادشاه عمان، و در واقع همه حکام امارات باشد، برای او بازگو کردم. شاه پرسید: "کجای این تملق است؟" باید بگویم این واکنش مرا غافلگیر کرد. شاه ادامه داد که "دیروز اعضای دانشکده ستاد آمریکا دقیقا همین حرف را به من زدند؛ سفیر هم آنجا بود و همه حرف‌ها را شنید."»1 : و اسدالله رشیدیان در بازدید از یک کارخانه اتومبیل‌سازی شماره آرشیو: 867-11ع 1. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 454. 🆔 @yade_ayyaam
✳️ مامور شناخته شده سرویس جاسوسی انگلیس که کانال غیر رسمی و موثر اعلیحضرت بود! جمعه 28 اردیبهشت 1352 «... نامه‌ای از ایندیرا ، نخست‌وزیر هند،‌ را تقدیم کردم. او درباره ملاقاتش با اسدالله رشیدیان1 و گفتگویشان درباره روابط با پاکستان نوشته است. همان‌طور که به شاه هم اظهار داشتم،‌ خیلی تعجب می‌کنم که ببینم رشیدیان در کارهایی که مربوط به او نمی‌شود فضولی می‌کند. شاه گفت: "ابدا این طور نیست. او به دستور مستقیم من عمل می‌کند. باید پاسخی آماده کنید که مستقیما به دستش داده شود. این نوع کانال‌های غیر رسمی منافع زیادی در بردارند که حداقلش این است که برای وزارت خارجه خودمان ناشناخته‌اند." از اینکه می‌بینم شاه به اشخاص غیر قابل اعتمادی مثل رشیدیان اعتماد می‌کند حیرت کردم، اما فکر کردم بهتر است حرفی نزنم.»2 1. اسدالله رشیدیان و برادر بزرگ‌ترش سیف‌الله از مأموران شناخته‌شده اینتلیجنس سرویس انگلیس در ایران بودند. آنها نقش عمده‌ای در به راه انداختن اوباشی داشتند که موجب سرنگونی دولت مصدق در 1332 شدند، اما در ظاهر فقط خود را بازرگانی موفق نشان می‌دادند. با توجه به سابقه همکاری علم با برادران رشیدیان در ماجرای کودتای 28 مرداد، این اظهار نظر اسدالله علم عجیب و حتی نعل وارونه به‌نظر می‌رسد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ چ اول، بهار 1371، ص 461. : همراه در یک بازدید 🆔 @yade_ayyaam
✳️ اعتراف به نواقص حکومت پهلوی و نادرستی اطلاق خرابکار به منتقدین! جمعه 17 اسفند 1352 «شرفیابی... درباره ناآرامی در دانشگاه‌ها صحبت کردیم. شاه اظهار داشت: "اصلا نمی‌فهمم. بیشتر مشکلاتمان را پشت سر گذاشته‌ایم و سربازان ما نشان داده‌اند که می‌توانند مثل شیر بجنگند، اما هنوز هم جنجالی که توسط اقلیت کوچکی از دانشجویان برپا شده دست از سرمان برنمی‌دارد." من گفتم: بعضی از آنها دلشان می‌خواهد شهید شوند و دیگران مقایسه‌های نابجایی بین نظام سیاسی ما و دموکراسی‌های اروپایی می‌کنند. شاه به تندی گفت: "اما دموکراسی برای اروپا چه کرده است؟" ... و اضافه کرد: "بسیاری از این خرابکاران حقوق‌بگیر قدرت‌های خارجی هستند." من اشاره کردم که اگر ما معتقد باشیم که با این همه پیشرفت مادی مردم دیگر حق ابراز هیچ‌گونه شکایتی ندارند، فرمایش ایشان صحیح است، اما‌ از سوی دیگر اگر صادقانه اعتراف کنیم که حکومت ما نواقصی هم دارد، آن‌وقت یاد می‌گیریم که به این به‌اصطلاح خرابکاران به دیده دیگری بنگریم.»1 1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 568. 🆔 @yade_ayyaam
✳️ گزینش معلم برای #ولیعهد ! ⏳چهارشنبه 4 اردیبهشت 1353 ▫️«... سفیر انگلستان به دیدنم آمد و ما درباره رابط اقتصادی‌مان، ارتش، و وضعیت فعلی سیاست‌های خاورمیانه صحبت کردیم. در اشاره به ولیعهد، سفیر گفت که اگر به یک معلم انگلیسی نیاز داشته باشم، دختر خودش هیجده سال دارد، حاضر است این وظیفه را به عهده گیرد. به من اطمینان داد که او نه هیپی است و نه کمونیست. جرئت نکردم که بپرسم آیا خوشگل هم هست؟ اما قول دادم موضوع را بررسی کنم...»1 1. #اسدالله_علم ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 582. 📷 #شرح_عکس : #رضا_پهلوی در نوجوانی 🆔 @yade_ayyaam