eitaa logo
یاد ایام
97 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
153 فایل
💠 نگاهی به حقایق و وقابع عبرت آموز و رویدادهای سیاسی اجتماعی و زندگی مردمان ابن مرز و بوم در یک صد سال اخیر، از زمان قاجار، پهلوی تا عصر حاضر 📢🎥📷 در قالب صوت و فیلم و عکس های گاه کمیاب، جالب و خاطره انگیز
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 کمک های دانش آموزان به جبهه دانش آموزان روستای نیکویه مبلغ ۵۳۱۰۰ ریال از پس انداز عیدی خود را به رزمندگان پر توان اسلام هدیه نمودند. از سوی دانش آموزان مدرسه راهنمائی رضی الوالدین طی سال گذشته مقادیر زیادی برنج، حبوبات، دارو، پودر لباسشوئی، صابون، کمپوت، کنسرو، لباس گرم، کفش، گونی سنگری، پتو، کتانی، کیف دستی، موادغذائی و مبلغ 865/234 ریال وجه نقد به جهت کمک به رزمندگان اسلام و سیل زدگان توسط ستاد جذب و هدایت کمک های مردمی ارسال گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فیلم جالب و دیده نشده از کمک مالی دانش اموزان به جبهه، سال ۶۰
یادِ_امام_و_شهدا_دلُ_می_بره_کربُبلا.mp3
10.83M
📢 🌸☘️🌼 یادِ امام و شهدا دلُ می‎بره کربُبلا الهی هیچ مسافری از رفیقاش جا نمونه توام دعا کن که بابات غریب و تنها نمونه . . . دلُ_می‌بره_کرببلا 🕌 شب جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن اباعبدالله الحسین علیه السلام 🚩🚩🚩 🌴 ما را از دعای خیر فراموش نکنید🙏 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
زیارت عاشورا، شهید تورجی زاده (2).mp3
3.59M
📢صوت| با صدای 💥ذاکر و عارف دلسوخته "شهید محمد رضا تورجی زاده" فرمانده دلاور گردان یا زهرا {س} - (لشکر امام حسین(ع)💥 شب جمعه، شب زیارتی ارباب تشنه لب💦 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) ☝️ بیت شهداست🌷 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
هر کس که به او چیزی داده‌اند در ساعات سحر داده‌اند ... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 برشی از مستند «روایت فتح» ... و کلام زیبا و آسمانی شهید آوینی در خصوص 🤲 به حق مظلومیت شهید آوینی در ، ان شاءالله که امشب، اولین شب از لیالی ، همه حاجت روا شویم. التماس دعا 🙏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدونِ شرح... 😭😭 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
.... 🌷روز ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۷ بود که با تعدادی از بچه‌ها رفتیم برای جمع کردن چادرهای مقری که توی خط داشتیم. چون روز سیزده بدر و از طرفی هم شب نیمه شعبان بود، گفتیم روحیه بچه‌ها عوض بشه. مهدی صور اسرافیل شروع کرد سرود خوندن و گفت: برادرها من هرچی می‌گم شما بگید: گرفت، گرفت.... مهدی خوند: فلق دوباره رنگ خون گرفت و همه بچه‌ها یک صدا می‌گفتند: گرفت، گرفت و می‌زدند زیر خنده و بعد هم چون شب نیمه شعبان بود با هم سرود" ای ولی عصر" رو خوندیم.... به مقر که رسیدیم چون چادرها روی زمین خوابیده بود همه با هم چهار طرف چادر را گرفتیم و بلند کردیم و بچه‌ها پایه‌های چادر رو مستقر کردند و چادرها سر جای خود قرار گرفت. چادرها که سر پا شد ما با منظره‌ای مواجه شدیم که اشک‌ها رو سرازیر کرد.... 🌷دیدیم جانمازها کنار هم در یک ردیف پهن شده و این حکایت می‌کرد که دوستان شهید ما برای نماز جماعت ظهر و عصر مهیا شده بودند و وقت نماز مقر بمباران شده بود. (این مقر روز ۱۱ فروردین توسط هواپیماهای بعثی بمباران شیمیایی شد که ۱۲ تن از بچه‌‌ها به شهادت رسیدند.) چادرها رو جمع کردیم و نزدیک غروب بود که به نزدیک مقرمون در بیاره رسیدیم. دیدم ماشین‌ها چراغ می‌زنند که جلوتر نرید. دشمن شیمیایی زده. باز به دلمون بد اومد که این‌بار هم مقر ما رو زده. تا جلوی مقر رسیدیم، حاج احمد ماشین رو نگه داشت. من زودتر از همه پایین پریدم و سر بالایی جلو مقر رو بدو بالا رفتم. دیدم چادر تدارکات روی درخت آویزونه و یکی هم به پشت روی زمین افتاده. دلم ریخت و بچه‌ها رو صدا زدم. دیدم کسی جواب نمی‌ده. وارد ساختمون شدم همه جا تاریک بود و صدایی از کسی نمی‌یومد. 🌷کف اتاق تعداد زیادی پتو افتاده بود. پتوها رو وارسی کردم. اتاق خالی بود. از ساختمون بیرون اومدم و بچه‌های دیگه هم رسیدند و همه جا رو وارسی کردیم. یکی از بچه‌ها صدا زد: بچه‌ها رفتند بالای ارتفاع و کسی این‌جا نیست. خاطرمون جمع شد که تلفات زیاد نیست. رفتیم سر وقت چادر تدارکات. شهید رضا استاد به پشت افتاده بود و صورتش خونی بود. اون رو داخل پتو پیچیدیم و به معراج شهدا بردیم. قرارمون بود که شب نیمه شعبان برای ولادت امام زمان (ع) جشن بگیریم که هواپیماهای دشمن برنامه ما رو به‌هم زدند. اون روز نزدیک ۵۰ نفر از بچه‌های تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء (ع) مصدوم شیمیایی شدند. یه تعداد که حالشون خراب بود و حالت تهوع داشتن با مینی‌بوس به بهداری فرستادیم و ما هم که حالمون زیاد بد نبود موندیم. 🌷نماز مغرب و عشاء رو که خوندیم وضعمون به هم ریخت و سرفه‌های شدید و خارش پوست شروع شد.... حالت تهوع و درد چشم هم اضافه شد و مجبور شدیم که به بهداری مراجعه کنیم و ما رو فرستادند پاوه و بعد هم کرمانشاه و در نهایت در بیمارستان امیرکبیر اراک بستری شدیم.... راوی: رزمنده دلاور جعفر طهماسبی از رزمندگان تخریبچی لشکر۱۰ ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 مصاحبه زیبا و سخنان شنیده نشده از علمدار لشگر مقدس امام حسین(ع)، سردار خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سرلشگر پاسدار حاج حسین خرازی همراه با تصاویر زیبا و دیدنی از این دلاورمرد میدان های نبرد که تاکنون ندیده اید. 🔹...و چه زیبا شهید آوینی اینگونه در وصفش می گفت: ... آن آستین خالی که با باد این سو و آن سو می شود، نشان مردانگیست. گاهی باد باید فقط به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند. کانال اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱انتشار مطالب کانال ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🔶 بهار سال 1364 بود مشغول ساختن زاغه مهمات در کنار رودخانه کرخه بودیم برادر عبدالله کارها رو تقسیم کرده بود و بچه ها تیم بندی شده بودند تا سوله ها درست بشه شهید سید اسماعیل موسوی مسوول کندن چاه بود تا به آب برسه. شهید اکبر عزیز زاده مسوول کارهای جوشکاری و اهنگری بود شهید طحانی و تابش هم با به کارگیری شهید سعید صدیق عمله بنا بودن و کارها خیلی عالی جلو میرفت و هم ناظر مذهبی و مسوول روحیه بود سر ظهر بود و بچه ها جمع شده بودن برای نماز و نهار که برادر حاج عبدالله گفت : بچه ها میخواستم یه خبر بهتون بدم... همه فکر کردن ماموریتی در پیش است و حاجی میخواد خبرش رو بده. اما با تبسمی خبر رو داد و گفت : راستش من امروز تعهد 5 ساله ام به تموم میشه و توضیح داد که وقتی میخواستم عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بشم از ما تعهد گرفتند که 5 سال باید عضو باشید و امروز آخرین روز تعهدم به سپاه است. برای جمع ما جالب بود این خبر و هر کس یه چیزی گفت و با خنده به برادر عبدالله کفت: برادر عبدالله حالا که تعهدت به سپاه تموم شده برو تسویه حساب کن و بیا شد.(به اون هایی که توی سپاه خدمت سربازی رو میگذروندن میگفتن پاسدار وظیفه و اونایی که در ارتش مشغول خدمت بودن سرباز وظیفه بودن) با این شیرین کاری شهید عزیز زاده همه بلند خندیدن و شهید عبدالله به شوخی بهش گفت ای اوس اکبر شیله پیله دار... سردار شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 در 4 اسفند سال 1364 در عملیات والفجر8 به شهادت رسید. یاد همشون بخیر همنشینی با امام حسین(ع) نوش جونشون انشاءالله ما رو هم بطلبند. (جعفرطهماسبی1400) @alvaresinchannel
. او با حبی عمیق به اهل عصمت و طهارت (ع) و عشقی آتشین به اباعبدالله‌الحسین (ع) و کوله‌باری از تقوا و یک عمر مجاهدت فی سبیل‌الله، از همرزمانش سبقت گرفت و به دیار دوست شتافت و در جنات عدن الهی به نعمات بیکران و غیرقابل احصاء دست یافت. شهید باکری در مقابل نعمات الهی خود را شرمنده می‌دانست و تنها به لطف و کرم عمیم خداوند تبارک و تعالی امیدوار بود. در وصیتنامه‌اش اشاره کرده است که: چه کنم که تهیدستم، خدایا قبولم کن. آن چه می‌خوانید تنها وصیت نامه بجامانده از سیدالشهدای لشکر عاشورا شهید آقا مهدی باکری است: بسم الله الرّحمن الرّحیم یا الله، یا محمّد، یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای، ولی مان یا روح الله! و شما‌ای پیروان صادق شهیدان. خدایا! چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم، ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب! العفو. خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی.‌ای وای که سیه روی خواهم بود. خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم! یا اباعبدالله شفاعت. آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه کنم که تهیدستم. خدایا! تو قبولم کن! سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم، عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش. عزیزانم! اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه‌های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست.‌ای عاشقان اباعبدالله! بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه‌ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را شکرگزاری به جا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل. بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعا‌ها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آن‌ها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد. خدایا! مرا پاکیزه بپذیر. شهید باکری شهید محلاتی از بین تمام خصلت‌های والای شهید به معرف او اشاره می‌کند و در مراسم شهادت ایشان، راز و نیاز عاشقانه وی را با معبود بیان می‌کند و از زبان شهید می‌گوید: خدایا تو چقدر دوست‌داشتنی و پرستیدنی هستی، هیهات که نفهمیدم. خون باید می‌شدی و در رگهایم جریان می‌یافتی تا همه سلولهایم هم یارب یارب می‌گفت. این بیان عارفانه بیانگر روح بلند و سرشار از خلوص آن شهید والامقام است که تنها در سایه خودسازی و سیر و سلوک معنوی به آن دست یافته بود. 💚 💚 💕 @bakeri_channel 💕
در جوشن كبير يک عبارتی هست كه مى‌گوييم: "يا كَريمَ الصَّفْح" معنیش خيلى جالبه؛ وقتی کسی تو رو می‌بخشه اما یادش نمی‌ره که فلان خطا رو کردی و همیشه یه‌جوری نگات می‌کنه که تو می‌فهمی هنوز یادش نرفته! یه‌جورایی انگار که سابقه‌ی بدت رو مدام به یادت میاره ...! ولی وقتی کسی تو رو می‌بخشه و یک‌طوری فراموش می‌کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی، اصلا هم به روت نمیاره؛ به این نوع بخشش میگن صَفح. و خدای ما این‌گونه است... @shahiddaghayeghi •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•