شهادت رجایی و باهنر .mp3
7.67M
🔴امام خمینی(ره): من ابن ملجم را از اینها(منافقین) مردتر میدانم... اینها مردانگی آن نامرد را هم ندارند
➕ بشنوید تا برید به حال و هوای روز شهادت رجایی و باهنر
یاد ایام
🌹شهيد مظلومي که به همراه شهيدان رجايي و باهنر به شهادت رسيد ولي نامي از او برده نمي شود./ "شهيد سيّد
🌹شهيد سيّد عبدالحسين دفتريان فرزند انقلاب و از سلاله پاك پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلّم) در 21 آذر سال 1323 در اصفهان، در خانواده ای مذهبی و نسبتاً متوسط بدنيا آمد.
♦️دوران تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در اصفهان گذراند، به نحوي كه در ضمن تحصيل، به كار اشتغال داشت و قسمتي از هزينه خانواده را تقبل مي نمود. پس از پايان خدمت سربازي موفق به اخذ ديپلم گرديد و در سال 1348 وارد مدرسه عالي بازرگانی شد. رشته تحصيلي شهيد دفتريان، حسابداري و اقتصاد بود كه در سال 1352 موفق به اخذ مدرك ليسانس از مدرسه عالي بازرگانی شد و در دي ماه سال 1359 مسئوليت مديريّت مالی نخست وزيری را به عهده گرفت.
♦️به گواهي همسر شهيد و كليه كساني كه به نحوي با وي آشنائي داشتند، ايشان فردي بسيار جدي، سريع العمل، صدّيق و پر كار بود در روز 8 شهريور 1360 و در لحظه اي که در دفتر نخست وزيري انفجار رخ مي دهد، وقتي كه صداي انفجار را مي شنود بلافاصله براي كمك به برادران حاضر در نخست وزيري اتاق كار خود را ترك مي كند و براي جمع آوري اسناد و مدارك مهمي كه وظيفه حفاظت از آنها را به عهده داشت به طبقه بالا مي رود، پس از نجات اسناد، هنگامي كه تصميم مي گيرد به طبقه پائين بيايد، به علت فشار غليظ دود ناشي از انفجار كه منجر به بسته شدن راه پله ها و كليه راههاي خروجي شده بود، تصميم مي گيرد به وسيله آسانسور به طبقه پائين بيايد. چند لحظه پس از حركت آسانسور، ناگهان جريان برق ساختمان قطع مي شود و آسانسور متوقف مي گردد. در اين هنگام شهيد دفتريان، استمداد مي طلبد. پس از اتفای حريق، با شكستن درب آسانسور، پيكر مطهّر شهيد سيّد عبدالحسين دفتريان را از آسانسور خارج نموده و به بيمارستان انقلاب كه جنب نخست وزيري قرار دارد منتقل مي نمايند.
♦️بنا به گفته برادر پاسداري كه از نزديك شاهد لحظات آخر حيات شهيد بوده است، فعاليّت شديد امداد گران بيمارستان براي دادن تنفّس مصنوعي به وي آغاز مي گردد ولي با كمال تأسف پيش از شروع خدمات درمانی، دعوت حق را لبيك گفته و به جدّ والا تبارشان حضرت موسي بن جعفر عليه السّلام كه ايشان از نسل پنجاه و دوم آن حضرت بوده است ملحق مي گردد.
🔴امام خمینی (رحمت الله علیه):
♦️"من فيلمى كه ديشب از مرحوم #رجايى گذاشته بودند و منزلش را نشان می دادند- يك دفعه ديگر هم مثل اينكه ديدم اين را- بعضى از اشخاصى كه پيش من بودند، می گفتند: ما رفتيم منزل آقاى رجايى، اين خوب نشان می داد، آنجا به اين اندازه نيست؛ واقع مطلب اين طور نيست. اين يك چيز بزرگى كانّه نشان دارد می دهد و حال آنكه ما كه رفتيم منزلشان ديديم كه، مسأله اين طور هم نيست.
♦️وقتى بنا شد كه يك نفر رئيس جمهور شده يا يك نفر نخست وزير است، آقا منزلش آن طورى است و وضع عادىاش اين طورى است، اين ديگر نمی شود كه از يك قدرت بزرگى بترسد. براى چه بترسد؟ اين را كه از او نمی گيرند. آن بايد بترسد كه می خواهد چپاول كند و مىخواهد يك حكومت كذايى بكند، آن بايد بترسد. اما #رجايى- خدا رحمتش كند- و امثال اينها و باهنر و اينهايى كه ما از دست داديم، كه اين طور نبودند كه زندگيشان جورى باشد كه مبادا يك وقتى از دست ما برود؛ خاضع بشوند پيش ديگران و براى اينكه زندگى را بيشترش بكنند زورگويى كنند به مردم. اين يك عنايتى است كه #خداى_تبارك_و_تعالى به اين ملت كرد."
📚صحیفه امام، ج 16، ص 446
🌹تصویری از سخنرانی حضرت آقا در مراسم تشییع پیکرهای شهیدان رجایی و باهنر
♦️این سخنرانی درحالی انجام شد که ایشان در دوران نقاهت پس از حادثه ترور ششم تیر قرار داشتند
🌹 خاطره رهبرمعظم انقلاب از سخنرانی در مراسم تشیبع شهیدان رجایی و باهنر و شهدای هشتم شهریور
♦️ مواظب بودند مبادا از هیجان بیفتم!
«احساسات من در آن موقع طبیعی است که چه احساساتی بود؛ دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اوّل جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس خسارت میکردم، احساس ضایعه میکردم، احساس غم میکردم و از طرفی نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند احساس خشم میکردم.
♦️و لذا هم بود که فردا صبح زود با اینکه خیلی بیحال بودم، پاشدم سوار ماشین شدم، آمدم برای تشییع جنازه به مجلس و با اینکه اطبّا همه من را منع میکردند که شرکت نکنم و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمیآورم که در مراسم شرکت نکنم؛ آمدم آنجا روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانیای هم با کمال هیجان کردم که دُوروبر من را دوستان گرفته بودند که نبادا من بیفتم؛ از بس هیجان داشتم.»
🌷شهید محسن پور:
با دشمنان آنچنان مبارزه کنند چه داخلی و چه خارجی چون کسانیکه ادعای جنگ می کنندشکست میخورند.ما همیشه طالب صلح هستیم اما اگر کسی بر ما ظلم کندباید او را خفه کنیم و به برادرانم وصیت میکنم که بعد ازشهادتم هیچ گونه غم و اندوهی در خود راه ندهند همیشه خوشحال باشندتا اینکه دشمنان شادنشونداز برادرم آقا رضا میخواهم که این منافقان اعلان جنگ مسلحانه کردند بر علیه آنها مبارزه کند تا شکست منافقین صد درصدکامل باشدوآن مقدار پولی که دارم و دست هرکسی هست برایم یک مقدار نماز بخواند و روزه بگیرد و یک مقدار به جنگ زدگان بدهد.
🌷به برادران سپاه وصیت میکنم که همیشه به راهشان ادامه دهیدو چشم دشمنان را کور کنید.همانطورکه امام میفرماید اگرسپاه نبودکشور هم نبود از دوستان هم تقاضا میکنم که بعد از شهادتم راهم را ادامه بدهند و همیشه گوش بفرمان امام باشند و همچنین از برادران تقاضا میکنم که شعارمرگ بر آمریکا ومرگ بر شوروی را فراموش نکنند همانطور که در زمان انقلاب شعار میدادیم " نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی "
👆📷 تشییع با شکوه سه تن از شهدای ترور در بابل
یاد ایام
🌷شهید محسن پور: با دشمنان آنچنان مبارزه کنند چه داخلی و چه خارجی چون کسانیکه ادعای جنگ می کنند
شهید محمد محسن پور آغوزبنی
نام پدر : نادعلی
نام مادر :فاطمه سلطان یوسف پور
تاریخ تولد :1338/01/08
تاریخ شهادت : 1360/06/08
محل شهادت : بابل، میدان کشوری
🌺شهيددر تاريخ 1338/01/08 درروستای اغوزبن بابل در يك خانواده كشاورز ديده به جهان گشود. ايشان فرزند ششم از اين خانواده بود. اين شهيد بزرگوار مقطع ابتدائي را تا سال چهارم توانست پشت سر بگذارند شهيد محسنپور يكي از افراد مؤثر جهت سركوبي منافقين بوده و خارچشم آنان بوده چون در تمام درگيريها و دستگيريهاي شهرستان بابل شركت فعال داشت و حتي در کشف چندين خانه تيمي منافقين شرکت و آنان را دستگير نموده بود.
🌹اين شهيد بزرگوار عضو سپاه بابل و عضو واحد عمليات سپاه بابل بوده و مدت 6 ماه در جبهه حضور داشت و در كردستان مجروح گرديد. سرانجام در تاريخ 1360/06/08 شهيد محسنپور به دست منافقين كوردل و جنايتكار در شهر بابل ترور گرديد و به شهادت رسيد.
(https://attach.fahares.com/ruZo6klpdbwBjs+a1n1c2Q==) سالروز عروج اسمانی
شهید جواد شعبان زاده
نام پدر : مهدی
نام مادر: طاهره بیگم ساداتی آغوزی
تاریخ تولد :1335/01/16
تاریخ شهادت : 1360/06/08
محل شهادت : مسجد جامع بابل
گلزار:شهدای معتمدی
✍️ صمد صالح طبری ، سردبیر هفته نامه بابل نامه
♦️ ترور در بابل همزمان با ترور شهیدان رجایی و باهنر در ۸ شهریور سال ۶۰
🔻 یکشنبه ۸ شهریور ۶۰ ؛
🔴 ساعت ۱۱ صبح امروز ۴ تن از برادران مسلمان و مذهبی عضو ستاد حزب الله بابل که با موتور سیکلت در خیابان کمربندی شرقی و حوالی میدان شهید کشوری بابل در حرکت بودند توسط سرنشینان یک دستگاه اتومبیل پیکان زرد رنگ حامل ۵ مرد مسلح به کلت و اسلحه ژ ۳ از پشت به رگبار گلوله بسته شدند که ۲ تن از برادران حزب اللهی به اسامی محمد محسن پور معروف به محمد فلسطینی و علی برزگر شهید و دو نفر دیگر به نام های قاسمی و خلیل احمدپور نیز مجروح شدند.
(محسن پور در همان لحظه ترور شهید و برزگر ساعت ۳ بعدازظهر در بیمارستان شهید شدند)
🔸 تروریست ها پس از این حمله ناجوانمردانه متواری شدند ، یک راننده تاکسی که شاهد این حادثه بود با اتومبیل خود به تعقیب تروریست ها می پردازد و در نزدیکی سالن پیشاهنگی بابل راه را بر آنان می بندد. در این زمان یکی از تروریست ها با شلیک چند گلوله به طرف راننده تاکسی به نام جواد شعبان زاده، وی را به شهادت می رساند.
(در حال تعقیب و گریز در کوچه دکتر محلوجی ۳ گلوله به سینه راننده تاکسی اصابت کرد)
🔹 ضارب با شلیک چند تیر هوایی از خیابان برادران سپهری به طرف خیابان مسجد جامع پا به فرار می گذارد، اما در اثر تعقیب و رشادت مردم مسلمان و مبارز بابل، تروریست ضارب در حالی که با کلت کالیبر ۲۴ ، قصد تیراندازی به سوی مردم را داشت توسط اهالی در خیابان مسجدجامع دستگیر و تحویل کمیته مرکزی بابل شد.
📷👇ازراست:
1-🌷شهید جواد شعبانزاده
2-🌷جاویدالاثرشهید مهدی نیاطبری
3-؟
تیر ماه سال1359 کردستان
🌺مادر شهیدبرزگر:
هشتم شهریور۱۳۶۰بود. علی صبح زود از خواب بیدار شد.با اینکه آن زمان در منزل شرایط استحمام با آب گرم را نداشتیم با آب سرد غسل شهادت کرد. بعد به من گفت: «مادر برایم حنا بگذار.» من هم سرش را حنا کردم و برایش به زبان محلیمان شعر میخواندم.
علی بعد از استحمام خداحافظی کرد و رفت. ظهر بود. میخواستم نماز بخوانم که زنگ در به صدا در آمد. پسر کوچکم بود. گفت:علی زخمی شده.» گفتم:نه علی حتما به شهادت رسیده. در آن لحظه خدا صبر عجیبی به من عنایت کرد. اصلا گریه نکردم و آرامش عجیبی داشتم.نمازم را خواندم و به سمت بیمارستان شهید یحیی نژاد رفتم.
زمانی که به بیمارستان رسیدم و خودم را معرفی کردم مرا بالای سر جنازه علی بردند. تمام صورتش پر خون بود. ۸گلوله به بدنش اصابت کرده بود که ۶گلوله به قلبش و ۲ گلوله دیگر به بازو و کلیههایش اصابت کرده بود. با اینکه بخاطر از دست دادنش ناراحت بودم؛ اما گفتم:آفرین به تو پسر، آفرین، خدا از تو راضی باشد.
منافقین هیچگاه آسوده نخواهند بود چرا که دستشان به خون فرزندان ما آغشته است و این خون گریبان آنها را خواهد گرفت.
📷👆تشییع با شکوه سه تن از شهدای تروربابل
✅اهل الله از هر دو عالم مستغنی هستند
✍️امام خمینی (ره) انسان چون قلبا متوجه به کمال مطلق است، هر چه از زخارف دنیا را جمعآوری کند، تعلق قلبش بیشتر میشود. و چون تشخیص داده که دنیا و زخارف آن کمال است، حرصش رو به ازدیاد گذارد و عشقش افزونتر شود و احتیاجش به دنیا بیشتر گردد و فقر و نیازمندی نصب عین او گردد. به عکس اهل آخرت، که توجه آنها از دنیا سلب شود، و هر چه توجه به عالم آخرت بیشتر کنند، میل آنها و توجه قلبی آنها به این عالم کمتر گردد، تا از تمام دنیا بینیاز شوند و غنیٰ در قلب آنها ظاهر گردد و عالم دنیا و زخارف آن را ناچیز شمارند چنانچه اهل الله از هر دو عالم مستغنی هستند و از هر دو نشئه وارستهاند، و احتیاج آنها فقط به غنی علیالاطلاق است و جلوهی غنی بالذّات صورت قلب آنها شده است. هنیئا لهم.
📚 از کتاب چهل حدیث