eitaa logo
‹ یادگاࢪ مادࢪ ›
696 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
452 ویدیو
194 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتـِون شهـَداییے😴🌑 خوابـِہ کربـَلا ببـینید☺️ یـاعـَلے😴😴😴
00❣00
بسم رب الشهدا☺️🌈
صبحتون شهدایی☺️
حکمت ۳۱۲نهج البلاغه دل❤️ها گاهی نشاط دارند و گاهی ملامت. اگر نشاط داشت داشت ان را به مستحبات وادارید. و اگر ملامت دست داد به واجبات بسنده کنید 💦❤️ @yadegar_madar
امروزمان را متوسل می شویم به هادی دلها❤️ امام علی النقی امروزمان را اینطور بیمه میکنیم☺️
سهم شما۱۰۰صلوات هدیه به اقا
غذای نذری😋🍽 دوشنبه نهار:به نیت سالار زینب،سیدالشهدا (درود خدا بر او باد) شام:به نیت زینت عبادت کنندگان ؛امام سجاد (درود خدا بر او باد) "نذریاتون قبول😊" @yadegar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️تنها راحل خروج از اوضاع کنونی❗️ انتخابات مجلس در پیشروست! به لیست اینها رأی ندید! ۹۸ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ اگر مایل به دریافت صوت کامل سخنرانی هستید به نشانی زیر مراجعه کنید: @fatemiioon110 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ هیئت خواهران فاطمیون تقدیم میکند برای اطلاع از مراسم این هیئت به کانال بپیوندید
☝️☝️☝️☝️پیشنهاد ویژه دانلود کنید☺️ نگاه کنید🙄
🌿💖 میگفت همیشہ تو عبآدت یآدت بآشہ خدآ عآشق میخوآد نہ خریدآر بهشت😍 ↡•••ʝσɨŋ⛭ ❥• 👤 ابناالزهرا
😄😂 خاطره ای زیبا و خنده دار از جبهه و جنگ😃 نخونیش از دستت رفته!! 😄😉 👤بین ما یکی بود که چهره‌ی سیاهی داشت؛ اسمش عزیز بود. توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب.. بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش.. 🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش. پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه! یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! 😅 گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! 🤭 یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! 😶 پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!! همگی گفتیم: نه! کجاست؟ پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟ همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! 😳 رفتیم کنار تختش.. عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! 👤با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ ☹️🙄 یهو همه زدیم زیر خنده 😅😁 گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد! 👤عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄 اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد: 👤 وقتی ترکش به پام خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می‌کشمت. 😱 چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی‌کنم. حالا من هر چه نعره می‌زدم و کمک می‌خواستم ، کسی نمی‌اومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... 😕😭 بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😁 دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂 👤عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂 رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می‌فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.😅😅😅 دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 😂😂 پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می‌کشمت!!! 😱 👤عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂😂😂 📚منبع: کتاب" رفاقت به سبک تانک"
👤 جُرم ما اینجا عشق مولابود این نه جُرم ما، جُرمِ زهــــرا بود....💔 😭🌱 ــــــــــــــــ
ان شالله سر فرصت انتقام تک تک خسارت ها و خونهایی که ریخته شد رو از فتنه بنفش خواهیم گرفت... فعلا باید به مداوای زخمی های جسمی و روحی بپردازیم.... ۳۰۰۰_تومانی
۲۱مهر سال۷۱ زمینی شد...💚 و ۲۸آبان ۹۶آسمانی ..💔 🔹•|شهیدے که به جاے آلمان سر از سوریه در آورد! مطمئنا برایمان عجیب است .سوریه ؛آلمان مگر میشود؟؟؟!!!😳 آری این جوان همان جوانیست که بعد از انتشار عکس هایش آن را با مدلینگ های اروپایی اشتباه گرفته بودند همان جوان سیما چهره که ابهت و جلالش همه را مجذوب خود کرده بود او همان جوانی است که در یکی از تاپ ترین دانشگاه های تهران تحصیل میکرد که من و تو آروزی همچین دانشگاهی را در سر میپرورانیم بابڪ را میگویم او که کارهای خیرش را در خفا انجام میداد علاوه بر زیبایی چهره اش جوانی پر جنب و جوش و اکتیو بود همان که موقع ورزش گوش های خود را با مداحی زینب زینب عادت داده بود. برایت عجیب است ؟؟؟ بابڪ فرق میکرد عقایدش ؛رفتارش ؛نوع نگاهش همه خدایی بود اصلا بوی خدا را میتوانستی کنار او استشمام کنی بابک همان جوان زیبارو ؛پر جنب و جوش و فعال از جوانی اش زیباییش ؛زندگی اش گذشت او حتی از پدر و مادرش هم گذشت:) اون کسی بود که با فرمان رهبر و اذن امام خراسان پا به میدان نبرد گذاشت... اون همان کسی بود که آرمان های انقلاب راامروزی تر عملی کرد! کسی بودکه بافرمان رهبراش،ازناموس خود دفاع کرد. زیرا معتقد بود مادر اصلی اش در سوریه نباید تنها بماند بابڪ میگفت باید پا گذاشت بر تعلقات تا بتوانی اوج بگیری او که وقتی دلش از کثیفی ها و گناه هاے رنگارنگ جامعه میگرفت پاتوقش حرمـ بودـ...:) "بابڪ عزیز دل مادرش؛پشت و پناه پدرش؛امید خواهر و افتخار برادرانش بود ...و اکنون امید یڪ کشور است یادش در قلب ما جاریست برادر آسمانی ماست برادری که حتی گوشه نگاهی از او هم برایمان کافیست آرامش محض است" + برادرجان؛ دومین‌سالگرد‌شهادتت‌مبارڪــ♥️ 🌷 @yadegar_madar
چه کند به تنهائی بسکه ز ناکثین دارد از مَرام ناکثین بگذر طعنه ها ز مارقین دارد همچونان جامه های پر وصله تهمت از جنس قاسطین دارد @yadegar_madar
اگر دسٺ من بود...؛ ٺمومـِ غزل‌ها رو بہ پات مے‌ریخٺم. . .☝️🏻🌸 : ) ( : 🤞🏻 ...🌸
عشق یڪ واژه بےارزش بےمعنے بود... تا ڪه یڪباره گفت ڪه عشق است ...❤️🍃
✺✦﷽‌‌‌‌✦✺ *با رحمـ🍃ـت و لطفِ خویش درگیرم کن از بـ🍷ـاده ی نابِ ازلی سیرم کن یاربّ قَسَمَت به نامِ حیــدر دادم ... با عشق و محبتِ علـ❤ـے پیرم کن* ┅═══✼❉❉✼═══┅ 💞 ┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ @yadegar_madar ┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅
گفت:گناهی نیس که نکرده باشم😔 ایا راه بازگشتی دارم؟ پیامبر(ص)فرمود: از پدر و مادرت کسی زنده هست؟❤️ گفت:پدرم هست👴 پیامبر(ص) فرمود:برو به او نیکی کن وقتی رفت پیامبر(ص)فرمود: کاش مادرش می بود 🍃 ✨ 🌷°•| @yadegar_madar
او منتظر آمدنِ ماست....❗️ یاصاحب الزمان 🌱😔 •••|زیــــ☂ــــرسایه خــ♥️ـــدا...|••• ❥🌸°↷ ↑🌿🍁
اخه اینم شد رئیس جمهور؟ همش و اجناس رو گرون میکنه؟😐 . . . . . درسته که بنزین گرون شده ولی در عوضش کنسرت داریم شادی میکنیم امید به زندگی داریم ...😐😂 @yadegar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اِنَّه‌ُ عَلیمٌ بِذَاتِ الصُّدور♥️[۷/زمـر] میخواد بگه که [ بنده‌ی‌من، به اسرار و تماااام نیّات دلـت آگاهم]!🙃 ؟ 🌱