هدایت شده از ایمــا|ima🛍
✍🏻 قسمت اول: مُهر تربت
با صدای زنگ مدرسه، موج عظیمی از پسر بچهها با انرژی وارد سالن شدند. از نگاهشان پیدا بود که از دیدن آن همه کتاب به وجد آمده بودند.
چشم هایشان از اشتیاق برق میزد. دیدن برق چشمانی که برای خواندن کتابها اشتیاق داشتند، مرا خوشحال و ذوق زده کرد.
در میان ازدحام پسربچهها برای خرید کتاب که هنوز مانده بود تا صبور بودن را یاد بگیرند، آرامش و صبری که در رفتارش نمایان بود، توجهم را به سمت خودش جلب کرد.
پرسید: خانم مهر تربتها چند؟
چثه کوچک و نحیفی داشت. چشمان روشن و درشتش بسیار برایم دوست داشتنی بود.
برایم سوال بود که آیا با آن سن کمش نماز میخواند؟ کنجکاویم را به زبان آوردم. جوابش بسیار شیرین و عجیب بود.
-مُهر رو برای مادربزرگم میخوام که باهاش نماز بخونه. نینیبان رو هم برای داداشم میخوام.
مهربانی و محبت پاک و بیدریغش، درس بزرگی برای من بود.
#نمایشگاه
#هفته_کتاب_و_کتابخوانی
#محصولات_فرهنگی
#مدارس
#ایما
🛍 فروشگاه کتاب و محصولات فرهنگی ایما
[بله] | [ایتا]